حرف ردع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حرف رَدْع،به
حرف«کَلّا» که به معنی (چنین نیست) گفته میشود که برای رد کردن، و
انکار مطلب ماقبل، و
اثبات جمله ما بعد بکار برده می شود.
"رَدع" بر وزن "فَعْل"
مصدر از
ماده "ردع" و در لغت به معنای بازداشتن و منع کردن است.
"ردع" در
اصطلاح نحو عبارت است از منع کردن و باز داشتن از
کلام سابق با
حرف مخصوص بعد از آن و حرف ردع، حرفی است که بر این
معنا دلالت داشته و عبارت است از: "کلّا".
به عنوان مثال شخصی که به عبارت "زیدٌ یکرمک" خطاب شده با کاربرد لفظ "کلّا"، کلام سابق (
وقوع اکرام زید) را منع کرده و میرساند که واقع آنگونه که
متکلم گفته نیست.
در اینجا به بررسی ارتباط میان
معنای لغوی و
اصطلاحی "ردع" پرداخته میشود.معنای لغوی "ردع" (منع کردن و بازداشتن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلم با
حرف مخصوص (کلّا) از کلام سابق بر آن، بازداشته و منع میکند. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "حرف مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از
معنای اصطلاحی بوده و شامل منع کردن و بازداشتن به غیر حرف مخصوص همچون
جمله فعلیه ردعت نیز میشود.
در میان
عالمان نحو در
تبیین مبحث "حرف ردع" دو رویکردمشاهده میشود؛ بعضی همچون
ابن حاجب در "
الکافیه در باب "
حرف" ضمن بررسی سایر حروف به بیان حرف ردع و مباحث آن پرداخته و در مقابل بعضی همچون صاحب
بداءة النحو حرف ردع را در ضمن عنوان کلی "
ادات" در کنار سایر ادات، مورد بررسی قرار دادهاند. از عنوان بحث (حرف ردع) به "
ادات ردع و
زجر"
و "حرف ردع و انکار"
نیز تعبیر شده است. ذکر این نکته قابل توجه است که
ابن هشام در "
مغنی اللبیب" در ضمن بررسی
مفردات، حرف ردع (کلّا) را به صورت جداگانه بیان کرده و به بررسی آن پرداخته است.
دو رویکرد در کاربرد کلّا در غیر معنای ردع مشاهده میشود؛
بعضی معنای ردع را تنها معنای "کلّا" دانسته و در مقابل بعضی، معانی دیگری غیر از ردع را برای آن قائل شدهاند؛ این معانی عبارتند از:
معنای
ألای استفتاحیه؛ألا
حرف استفتاح است که کلام با آن آغاز شده و تاکید مضمون
جمله،
فایده معنایی آن است.
مانند: «کَلاَّ إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ»؛(چنین نیست که میپندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند)
در این آیه شریفه معنای
ألای استفتاحیه برای "کلّا" احتمال داده شده است.
معنای "حقّاً"؛ مانند: «کَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَیَطْغَی»؛ چنین نیست که شما می پندارید به
یقین انسان طغیان میکند.
در این آیه شریفه احتمال معنای "حقاً" برای "کلّا" داده شده است.
حرف جواب به منزله "نعم"؛ مانند: «وَمَا هِیَ إِلاَّ ذِکْرَی لِلْبَشَرِ کَلاَّ وَ الْقَمَر» (اینچنین نیست که آنها تصور می کنند
سوگند به
ماه).
؛ بعضی "کلّا" در این
آیه شریفه را بر حرف جواب به منزله "نعم"
حمل کردهاند.
با پذیرش کاربرد "کلّا" در غیر معنای ردع، حکم کاربرد آن در معنای ردع بر سه گونه است:
در صورت
امکان معنای دیگری غیر از ردع در "کلّا"
معنای ردع به جهت غالب بودن آن
رجحان دارد؛ مانند: «وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا کَلَّا سَیَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ»؛ (و آنان غیر از
خدا معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه
عزتشان باشد. چه
پندار خامی! هرگز چنین نیست! بزودی (
معبودها)
منکر عبادت آنان خواهند شد).
در این آیه شریفه "کلّا" میتواند به معنای ردع یا
استفتاح باشد، ولی معنای ردع به جهت غالب بودن،
رجحان دارد.
در مواردی
امکان رد و منع کلام قبل از "کلّا" وجود ندارد از این رو معنای ردع در "کلّا" ممکن نیست؛ مانند: «وَ مَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَی لِلْبَشَرِ کَلَّا وَ الْقَمَرِ»؛ (و این جز
هشدار و
تذکری برای
انسانها نیست. اینچنین نیست که آنها
تصور می کنند.
سوگند به
ماه).
در این
آیه شریفه عبارت قبل از "کلّا" (مَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَی لِلْبَشَرِ) قابل
انکار و منع نبوده از این رو "کلّا" به معنای ردع نخواهد بود.
در مواردی تنها یکی از دو معنای ردع یا
استفتاح در "کلّا" ممکن است؛ مانند: «قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا»؛(می گوید: "
پروردگار من! مرا باز گردانید؛ شاید در آنچه
ترک کردم و کوتاهی نمودم
عمل صالحی انجام دهم." ولی به او می گویند: چنین نیست! این
سخنی است که او به
زبان می گوید و اگر بازگردد کارش همچون گذشته است.)
در این آیه شریفه هر دو معنای ردع (منع کلام سابق) و
استفتاح (
تاکید مضمون جمله) در "کلّا" ممکن است. در این آیه دو معنای دیگر (حقّاً و
حرف جواب به معنای "نعم") در "کلّا" ممکن نیست؛ زیرا اگر به معنای "حقّا" باشد
همزه در "انّ" بعد از آن،
مکسور نخواهد شد و با توجه به اینکه "نعم" بعد از
طلب به معنای
وعده دادن است، "کلّا" در
آیه حرف جواب به معنای "نعم" نخواهد بود؛ زیرا معنای آن در این صورت وعده دادن به
بازگشت به
دنیا بوده که ممکن نیست.
در میان
عالمان نحو در نوع لفظ "کلّا" دو
رویکرد مشاهده میشود
؛ بعضی آن را
لفظ مرکب از
کاف تشبیه و
لای نافیه دانسته و در مقابل بعضی آن را لفظ
بسیط می¬دانند.
در صورتی که "کلّا" به معنای "حقّاً" باشد،
عالمان نحو آن را
حرف میدانند اگر چه بعضی از آنان در این صورت
اسم بودن آن را نیز
جایز دانستهاند که در این صورت "کلّا"
اسم مبنی خواهد بود.
در صورتی که "کلّا" به معنای ردع باشد
وقف بر آن
جایز بوده اما در صورتی که به معنای "حقّاً" باشد نمی توان برآن وقف کرد.
آیه «لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا»،(شاید در آنچه
ترک کردم و کوتاهی نمودم
عمل صالحی انجام دهم. ولی به او می گویند: چنین نیست این
سخنی است که او به
زبان می گوید و اگر باز گردد کارش همچون گذشته است.)
. در این آیه شریفه "کَلاّ" حرف ردع بوده و بر منع کلام سابق (انجام
عمل صالح ) دلالت داشته و می رساند که واقع آنگونه که
متکلم ادعا کرده نیست.
حدیث «لمّا قَتَل الخَوارج فَقیلَ لَه: یا امیرالمؤمنین هلک القوم بأجمعهم قال علیه السلام: کَلاَّ وَ اَللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ اَلنِّسَاءِ.»،
(در پایان
جنگ با
خوارج شخصی گفت: ای
امیرالمومنین! خوارج همه نابود شدند فرمود: نه،
سوگند به
خدا هرگز! آنها
نطفه هایی در پشت
پدران و
رحم مادران وجود خواهند داشت). در این
حدیث شریف کَلاّ حرف ردع بوده و بر منع کلام سابق (
هلاکت تمامی خوارج)
دلالت دارد و می رساند که واقع آنگونه که گفته شده نیست.
پژوهه.