• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نگارش قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نگارش آیات قرآن در عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت می‌گرفته است.



منظور از اصطلاح «کتابت قرآن» یا «کتابت وحی»، نگارش آیات قرآن کریم بر نوشت افزارهای مختلف عصر نزول مانند سنگ، استخوان، لیف خرما، پوست و… است که عاملان و مباشران آن، گروهی از برجستگان اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تحت نظارت و اشراف آن حضرت بودند.


به طور کلی، یکی از امتیازات قرآن کریم بر سایر کتاب‌های آسمانی آن است که علی رغم این که عرب‌ها چندان با نگارش آشنا نبودند و با توجه به حافظه قوی خود تمایلی به این کار نداشتند، قرآن کریم به سفارش رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همزمان با نزول، نگارش یافت و این روند تا پایان دوران رسالت ادامه یافت؛ به گونه‌ای که با پایان یافتن دوره نزول، تمام آیات قرآن مکتوب شده بود.
[۲] رامیار، محمود، ۱۳۰۱ - ۱۳۶۳، تاریخ قرآن، ص (۲۵۷-۲۶۱).
[۴] شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۳۷.



اثری به دست نیامده است که بر آشنایی عرب حجاز به کتابت و خط در گذشته دور دلالت داشته باشد. آنان اندکی پیش از ظهور اسلام با خط و کتابت آشنا شدند.
علت آن که کتابت و خط در میان عرب حجاز رایج نبوده، زندگی بدوی آنان بوده است. آنان همواره در حال کوچ کردن و رفت و آمد و یا جنگ و غارت به سر می‌برده‌اند. این قبیل اشتغالات، آنان را از تفکر درباره صنایع و از جمله کتابت که از صنایع مدنیت و شهر‌نشینی است، باز می‌داشت. جز برخی از آنان که به منظور تجارت به شام و عراق سفر می‌کردند، رفته رفته تحت تاثیر مردم متمدن آن مناطق قرار گرفتند و متخلق به اخلاق آنان شدند، و خط و کتابت را به عاریت از آنان گرفتند. از این رو با خط نبطی و یا سریانی آشنا شدند، و این دو نوع خط تا پس از فتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود.

۳.۱ - پیدایی خط کوفی

از خط نبطی خط نسخ به وجود آمد که امروز نیز شناخته شده و باقی است و از خط سریانی خط کوفی پیدا شد که خط حیری نامیده می‌شد. یعنی به «حیره» که شهری قدیمی و عربی در مجاورت کوفه است، منسوب بود، زیرا تغییر و تحول در خط سریانی در حیره رخ داد و پس از بنای کوفه و انتقال تمدن عرب به این شهر، اسم آن به خط کوفی تغییر کرد. این خط، زمانی طولانی میان عرب معروف و متداول بود.
خط نبطی را که به خط نسخ تبدیل شد، عرب‌ها در اثنای سفر تجارت خود به شام، از «حوران» آموختند. اما خط حیری و یا کوفی را از عراق گرفتند. عرب‌ها هر دو خط را نخست در نامه‌ها و نوشته‌های عادی و سپس در نوشته‌های مهم، مانند قرآن و حدیث به کار گرفتند.
یک دلیل بر آن که خط کوفی تحول یافته خط سریانی است، آن که عرب به جای «کتاب» می‌نوشتند «کتب» بدون الف، و نیز به جای «رحمان» می‌نوشتند «رحمن».
این از ویژگی‌های خط سریانی است که الف ممدود را در اثنای کلمات، نمی‌آورند.
موقع ظهور اسلام خط و کتابت میان عرب حجاز رایج نبود. تنها معدودی کمتر از بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنان را برای کتابت وحی استخدام کرد و مسلمانان را به آموختن خط و کتابت تشویق نمود. و روز به روز، تعداد کسانی که کتابت را می‌آموختند، رو به فزونی نهاد.
دو خط نسخ و کوفی میان مسلمانان باقی مانده و رواج یافت. مسلمانان نسبت به دگرگونی و تحسین و تزیین آن دو خط کوشیدند، تا آن که ابن مقله، در آغاز قرن چهارم هجری، در زیبایی خط نسخ کوشید و خط نسخ را به حد اعلای کمال خود به گونه‌ای که هم اکنون متداول است، رسانید.
با گذشت زمان خط کوفی-بر خلاف خط نسخ-سیر قهقرایی داشت. این خط حدود دو قرن رواج داشت. سپس از میان رفت و از آن پس مصحف‌ها با خط زیبای نسخ نوشته می‌شد.
[۵] وجدی، محمد فرید، دائرة المعارف القرن العشرین، ج۳، ص۶۲۱.
[۶] جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ج۳، ص۶۰-۵۸.
[۸] خلیل یحیی النامی، اصل الخط العربی، ج۳.
[۹] ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۲۲.
[۱۰] عبد الفتاح عباده، انتشارالخط العربی، ص۱۵-۱۳.
[۱۱] ناجی المصرف، مصور الخط العربی، ص۳۳۸.
[۱۲] محمد طاهر الملکی الکردی، تاریخ الخط العربی وآدابه، ص۵۴.


۳.۲ - پیدایش نقطه

خطی را که عرب‌ها از سریانی و نبطی اقتباس کردند بدون نقطه بود و خطوط سریانی تا امروز نیز بدون نقطه است. عرب‌ها تا نیمه قرن اول، خطوط اقتباسی را بدون نقطه می‌نوشتند. از این پس خط عربی دوره جدید خود را آغاز می‌کند.
دوره‌ای که نقطه و علایم حرکات کلمه وارد خط می‌شود. زمانی که حجاج بن یوسف ثقفی از جانب عبد الملک بن مروان (۸۶-۷۵) حاکم عراق بود، مردم با کاربرد نقطه آشنا شدند و حروف نقطه‌دار را از بی‌نقطه مشخص ساختند. این کار به وسیله یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم، شاگردان ابو الاسود دئلی متداول گردید.
[۱۳] وجدی، محمد فرید، دائرة المعارف القرن العشرین، ج۳، ص۷۲۲.
[۱۴] زرقانی، محمد بن عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۴۰۰-۳۹۹.
[۱۵] شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۶۸.

علت این عمل وجود «موالی» (موالی به کسانی می‌گویند که غیر عرب‌اند و در میان عرب با آنان پیوند دارند.) بود که در این زمان تعداد آنان رو به گسترش نهاده بود و سرزمین اسلامی پر بود از کسانی که با لغت عرب بیگانه بودند. برخی از آنان در زمره دانشمندان و قراء به شمار می‌آمدند، در حالی که زبان آنان عربی نبود و ناگزیر انحرافاتی در تلفظ آنان وجود داشت. از این رو تغییراتی در قرائت رخ می‌داد که جامعه اسلامی را نگران ساخت.
ابو احمد عسکری
[۱۶] ابو احمد عسکری، التصحیف و التحریف، ص۱۳.
گزارش می‌دهد: مردم چهل و اندی سال تا زمان عبد الملک بن مروان با قرآن عثمانی سر و کار داشتند. سپس تغییرات فراوانی در قرائت قرآن رخ داد، این تغییرات بیش‌تر در عراق گسترش یافت. حجاج بن یوسف، نگرانی خود را از این امر به کتاب و نویسندگان خود اظهار کرد و از آنان خواست که برای حروف مشابه هم، علایم و نشانه‌هایی وضع کنند تا تشخیص آن‌ها از یک دیگر ممکن باشد.
گفته شده است که نصر بن عاصم، این امر را به عهده گرفت و نقطه گذاری را در حروف به کار برد.
استاد زرقانی می‌گوید: «اولین کسانی که نقطه را در مصحف به کار بردند، یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم، شاگردان ابو الاسود دئلی بودند»


خط عربی علاوه بر آن که در ابتدا از نقطه خالی بود، شکل (علایم حرکات حروف و کلمات)، نشانه و علامت نیز نداشت. و طبعا مصحف نیز از هر علامتی که نشان دهنده حرکت کلمه و اعراب آن باشد، عاری بود. در ابتدای صدر اسلام، مسلمانان قرآن را در حفظ داشتند و با توجه به کثرت و عرب بودن حافظان قرآن، بالطبع قرآن را که به زبان آنان بود، صحیح می‌خواندند. بنابراین قرآن از خطا مامون و مصون بود. به خصوص که مسلمانان به قرآن عنایت فراوان داشتند و آنان قرآن را از بزرگانی که به زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزدیک بودند، فرا می‌گرفتند و امکانات حفظ و ضبط قرآن به گونه صحیح، در آن زمان موجود بود.
اما در پایان قرن اول که مسلمانان غیر عرب جامعه اسلامی فزونی یافت و با زبان عربی بیگانه بودند، به وضع علایم و نشانه‌هایی برای کلمات قرآن، نیاز مبرم پیداشد. تا بدین وسیله از خطاها و اشتباهات در خواندن قرآن، جلوگیری به عمل آید.
مثلا هر عربی، طبعا کلمه کتب را در آیه (کتب ربکم علی نفسه الرحمة) به صورت معلوم و همین کلمه را در آیه) (کتب علیکم الصیام) به صورت مجهول می‌خواند. درحالی که غیر عرب تشخیص نمی‌داد که این کلمه معلوم است یا مجهول. کما این که ابو الاسود شنید که کسی کلمه «رسوله» در آیه (ان الله بری ء من المشرکین و رسوله) به کسر لام می‌خواند که در این صورت معنای آن این است که خداوند از مشرکان و پیامبرش بیزار است. ابو الاسود با شنیدن این غلط فاحش گفت: «تصور نمی‌کردم که کار مردم به این جا رسیده باشد» و لذا به زیاد بن ابیه که در آن زمان حاکم کوفه بود (۵۳-۵۰) مراجعه کرد و چگونگی جریان را با او در میان گذاشت. زیاد ابن ابیه، قبلا از ابو الاسود خواسته بود که در این‌باره چاره‌ای بیندیشد، ولی او سر باز زده بود. تا این که این غلط فاحش را خود در تلاوت کلام خدا شنید و آن‌گاه در بر آوردن خواسته زیاد ابن ابیه تصمیم گرفت (می‌گویند: زیاد بن ابیه کسی را بر سر راه ابو الاسود گماشت تا به عمد این آیه را به غلط بخواند تا او را برانجام خواسته زیاد تحریک کند.)
[۲۳] ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۲۶.
(۱۰) و گفت: «آن چه امیر بدان امر کرده انجام می‌دهم».
ابو الاسود نویسنده‌ای خواست تا از عهده نوشتن آن چه او می‌گوید، به خوبی بر آید.
نویسنده‌ای از قبیله عبد قیس در اختیار او گذاشتند. ولی وی او را نپسندید. نویسنده دیگری را انتخاب کردند که زبردست بود و مورد قبول ابو الاسود واقع شد.
ابو الاسود به نویسنده مذکور گفت: «هر حرفی را که من با گشودن دهان ادا کردم (مفتوح خواندم)، نقطه‌ای بر بالای آن حرف بگذار و اگر دهان خود را جمع کردم (حرف را به ضمه خواندم) نقطه‌ای در جلوی آن حرف قرار بده و اگر حرفی را کسره خواندم، نقطه‌ای در زیر آن حرف بنویس». ابن عیاض اضافه می‌کند که ابو الاسودبه نویسنده گفت: «اگر حرفی را با غنه ادا کردم آن را با دو نقطه مشخص کن و او همین کار را انجام داد.»
[۲۵] صدر، حسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۵۲.

از این پس، مردم این نقطه‌ها را به عنوان علایمی برای نشان دادن حرکات حروف و کلمات به کار بردند، ولی بیش‌تر این نقطه‌ها را با رنگی غیر از رنگی که خط مصحف با آن نوشته شده بود، می‌نوشتند و غالبا این رنگ قرمز بود.
پس از آن که نصر بن عاصم نقطه را برای تشخیص حروف نقطه‌دار از حروف بی‌نقطه در مصحف به کار برد، نقطه‌های سیاه به نقطه‌های رنگی تبدیل شد تا نقطه‌هایی که علامت حرکت بوده با نقطه‌هایی که علامت اعجام است، اشتباه نشود و این دو نوع نقطه از یکدیگر تمیز داده شوند.
جرجی زیدان مصحف نقطه‌داری را به همین کیفیت در دار‌الکتب مصر دیده است. او می‌گوید: «این مصحف نخست در مسجد عمرو بن عاص، در مجاورت قاهره بوده و از کهن‌ترین مصحف‌های جهان است. ورق‌های آن بزرگ و خط آن با مرکب سیاه نوشته شده و نقطه‌های آن به رنگ قرمز است و همان طور که ابو الاسود توصیف کرده، نقطه‌های بالای حروف علامت فتحه و نقطه‌های زیرین علامت کسره و نقطه‌های جلو حروف نشانه ضمه است.»
[۲۶] جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ج۳، ص۶۱.

در اندلس، مصحف‌ها را با چهار رنگ می‌نوشتند. رنگ سیاه برای حروف رنگ قرمز برای نقطه‌هایی که علامت حرکت بوده، رنگ زرد برای همزه‌ها و رنگ سبزبرای الف‌های وصل به کار می‌رفته است.
[۲۷] ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۲۷.
[۲۸] شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۶۸.



جلال الدین سیوطی گفته است: «در صدر اول، نشانه حرکات حروف به صورت نقطه بوده است. نقطه اول حروف علامت فتحه و نقطه آخر حروف علامت ضمه و نقطه زیرین حروف علامت کسره به شمار می‌آمده است.

۵.۱ - حرکات حروف

علایمی که هم اکنون برای بیان حرکات حروف متداول است و ماخوذ از حروف می‌باشد، از ابتکارات خلیل بن احمد است. در این روش علامت فتحه عبارت است از شکل مستطیلی که در بالای حروف گذارده می‌شود و علامت کسره به همین شکل و در ذیل حروف به کار می‌رود. علامت ضمه واو کوچکی است در بالای حرف و تنوین بر حسب مفتوح بودن و یا مکسور بودن و یا مضموم بودن، به وسیله دو علامت از نوع خود مشخص می‌شود». سیوطی اضافه می‌کند: «اولین کسی که همزه و تشدید را وضع کرد، خلیل بن احمد بود.»
[۲۹] سیوطی، الاتقان فی علوم‌ القران، ج۲، ص۱۷۱.
[۳۰] ابو عمرو الدانی، کتاب النقط، ص۱۳۳.

در طول زمان، عنایت و توجه مسلمانان به قرآن بیش‌تر می‌شد و مسلمانان تغییراتی در خط و رسم آن ایجاد می‌کردند و در پایان قرن سوم بود که رسم الخط قرآن به حد اعلای زیبایی خود رسید، مردم در نوشتن قرآن با خطوط زیبا و به کاربردن علایم و نشانه‌ها بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند. تا آن جا که سر حرف «خ» را به عنوان علامت سکون حرف به کار بردند. این عمل اشاره به آن داشت که حرف ساکن، اخف از حرف متحرک است. و برخی سر حرف «م» را برای علامت ساکن انتخاب کردند. برای حروف مشدد، علامت سه دندانه و برای الف‌های وصل، سرحرف «ص» معین شد. هم چنین صنعت خط و حاشیه نگاری رو به پیشرفت گذاشت و با ظرافت خاصی در مصحف‌ها به کار برده شد.
[۳۱] تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۵۲، نقل از: سلامة بن عیاض، المصباح.

گفته شده است که تقسیم قرآن به قسمت‌های ده‌گانه و پنج‌گانه و حزب و جزء و تعیین علامت و نشانه برای آن‌ها، به موجب امر مامون عباسی انجام گرفته است.

۵.۲ - شمارش حروف قرآن

برخی گفته‌اند که حجاج به این کار دست زد. احمد بن الحسین گفته است: «حجاج، قراء بصره را گرد آورده و گروهی از میان آنان انتخاب کرد و از آنان خواست که حروف قرآن را شمارش کنند. آنان در طی چهار ماه این کار را به پایان رساندند و نشان دادند که قرآن دارای ۷۷۴۳۹ کلمه و ۳۲۳۰۱۵ و به قولی ۳۴۰۷۴۰ حروف است. نیمه قرآن با کلمه «ولیتلطف» در سوره کهف مشخص شده است. تعداد آیات قرآن ۶۲۳۶ آیه می‌باشد».

۵.۳ - جزء‌بندی قرآن

معروف است که تقسیم قرآن به ۱۲۰ حزب و سی جزء، برای تسهیل قرائت آن در مکتب خانه‌ها و غیره بوده است.
ولی ابو الحسن علی بن محمد سخاوی (متوفای ۶۴۳) از دانشمندان بزرگ در ادب و فقه و قرائات که در دمشق می‌زیست، در کتاب «جمال القراء» تقسیم بندی قرآن را به ۳۰ جزء و هر جزئی را به ۱۲ قسمت، که مجموعا ۳۶۰ قسمت باشد، به دانشمند نامی ابو عثمان عمرو بن عبید (متوفای ۱۴۴) که از شیوخ معتزله و مردی زاهد‌پیشه بود، نسبت می‌دهد و می‌گوید که او با در‌خواست منصور (خلیفه عباسی) (متوفای ۱۵۸) این کار را انجام داده است.
منصور دوانیقی از وی خواست تا قرآن را بر حسب ایام سال تقسیم‌بندی کند و برای تنظیم حفظ و قرائت روزانه قرآن آماده گردد. او به درخواست منصور پاسخ مثبت داد و با نظمی استوار این تقسیم‌بندی را انجام داد و در پایان هر جزء با خط زرین نشانه گذاری کرد.
منصور آن را به فرزند خود مهدی تعلیم داد و سپس دیگران پیروی کرده، و کم کم این تقسیم‌بندی میان مسلمانان رواج یافت.

۵.۴ - بلندترین و کوتاه‌ترین سوره

بلندترین سوره‌های قرآن، سوره بقره و کوتاه‌ترین سوره کوثر است. طولانی‌ترین آیه قرآن، آیه «دین» یعنی آیه ۲۸۲ سوره بقره است که دارای ۱۲۸ کلمه و ۵۴۰ حرف است و کوتاه‌ترین آیه (والضحی) و پس از آن (والفجر) است.
بزرگ‌ترین کلمه درقرآن ((فاسقیناکموه)) می‌باشد که دارای ۱۱ حرف است.

۵.۵ - روایت اوس

احمد در مسند خود از اوس بن حذیفه روایت می‌کند که «من در میان گروهی از بنی مالک بودم که اسلام آورده و به حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسیدند. ما را در خیمه‌ای جای داده و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همه روزه در بازگشت از مسجد و پیش از رفتن به خانه خود نزد ما می‌آمد. او شب‌ها پس از نماز عشا نزد ما می‌ماند و از رفتاری که قوم وی در مکه و پس از مهاجرت به مدینه با او داشتند، سخن می‌گفت. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شبی دیرتر از وقت همیشگی نزد ما آمد. علت تاخیر را از حضرتش پرسیدم، فرمود: حزبی (قسمتی مشخص) از قرآن (که مرسوم هر شب من بود تلاوت کنم) باقی مانده بود، خواستم آن را انجام داده به پایان برسانم، آن‌گاه از مسجد بیرون آیم. ما صبح‌گاه از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیدیم: قرآن را چگونه حزب‌بندی می‌کنید؟ گفتند: آن را به شش سوره، پنج سوره، هفت سوره، نه سوره، یازده سوره، سیزده سوره، تقسیم‌بندی می‌کنیم و حزب بندی سوره‌های مفصلات (سوره‌های کوچک که آیه‌های کوتاه دارند) از سوره «ق» است تا پایان قرآن.»
ظاهرا جمله اخیر گفته خود اوس است که در دنباله بیان اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و به مناسبت ذکر کرده است. زیرا در آن زمان قرآن به صورت مصحف و ترتیب یافته در نیامده بود، تنها سوره‌ها کامل شده بود و آن‌ها را برای آسان‌تر شدن قرائت بر حسب ایام یا اوقات به قسمت‌های مساوی تقسیم می‌نمودند.


قرآن از صدر اول، به خصوص از ناحیه کتابت و زیبایی خط، با گذشت زمان سیر تکاملی داشته است. خطاطان بزرگ، در زیبایی قرآن و تکمیل خط آن، سهم به سزایی داشته‌اند. نخستین کسی که در راه تکمیل کتابت مصحف و زیبایی خط آن قدم برداشت، خالد بن ابی الهیاج از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود که در حدود سال صدم هجری در گذشته است. او به خوشنویسی و داشتن خط زیبا معروف بود.
گفته‌اند که سعد، مولا و حاجب ولید، وی را برای کتابت مصحف و شعر و اخبار در دربار ولید بن عبد الملک (۹۶-۸۶) استخدام کرد. او کسی است که پس از تجدید بنا و توسعه مسجد نبوی در مدینه، به دست عمر بن عبد العزیز، سوره شمس را با طلا بر محراب آن مسجد نوشت. این تجدید بنا به سال ۹۰ هجری پایان یافت.
[۴۰] احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۳۰ و ۳۶.

عمر بن عبد العزیز از خالد خواست که مصحفی با همین خط برای او بنویسد و او مصحفی را با زیبایی تمام نوشت. عمر بن عبد العزیز آن را پذیرفت و بر او آفرین گفت. اما خالد مبلغ زیادی را برای انجام این کار می‌خواست، که عمر از پرداخت آن خود‌داری کرده و مصحف را به او پس داد.
محمد بن اسحاق (ابن الندیم) می‌گوید: «مصحفی را به خط خالد بن ابی الهیاج از اصحاب علی (علیه‌السّلام) دیدم. این مصحف در مجموعه خطوط تاریخی محمد بن الحسین معروف به ابن ابی بعره بود که پس از او به عبدالله بن حانی رسید.»

۶.۱ - مصحف‌ در قرن چهارم

خطاطان تا اواخر قرن سوم هجری مصحف‌ها را با خط کوفی می‌نوشتند. از این پس، در اوایل قرن چهارم، خط زیبای نسخ جای خط کوفی را گرفت. اولین مصحف به خط نسخ، به خط خطاط معروف محمد بن علی بن الحسین بن مقله (۳۲۸-۲۷۲) نوشته شد. گفته شده است: وی اولین کسی است که به خط ثلث و نسخ نوشت. او که در علم هندسه تخصص داشت، با رسم حروف هندسی و بنا نهادن قواعد و اصول آن، خط عربی اسلامی را تغییر داد و بدان زیبایی بخشید.
این کار منحصر به اوست و تا‌کنون در میان امت اسلامی خطاطی با این مهارت یافت نشده است. تعدادی از مخطوطات تاریخی، مانند مصحف موجود در موزه هرات در افغانستان منسوب به اوست و گفته‌اند که او دو بار قرآن را نوشت.
[۴۳] ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۱۵۵.
[۴۴] الخطاط البغدادی، ص۱۶.


۶.۲ - مصحف‌ در قرن هفتم

خط نسخ عربی در قرن هفتم هجری، به دست یاقوت بن عبدالله موصلی (متوفای ۶۸۹) به حد اعلای کمال خود رسید. او با خط زیبای خود هفت مصحف نوشت. این مصحف‌ها با انواع خطوط نوشته شده بود و پیشوای دیگر نویسندگان قرار گرفت.
[۴۵] ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۱۷۱.
[۴۶] ناجی المصرف، مصور الخط العربی، ص۹۲.
کلیه مصحف‌ها تا قرن یازدهم هجری بر شیوه خط یاقوت نوشته می‌شد. در اول قرن دوازدهم ترک‌های عثمانی، به خصوص پس از فتح مصر به دست سلطان سلیم، خط عربی اسلامی را مورد توجه قرار دادند و به دست خطاطان فارسی که در امپراتوری عثمانی خدمت می‌کردند در پیشبرد و تکمیل این خط کوشیدند. سلطان سلیم تمام خطاطان، نقاشان و هنرمندان را در پایتخت خود گرد آورد. اینان انواع جدیدی از خطوط عربی، مانند خط رقعی، خط دیوانی، خط طغرایی و خط اسلامبولی را پدید آوردند، که هم چنان در نوشته‌ها متداول است.

۶.۳ - خطاطان عثمانی

برخی از خطاطان عثمانی که شهرت بسیار یافتند عبارتند از: حافظ عثمان (متوفای ۱۱۱۰) و سید عبدالله افندی (متوفای ۱۱۴۴) و استاد راسم (متوفای ۱۱۶۹) و ابوبکر ممتاز بک مصطفی افندی، که خط رقعی را اختراع کرد. این خط از سهل‌ترین و ساده‌ترین خطوط عربی است. او قواعد این خط را وضع نمود و اولین بار با این خط کتابت کرد. ابو بکر ممتاز بک در زمان سلطان عبد المجید خان و به سال ۱۲۸۰ هجری این خط را عرضه کرد.
چاپ مصحف‌ها نیز مانند کتابت آن، در دوره‌های مختلف رو به کمال داشته است. نخستین بار در حدود سال ۹۵۰ هجری مطابق ۱۵۴۳ میلادی، قرآن در بندقیه به چاپ رسید. ولی پس از چاپ، مقامات کلیسا به معدوم کردن آن دستور دادند. پس از آن در سال ۱۱۰۴ هجری مطابق با ۱۶۹۲ میلادی هنکلمان (Hncklemann شهری بندری است در شمال ایتالیا.) در شهرهامبورگ به چاپ قرآن همت گماشت. پس از وی در سال ۱۱۰۸ هجری مطابق با۱۶۹۶ میلادی ماراکی (Maracci)در «پادو» (PaDoue) به چاپ قرآن دست زد.
به سال ۱۲۰۰ هجری مطابق با ۱۷۸۵ میلادی، مولا عثمان در «پطرزبورگ» روسیه، قرآن را چاپ کرد و این اولین چاپ اسلامی قرآن بود. نظیر آن در «قازان» نیز به چاپ رسید.
فلوگل(FLugel) نیز در سال ۱۲۵۲ هجری مطابق با ۱۸۳۶ میلادی در شهر «لیپزیک» (LeiPzig) به چاپی مخصوص از قرآن دست زد. این چاپ از قرآن به علت املای ساده آن با استقبال بی‌نظیر اروپاییان رو به رو شد. اما مانند دیگر چاپ‌های اورپایی در جهان اسلام توفیقی به دست نیاورد.

۶.۴ - اولین دولت اسلامی در چاپ قرآن

اولین دولت اسلامی که به چاپ قرآن اقدام کرد و اقدام آن با موفقیت رو برو شد، «ایران» بود. این دولت اسلامی دو چاپ سنگی زیبا و منقح از قرآن تهیه کرد.
این چاپ‌ها که در حجمی بزرگ ارائه شده و دارای ترجمه در ذیل هر سطر بود و برخوردار از فهرست‌های متعدد بود. اولین نسخه به سال ۱۲۴۳ هجری مطابق با۱۸۲۷ میلادی در تهران و دومین نسخه در سال ۱۲۴۸ هجری مطابق با ۱۸۳۲میلادی در تبریز به چاپ رسید. در این زمان در هند نیز قرآن چاپ و منتشر شد.
به دنبال آن، از سال ۱۲۹۴ هجری مطابق با ۱۸۷۷ میلادی، ترکیه عثمانی به چاپ‌های مختلفی از قرآن دست زد که در نهایت زیبایی و استواری قرار داشت.
در سال ۱۳۲۳ هجری مطابق با ۱۹۰۵ میلادی، روسیه تزاری به چاپ قرآنی به خط کوفی و به حجمی بزرگ همت گماشت، که تصور می‌رفت یکی از مصحف‌های اولیه عثمانی است. این قرآن خالی از نقطه و علایم فتحه و کسره بود. چند ورق ازاول آن افتاده و آخر آن نیز ناقص بود. این قرآن از آیه هشتم سوره بقره: (ومن الناس من یقول آمنا بالله وبالیوم الآخر وما هم بمؤمنین) آغاز و به آیه چهارم از سوره زخرف: (وانه فی‌ام الکتاب لدینا لعلی حکیم) پایان می‌یافت. این قرآن در سمرقند پیداشده بود و در اختیار کتاب خانه سلطنتی در پطرزبورگ بود و انستیتوی آثار در «تاشکند» آن را با همان حجم اصلی و خصوصیات دیگر در پنجاه نسخه فتوگرافی کرده، به مهم‌ترین دانشگاه‌های کشورهای اسلامی هدیه نمود. نسخه‌ای از این قرآن در کتاب خانه دانشگاه تهران (با شماره ۱۴۴۰۳DSS) موجود است.
در سال ۱۳۴۲ هجری مطابق با ۱۹۲۳ میلادی، کشور مصر به چاپ قرآن اقدام نمود. چاپ این قرآن به وسیله کمیته‌ای با تعیین وزارت اوقاف آن کشور و به سرپرستی مشایخ الازهر انجام شد. این نسخه از قرآن با پذیرش جهان اسلام رو به رو شد و چاپ‌های بسیاری بر اساس آن انجام گرفت.
در سال ۱۳۷۰ هجری مطابق با ۱۹۵۰، عراق نیز به چاپ نفیسی از قرآن دست زد. هم چنین سراسر جهان اسلام به چاپ و نشر قرآن به بهترین صور و زیباترین انواع چاپ همت گماشتند. این روش هم چنان در جهان اسلام ادامه دارد.
هم‌چنین قرآن دیگری از خطاطی سوری به نام «عثمان طه» رواج یافت. این قرآن در کشورهای سوریه، عربستان، ایران، لبنان و دیگر کشورهای اسلامی چاپ شد.
ویژگی این چاپ تنظیم آیات در صفحه و تقسیم منظم حزب‌ها و جزءهای سی گانه قرآن است.
[۴۷] خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهشی، ص۶۵۷.



رابطه قرآن و تاریخ، رابطه قرآن و حدیث، رابطه قرآن و کلام، رابطه قرآن و اخلاق، فطرت قرآنی، روانشناسی قرآنی، علوم قرآنی، کاتبان وحی.


۱. زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۱، ص۲۳۸.    
۲. رامیار، محمود، ۱۳۰۱ - ۱۳۶۳، تاریخ قرآن، ص (۲۵۷-۲۶۱).
۳. زرقانی، محمد عبدالعظیم، ۱۹۴۸- م، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۸.    
۴. شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۳۷.
۵. وجدی، محمد فرید، دائرة المعارف القرن العشرین، ج۳، ص۶۲۱.
۶. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ج۳، ص۶۰-۵۸.
۷. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، المقدمة، ص۴۲۱-۴۱۷.    
۸. خلیل یحیی النامی، اصل الخط العربی، ج۳.
۹. ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۲۲.
۱۰. عبد الفتاح عباده، انتشارالخط العربی، ص۱۵-۱۳.
۱۱. ناجی المصرف، مصور الخط العربی، ص۳۳۸.
۱۲. محمد طاهر الملکی الکردی، تاریخ الخط العربی وآدابه، ص۵۴.
۱۳. وجدی، محمد فرید، دائرة المعارف القرن العشرین، ج۳، ص۷۲۲.
۱۴. زرقانی، محمد بن عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۴۰۰-۳۹۹.
۱۵. شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۶۸.
۱۶. ابو احمد عسکری، التصحیف و التحریف، ص۱۳.
۱۷. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۲.    
۱۸. زرقانی، محمد بن عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۴۰۶.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۶.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۳.    
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۳.    
۲۳. ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۲۶.
۲۴. ابن الندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۷، فن اول از مقاله دوم.    
۲۵. صدر، حسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۵۲.
۲۶. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ج۳، ص۶۱.
۲۷. ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۲۷.
۲۸. شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ص۶۸.
۲۹. سیوطی، الاتقان فی علوم‌ القران، ج۲، ص۱۷۱.
۳۰. ابو عمرو الدانی، کتاب النقط، ص۱۳۳.
۳۱. تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۵۲، نقل از: سلامة بن عیاض، المصباح.
۳۲. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.    
۳۳. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۲-۲۴۹.    
۳۴. سخاوی، علم الدین، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، چاپ بیروت ۱۹۹۳ م، ج۱، ص۳۷۹-۱۷۸.    
۳۵. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.    
۳۶. فجر/سوره۸۹، آیه۱.    
۳۷. حجر/سوره۱۵، آیه۱۵.    
۳۸. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۴۹ و ۲۵۲.    
۳۹. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲۶، ص۸۸.    
۴۰. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۳۰ و ۳۶.
۴۱. ابن الندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۷، فن اول از مقاله اول و ص۴۶ فن اول از مقاله دوم.    
۴۲. ابن الندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۹ فن اول از مقاله اول و ص۴۶ فن اول از مقاله دوم.    
۴۳. ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۱۵۵.
۴۴. الخطاط البغدادی، ص۱۶.
۴۵. ترکی عطیة، الخط العربی الاسلامی، ص۱۷۱.
۴۶. ناجی المصرف، مصور الخط العربی، ص۹۲.
۴۷. خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهشی، ص۶۵۷.



فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «نگارش قرآن».    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نگارش، اعراب و تکمیل قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۴    



جعبه ابزار