• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

‌راه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



راه‏ مسیری برای رفتن و آمدن می باشد.




مسیر آمد و شد است.



عمده احکام آن در باب احیاء موات آمده است؛ لیکن از آن به مناسبت در بابهاى طهارت، صلات، زکات، حج، تجارت و صلح نیز سخن گفته‏اند.



راه دو گونه است: نافذ و غیر نافذ. مراد از راه نافذ راه عمومى‏اى است که به راههاى دیگر یا زمین مباح منتهى مى‏گردد؛ بدین معنا که از یک سمت آن داخل و از سمت دیگر به راهى دیگر یا زمینى مباح خارج مى‏شود. مراد از راه غیر نافذ راه بن بست است. موضوع سخن در این مقاله نوع اوّل است.
راه از مشترکات است که عموم مردم در استفاده از آن یکسانند و کسى نمى‏تواند در آن تصرفى کند که با عبور و مرور منافات داشته باشد.



تحقق راه عمومى با یکى از امور زیر است:
۱. فزونى عبور و مرور مردم وکاروانها در زمین موات مانند راههایى که در بیابانها پدید مى‏آید.
۲. کسى ملک خویش را براى آمد و شدِ عموم قرار دهد و تعدادى نیز در آن رفت و آمد کرده باشند. در این صورت، مالک نمى‏تواند از نظر خود برگردد و در آن تصرف کند.
۳. تعدادى از مردم زمین مواتى را جهت سکونت احیا کنند و در آن، راههایى براى رفت و آمد قرار دهند.
[۴] مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۶-۲۶۷.




راه عمومى در زمین موات داراى حریم است؛ بدین معنا که در شرع مقدس عرض آن محدود به حدّى معین است و احیاى آن تا جایى که موجب کم عرض شدن راه شود جایز نیست. در اینکه این حد پنج ذراع است یا هفت ذراع اختلاف است.
برخى گفته‏اند: حدّ یاد شده حقیقى و براى همه زمانها ثابت نیست، بلکه بر حسب نیاز عصر صدور روایات بوده است؛ در نتیجه محدوده آن در زمانهاى مختلف بر حسب نیاز متفاوت است. بنابر این، در صورت نیاز به عرض بیشتر براى عبور و مرور، رعایت آن واجب است.
[۷] مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۷-۲۶۹

چنانچه بر اثر آمد و شد مردم، بخشى از زمین موات واقع بین املاک دیگران، تبدیل به راه گردد حریمى براى آن راه نیست؛ از این رو، در صورت کمتر بودن عرض آن از حدّ یاد شده، بر صاحبان املاک مجاور توسعه آن واجب نیست؛ هرچند رهگذران در مشقت قرار گیرند.
[۸] مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۷.





۶.۱ - احکام تصرف راه


راه براى همه، و استفاده از آن براى همگان جایز است، مگر استفاده‏اى که براى رهگذران زیان آور باشد.از این رو، تصرف در راه به مثل پهن کردن بساط کار در آن، چنانچه موجب تنگى راه و مشقّت عبور و مرور گردد جایز نیست؛ لیکن تصرّفاتى که در راستاى مصلحت عابران است، از قبیل کاشتن درخت در حاشیه راه یا کندن چاه جهت آبهاى اضافى و مانند آن اشکالى ندارد.کسى که براى استراحت یا غیر آن در قسمتى از راه نشسته، تا وقتى که آن جا را ترک نکرده، دیگرى حق ندارد مزاحم او شود؛ لیکن با ترک محل، حقش ساقط مى‏گردد و تصرف دیگرى در آن محل جایز است، مگر آنکه اوّلى براى کارى نشسته باشد و قبل از اتمام کار، به جهتى و به قصد بازگشت در همان روز، آن جا را ترک کند، که در این صورت با وجود اثاثى از او در آن مکان، حقش محفوظ است و بدون آن حقش ساقط مى ‏گردد.
[۱۱] تحریر الأحکام ج۴، ص۵۰۲.

برخى، در سقوط حق اشکال کرده و احتیاط را لازم دانسته ‏اند.
[۱۴] هدایة العباد (گلپایگانى)ج۲، ص۲۷۸.
[۱۵] مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۱-۲۶۲.

تصرف در فضاى راه به احداث بالکن و گشودن در و پنجره خانه به آن و گذاشتن ناودان به سمت آن در صورت زیان نداشتن براى رهگذران و نیز استفاده از سطح زیر زمین راه در صورت محکم کارى سقف آن و خطر نداشتن براى عابران، جایز است.
راهى که عرض آن بیشتر از پنج یا هفت ذراع است، در صورتى که پیش از آن، ملک کسى بوده و وى آن را راه قرار داده، تصرف در افزون بر پنج یا هفت ذراع به احیا جایز نیست؛ لیکن اگر مسبوق به ملکیت نبوده، در اینکه احیاى مازاد بر حریم جایز است یا نه، اختلاف است.
راه متروک، از حکم راه خارج و احیاى آن جایز است.
[۲۳] مهذب الأحکام ص۲۷۰. ج۲۳،
برخى گفته‏اند در صورتى که در آینده امید به عبور و مرور از آن برود، از حکم راه خارج نمى‏شود و در نتیجه احیاى آن جایز نیست؛ لیکن اگر مردم براى آمد و شد راهى دیگر برگزیده و از آن راه براى همیشه اعراض کرده باشند، احیاى آن جایز است.
برخى، در جواز احیاى راه متروک، در صورت داشتن پیشینه ملکیت، اشکال کرده ‏اند.

۶.۲ - احکام تخلی راه


تخلی در راه عمومىو نیز نمازگزاردن در میان راه مکروه است؛ لیکن در دو طرف آن کراهت ندارد.

۶.۳ - احکام رفت و آمد راه


فرود آمدن مسافر در آخر شب در جاده براى استراحت و نیز آمد و شد در راه شلوغ مکروه است.
[۲۹] مهذب الأحکام ج۲۳، ص۳۰۰.


۶.۴ - احکام زکات راه


از مصارف سهم سبیل الله از زکات، احداث راه و تعمیر و نگهدارى آن است.

۶.۵ - احکام حج راه


وجوب حج مشروط به استطاعت، و تحقق آن نیز منوط به امورى از جمله امنیت داشتن راه و بى خطر بودن آن است.کسى که با تعدی و تجاوز و کشیدن سلاح، راه را بر مردم ناامن مى‏کند، محارب به شمار مى‏رود و حد محاربه بر او جاری مى‏گردد.

۶.۶ - احکام معامله راه


اگر کسى زمینى را بفروشد که ملکش از همه اطراف بر آن احاطه داشته باشد، در صورتى که آمد و شد به آن زمین از یک طرف معین شرط شود، معامله صحیح است؛ اما اگر رفت و آمد از یک جهت نامعین شرط شود، معامله باطل است.
اگر فروشنده به خریدار بگوید: این زمین را با همه حقوق آن به تو فروختم، معامله صحیح است و براى خریدار حق عبور و مرور به آن زمین از چهار طرف ثابت مى‏شود؛
[۳۴] مفتاح الکرامة ج۸، ص۴۸۲-۴۸۳.
هرچند برخى در این فرض احتمال بطلان معامله را داده‏اند.
اگر هنگام معامله ملکى، نامى از راه آن برده نشده و معامله از این جهت مطلق باشد، به گفته برخى، در این فرض نیز حق آمد و شد به آن ملک، از همه جهات براى خریدار ثابت است. اما اگر هنگام معامله، حق رفت و آمد از همه جهات از خریدار سلب شده باشد، در صحت یا بطلان معامله دو احتمال داده شده است.



 
۱. منهاج الصالحین(خویی) ج۲، ص۱۶۰.    
۲. جواهر الکلام ج۳۸، ص۷۶-۷۷.    
۳. منهاج الصالحین (خویی)ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲.    
۴. مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۶-۲۶۷.
۵. جواهر الکلام ج۳۸، ص۳۶-۳۸.    
۶. مسالک الأفهام ج۱۲، ص۴۰۹.    
۷. مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۷-۲۶۹
۸. مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۷.
۹. جواهر الکلام ج۳۸، ص۷۶-۷۷.    
۱۰. تحریر الوسیلة ج۲، ص۲۰۹.    
۱۱. تحریر الأحکام ج۴، ص۵۰۲.
۱۲. جواهر الکلام ج۳۸، ص۸۴-۸۵.    
۱۳. منهاج الصالحین (خویی)ج۲، ص۱۶۱.    
۱۴. هدایة العباد (گلپایگانى)ج۲، ص۲۷۸.
۱۵. مهذب الأحکام ج۲۳، ص۲۶۱-۲۶۲.
۱۶. جواهر الکلام ج۲۶، ص۲۴۳-۲۴۶.    
۱۷. تحریر الوسیلة ج۲، ص۲۱۰    .
۱۸. جواهر الکلام ج۳۸، ص۳۸.    
۱۹. تحریر الوسیلة ج۲، ص۲۱۳    .
۲۰. منهاج الصالحین (خویی)ج۲، ۱۶۳.    
۲۱. جواهر الکلام ج۳۸، ص۳۹.    
۲۲. منهاج الصالحین (خویی) ج۲، ص۱۶۲.    
۲۳. مهذب الأحکام ص۲۷۰. ج۲۳،
۲۴. مسالک الأفهام ج۱۲، ص۴۱۰.    
۲۵. تحریر الوسیلة ج۲، ص۲۱۳.    
۲۶. جواهر الکلام ج۲، ص۵۹.    
۲۷. جواهر الکلام ج۸، ص۳۷۰.    
۲۸. العروة الوثقی ج۴، ص۳۳۴.    
۲۹. مهذب الأحکام ج۲۳، ص۳۰۰.
۳۰. العروة الوثقی ج۴، ص۱۲۰-۱۲۱.    
۳۱. العروة الوثقی ج۴، ص۴۱۶.    
۳۲. جواهر الکلام ح۱۷، ص۲۸۰-۲۸۱.    
۳۳. الخلاف ج۵، ص۴۵۸.    
۳۴. مفتاح الکرامة ج۸، ص۴۸۲-۴۸۳.
۳۵. الدروس الشرعیة ج۳، ص۲۰۲.    
۳۶. تذکرة الفقهاء ج۱۰، ص۸۹.    
۳۷. جامع المقاصد ج۴، ص۱۰۵-۱۰۶    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۳۶-۳۷-۳۸-۳۹.    





جعبه ابزار