حبیش بن ابراهیم تفلیسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حُبَیش تفلیسی، ابوالفضل حبیش بن ابراهیم بن محمد،
عالم ،
ادیب ،
طبیب و
نویسنده فارسی و عربینویس
قرن ششم است.
از زندگی او اطلاع چندانی
در دست نیست.
وی با قلیچ ارسلان بن مسعود (حکومت: ۵۵۱ـ۵۸۸)، از سلاجقه
روم ، معاصر بوده و برخی تألیفات خود را به او تقدیم کرده است.
نام حبیش
در آثارش در معرض
تحریف قرار گرفته و به صورتهای حَبَش، حسن و حسین درآمده است و
لقب او را شرفالدین، جمالالدین و کمالالدین ذکر کردهاند، ولی
در همه جا
کنیهاش ابوالفضل و نسبتش تفلیسی ذکر شده است.
در خصوص زمان
تولد او، چون کتاب قانون
الادب را
در ۵۴۵، کفایةالطب را
در ۵۵۰، و وجوه قرآن را
در ۵۵۸ تألیف کرده است، پس باید تولد وی
در حدود سی
سال قبل از ۵۴۵، یعنی حدود ۵۱۵، بوده باشد.
به دلیل خاتمه
نسخهای از کتاب
وجوه قرآن ، که از روی نسخهای نوشته شده که خود
مؤلف در شهر قونیه
کتابت کرده است، استنباط میشود که سالیانی
در قونیه
مقیم بوده است.
حاجیخلیفه و به تبع او
بغدادی سال
وفات او را ۶۲۹ نوشتهاند، اما بعید به نظر میرسد که او پس از
تألیفات مهم خود، هفتاد یا هشتاد سال زندگی کرده باشد.
با ملاحظه سال تألیفات او، که ذکر شد، بروکلمان و به تبع او
کحّاله فوت او را حوالی ۶۰۰ ذکر کردهاند.
حبیش تفلیسی
در موضوعات متنوعی، به فارسی و عربی کتاب تألیف کرده است.
آثار فارسی او از حیث خصایص
لغوی و
صرفی و
نحوی دارای اهمیت است.
(۱) آثار
ادبی ،
دینی و
حِکْمی وی عبارتاند از :
۱) مَلْحَمه دانیال.
حبیش
در مقدمه آن نوشته است: «چنین گوید حکیم کمالالدین جمالالاسلام ابوالفضل حبیش بن ابراهیم بن محمدالتفلیسی رحمهماللّه که چون از کتاب قانون
الادب بپرداختم برحسب طاقت و قدر
دانش خویش این کتاب از کتابهای تازی تألیف کردم و جمع آوردم».
ریو نام این کتاب را اصولالمَلاحِم ضبط کرده و حتی بغدادی
هر دو نام را ذکر کرده و آنها را دو کتاب مجزا به حساب آورده است.
به گفته
حاجیخلیفه ،
عبداللّه بن هارونالسوسی ملحمه را شرح کرده است.
در مقدمه چاپ سربی مورخ ۱۳۲۶ش کاملالتعبیر (درباره این کتاب ادامه مقاله)، ناشر آن نوشته که ملحمه دانیال
در ۱۳۰۴
در تهران بهنام ملهمه چاپ شده است.
وی
ترجمه آن را به
علامه مجلسی نسبت داده و
در حاشیه کتاب احتیاطآ نوشته که به قولی، مؤلف نجیبالدین اصفهانی است درحالی که انشای کتاب نشان میدهد که ترجمه مجلسی نیست زیرا مختصات سبک و انشای ملحمه و کاملالتعبیر یکی است و منشآت مجلسی هیچ شباهتی به آن ندارد.
۲) بیانالتصریف.
که حبیش از آن
در مقدمه قانون
ادب نام برده است.
۳) وجوه قرآن.
اگر نسخهای از این کتاب وجود نداشت، از آن اثر دیگری برجا نبود، چرا که
در هیچیک از مآخذ به آن اشاره نشده است.
مؤلف، این کتاب را پس از بیانالتصریف تألیف کرده و
در علت پرداختن به آن نوشته است
در کتاب وجوهالقرآنِ
مقاتل بن سلیمان ، که به عربی است، دیده است که
در شرح بسیاری از کلمات، از
اسما و
افعال و
حروف ، دو یا سه وجه بیان شده و
در تفسیر ابوالحسین ثعلبی (احتمالا ابواسحاق ثعلبی/ ثعالبی) برای هر کلمه چهار یا پنج وجه بیان کرده و به همین ترتیب، گاهی مقاتل بن سلیمان و گاه ثعلبی تعداد وجوه معنی
کلمات قرآن را کمتر یا بیشتر از دیگری آوردهاند و ترتیب مطالب آنها بدانگونه نبوده است که به راحتی بتوانند آنچه طلب کنند بیابند؛ بنابراین، تصمیم گرفته است کتابی
در وجوه قرآن، که کامل و مفید باشد، تألیف کند و برای اینکار از تفسیر ثعلبی،
تفسیر سورآبادی ، تفسیر نقّاش،
تفسیر شاپور (اسفراینی)، تفسیر واضح،
مشکلالقرآن ابنقتیبه و کتاب غریبالقرآن عُزیری استفاده کرده است.
مؤلف، مطالب این کتاب را به ترتیبِ حروفِ معجمِ وجوهِ اسما و افعال و حروف تنظیم، و وجوه هر کلمه را به فارسی بیان کرده و اگر
در وجوه کلمات قرآن میان
مفسران اختلاف بوده از ذکر قول ضعیف پرهیز کرده است.
وجوه قرآن
در این کتاب، از
آخرت آغاز و به
یوم ختم میشود.
۴) تلخیص عللالقرآن، که حاجیخلیفه
از آن نام برده است.
۵) جوامعالبیان
در ترجمان قرآن.
در لغتنامه دهخدا نوشته شده که کتابی است به فارسی
در غریب قرآن.
۶) قانون
ادب،
در ضبط کلمات عربی و بیان معانی آن لغات به فارسی.
مؤلف
در مقدمه
گفته که این کتاب را پس از بیانالتصریف نوشته است.
به استناد سه
بیتی که
در پشت نسخهای از مجلد دوم قانون
ادب، متعلق به
کتابخانه اسعد افندی
ترکیه ، مضبوط است قانون
ادب را
در ۵۴۵ تألیف کرده است.
حاجیخلیفه
نام آن را قانون
الادب فی ضبط کلمات العرب ذکر کرده است.
نسخههای متعدد از این کتاب
در کتابخانههای
ایران ، ترکیه،
انگلستان و
فرانسه موجود است.
این کتاب را غلامرضا طاهر تصحیح و منتشر کرده است (تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش).
۷) قانوناللباب.
اعتمادالسلطنه از این کتاب نام برده و آن را
در حکمت دانسته است، ولی معلوم نیست از کجا نقل کرده و شاید مقصودش قانون
ادب بوده و
تصحیف و تحریفی
در اسم کتاب صورت گرفته، ولی با توضیحی که درباره موضوع کتاب داده است نمیتوان این احتمال را وارد دانست.
۸) قوافی، که آن را به امر ابوشجاع قلیچارسلان تصنیف کرد.
نسخهای از آن مورخ ۹۲۸ به شماره ۳۶۲
در کتابخانه
مدرسه عالی شهید مطهری موجود است.
قسمتی از مقدمه این کتاب را
در فهرست کتابخانه مزبور نقل کردهاند که ذبیحاللّه صفا آن را عینآ
در تاریخ
ادبیات در ایران
آورده است.
بغدادی
نام این کتاب را ترجمانالقوافی (فارسی)، و
آقابزرگ طهرانی نام آن را فرهنگ قوافی ذکر کرده است.
۹) کاملالتدبیر.
بروکلمان از این کتاب نام برده و ذکر کرده که نسخهای از آن
در کتابخانه سلیمآغا
در ترکیه به شماره ۵۴۵ موجود است.
۱۰)
کاملالتعبیر .
مشهورترین کتاب حبیش، که همواره مورد توجه خاص و عام بوده است.
این کتاب به
تعبیر خواب هم مشهور است.
مؤلف
در این کتاب سخنان شش تن از بزرگانِ علمِ تعبیرِ خواب را- که عبارتاند از
دانیال نبی ،
امام جعفرصادق ،
محمد بن سیرین ،
ابراهیم کرمانی ،
جابر مغربی و
اسماعیل بن اشعب / اشعث - نقل کرده است.
بهگفته خودش
این کتاب را پس از تصنیف صحةالابدان، برای مطالعه عزالدین ابوشجاع قلیچارسلان بن مسعود و برطبق حروف معجم تأویل خوابها به فارسی تألیف کرده است.
به گفته حاجیخلیفه،
جعفر بن هادی بواریحی این کتاب را برای سلطان سلیمان به
ترکی ترجمه کرده است.
کاملالتعبیر
در ۱۲۶۵
در تهران،
در ۱۳۱۹
در بمبئی و پس از آن بارها
در تهران چاپ شده است.
۱۱) نظمالسلوک.
بروکلمان، آن را جزو آثار حبیش نام برده است.
به گفته وی نسخههایی از آن
در کتابخانه موزه بریتانیا به شماره ۴۹۴۷Or.
وجود دارد.
۱۲) بیانالنجوم.
کتابی است
در هیئت و نجوم و اسطرلاب مشتمل بر ده باب و دویستوده فصل که خود حبیش
در مقدمه قانون
ادب از آن یاد کرده است.
محمدتقی
بهار در سبکشناسی
برای نشان دادن سبک فارسینویسی حبیش، از نسخه خطی این کتاب استفاده کرده است.
دستکم چهارده تألیف از آثار بیستو هشت گانه شناخته شده او
در طب و داروشناسی است.
آثار پزشکی حبیش را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد:
نخست، آثاری که خود او
در دیگر کتابهایش به آنها اشاره کرده است، مانند صحةالابدان که
در مقدمه کامل التعبیر، و تقویمالادویه که
در مقدمه کفایةالطب
از آنها یاد کرده و به خودِ کفایةالطب
در بیانالطب اشاره کرده است.
دوم، آثاری که فهرستنگاران سدههای بعد از او دانستهاند، مانند رسائل نُه گانه عربی او
در اصول پزشکی و داروشناسی قدیم می باشد.
گاه آثاری را به حبیش نسبت دادهاند که از او نیست، مانند کاملالتدبیر؛
که احتمالا همان کاملالتعبیر است.
جز صحةالابدان، که از وجود نسخهای از آن آگاهی نداریم، از همه آثار شناخته شده حبیش
در علوم پزشکی دستکم یک نسخه برجای مانده است.
نوشتههای دیگری را نیز، به قراینی، میتوان از حبیش دانست، مانند رساله دستورالادویه که شاید بخشی از باب بیستم گمشده بیانالطب باشد، یا ادویه مفرده و مرکّبه که احتمال دادهاند نوشته حبیش باشد.
در زمینه پزشکی، اشارات اندکی به او شده است؛ حسن بن عبدالرحمان (سده دهم)
در تذکره نظامشاهیه خود، درباره داروها بارها از حبیش و تقویمالادویه او یاد کرده است.
فارسینویس بودن حبیش موردتوجه شماری از نگارندگان معاصر تاریخ
ادبیات فارسی قرار گرفته است؛ از جمله
بهار،
صفا
و نفیسی.
ظاهراً اولین فهرستنگار که از او یاد کرده، حاجیخلیفه
در کشفالظنون
است.
پس از او اسماعیلپاشا بغدادی،
بروکلمان، استوری و شیخآقابزرگ طهرانی
آثار حبیش را معرفی کردهاند.
حبیش خود را «متطبب» معرفی میکند نه طبیب.
درگذشته چنانچه کسی فقط پزشکی میآموخت و از فلسفه و ریاضیات و طبیعیات بی
بهره بود، او را متطبب مینامیدند و چون از این علوم
بهرهمند بود (مانند رازی و ابنسینا) او را طبیب میخواندند.
از حبیش تألیفی
در باب فلسفه و ریاضی سراغ نداریم و دیدگاه حبیشِ متطبب به دانش پزشکی، فلسفی نیست.
مثلاً،
در نگارش آثار پزشکی به تقابل دیدگاههای گوناگون و بحثهای پیچیده آن نپرداخته است یا
در کفایةالطب، که جامعترین اثر پزشکی اوست، فقط راوی اقوال پزشکان پیش از خود ــ «چون بقراط و جالینوس و...محمدِ زکریای رازی و ثابتِ قرّه» ــ است.
در بیانالطب نیز وجوه مشترک آرای بزرگان پزشکی را آورده است.
آثار حبیش بیشتر برای توده مردم بوده و طبعاً به زبانی ساده نوشته شده است.
بنابراین، کتب او را
در بهترین حالت میتوان
در شمار «کتب وسط»
به شمار آورد.
در نوشتههای او کمتر به نمونه بالینی و تجربههای پزشکی خود او اشاره شده است.
حبیش نوآوری و دیدگاه انتقادی کمی نسبت به آرای گذشتگان دارد.
او داروی تازهای نیافته و به بیماریهای همهگیر دوران خود اشارهای نکرده است.
۱) بیانالطب، به فارسی، که
در اصل بیست
باب داشته
ولی
در نسخههای موجود، آخرین باب آن نیست و از بیست بیماری باب هجدهم، فقط دو مورد آن برجای مانده است.
باب نخست به معرفت چیزهایی که پزشکان باید بدانند، اختصاص دارد و نُه بخش است؛ باب دوم تا نوزدهم درباره «سبب و علامت و
علاج سیصد و شصت و شش علت از فرق
سر تا
قدم » است؛ و باب بیستم، بنابر مقدمه، درباره «
طبع و منفعت و خاصیت
غذاها و
داروهای مفرد و مرکّب» است، با ترتیب الفبایی.
تعداد
بیماریهای یاد شده
در متن، با میزان ذکر شده
در مقدمه سازگار نیست.
شاید
کاتبان ، برخی بیماریها را با هم درآمیخته باشند.
حبیش، برخلاف دیگر آثار فارسیش،
در این اثر به منابع تألیفی پیشینیان اشارهای ندارد که شاید منشأ آن پایان نیافتن تدوین نهایی بوده است.
فقط از معدودی بزرگان، مانند
ارسطاطالیس و
بقراط و
جالینوس یاد کرده و تأثیر آنان
در این اثر مشهود است؛
در عین حال از کسانی چون
رازی و
بوعلی نامبرده است.
اما حبیش
در مقایسه با پزشک همعصرش، جرجانی، معادلهای فارسی بیشتری برای واژگان پزشکی ذکر کرده، که از آن جمله است:
رگ جهنده (شریان؛ گ ۱۲ر)، رگ آرمیده (ورید؛ گ ۱۲ر)، آبگیر (قاروره، گ ۲۰پ)، آماس
خوک (خنازیر؛ گ ۳۲پ)، خفتگی اندام (کرخی؛ گ ۶۱پ)، کژ شدن روی (لَقْوه؛ گ ۶۱پ)، و بادامه (لوزه؛ گ ۱۰۱پ).
۲) تقویمالادویه، فرهنگ دارویی چند زبانه و جدولگونهای که بنابر مقدمهاش به نام شرفالدین علی بن طراد بن محمد زینبی (۴۶۲ـ۵۳۸)، وزیر مسترشد و مقتفی، تألیف شده است.
نسخههای متعددی از این اثر شناسایی شده است.
برخی آن را پنج زبانه معرفی کردهاند،
ولی نسخه
کتابخانه ملک (ش ۱/۴۷۸۴) و
کتابخانه مجلس (ش ۲۷۴۳) شش زبانهاند.
به نوشته
ریاحی این نخستین فرهنگ دارویی است که میان سالهای ۵۲۲ تا ۵۳۰ تألیف شده است.
در جدولهای بخش نخست، نام داروهای مفرده مشهور به شش زبان عربی، فارسی، سریانی، رومی، یونانی و
ترکی آمده، و سپس ویژگیهای داروشناختی، کیفیت استعمال آنها و اختیارات اطبا ذکر شده است.
در جدولهای بخش دوم تنها نامهای مفردات کمکاربردتر آمده است.
در جدولی دوستونی،
در یک ستون نام مفرده و
در دیگری دیدگاه یک یا چند طبیب ذکر شده است که از «ابرق» شروع و به «غملول» ختم میشود.
بخش سوم نیز شامل جدولی چند ستونی است که
در هر ستون خواصی ذکر شده و زیر هریک، داروهای دارای آن خاصیت آورده شده است؛ مانند مُفَتِّحَةالسُدَد (گشاینده بستهشدگیها) یا مُقَطِّعةُالاَخْلاط (گسلنده خلطها).
این نوع جدولبندی یادآور تقویمالصحّه ابنبطلان (متوفی ۴۶۰) و تقویمالأبدان ابنجزله (متوفی ۴۹۳) است.
۳) رسائل نه گانه
پزشکی .
در فهرست کتابخانه دانشگاه پرینستون مجموعهای خطی
در ۳۶۰ برگ، شامل نُه رساله عربی، معرفی شده که
در سالهای ۷۳۸ـ۷۳۹
در شهر گلستان ، از بلاد
قفقاز ، کتابت، و از آثار حبیش دانسته شده است.
این رسائل عبارتاند از: تقدمة العلاج و تدرقة
المنهاج، رسالهای درباره اصول پزشکی؛ أودیة الأدویة، درباره ترکیب کردن و آمادهسازی و کاربرد داروها، که الأدویة المفردة و کیفیة أخذها و صیغتها هم خوانده شده است
رموز المنهاج و کنوزالعلاج، مشتمل بر نام بیماریها و نشانههای آنها و فهرستی از نسخهها و داروهای کاربردی؛ الرسالة المتعارفة بأسمائها المترادفة، که واژهنامهای پزشکی است؛ لباب الأسباب،
در تعریف بیماریها، سببها، نشانهها و درمان آنها؛ شرح بعض مسائل منتخبة من کتاب القانون، گزیدههایی از قانون ابنسینا؛ تحصیل الصحّه بالأسباب الستّة، درباره قوانین حفظ بهداشت؛ رسالة فی مایتعلق بالأغذیة المطلقة و الدوائیة، درباره پرهیزانهها؛ اختصار فصول بقراط، که خلاصهای از ترجمه عربی فصول بقراط است.
۴) صحةالابدان، رسالهای بهداشتی ـ پزشکی، که حبیش
در مقدمه کاملالتعبیر از آن یاد کرده است.
اگرچه
اسماعیلپاشا بغدادی از آن نام برده، تاکنون نسخهای از آن شناسایی نشده است.
۵) کفایةالطب، به فارسی، که بنابر نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی
در ۵۵۰ برای ابوالحارث ملکشاه
فرزند قلیچ ارسلان تألیف شده است.
در برخی منابعاین کتاب عربی معرفی شده است.
کفایةالطب شامل دو کتاب اصلی است: «
در معرفت علم پزشکی و به کار داشتن تندرستی و
در علم طب و معالجه بیماریها»؛ و
در «غذاها و داروهای مرکّب و طبع و خاصیت آنها».
بیشتر نسخههای کفایةالطب به شکل جدولبندی است.
در این کتاب، حبیش دیدگاهی چون رازی دارد و معتقد است که تا میتوان بیمار را با غذا درمان کرد نباید به او دارو داد، و تا غذای سادهتر او را درمان میکند، نباید به او غذای پیچیده داد.
حبیش معتقد است که «اصل طب از
حکمای یونان پدید آمد، بعدِ ایشان به اهل
هند و اهل
روم رسید»، و
در مقایسه پزشکی هندی و مغربزمین مینویسد «علم اهل هند باریکتر است و رنجِ بیشتر باید بردن بر تعلیم آن طریق که ایشان نهادهاند.
و علم اهل روم، آسانتر و مفهومتر است و طبایع ایشان به طبایع ما موافقتر و نزدیکتر است».
(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) اعتمادالسلطنه.
(۳) اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱،
در حاجیخلیفه، ج۵.
(۴) محمدتقی
بهار، سبکشناسی، یا تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
(۵) محسن جعفریمذهب، بیانالنجوم ابوالفضل حبیش بن ابراهیم منجم تفلیسی»، آینه میراث، دوره جدید، سال ۴، ش ۲ و ۳ (تابستان و پاییز ۱۳۸۵).
(۶) حاجیخلیفه.
(۷) حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، چاپ ایرج افشار،
در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش).
(۸) حبیش تفلیسی، قانون
ادب، چاپ غلامرضا طاهر، (تهران) ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش.
(۹) حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، چاپ محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران ۱۳۷۲ش.
(۱۰) حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
(۱۱) ضیاءالدین حدایق شیرازی، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ج۲، تهران ۱۳۱۸ش.
(۱۲) دهخدا.
(۱۳) علیاشرف صادقی، «لغات فارسی کفایةالطب حبیش تفلیسی به همراه بررسی لغات تقویمالادویه او»، نامه فرهنگستان، دوره ۵، ش ۱ (اردیبهشت ۱۳۸۰).
(۱۴) ذبیحاللّه صفا، تاریخ
ادبیات در ایران، ج۲، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۵) عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
(۱۶) مهدی محقق، «واژههای فارسی
در کتاب تقویم الادویه حبیش بن ابراهیم تفلیسی»، نامه فرهنگستان، دوره ۴، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۷).
(۱۷) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش.
(۱۸) ابنرضوان، مقالة الشیخ ابیالحسن علی بن رضوان فیالتنبیه علی مافی کلام المختار بن الحسن بن عبدون البغدادی من الاغالیط،
در خمس رسائل لابن بطلان البغدادی و لابن رضوان المصری، صححها و نقلها الی اللغة الانکلیزیة و زاد علیها مقدمة و تعالیق یوزف شاخت و ماکس مایرهوف، قاهره: الجامعة المصریة، ۱۹۳۷.
(۱۹) اثرآفرینان: زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران، از آغاز تا سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، زیرنظر کمال حاج سید جوادی و عبدالحسین نوایی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۷ـ۱۳۸۰ش.
(۲۰) حبیش تفلیسی، بیانالطب، نسخه خطی فهرست نشده مجلس.
(۲۱) حبیش تفلیسی، تقویمالادویه، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۲۷۴۳.
(۲۲) حبیش تفلیسی، تقویمالادویه، نسخه خطی کتابخانه و موزه ملی ملک، ش ۱/۴۷۸۴.
(۲۳) حبیش تفلیسی، کاملالتعبیر، نسخه خطی کتابخانه چلبی عبداللّه (ترکیه)، ش ۲۰۰.
(۲۴) حبیش تفلیسی، کفایةالطب، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۶۳۳۲.
(۲۵) حبیش تفلیسی، کفایةالطب، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۲۳.
(۲۶) محمدامین ریاحی، «تفلیسی پیشاهنگ فارسینویسی
در دیار روم»، آینده، سال ۷، ش ۸ (آبان ۱۳۶۰).
(۲۷) کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، تنظیم و تدوین اکرم ارجح و دیگران، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش.
(۲۸) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۹) احمد بن عمر نظامی عروضی، چهار مقاله، تصحیح محمد قزوینی، شرح لغات به اهتمام محمدمعین، تهران ۱۳۷۲ش.
(۳۰) سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر
در ایران و
در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران ۱۳۶۳ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حبیش بن ابراهیم تفلیسی»، شماره۵۸۱۱.