پیروزی اسلام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی چندین
آیه از
قرآن کریم در مورد پیروزی اسلام و
مسلمین در نبردهای خود با اهل
کفر خواهیم پرداخت.
هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون.
«او کسی است که رسولش را با
هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئینها غالب گرداند هر چند مشرکان
کراهت داشته باشند».
منظور از هدایت دلائل روشن و براهین آشکاری است که در
آئین اسلام وجود دارد و منظور از
دین حق همین آئینی است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارک و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز حق است و بدون شک آئینی که هم محتوای آن حق باشد و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سرانجام بر همه آئینها
پیروز گردد.
لقد ابتغوا الفتنة من قبل وقلبوا لک الامور حتی جآء الحق وظهر امر الله وهم کـرهون.
«آنها پیش از این (نیز) اقدام به فتنه انگیزی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند (و بهم ریختند) تا زمانی که حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت (و پیروز شدید) در حالی که آنها کراهت داشتند».
(مقصود از «امر الله»، اسلام است.
).
هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون.
«او کسی است که
رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند
مشرکان کراهت داشته باشند».
تعبیر به (ارسل رسوله بالهدی و دین الحق) به منزله بیان رمز
پیروزی و غلبه
اسلام است، زیرا در طبیعت (هدایت) و (دین حق) این پیروزی نهفته است،
اسلام و
قرآن نور الهی است و نور هر جا باشد آثار خود را نشان میدهد و مایه پیروزی است، و کراهت
مشرکان و کافران نمیتواند سدی در این راه ایجاد کند.
اولم یروا انا ناتی الارض ننقصها من اطرافها والله یحکم لا معقب لحکمه وهو سریع الحساب.
«آیا ندیدند که ما پیوسته از اطراف (و جوانب) زمین کم میکنیم (جامعهها، تمدنها و دانشمندان تدریجا از میان میروند) و
خداوند،
حکومت میکند و هیچکس را یارای جلوگیری یا رد
احکام او نیست، و او
سریع الحساب است».
از آنجا که در آیات گذشته روی سخن با منکران رسالت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود در این آیات نیز همان بحث تعقیب شده است : و هدف این است که با هشدار و استدلال و خلاصه از طرق مختلف آنها را بر سر عقل آورده و به تفکر و سپس اصلاح وضع خویش وا دارد.
(یکی از احتمالات در جمله «ناتی الارض ننقصها من اطرافها» گسترش فتوحات اسلامی است.
).
.. افلایرون انا ناتی الارض ننقصها من اطرافهآ افهم الغــلبون.
«ما آنها و پدرانشان را از نعمتها بهرهمند ساختیم تا آنجا که عمر طولانی پیدا کردند (و مایه
غرور و طغیانشان شد) آیا نمیبینند که ما مرتبا از
زمین (و اهل آن) میکاهیم آیا آنها غالبند (یا ما)؟!».
در اینکه منظور از جمله (انا ناتی الارض ننقصها من اطرافها) (ما به سراغ
زمین میآئیم و مرتبا از اطراف آن میکاهیم) چیست؟ مفسران بحثهای گوناگونی دارند. بعضی گفتهاند منظور این است که
خدا تدریجا از اراضی و سرزمینهای مشرکان میکاهد و بر بلاد مسلمین میافزاید. بعضی دیگر گفتهاند: منظور خراب شدن و ویرانی زمینها به طور تدریجی است. بعضی آن را اشاره به ساکنان زمین میدانند.
فقد کذبوا بالحق لما جآءهم فسوف یاتیهم انبـؤا ما کانوا به یستهزءون.
«آنان
حق را هنگامی که سراغشان آمد،
انکار کردند ولی به زودی خبر آنچه را به باد
مسخره گرفتند به آنان میرسد (و از نتائج کار خود آگاه میشوند)».
در دو
آیه فوق در
حقیقت اشاره به سه مرحله از
کفر شده که مرحله به مرحله تشدید میگردد، نخست مرحله اعراض و روی گردانیدن، سپس مرحله
تکذیب و بعدا مرحله
استهزاء و مسخره کردن حقایق و آیات خدا. این امر نشان میدهد که
انسان در طریق کفر در یک مرحله متوقف نمیشود بلکه هر چه پیش میرود بر شدت انکار و عداوت و دشمنی با حق و بیگانگی از خدا میافزاید. منظور از تهدید که در آخر آیه ذکر شده، این است که در آینده دور یا نزدیک عواقب شوم بیایمانی دامن آنها را در
دنیا و
آخرت خواهد گرفت، آیات بعد نیز شاهد این
تفسیر است.
(در احتمالی مقصود از «انبـؤا ما کانوا به یستهزءون» پیروزی اسلام است.
).
هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون.
«او کسی است که رسولش را با
هدایت و آئین
حق فرستاد تا او را بر همه آئینها غالب گرداند هر چند مشرکان
کراهت داشته باشند».
منظور از هدایت دلائل روشن و براهین آشکاری است که در آئین اسلام وجود دارد و منظور از دین حق همین آئینی است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره
تاریخ و مدارک و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز حق است و بدون شک آئینی که هم محتوای آن حق باشد و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سرانجام بر همه آئینها پیروز گردد.
وقل جآء الحق وزهق البـطـل ان البـطـل کان زهوقا.
«و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و (اصولا) باطل نابود شدنی است!».
در بعضی از روایات جمله جاء الحق و زهق الباطل به
قیام مهدی،
تفسیر شده است هنگامی
امام باقر علیهالسّلام فرمود: مفهوم این سخن الهی این است که: اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل: هنگامی که
امام قائم علیهالسّلام
قیام کند
دولت باطل برچیده میشود.
(مقصود از «حق»،
اسلام است.
).
وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصـلحـت لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیـا ومن کفر بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون.
«
خداوند به کسانی که از شما
ایمان آوردهاند و
اعمال صالح انجام دادهاند
وعده میدهد که آنها را قطعا
خلیفه روی
زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را
خلافت روی زمین بخشید. و
دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشهدار خواهد ساخت و
خوف و ترس آنها را به
امنیت و آرامش مبدل میکند، آنچنانکه تنها مرا میپرستند و چیزی را برای من
شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن
کافر شوند فاسقند».
بسیاری از مفسران از جمله (
سیوطی) در (اسباب النزول) و (
طبرسی) در (
مجمع البیان) و سید قطب در (فی ظلال) و (قرطبی) در
تفسیر خود (با تفاوت مختصری) در شاءن نزول این
آیه چنین نقل کردهاند: (هنگامی که
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مسلمانان به
مدینه،
هجرت کردند و
انصار با آغوش باز آنها را پذیرا گشتند، تمامی عرب بر ضد آنها
قیام کردند و آنچنان بود که آنها ناچار بودند اسلحه را از خود دور نکنند،
شب را با
سلاح بخوابند و
صبح با سلاح برخیزند (و حالت آماده باش دائم داشته باشند) ادامه این حالت بر مسلمانان سخت آمد، بعضی این مطلب را آشکارا گفتند که تا کی این حال ادامه خواهد یافت؟ آیا زمانی فرا خواهد رسید که ما با خیال آسوده، شب استراحت کنیم و اطمینان و آرامش بر ما
حکم فرما گردد، و جز از خدا از هیچکس نترسیم؟ آیه فوق نازل شد و به آنها
بشارت داد که آری چنین زمانی فرا خواهد رسید).
هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله وکفی بالله شهیدا.
تفسیر این آیه در
سوره توبه،
آیه ۲۰۳ گذشت. و معنای اینکه فرمود: (و کفی بالله شهیدا) این است که
خدا شاهد بر صدق
نبوت رسولش است. و نیز شاهد بر صدق این
وعده است که دینش به زودی بر همه ادیان غلبه میکند، و یا شاهد بر این است که رؤیای او صادقانه است. پس این جمله همانطور که ملاحظه میفرمایید، ذیلی است ناظر به مضمون این آیه و یا آیه قبلی.
هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون.
«اضافه کلمه (دین) به کلمه (حق) به طوری که گفتهاند اضافهای است بیانی، ولی ظاهرا این اضافه در اصل اضافه لامیه بوده، و عنایت لطیفی در آن به کار رفته، و آن این است که هر یک از
حق و
باطل برای خود دینی دارند که مطابق اقتضای خاص آنها است، و خدای تعالی از بین آن دو، دین حق را پسندیده، برای اینکه خودش حق است و بدین جهت
رسول خود را به ابلاغ دین حق گسیل داشته».
اذا جاء نصر الله والفتح• ورایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا.
«هنگامی که یاری خدا و
پیروزی فرا رسد. و مردم را ببینی گروه گروه وارد
دین خدا میشوند».
در
آیه اول
نصرت اضافه به خداوند شده است (نصرالله) تنها در اینجا نیست که این اضافه دیده میشود، در بسیاری از آیات قرآن این معنی منعکس است، از جمله در آیه ۲۱۴
بقره میخوانیم: الا ان نصر الله قریب: بدانید یاری خدا نزدیک است. و در آیه ۱۲۶
آل عمران و ۱۰
انفال آمده است: و ما النصر الا من عند الله: نصرت جز از ناحیه خدا نیست. اشاره به اینکه به هر حال یاری و پیروزی به
اراده حق است. درست است که برای غلبه بر دشمن باید تاءمین قوا و تهیه نیرو کرد، ولی یک انسان موحد، نصرت را تنها از ناحیه خدا میداند و به همین دلیل به هنگام پیروزی مغرور نمیشود، بلکه در مقام
شکر و سپاس الهی درمیآید.
(برداشت با توجه به شان نزول سوره است.
).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «پیروزی اسلام».