علامه بزرگ شیخ ابو الحسن شعرانی، از شخصیتهای برجسته دانشمندان کم نظیر اسلامی قرن چهاردهم هجری است. او بازمانده خاندانی از خاندانهای علم و دانش و تقوا و معنویت بود.
[۳]. دهخدا، ذیل: حبیب الله؛ برای آشنایی با آثار او. ر.ک: الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ۴/۴۳۹۶ و ۴۰۱ و ۴۰۳؛ ۸/۲۱۹.
نیز استاد ریاضی میرزا ابو الحسن شعرانی در حوزه تهرانی بود.
میرزا ابو الحسن شعرانی، در دوره جوانی که حوزه علمیه قم تازه تأسیس شده بود، سفری به آن دیار کرد و در محضر اساتیدی مانند آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه) حاج شیخ عبد النبی نوری به ادامه تحصیل پرداخت.
شعرانی ۲۶ ساله بود که پدر عالم و بزرگوارش را از دست داد. این حادثه برای او بسیار سنگین بود ولی هرگز اراده او را در راه سالها کسب دانش و سیر در آفاق و انفس برای تحصیل علم و سیر و سلوک، سست نکرد.
این بود که پس از سالها تحصیل در حوزه تازه تأسیس قم، آهنگ حوزه کهن و پر خاطره نجف اشرف کرد و مدتها در آن جا موفق به بهرهگیری از محضر اساتید بزرگ شد. در بین اساتید حوزه علمیه نجف، سید ابوتراب خوانساری (متوفای ۱۳۴۶ ق.) بیشتر از دیگران، شعرانی را مجذوب خود کرد. سید ابوتراب خوانساری در بین علماء شخصیت بر جستهای داشت و علاوه بر فقه و معارف شیعه، با فقهاهل سنت نیز آشنا بود.
[۴]. ر.ک: علماء معاصرین، ملا علی واعظ خیابانی، ص ۱۳۹ـ۱۴۳؛ معارف الرجال، محمد حرز الدین، ج ۳، ص ۳۱۰.
شیخ ابوالحسن شعرانی پس از تکمیل تحصیلات علمی و سیر و سلوک عرفانی و عملی، در اوج استبداد رضا خانی، به تهران بازگشت و شروع به تبلیغ و تدریس و تحقیق و ادامه سیر و سلوک کرد. او خود در این باره مینویسد:
«چون عهد شباب به تحصیل علوم و حف اصطلاحات و رسوم بگذشت ... از هر عملی بهره بگرفتم و از خرمنی خوشه برداشتم. گاهی به مطالعه کتب ادب از عجم و عرب، و زمانی به دِراست (تدریس) اشارات (ابن سینا) و اسفارِ (ملاصدرا) و زمانی به تتبع تفاسیر و اخبار، وقتی به تفسیر و تحشیه کتب فقه و اصول و گاهی به تعمق در مسائل ریاضی و معقول تا آن عهد به سر آمد ...
سالیان دراز، شب بیدار و روز تکرار همیشه ملازم دفاتر و کراریس (همراه دفترها و جزوهها) و پیوسته موافق اخلام و قراطیس (همدم قلمها و کاغذها) ناگهان سروش غیب در گوش، این ندا داد که علم برای معرفت است و معرفت بذر عمل و طاعت، و طاعت بیاخلاص نشود و این همه میسر نگردد مگر به توفیق خدا و توسل به اولیا، مشغولی تا چندها.
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
شتاب باید کرد و معاد را زادی فراهم ساخت، زود برخیز که آفتاب برآمد و کاروان رفت، تا به قیمتی باقی است و نیرو تمام از دست نشده، توسلی جوی و خدمتی تقدیم کن.»
علامه شعرانی علاوه بر مهارت کافی در فقه و اصول و تفسیر و حدیث و فلسفه و ریاضی و عرفان و کلام و ...، با چندین زبان ـ غیر از فارسی و عربی ـ آشنا بود:
۱. فرانسه: شعرانی به زبان فرانسه، کاملاً تسلط داشت و بسیاری از کتب علوم اسلامی ترجمه شده به زبان فرانسه را خود مطالعه و با متن اصلی تطبیق میکرد و صحت و سقم ترجمه را تعیین مینمود.
۲. ترکی: زبان ترکی را مثل زبان مادری میدانست و میخواند و مینوشت.
۳. انگلیسی: وی به زبان انگلیسی نیز به قدر متعارف و لازم آشنایی داشت.
۴. عبری: شاید شگفت انگیز باشد که عالمی دینی با آن همه وسعت اطلاعات و اشتغالات در علوم مختلف، به زبان عبری هم تسلط داشته باشد! ایشان این زبان را از یک روحانی یهودی فرا گرفته بود.
۱. حاشیه بر مجمع البیان (در ده جلد)
۲. تصحیح کامل تفسیر صافی (در دو جلد)
۳. حواشی و تعلیقات بر تفسیر منهج الصادقین (در ده جلد)
۴. مقدمه و حواشی و تصحیح کامل تفسیر ابو الفتوح رازی (در دوازده جلد)
۵. نثر طوبی، دائره المعارف اصطلاحات قرآن، از الف تا حرف صاد
۶. تجوید قرآن
۷. طبع و چاپ بیش از ۶۰ نسخه قرآن در اندازههای مختلف.
۱. شرح تجرید در علم کلام ۲. حاشیه بر فصل الخطابمحدث نوری ۳. کتاب راه سعادت در اثبات نبوت و رد شبهات یهود و نصارا ۴. ترجمه کتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه» با نقدِ لغزشهای نویسنده (جرق جرداق)
۵. تعلیقاتی بر کتاب «محمد پیامبر و سیاستمدار» نوشته مونتگمری وات ۶. اصطلاحات فلسفی
۷. مقدمه و حواشی محققانه بر اسرار الحکم سبزواری
۱. شرح عمل به زیج (جدولی که از روی آن به حرکات سیارات پی میبرند) مبتنی بر هیئت جدید
۲. تعلیقه و مستدرک تشریح الافلاک با اشاره به هیئت جدید
۳. هیئت فلاماریون، ترجمه از زبان فرانسه
۴. تقاویم (تقویمهای) شبانه روزی.
علامه میرزا ابو الحسن شعرانی در اواخر عمر دچار ضعف و بیماری قلب و ریه شد و زیر نظر پزشک بود. وقتی بیماریاش شدت یافت برای معالجه به آلمان برده شد و در بیمارستانی در شهر هامبورگ بستری گردید. اما معالجات سودی نبخشید و شاید تقدیر چنین بود! ...
سرانجام این عالم عامل و دانشمند کم نظیر، پس از هفتاد و سه سال زندگی پر افتخار، در شبِ یک شنبه، هفتم شوال ۱۳۹۳ (۱۲/۸/۱۳۵۲) جان به جان آفرین تسلیم کرد و دعوت حق را لبیک گفت.
روز چهارشنبه، جنازهاش به تهران و قبل از ظهر روز پنج شنبهتشییع گردید و در جوار ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی، روبروی باغ طوطی، به خاک سپرده شد.