• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حام بن نوح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حام، پسر نوح علیه‌السلام است.




در عهد عتیق هفده بار نام حام ذکر شده است.
وی کوچک‌‌ترین پسر نوح،
[۱] سفر پیدایش، ۹ :۲۴
، و برادر سام و یافث بود.
[۲] سفر پیدایش، ۳۲:۵.

در عهد عتیق از بی‌حرمتی او به پدرش سخن رفته است.
[۳] سفر پیدایش، ۹ :۲۰ـ۲۷.




معنای حام روشن نیست.
ممکن است با حمّو، رب‌النوع سامیان، یا با کلمه مصری کم، به معنای سرزمین مصر، مرتبط باشد.
در مزامیر داوود
[۴] مزامیر داوود، ۱۰۵: ۲۳.
[۵] مزامیر داوود، ۱۰۵: ۲۷.
[۶] مزامیر داوود، ۲۲:۱۰۶.
نیز سرزمین حام معادل مصر است.
این کلمه در زبان عبری به معنای گرم و سوزان است
[۷] داوود سِگِو، قاموس عبری ـ عربی للغة العبریة المعاصرة، ج۱، ص۵۷۰، (بیت‌المقدّس ۱۹۸۵).
و در زبان عرب ی از ریشه حَوَمَ است به معنای تشنگی و کسی که به‌دنبال آب می‌گردد.
[۸] محمدبن احمد ازهری، ج۵، ص۲۷۸، ذیل «حام»، تهذیب اللغة، ج۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره.




در عهد عتیق آمده است که حام، نوح را دید که مست و برهنه در خیمه خود غنوده بود.
او دو برادر دیگر خود را به تماشا خواند، ولی آن‌ها به شکلی که برهنگی پدر را نبینند، ردایی بر او انداختند.
هنگامی که نوح از ماجرا باخبر شد، کنعان، پسر حام، را لعن کرد که بنده برادرانش باشد.
[۹] سفر پیدایش، ۹: ۲۰ـ۲۷.

در آگاده (تلمود) آمده است که بر اثر لعن نوح، کنعان، و بنابراین نسل حام، سیاه‌پوست شد.
براساس این روایات، به اسارت برده شدن فرزندان حام
[۱۰] كتاب اشعیاء نبى، ۴:۲۰.
پیامد نفرین نوح بوده است.
درباره سیاه‌پوست شدن فرزندان حام، همچنین گفته‌اند که حام در جریان طوفان، به‌رغم منع نوح، در کشتی با همسرش نزدیکی کرد و نوح او را نفرین کرد.



در کتاب مقدّس درباره این‌که چرا نوح کنعان را نفرین کرد نه حام را، مطلبی نیامده است؛ هرچند لعن پسر به سبب گناه پدر در عهد عتیق سابقه دارد و لعن پسر را برابر با لعن پدر دانسته‌اند.
[۱۱] كتاب حزقیال نبى، ۱۸: ۱ـ۲۴.

برخی شارحان بر آن‌اند که در واقع کنعان به نوح بی‌حرمتی کرد و کلماتِ «حام، پدر» در عبارتِ «و حام، پدر کنعان، برهنگی پدر خود را دید»
[۱۲] سفر پیدایش، ۹ :۲۲.
بعدها افزوده شده، به‌خصوص به این دلیل که همواره در کتاب مقدّس نام حام در میان دو نام سام و یافث ذکر شده است
[۱۳] سفر پیدایش، ۳۲:۵.
[۱۴] سفر پیدایش، ۱۰:۶.
[۱۵] سفر پیدایش،۱۳:۷.
[۱۶] سفر پیدایش،۱۸:۹.
[۱۷] سفر پیدایش، ۱:۱۰ .
[۱۸] كتاب اول تواریخ ایام، ۴:۱.
و بنابراین، «پسر کوچک‌تر» در عبارت و «نوح. . . دریافت که پسر کوچک‌ترش با او چه کرده است»
[۱۹] سفر پیدایش، ۲۴:۹
اشاره به کنعان است.
در زبان عبری هم پسر به‌معنای نوه آمده است.
در روایات آگادهای خطاهای بزرگ‌تری به حام نسبت داده شده است تا شاید از این راه شدت مجازات و لعن نوح توجیه شود.
براساس همین روایات عهد عتیق، حام را جد یکی از سه ملت بزرگ جهان معرفی کرده‌اند.
حام، افزون بر کنعان، سه پسر دیگر نیز داشت: کوش که نمرود از نسل او بود، مصرایم و فوط.
اینان اجداد اقوام بسیاری هستند و هریک از این اقوام زبان خاص خود را داشته است.
[۲۰] سفر پیدایش، ۶:۱۰ـ۲۰.




در قرآن نام حام نیامده و فقط اشاره شده است که فرزند نااهل نوح توصیه پدرش را برای سوار شدن به کشتی نپذیرفت و سرانجام غرق شد.
در تورات از غرق شدن فرزند نوح ذکری نیامده و همین امر، اقوال مختلف و حتی متناقض مورخان و مفسران را در پی داشته است.
برخی مورخان و مفسران، فرزند چهارمی، به نام یام، به نوح نسبت داده‌اند و او را، غیر از سه پسر نوح، و همان کسی دانسته‌اند که در طوفان غرق شد.
[۲۲] ابن‌قتیبه، المعارف، ج۱، ص۲۴، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۲۳] احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۱، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
[۲۴] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۱، ص۴۴.

برخی دیگر فرزند غرق شده نوح را همان کنعان (نام دیگر او یام) می‌دانند و حال آن‌که در جای دیگر، ماجرای تورات را نقل می‌کنند که طبق آن، کنعان پسر حام است.
[۲۷] ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۶۹، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
[۲۸] ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۷۳، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
[۲۹] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۳۰] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.




به هرحال، داستان حام در تفاسیر و تواریخ اسلامی، حول سیاه پوست شدن فرزندان وی شرح و بسط یافته، که بی‌شک برخی نکات آن برگرفته از کتاب مقدّس و داستانهای شفاهی یهودیان و مسیحیان (اسرائیلیات) است.
برخی از مفسران و مورخان، علت تغییر رنگ پوست فرزندان حام را، با تغییراتی در نحوه باخبر شدن نوح، به همان داستان عهدعتیق
[۳۱] سفر پیدایش، ۹: ۲۰ـ۲۷.
نسبت داده‌اند، البته عموماً بدون اشاره به مستی نوح.
[۳۲] ابن‌قتیبه، المعارف، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۳۳] یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۵.
[۳۵] ابن‌بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۳۲، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم.
[۳۶] ابراهیم‌بن منصور نیشابوری، قصص الانبیاء، ج۱، ص۳۹، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش.
[۳۷] حسین‌بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۷، ص۸۱ـ۸۲، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.

گاه نیز از جانبداری یافث به سود حام صحبت شده است که موجب شد نوح او را نیز نفرین کند تا نسلش مهجور از خلق بمانند
[۳۸] عتیق‌بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی: تفسیر التفاسیر، ج۲، ص۱۰۵۹، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۸۱ش.
و شاید از این‌روست که بنابر برخی روایات شیعی میراث نبوت از نوح به سام رسید، چرا که نزد حام و یافث علمی نبود که از آن سودی برند.
برخی منابع به نزدیکی حام با همسرش در کشتی اشاره می‌کنند، زیرا طوفان نوح در ایام حج واقع شده و کشتی به بیت‌الحرام رسیده بود و ازاین‌رو نوح اهل کشتی را از نزدیکی با همسرانشان منع کرده بود و در حق کسی که از فرمانش سرپیچی کرد، نفرین کرد که خداوند نطفه‌اش را تغییر دهد؛ ازاین‌رو، حام را ابوالسودان (پدر سیاهان) لقب داده‌اند.
[۴۰] ابن‌هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۴، صنعا (۱۹۷۹ (.
[۴۲] ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۷۰، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
[۴۳] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.




در نقل طبری، عاقبت حام به خیر و نیکی ختم می‌شود، به این شکل که بعدها نوح بر حام ترحم می‌کند و دعا می‌کند که فرزندانش، که نفرین کرده بود بنده برادرانش باشند، از برادران رأفت ببینند.



نقل است که حضرت عیسی علیه‌السلام، حام را
[۴۵] احمدبن محمد ثعلبی، قصص الأنبیاء، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة،.
[۴۶] احمدبن محمد ثعلبی، قصص الأنبیاء، ج۱، ص۵۱، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة،.
زنده کرد تا ماجرای طوفان نوح را برای حواریان شرح دهد، اما ابن‌کثیر
[۴۸] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
چنین چیزی را بسیار بعید دانسته است.



مورخان اسلامی نیز همه انسانها را، پس از طوفان، از نسل سام و حام و یافث، و حام را جد سودانیان، بربرها و قبطیها می‌دانند.
[۵۰] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۵، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.




نوح جهان را میان سه پسرش تقسیم کرد و غرب رود نیل به حام رسید و به قولی حام را به نواحی هندوستان فرستاد.
[۵۲] ابراهیم‌بن منصور نیشابوری، قصص الانبیاء، ج۱، ص۳۹، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش.




در تعداد فرزندان حام و محل سکونت آن‌ها نیز اختلاف هست.
ابن‌قتیبه
[۵۳] ابن‌قتیبه، المعارف، ج۱، ص۲۶، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
از سه پسر به نامهای کوش، کنعان و فوط نام برده که در سرزمینهای مختلفی از جمله در هند و سند سکنا گزیدند و دینوری
[۵۴] احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۲، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
نوشته وی هفت پسر به نامهای سند، هند، زنج، قبط، حبش، نوبه و کنعان داشت که در منطقه‌ای که بادهای جنوب و دَبور (غرب) می‌وزید مسکن گزیدند.
برای فرزندان حام هجده زبان مختلف ذکر شده است.



داستان حام در میان مسیحیان سفیدپوست در جنگهای داخلی امریکای جنوبی (۱۲۷۸ـ۱۲۸۲/ ۱۸۶۱ـ۱۸۶۵) نقش مهمی ایفا کرد، به این ترتیب که آنها، با اصرار بر گناهی که حام مرتکب شده بود، معتقد بودند که همان‌طور که بر اثر گناه اولیه حوا، شوهران از مرجعیتی قانونی نسبت به همسرانشان برخوردارند، سفیدپوستان نیز بر اثر گناه حام، از همین مرجعیت نسبت به سیاه‌پوستان بهره‌مندند.
به این شکل، ساکنان جنوبی امریکا با دست‌آویز قرار دادن ابهامهای موجود درباره تخطی حام، سخنان نژادپرستانه خود را در قالب شرح و تفسیر انجیلی درآوردند، که این امر آشکارا در برابر آموزه مسیحیِ برادری همه انسانها بود.
اصطلاح زبانهای حامی برگرفته از همین نام است.



(۱) علاوه بر کتاب مقدّس، عهد عتیق.
(۲) ابن‌بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۳) ابن‌سعد، الطبقات الکبرى (بیروت).
(۴) ابن‌قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۵) ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۶) ابن‌هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعا (۱۹۷۹ (.
(۷) ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
(۸) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره.
(۹) احمدبن محمد ثعلبی، قصص الأنبیاء، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة،.
(۱۰) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
(۱۱) داوود سِگِو، قاموس عبری ـ عربی للغة العبریة المعاصرة، (بیت‌المقدّس ۱۹۸۵).
(۱۲) عتیق‌بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی: تفسیر التفاسیر، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۸۱ش.
(۱۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۴) کلینی، اصول کافی.
(۱۵) مسعودی، مروج (بیروت).
(۱۶) حسین‌بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
(۱۷) ابراهیم‌بن منصور نیشابوری، قصص الانبیاء، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۸) یعقوبی، تاریخ.


 
۱. سفر پیدایش، ۹ :۲۴
۲. سفر پیدایش، ۳۲:۵.
۳. سفر پیدایش، ۹ :۲۰ـ۲۷.
۴. مزامیر داوود، ۱۰۵: ۲۳.
۵. مزامیر داوود، ۱۰۵: ۲۷.
۶. مزامیر داوود، ۲۲:۱۰۶.
۷. داوود سِگِو، قاموس عبری ـ عربی للغة العبریة المعاصرة، ج۱، ص۵۷۰، (بیت‌المقدّس ۱۹۸۵).
۸. محمدبن احمد ازهری، ج۵، ص۲۷۸، ذیل «حام»، تهذیب اللغة، ج۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره.
۹. سفر پیدایش، ۹: ۲۰ـ۲۷.
۱۰. كتاب اشعیاء نبى، ۴:۲۰.
۱۱. كتاب حزقیال نبى، ۱۸: ۱ـ۲۴.
۱۲. سفر پیدایش، ۹ :۲۲.
۱۳. سفر پیدایش، ۳۲:۵.
۱۴. سفر پیدایش، ۱۰:۶.
۱۵. سفر پیدایش،۱۳:۷.
۱۶. سفر پیدایش،۱۸:۹.
۱۷. سفر پیدایش، ۱:۱۰ .
۱۸. كتاب اول تواریخ ایام، ۴:۱.
۱۹. سفر پیدایش، ۲۴:۹
۲۰. سفر پیدایش، ۶:۱۰ـ۲۰.
۲۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۲۴۶.    
۲۲. ابن‌قتیبه، المعارف، ج۱، ص۲۴، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
۲۳. احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۱، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
۲۴. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۱، ص۴۴.
۲۵. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۱۹۱.    
۲۶. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۲۰۲.    
۲۷. ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۶۹، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
۲۸. ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۷۳، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
۲۹. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۳۰. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۳۱. سفر پیدایش، ۹: ۲۰ـ۲۷.
۳۲. ابن‌قتیبه، المعارف، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
۳۳. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۵.
۳۴. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۲۰۲.    
۳۵. ابن‌بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۳۲، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم.
۳۶. ابراهیم‌بن منصور نیشابوری، قصص الانبیاء، ج۱، ص۳۹، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش.
۳۷. حسین‌بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۷، ص۸۱ـ۸۲، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.
۳۸. عتیق‌بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی: تفسیر التفاسیر، ج۲، ص۱۰۵۹، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۸۱ش.
۳۹. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۲۸۵.    
۴۰. ابن‌هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۴، صنعا (۱۹۷۹ (.
۴۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۱۸۸.    
۴۲. ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۷۰، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۶ش.
۴۳. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۴۴. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۲۰۴.    
۴۵. احمدبن محمد ثعلبی، قصص الأنبیاء، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة،.
۴۶. احمدبن محمد ثعلبی، قصص الأنبیاء، ج۱، ص۵۱، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة،.
۴۷. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۱۸۱.    
۴۸. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۴۹. ابن‌سعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۱، ص۴۳.    
۵۰. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۱۱۵، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۵۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۱۹۳.    
۵۲. ابراهیم‌بن منصور نیشابوری، قصص الانبیاء، ج۱، ص۳۹، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش.
۵۳. ابن‌قتیبه، المعارف، ج۱، ص۲۶، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
۵۴. احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۲، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
۵۵. ابن‌سعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۱، ص۴۴.    




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حام»، شماره۵۷۴۰.    



جعبه ابزار