• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیدابوالحسن جلوه مظهر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله به زندگی‌نامه تفصیلی سید ابوالحسن جلوه متوفای ۱۳۱۴ ق، می‌پردازیم.



حکیم الهی میرزا ابوالحسن جلوه یکی از دانشوران جهان تشیع است که در عصر قاجار چون ستاره‌ای فروزان در آسمان حکمت درخشید و با تلاشی ارزشمند و کوششی وافر مشعل حکمت را در این عصر روشن نگاهداشت. حکیم جلوه از لحاظ نسب به سلسله‌ای از سادات طباطبا انتساب دارد که از طریق پدر به امام حسن مجتبی علیه‌السّلام و از طریق مادر به حضرت امام حسین علیه‌السّلام می‌رسد و یکی از اجداد او سید بهاءالدین حیدر است که در قرن هفتم در زواره می‌زیست و زمانی که قوم وحشی مغول به این شهر یورش آوردند این سید وارسته چون شیر شجاع رهبری دفاع مردم این شهر در مقابل مهاجمان را عهده‌دار گردید و سرانجام به دست خونخواران مغول به شهادت رسید و در خانه‌اش دفن گردید و مرقدش اکنون زیارتگاه مردم می‌باشد. (خواجه نصیر و مردم زواره، محیط طباطبائی، مجله یغما، سال ۱۳۳۵)
نسب جلوه پس از شش واسطه به متکلم و حکیم مشهور میرزا رفیعای نائینی می‌رسد و جلوه خود در نامه دانشوران ناصری ذیل شرح زندگانی خویش به این نکته اشاره دارد.
[۱] نامه دانشوران ناصری، جزء سوم، ص۳۱.

رفیع الدین طباطبایی یکی از حکمای معروف شیعه است که با استفاضه از محضر علمایی چون شیخ بهائی، میرفندرسکی و شیخ شوشتری در اقیانوس اندیشه به غواصی پرداخت و ثمره تلاشهای علمی او تالیفات ارزشمندی چون حاشیه بر صحیفه سجادیه، شرح اصول کافی و ثمره شجره الهیه می‌باشد که از عمق تفکرش حکایت دارد. علامه مجلسی از او به عنوان سومین استاد اجازه، حدیث ذکر می‌کند.
[۴] ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندی، ج۵، ص۱۹۳.



«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته‌های طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدتها در این سرزمین اقامت داشت و در سال ۱۲۳۸ ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید، همان شخصی که بعدها به میرزا ابوالحسن جلوه مشهور گردید.
«مظهر» به تقاضای برادرش میر محمدحسین دوم که انسانی فاضل و پروا پیشه بود همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالبا در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت تا آنکه به سال ۱۲۵۲ ق. در این شهر دار فانی را وداع گفت و در جلو بقعه پدرش - فقیه نامدار میر محمدصادق طباطبایی مدفون گردید. در این هنگام جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت. او تحصیلات مقدماتی، قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و کتابت را در زواره فرا گرفت و با وجود آنکه در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از کسب دانش دست برنداشت. چنانچه خود در شعری می‌گوید:
با همه سختی و رنج محنت، نگذشت جز پی تحصیل این شب و سحر من.


آن عنصر سخت کوش با وجود آنکه امکاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترک گفت. مدرسه‌ای که حکیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهای امیر محمد مهدی معروف به حکیم الملک (از نوادگان سید روح الله طباطبائی اردستانی) است.
[۵] تاریخ اردستان، ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی، بخش سوم، ص۵۰۴.
حجره‌ای که جلوه در این مدرسه انتخاب کرد و در آن بیتوته نمود همان جایی است که سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر شاعر زواره‌ای در سال ۱۲۰۹ در آن اقامت داشت.
[۶] مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمدمحیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.

در این حال شوق تحصیل، تفکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت‌جویی او با اندیشه‌های دینی بخصوص افکار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون فطرتها در میل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول ازالهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم.»
[۷] تاریخ حکماء و عرفای متاخرین صدرالمتالهین، منوچهر صدوقی سها، ص۱۶۰.

جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبد الجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولا در پیمودن طریق حکمت به موازات شرکت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحثهای فلسفی و عرفانی با طلاب کاملا موفق بود.
در سال ۱۲۷۳ ق. در حالی که جلوه ۳۵ بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترک کرد و به قصد تهران عزیمت نمود. مدرسه‌ای که در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفا نام داشت که نخست به دستور فتحعلی شاه برای بیمارستان ساخته شد ولی بعدها به صورت مدرسه درآمد.
[۸] تاریخ مدارس ایران، حسین سلطانزاده، ص۳۰۹.

جلوه در این مدرسه به مدت ۴۱ سال به تدریس حکمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمد رضا قمشه‌ای و آقا علی مدرسی و جلوه سه استاد کامل فلسفه و حکمت به شمار می‌رفتند که کاروانی از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده می‌کردند و با رحلت آن دو حکیم در دوره ناصری علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت
[۹] افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص۲۷۴.
و بعد از حاج ملا هادی سبزواری در مکتب وی فلسفه جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌کوشید تا جانهای تاریک را به نور حکمت روش کند. فارغ از نام و نشان زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.


حکیم جلوه طی نیم قرن تدریس شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته‌ترین آنان به شرح زیرند:

۴.۱ - میرزا محمد طاهر تنکابنی

وی پس از وفات آخوند محمد رضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزاابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد ابن ترکه را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی‌کرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد که نزد آقا محمد رضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان عرفانی مطالب کتاب را تقریر می‌نمود لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می‌نمود سپس درس می‌گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای کاملا آشکار بود. (احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی، مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور ۱۳۲۵)
میرزا محمد طاهر تنکابنی از اساتید مسلم فلسفه در دوران اخیر است و احاطه نامبرده به متون و آراء فلاسفه سلف شگفت‌انگیر بوده است
[۱۰] خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری، ص۶۱۹.
و در ریاضیات، هیئت، نجوم و طب نیز مهارت داشت. از سال ۱۳۱۰ ش. دوران مشقات این حکیم آغاز شد و از پی تبعیدها و زندانها (به دلیل مبارزه با رضاخان) سرانجام در سال ۱۳۲۰ از دار غرور به سرای سرور کوچ نمود
[۱۱] تاریخ حکما و عرفاء متاخرین صدرالمتالهین، ص۹۸.
و در جوار قبر استادش جلوه مدفون شد.

۴.۲ - میرزا محمدعلی شاه آبادی

این فقیه عارف پس از فراگیری مقدمات و علوم نزد پدر و برادر بزرگ خود آیت‌الله شیخ احمد بید آبادی و علامه میرزا محمد هاشم چهار سوقی هنگامی که پدرش مورد غضب ناصرالدین شاه قاجار واقع شد و تبعید گردید در سال ۱۳۰۴ ق. به همراه والد بزرگوار خویش راهی تهران شد و تحصیل علوم اسلامی را پی گرفت و فلسفه، حکمت و عرفان را نزد حکیم جلوه آموخت و پس از ۱۶ سال اقامت در تهران به نجف اشرف رفت و در آنجا از محضر آخوند ملا محمد کاظم خراسانی استفاده کرد. در سامرا نزد میرزای شیرازی نیز شاگردی کرد و پس از ۸ سال اقامت در عراق به تهران آمد و در خیابان شاه آباد سابق سکونت گزید. به همین دلیل او را شاه آبادی گویند. وی در مدت ۱۷ سال اقامت در تهران به نشر معارف مذهب حقه تشیع و مبارزه با نظام جور از طریق جلسات درس و سخنرانی همت گماشت و قبل از به قدرت رسیدن رضاخان کرارا چهره مزدورانه وی را افشا می‌نمود. در محضر آیت‌الله شاه آبادی دانشورانی چند تربیت شدند که برجسته‌ترین آنها حضرت امام خمینی رحمة‌الله‌علیه، حضرت آیت‌الله مرعشی نجفی و آیت‌الله میرزا هاشم آملی می‌باشد که در قم از محضر این عارف متشرع فیض بردند. از تالیفات گرانقدر نامبرده شذرات المعارف، رشحات البحار و مفتاح السعاده در خور ذکرند.
[۱۲] ریحانة الادب، محمد علی مدرس خیابانی تبریزی، ج۳، ص۱۶۷.


۴.۳ - آقا سید حسین بادکوبه‌ای

وی متولد ۱۲۹۳ ق. در یکی از روستاهای بادکوبه جمهوری آذربایجان است. پس از تحصیل مقدماتی به تهران آمد و فلسفه و ریاضیات را نزد جلوه فرا گرفت. پس از مدتی عازم نجف شد و در این شهر مقدس نزد آخوند خراسانی و شیخ حسین مامقانی فقه و اصول را آموخت. فیلسوف معاصر و مفسر کبیر علامه طباطبایی ریاضیات و الهیات شفا را نزد این حکیم در نجف تحصیل نمود.
[۱۳] نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۵۸۴ - ۹۱۸.


۴.۴ - ملا محمد آملی

آن مرحوم از فقها و مجتهدین پرهیزکار و مشاهیر مراجع روحانی است که به منظور دفاع از مشروطه مشروعه با شیخ فضل الله نوری همکاری داشت. وی پس از نشو و نما در آمل و فراگیری علوم مقدماتی در این شهر روانه تهران گردید و از افاضل این شهر خصوصا حکیم جلوه استفاده کرد و خود به تدریس و انجام وظایف شرعی و خدمات دینی پرداخت و از مراجع عظام محسوب گردید. وی در سال ۱۳۳۶ به رحمت ایزدی پیوست و جنازه‌اش با تجلیل و احترام فراوان در جوار مقبره جلوه دفن گردید.
[۱۴] اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص۳۶۵ - ۳۶۶.


۴.۵ - میرزا حسن کرمانشاهی

نامبرده که از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است یکی از ارکان مهم انتقال فلسفه به طبقات متاخر می‌باشد. شاگردان زیادی تربیت نموده که مشهورترین آنها فیلسوف فاضل سید موسی زرآبادی است، از تالیفات وی حواشی فراوانی است که بر شرح اشارات و اسفار و شفای ابوعلی سینا نوشته است.
[۱۵] کنزالحکمة، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج۲، ص۱۵۶.


۴.۶ - دیگر شاگردان

حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی، حکیم ملا محمدهیدجی زنجانی، عبدالرسول مازندرانی، ضیاءالحکمای زواره‌ای، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا علی اکبر حکیم یزدی، میرزا محمود مدرس کهکی قمی، حاج شیخ عبدالنبی نوری، سید عباس شاهرودی، سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر حضرت آیة الله مرعشی نجفی) حاج میرزاعبدالکریم سبزواری فرزند حاج ملاهادی سبزواری و...


جلوه از اوان جوانی روان خود را با حکمت و فلسفه آشنایی داد و از سرچشمه «یؤتی الحکمة من یشاء» کامروا و سیراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور معرفت آراسته گردید. قدرت کم مانند وی در مباحثه و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حکمای سلف به همراه فروتنی و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه درالشفاء با هیجان و پر ازدحام نمود. بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و عرفانی بررسی می‌کرد. از دالان تردید سریع عبور می‌کرد و شوارع سالم‌تر را برای عبور از مباحث فلسفی برمی‌گزید. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های ابوعلی سینا داشت و در فلسفه مشا استادی نامور بود.
[۱۶] گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص۲۵.
تالیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار می‌کرد. آثار ملاصدرا را نیز تدریس می‌نمود و ماخذ بعضی نقل قولهای مندرج در اسفار اربعه را مشخص می‌نمود. تقریبا اکثر عمر بابرکت این حکیم صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت. با وجود تواناییهای فکری و اندیشه‌های عالی در هنگام نوشتن به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت توسل می‌جست و آن روانهای پاک و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد که عبث باشد یا خوراکی شبهه‌ناک را متوجه اذهان نماید.
جلوه را در پاره‌ای از تذکره‌ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ فلسفه مشا و بی‌توجه و حتی مخالف حکمت اشراق معرفی نموده‌اند اما با بررسی گرایشها و برخی نوشته‌ها و خصوصا اشعارش این واقعیت آشکار می‌شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شکلهایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد بر می‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود. چنانچه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.
عقل کالای نفیسی است به بازار جهان ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم
ما ز کشتی بگذشتیم پی شوق وصال خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم
و در مطلع غزلی می‌گوید:
گرچه ندانم کجاست بارگه و کوی دوست لیک به دل می‌رسد از همه سو بوی دوست
و در بیتی دیگر گفته است :
مرا به دل همه شوق بهشت بود به عمر چو نور روی تو دیدم نماند شوق بهشت
یکی از آثاری که پرتوی از اندیشه‌های عرفانی جلوه را به ثبوت می‌رساند تعلیقه‌ای است که آن حکیم بر مقدمات شرح فصوص الحکم قیصری نوشته است که نسخه‌ای عکسی از آن در اختیار نگارنده است. (اصل نسخه مخطوط آن که بزبان عربی است به شماره مسلسل ۷۰۲۱ در کتابخانه حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود)


۱ - حاشیه بر شفاء
۲ - حواشی بر کتاب اسفار ملاصدرا
۳ - اثبات الحرکة الجوهریه که رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض در جوهر نیز وجود دارد.
[۱۹] دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۱۶.

۴ - رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم که در حواشی شرح هدایه ملاصدرا در تهران چاپ شده است.
۵ - حواشی بر مشاعر ملاصدرا که به انضمام رساله عرشیه ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
۶ - حواشی بر مبدا و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال ۱۳۱۳ ق.)
۷ - رساله‌ای در ترکیب و احکام آن
۸ - رساله‌ای در وجود و اقسام آن که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.
[۲۰] فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج۱، ص۳۸۱.

۹ - حاشیه بر شرح هدایة الاثیریه ابهری (متوفای ۶۶۰ ق.)
[۲۱] فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص۱۲۲.

۱۰ - تعلیقه بر رساله درة الفاخر، نسخه‌ای از این تعلیقه به خط نستعلیق سید عباس شاهرودی مذکور که در سال ۱۳۰۶ ق. تالیف شده در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
۱۱ - حاشیه بر شرح ملخص چغمینی (چاپ شده در سال ۱۳۱۱ ش.)
۱۲ - تعلیقات بر مقدمه شرح فصوص قیصری
۱۳ - حاشیه بر شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری که نسخه مخطوطی از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.
[۲۳] فهرست کتب خطی فارسی وعربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج۵، ص۱۵۸.

۱۴ - جسم تعلیمی، رساله‌ای است در حکمت که سید علی اکبر طباطبایی در شعبان ۱۳۱۱ ق. آن را به خط شکسته نستعلیق نوشته است.
[۲۴] فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج۳، ص۱۳۳۷ -۱۳۳۸.

۱۵ - وجودالصورالنوعیه که رساله‌ای است در فلسفه و طی آن جلوه اثبات می‌کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
۱۶ - انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد را از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
۱۷ -القضیة المهمله هی القضیه لطبیعیه که موضوع آن در منطق است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
۱۸ - بیان استجابت دعا، در آغاز این رساله جلوه ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است. (این ۴ رساله در کتابخانه حضرت آیة الله مرعشی نجفی به صورت مخطوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت دعا با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حکیم جلوه که تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد)
۱۹ - دیوان جلوه، آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه دیوان مزبور میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری رباعی زیر را درج نموده است:
این نامه که گنجینه در سخن است هر نکته وی شمع هزار انجمن است
از کیست سهیلی که چنین جلوه گر است از جلوه که نام نامیش بوالحسن است


جلوه اندامی تکیده و نحیف اما قامتی بلند داشت و هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود افراد را جلب می‌کرد. با وجود تواضع و وارستگی هیبتی داشت که سبب می‌شد مردم به دیده احترام او را نگریسته، تکریمش کنند. جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. در واپسین سالهای حیات پر برکت خویش که توان جسمی آن حکیم به تحلیل رفته بود عصایی ساده وی را در راه رفتن کمک می‌کرد. با وجود آنکه حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت هر کس او را می‌دید کوچک‌ترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود.
[۲۵] شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج۱، ص۴۰.
در برخورد با افراد به مصداق «کلم الناس علی قدر عقولهم» به تناسب با آنها عمل می‌کرد به نحوی که وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افکند. از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتابهای ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگیش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود. زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستنها خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با عزت نفس و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تامین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود اینکه پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود کمتر به مجلس این و آن مراوده می‌کرد.
[۲۶] افضل التواریخ، غلامحسین افضل الملک، ص۱۰۶.
با این نصیب اندک از این دنیای فانی برکات زیادی را از خود بروز داد که نمونه آن مرزبانی از اندیشه‌های اسلامی و نشر معارف تشیع و تربیت ده‌ها دانشور و فاضل است که هر یک خود ناشر افکار و معارف دینی بودند.
او که از همان اوان جوانی به تزکیه و تصفیه دل پرداخت رابطه‌اش با اهل بیت علیهم‌السّلام نیز پیوندی قلبی و توام باعشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت علیهم‌السّلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت انسان را از آلودگی‌ها پاک می‌کند، چنانچه در شعری درباره حضرت علی علیه‌السّلام گفته است:
غیر علی کس نکرد خدمت احمد غمخوار موسی نباشد الا هارون
تیره روانم اگرچه از ره تحقیق هست به انواع معصیت‌ها مرهون
ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم آری شوید همی پلیدی سیحون


رفته رفته فرتوتی و رنجوری، این استوانه اندیشه را بر بستر بیماری افکند و او را از توان انداخت. یکی از شاگردان و نزدیکان جلوه (شیخ عبدالرسولی) وقتی استاد را بیمار دید که پرستاری ندارد او را با کمال میل به خانه خویش برد و چون پدری مهربان از جلوه پرستاری نمود. اما حال آن حکیم لحظه به لحظه رو به وخامت می‌رفت و چراغ حیات دنیویش رو به خاموشی می‌گرایید عبدالرسولی در مقدمه دیوان جلوه نوشته است: در شب جمعه ششم ذیقعده ۱۳۱۴ ق. که شب وفاتش بود هنگام خواب پدرم را خواست. پدرم تا نماز مغرب گزارد و به بالین او رفت از حال رفته بود و توانایی سخن گفتن نداشت. قدری با طرف چشم و نوک زبان الحاح و تضرع کرد و جان شیرین به بخشاینده جانها تسلیم کرد.
صبح آن روز جنازه را به مسجد میرزا مولا که در آن نزدیکی است بردند و از آنجا طی تشییع باشکوهی که جمعی از حکما و دانشوران تهرانی حضور داشتند وی را در ابن بابویه دفن نمودند.
[۲۷] افضل التواریخ، غلامحسین افضل الملک، ص۱۰۶.
مراسم عزاداری آن حکیم نه تنها در تهران بلکه در شهرستانها با شکوه و عزت تمام برگزار گردید و یاد آن حکیم، گرامی داشته شد.
[۲۸] روز شمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاملی، ص۱۱.
ناگفته نماند که آرامگاه جلوه بتازگی با حفظ معماری سنتی به طرز زیبا و باشکوهی بازسازی گردیده و در جوار بارگاه شیخ صدوق مورد احترام و زیارت دوستداران معرفت است. (به مناسبت صدمین سال رحلت آن حکیم فرزانه مراسم یادبودی در موطنش زواره به اهتمام نگارنده برگزار شد که طی آن اساتیدی چون علامه حسن زاده، آیت‌الله سبحانی و... ، حضار را که از شخصیتهای علمی و فرهنگی حوزه و دانشگاه بودند به فیض رسانیدند. این مراسم در روز جمعه ۱۳۷۳/۲/۳۱ برگزار گردید)


۱. نامه دانشوران ناصری، جزء سوم، ص۳۱.
۲. اجازات الحدیث، علامه مجلسی، مقابس الانوار و نفائس الاسرار، قسمت اول فی احوال العلماء، ص۲۲.    
۳. اجازات الحدیث، علامه مجلسی، مقابس الانوار و نفائس الاسرار، فی احوال العلماء، ص۲۲.    
۴. ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندی، ج۵، ص۱۹۳.
۵. تاریخ اردستان، ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی، بخش سوم، ص۵۰۴.
۶. مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمدمحیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.
۷. تاریخ حکماء و عرفای متاخرین صدرالمتالهین، منوچهر صدوقی سها، ص۱۶۰.
۸. تاریخ مدارس ایران، حسین سلطانزاده، ص۳۰۹.
۹. افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص۲۷۴.
۱۰. خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری، ص۶۱۹.
۱۱. تاریخ حکما و عرفاء متاخرین صدرالمتالهین، ص۹۸.
۱۲. ریحانة الادب، محمد علی مدرس خیابانی تبریزی، ج۳، ص۱۶۷.
۱۳. نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۵۸۴ - ۹۱۸.
۱۴. اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص۳۶۵ - ۳۶۶.
۱۵. کنزالحکمة، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج۲، ص۱۵۶.
۱۶. گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص۲۵.
۱۷. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۲، ص۱۰۹.    
۱۸. الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۱۹.    
۱۹. دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۱۶.
۲۰. فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج۱، ص۳۸۱.
۲۱. فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص۱۲۲.
۲۲. الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج۶، ص۱۲۶.    
۲۳. فهرست کتب خطی فارسی وعربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج۵، ص۱۵۸.
۲۴. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج۳، ص۱۳۳۷ -۱۳۳۸.
۲۵. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج۱، ص۴۰.
۲۶. افضل التواریخ، غلامحسین افضل الملک، ص۱۰۶.
۲۷. افضل التواریخ، غلامحسین افضل الملک، ص۱۰۶.
۲۸. روز شمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاملی، ص۱۱.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سیدابوالحسن جلوه مظهر».    



جعبه ابزار