جادالحق علی جادالحق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جادَالحَق علی جادالحق،
فقیه و
قاضی حنفی، مفتی
مصر و از شیوخ الازهر در اوایل قرن پانزدهم است.
در ۱۳۳۵/۱۹۱۷ در بَطْره (ناحیه ای در طَلْخا در استان دَقَهْلیه)
مصر در خانواده ای خوشنام به دنیا آمد.
خواندن و
نوشتن و
حفظ قرآن را در زادگاه خود نزد شیخ بَهْنَساوی آموخت.
سپس برای آموختن
مذهب حنفی ، در ۱۳۰۹ ش/ ۱۹۳۰ در شهر طَنْطا به «المعهدالاحمدی» (از مؤسسات وابسته به
الازهر ) وارد شد و چهار
سال بعد از
مقطع ابتدایی و در ۱۳۱۸ ش /۱۹۳۹ از
مقطع دبیرستان فارغ التحصیل گردید، سپس به دانشکده شریعت و حقوق («الشریعه و القانون») دانشگاه الازهر راه یافت و در ۱۳۲۲ ش/ ۱۹۴۳ مدرک کارشناسی («الشهادة العالمیة») گرفت.
برای اخذ گواهی
تخصص در
قضا ، دو سال دیگر به تحصیل پرداخت و در ۱۳۲۴ ش/ ۱۹۴۵ اجازه قضاوت شرعی گرفت.
جادالحق، پس از گذراندن مدارج علمی، به مناصب گوناگون رسید.
در ۱۳۲۵ ش /۱۹۴۶ در محاکم شرعی به کار پرداخت.
در ۱۳۳۳ ش /۱۹۵۴ عنوان قاضی یافت.
در ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ در دادگاههای مدنی مشغول به کار شد، در ۱۳۵۰ ش/ ۱۹۷۱ ارتقا یافت و به ریاست دادگاه رسید.
در ۱۳۵۵ش /۱۹۷۶ به عنوان بازرس قضایی در
وزارت دادگستری تعیین و در همان سال مستشار دادگاه پژوهش (استیناف) شد.
وی در زمان اشتغال در دستگاه قضایی، به پژوهش در مسائل قضایی و مشکلات دادرسی نیز پرداخت.
انگیزه او شناخت موضوعات و استنباط
احکام آنها بر پایه ضوابط
فقه اسلامی بود.
برخی از این پژوهشها به صورت
مقاله یا
کتاب چاپ شده است.
جادالحق در زمینه
فتوا هم به مناصبی دست یافت.
در ۱۳۳۱ ش/ ۱۹۵۲ عنوان «امینِ فتوا» را در دارالافتاء به دست آورد.
در ۱۳۵۷ ش /۱۹۷۸ عالی ترین مقام را در نظام فتوایی مصر احراز کرد و به ریاست دارالافتاء رسید.
در دوره ریاست او در دارالافتاء، فتاوای صادر شده از دارالافتاء از ۱۳۱۳ تا ۱۴۰۳/۱۸۹۵ـ۱۹۸۲ همراه با مستندات آنها در دهها جلد تدوین و منتشر شد که بخشی از آنها فتاوای خود اوست.
وی در ۱۳۶۱ش/ ۱۹۸۲ دو
ماه وزیر
اوقاف مصر بود.
در همین سال، رئیس و شیخ الازهر شد که تا هنگام وفات این سمت را داشت.
وی چهل و دومین رئیس الازهر بود.
حرکت اصلاحی در الازهر که پیش از شیخ محمد عبدُه (متوفی ۱۳۲۳) آغاز شده بود، در دوره ریاست جادالحق توسعه یافت، به طوری که این دوره را نقطه عطفی در تاریخ این
دانشگاه دانسته اند.
در زمان او دانشکده های الازهر گسترش یافت و شعبه های آن در برخی کشورهای اسلامی، مانند
تانزانیا و
کنیا و
سومالی ، تأسیس شد.
جادالحق حتی مؤسسههایی برای آموزش مسائل اسلامی در
رم و
واشنگتن تأسیس کرد.
در برنامه های آموزشی و درسی الازهر تحول ایجاد کرد و تعداد دانشجویان خارجی در الازهر را افزایش داد.
وی با تأسیس هیئت (لَجْنَه)
فتوا در نقاط گوناگون
مصر ، تأثیر اجتماعی الازهر را تقویت کرد.
جادالحق در دوره ریاست خود، کانونهای دینی مصر و جمعیتهای اسلامی را در سایر کشورها تقویت نمود و زمینه فعالیت آنها را گسترش داد.
او علاوه بر منصب تولیت «مشیخة الازهر»، چندین سمت علمی دیگر نیز داشت، از جمله: عضویت در «مجمع البحوث الاسلامیة» از ۱۳۵۹ ش /۱۹۸۰ و بعدها ریاست جلسات آن، ریاستِ «المجلس الاسلامی العالَمی للدَّعوَة و الاِغ'اثَة» از ۱۳۶۷ ش/ ۱۹۸۸، عضویت در «المجلس الاعْلی ' الع'الَمی للمساجد»، ریاستِ «اللجنه العلیا للدعوة الاسلامیة» و عضویت در هیئت داوران «جائزة الملک فیصل لخدمةالاسلام».
جادالحق به پاس خدمات و فعالیتهای خود چندین نشان مهم گرفت، از جمله «وِسامُالنیل»
در ۱۳۶۲ ش /۱۹۸۳ به مناسبت هزارة الازهر، «الکفاءةالفکریة و العلوم» در ۱۳۶۳ ش /۱۹۸۴ به عنوان نشان علمی دولت
مراکش ، و «جائزة الملک فیصل» در ۱۳۷۴ ش/ ۱۹۹۵.
وی جایزه اخیر را صرف کارهای عام المنفعة در زادگاهش نمود.
هدف مهم جادالحق از جنبه سیاسی، تلاش برای تأمین استقلال نسبی الازهر در برابر
حکومت بود.
البته وی به درگیری با
حکومت اعتقاد نداشت و روش او حفظ ارتباط هم با حکومت هم با مردم و ترجیح ندادن یکی بر دیگری بود.
او نمیخواست با سرسپردگی تام به حکومت،
مردم را از دست بدهد یا با توجه تمام عیار به مردم، از امکانات و فرصتهای حکومتی برای پیشبرد برنامه های الازهر بی بهره شود.
وی در مواردی، مانند مخالفت با سیاست خارجی
ایران ، با دولت مصر همگام بود.
دولت مصر از شیخ الازهر انتظار داشت که تندروی برخی
مسلمانان و اَعمال خشونت طلبانه آنان را محکوم کند، اما او همواره سیاست متعادل خود را در دفاع از
شریعت و حمایت از دولت، دنبال میکرد.
هرچند جادالحق در بسیاری مسائل با برخی گروههای بنیادگرای مصری هم عقیده بود، هیچگاه در اندیشه
تکفیر حکومت و شورش بر ضد آن نبود.
وی گرایشهای فکری ـ سیاسی سکولاریستی غرب گرا و آرای اسلام گرایان تندرو را مردود میدانست و معتقد بود که
تندروی دینی ، واکنشی به حرکتهای افراطی ضددینی و غرب گراست.
وی اجرای اندیشه سکولاریزم (عَلْمانیت) را در
جوامع اسلامی ، به دلیل ویژگیهای
دین اسلام و با این
استدلال که این
اندیشه در بستر تمدن غرب شکل گرفته است، نادرست و غیرممکن میدانست.
جادالحق از یکسو اعمال
تروریستی و خشونت طلبانه را نفی میکرد و از سوی دیگر مسلمانان تحت
ستم را که از کیان خود
دفاع میکردند، تأیید مینمود؛ ازاین رو،
جهاد افغانها بر ضد اشغالگران روسی را تأیید کرد، وقایع
بوسنی و
هرزگوین و کشتن مسلمانان را در آنجا
جنگ صلیبی جدید نامید و مبارزه های مسلمانان
چچن را ستود.
وی هنگامی که مفتی مصر بود، به استناد معاهده
پیامبر اکرم با
قوم یهود ، روند
صلح با
اسرائیل را تأیید کرد، اما بعد که شیخ الازهر شد، به سبب آنکه اسرائیلیها مسلمانان فلسطینی را
آزار دادند، به جریان سازش با اسرائیل
اعتراض کرد و پس از کشته شدن دهها نمازگزار فلسطینی در حرم ابراهیمی به دست یهودیان افراطی، انتفاضه فلسطینیها و فعالیتهای شهادت طلبانه آنها را تأیید کرد.
جادالحق، هیئتهای اسرائیلی را که خواهان بازدید از الازهر بودند، نمی پذیرفت و به مجاز نبودن
زیارت قدس ، مگر پس از
آزادی آن،
فتوا داد.
وی در همایش دارالبیضاء در ۱۳۷۳ ش /۱۹۹۴ بیان نمود که صلحی در کار نخواهد بود مگر پس از عقب نشینی
اسرائیل از سرزمینهای اشغالی.
وی با نظریاتی که به تضعیف نهاد
خانواده میانجامید، بسیار مخالف بود؛ ازاین رو، در همایش بین المللی «السکان و التنمیة» (قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴) شرکت جست و با اعتراض شدید به بیانیه های همایش ــ که کارهایی مانند
سقط جنین را
جایز دانسته بود ــ خواستار تصحیح موارد مخالف با
شریعت اسلام شد.
در پی تلاشهای او، دولت
مصر هم در بیانیه ای رسمی خواستار تصحیح این موارد شد.
او همچنین در آستانه برگزاری برنامه «ملکه جمال النیل» (ملکه زیبایی نیل) در
مصر ، در مقاله ای به انتقاد از این گونه اقدامات و تبیین پیامدهای منفی آن برای
مسلمانان پرداخت.
از مهم ترین آرای جادالحق در باره
فقه اسلامی ، تأملات او در باره چگونگی پویایی
فقه و انطباق آن با مقتضیاتِ گوناگون است.
به نظر او، انتظار بیان همه
احکام در متون اصلی
شرع نابجاست، در این متون
قواعد و ضوابط کلی (مانند
دفع ضرر و
ادای امانت ) یا مقاصد اصلی (مانند
حفظ دین و
حفظ نسل ) بیان شده که لازم است بر مبنای آنها با
اجتهاد مقبول به
استنباط احکام جدید پرداخت.
سنّت نبوی و
قرآن کریم دو منبع مهم برای به دست آوردن این قواعد و مقاصد کلی است.
او تأکید دارد که در هیچ زمان نمیتوان از
فقه بی نیاز شد و حقوق جدید را جانشین آن کرد.
وی به غنای فقه اسلامی معتقد، ولی بر این باور بود که فقه باید در قالبهای جدید، مثلاً دایرةالمعارف، عرضه شود.
جادالحق به کارآمدی شریعت اسلامی در این عصر معتقد بود.
برای نمونه، وی در باره
حقوق زن دیدگاههای خود را ابراز کرده است.
او به بازسازی نظام
تعلیم و تربیت جدید بر پایه آموزه های اسلامی، و امکان اجرا شدن احکام قضایی اسلام باور داشت.
جادالحق بر ضرورت استفاده از آرای کارشناسان در کنار آرای فقیهان، تکیه بر
سنّت و احادیث صحیح در کنار
قرآن ، و التزام به ضوابط
اجتهاد تأکید داشت و میان
تطور فقه به معنای انطباق پذیری شرع با مقتضیات زمان و
تساهل در
احکام شرعی تفاوت قائل بود.
برخی نویسندگان به تحلیل و بررسی دیدگاههای او پرداخته اند.
شیوه جادالحق در
فتوا دادن و تبیین
مسائل فقهی در کتابهایش به این ترتیب بود که ابتدا معنای لغوی و شرعی مسئله مورد بحث را روشن و سپس نصوص مربوط به آن را از
کتاب و
سنّت ارائه و بر اساس آن، حکم مسئله را بر طبق آرای تمامی مذاهب فقهی، اعم از مذاهب چهارگانه اهل سنّت و مذاهبِ
زیدیه و
ظاهریه و
اباضیه و نیز
فقه امامیه بیان میکرد و در نهایت با استناد به
ادله فقهی و توجه به اقتضائات خاص مسئله، یکی از اقوال را
ترجیح میداد.
با آنکه وی حنفی مذهب بود، این امر در فتاوای او چندان تأثیر نداشت.
جادالحق در ۲۵
شوال ۱۴۱۶ (۲۶
اسفند ۱۳۷۵ ش) / ۱۶
مارس ۱۹۹۶ درگذشت و در زادگاهش به
خاک سپرده شد.
تألیفات متعددی از جادالحق برجای مانده است که موضوع بیشتر آنها مسائل فقهی جدید و قرآن پژوهی است.
مهم ترین اثر فقهی او کتاب بحوث و فتاوی الاسلامیة من قضایا معاصره است که در سه جلد منتشر شد (۱۹۹۲ـ۱۹۹۴).
این کتاب ــ که آن را دایرة المعارف فقهی مسائل جدید دانستهاند ــ مشتمل است بر بحثهای فقهی و استفتائاتی که از نقاط مختلف دنیا از جادالحق در زمان ریاست او در
الازهر شده است.
این کتاب بیشتر به مجموعه مقالات شباهت دارد و فاقد ترتیب و نظم خاصِ کتابهای فقهی است.
جادالحق در این کتاب پس از طرح سؤال، به پاسخ تفصیلی و تبیین مستندات فتوای خود پرداخته است.
جز مباحث فقهی، برخی
موضوعات کلامی مانند «
دفاع از
اسلام در برابر افتراها» نیز در آن مطرح شده است.
کتاب الفقه الاسلامی: مُرونَته و تطوره (قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹) اثر دیگر اوست.
جادالحق در این کتاب به مسائلی مانند تاریخ
فقه اسلامی ، مکاتب مختلف فقهی، انطباق پذیری فقه اسلامی با شرایط ویژه تاریخی و توانایی پاسخگویی آن به اقتضائات گوناگون،
فتوا و
آداب آن پرداخته است.
بدیع ترین آرا و تحلیلهای او را در این اثر میتوان یافت.
البحوث الفقهیه و التقاریر الفَنّیه فی التفتیش علی اعمال القضاه بالمحاکم، الاحکام القضائیه، رساله فی الاجتهاد و شروطه و نطاقه و التقلید و التخریج، رساله فی القضاء فی الاسلام، بیانٌ للناس، الختان (قاهره ۱۴۱۵) و احکام الشریعه الاسلامیه فی مسائل طِبیّه عن الامراض النسائیه.
مجموعه ای از مقالات قرآن پژوهی جادالحق با عنوان النبی فی القرآن الکریم چاپ شده است (
قاهره ۱۹۹۱).
وی در مقاله «النبی فی القرآن» به بررسی ابعاد وجودی پیامبر از جمله
معجزات ایشان در
قرآن پرداخته است.
«القرآن و الاخلاق»، «القرآن و المرأه» و «الاسلام و مواجهه مشکلات الشباب» از جمله عناوین مقالات این اثر است.
اثر دیگر او مع القرآن الکریم (قاهره ۱۹۹۱) مجموعه مباحثی در باره ماه
رمضان و موضوعات قرآنی است.
المسجد: انشاءً و رساله و تاریخاً (قاهره ۱۴۱۶) که در اصل مقاله ای برای عرضه در همایش «جایگاه مسجد در اسلام» بوده است.
این کتاب به بررسی تأسیس،
تاریخ و رسالت
مسجد میپردازد؛ التطرف الدینی: ابعاده امنیاً و سیاسیاً و اجتماعیاً .
مقالات متعددی نیز از او به
چاپ رسیده است، از جمله : «بحث عن الفقه الاسلامی» در دراسات فی الحضاره الاسلامیه (ج ۳، قاهره ۱۹۸۵)، وی در این اثر، که به تحلیل تحولات دانش
فقه پرداخته، هنگام بحث از
فقه شیعه ، به مصادر اصیل شیعی مراجعه نکرده و از منابعی چون
مقدمه ابن خلدون استفاده کرده است
«الامام الطبری» در کتاب الامام الطبری فقیهاً و مورخاً و مفسراً و عالماً بالقراءات (ج ۱) که در همایشی در ۱۳۶۸ ش/ ۱۹۸۹ در قاهره به مناسبت یازدهمین سده وفات
طبری عرضه شد.
مقالات متعددی هم در مجلة الازهر نگاشته که غالباً در باره
مسائل مستحدثه فقهی و گاه متضمن فتواست.
جادالحق بر چندین کتاب مقدمه نوشته است، از جمله: اقالیم الدولةالاسلامیة بین اللامرکزیة السیاسیة و اللامرکزیة الاداریة نوشته مسعود احمد مصطفی (قاهره ۱۹۹۰)، الاسلام و السیاسة، الرد علی شبهات العَلْمانیین، اثر محمد عمارة (قاهره ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳)، احکام الاحوال الشخصیه فی الشریعة الاسلامیة و القانون تألیف احمد ابراهیم بک (قاهره ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴) و الاءِعلام فی القرآن الکریم، اثر محمدعبدالقادر حاتم (قاهره ۲۰۰۰).
(۱) الازهر الشریف فی عیده الالفی، (قاهره) : الهیئه المصریه العامه للکتاب، (۱۹۸۵).
(۲) محمدرجب بیومی، النهضه الاسلامیه فی سیر اعلامها المعاصرین، دمشق ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰/ ۱۹۹۵ـ۱۹۹۹.
(۳) تقریرالحاله الدینیه فی مصر، قاهره: مرکز الدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه بالاهرام، ۱۹۹۶.
(۴) جادالحق علی جادالحق، «بحث عن الفقه الاسلامی»، در دراسات فی الحضاره الاسلامیه، ج ۳، (قاهره) : الهیئه المصریهالعامه للکتاب، ۱۹۸۵.
(۵) جادالحق علی جادالحق، بحوث و فتاوی اسلامیه فی قضایا معاصره، (قاهره ۱۴۱۳ـ۱۴۱۵/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۴).
(۶) جادالحق علی جادالحق، «بیان من الازهر الشریف»، تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ۴، ش ۳ و ۴ (پاییز وزمستان ۱۳۷۴).
(۷) جادالحق علی جادالحق، الفقه الاسلامی: مرونته و تطوره، (قاهره) ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۸) جادالحق علی جادالحق، المسجد: انشاءً و رساله و تاریخاً، (قاهره) ۱۴۱۶.
(۹) جعفر عبدالسلام، «الامام الاکبر الشیخ جادالحق علی جادالحق مجتهداً»، دراسات اسلامیه، ش ۵۴: الشیخ الراحل فی ذکراه (محرّم ۱۴۲۱/ آوریل ۲۰۰۰).
(۱۰) عبدالحلیم جندی، «ذکریات عن الامام الاکبر الشیخ جادالحق علی جادالحق»، دراسات اسلامیه، ش ۵۴: الشیخ الراحل فی ذکراه (محرّم ۱۴۲۱/ آوریل ۲۰۰۰).
(۱۱) ایمن حموده، «الشیخ جادالحق علی جادالحق»، حصادالفکر (رمضان ۱۴۲۳/ نوامبر ۲۰۰۲).
(۱۲) محمد عبدالمنعم خفاجی، الازهر فی الف عام، بیروت ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۱۳) رحله العمر، سیره ذاتیه، الشیخ جادالحق علی جادالحق الامام الاکبر رحمه الله.
(۱۴) عبدالصبور مرزوق، «الامام الراحل الشیخ جادالحق و مشوار مع الحق.
(۱۵) علی جمعه، «الامام الاکبر جادالحق علی جادالحق و دور الازهر العالمی فی الداخل و الخارج».
(۱۶) محمد عماره، الاسلام و السیاسه: الرد علی شبهات العلمانیین، (قاهره) ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۱۷) مجلة الازهر، سال ۶۴، ش ۶ (جمادی الا´خره ۱۴۱۲/ دسامبر ۱۹۹۱)، سال ۶۸، ش ۱۰ (شوال ۱۴۱۶/ نوامبر ـ مارس ۱۹۹۶)، ش ۱۱ (ذیقعده ۱۴۱۶/ مارس ـ آوریل ۱۹۹۶).
(۱۸) محمد بدر منیاوی، «منهج الامام الاکبر الشیخ جادالحق علی جادالحق فی اتخاذالمواقف»، دراسات اسلامیه، همان.
(۱۹) الموسوعه العربیه العالمیه، ریاض: مؤسسه اعمال الموسوعه للنشر و التوزیع، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۲۰) الموسوعه العربیه المیسره، بیروت: دارالجیل، ۲۰۰۱.
(۲۱) مصطفی شکعه، «شیخ الاسلام جادالحق علی جادالحق عبقریه و مواقف»، دراسات اسلامیه.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جادالحق علی جادالحق»، شماره۴۳۱۳.