• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد بن مسلم بن شهاب زهری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوبکر، محمد بن مسلم بن عبیدالله شهاب زهری، از فقیهان و محدثان قرن دوم هجری، منسوب به قبیله‌ی بنی زهرة بن کلاب، که احتمالا در سال ۵۱ هجری در مکه متولد شد.



وی اولین کسی بود که به تدوین احادیث پرداخت و هم چنین عنوان نخستین تابعی تدوین کنندۀ حدیث نیز به او داده شده است. وی نزد محدثان بزرگی چون سعید بن مسیب، ابان ابن عثمان و عروة بن زبیر به فراگرفتن علم حدیث مشغول شد. زهری یکی از حافظان (حدیث) و فقیهان بزرگ بود. وی مدت‌ها در مدینه می‌زیسته است و همه علوم را در مدینه فراگرفت، در دهۀ پایانی قرن اول تا پایان عمر، در دهۀ سوم قرن دوم هجری، بیش از چهل سال در بین شام و مدینه رفت و آمد می‌نمود.
[۸] حضرتی، حسن، دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی، ص۱۹۶.
وی از جمله کسانی است که در دانش مغازی سهم عمده‌ای دارد. وی تا پایان عمر در خدمت حاکم اموی بود تا این که در سال ۱۲۴ (ه. ق) در دهکده شغب منطقۀ مرزی حجاز و فلسطین درگذشت.
[۹] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبرو دیوان المبتداء و الخبر، ج۱، ص۴۱ - ۴۳.
[۱۰] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبرو دیوان المبتداء و الخبر، ج۶، ص۲۵۸.



وی از دانشمندان عصر بنی امیه و معاصر و شاگرد امام زین العابدین (علیه‌السّلام) بود.
[۱۱] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۳.
[۱۲] مهدوی راد، محمد علی، سیرنگارش‌های قرآنی، ص۲۰.
آن چنان که از کتب تراجم استفاده می‌شود، زهری از خط ولایت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) منحرف بوده است. مسلم که پدر اوست با مصعب بن زبیر بوده و جدش عبیدالله با مشرکین در جنگ بدر شرکت کرده است. برخی از منابع محمد بن مسلم بن شهاب زهری را از اصحاب علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) دانسته‌اند، ابن شهر آشوب می‌نویسد: زهری از کارگزاران و عمال بنی امیه بود و بعد داستانی را از او نقل می‌کند که در گره گشائی‌های ویژه حضرت سجاد (علیه‌السّلام) بیان خواهد شد و او آن چنان ملازم حضرت بود که بعضی از بنی مروان به او می‌گفتند: ‌ای زهری پیامبر تو چه می‌کند؟ و منظورشان علی بن الحسین (علیه‌السّلام) بود.


البته با توجه به متن نامه‌ای که حضرت سجاد (علیه‌السّلام) به او نوشتند، می‌توان به شدت ناراحتی این امام بزرگوار از این فرد و نهیب‌های کوبنده ایشان به او و امثالش واقف شد. آمده است که امام سجاد (علیه‌السّلام) به یکی از فقیهان و عالمان زمان خویش، محمد بن مسلم زهری، دانشمندی که با دستگاه بنی امیه به ویژه هشام بن عبدالملک همکاری می‌کرد، و از آنان طرفداری می‌نمود، پس از برحذر داشتن وی از اعانت ظالمان نامه‌ای به او نوشت و فرمود: خداوند در کتابش (قرآن کریم) از علمای دین پیمان گرفته است که حقایق قرآن را برای مردم بیان کنند و آن را نپوشانند.
تو (خطاب به شهاب زهری) باید بدانی کمترین چیزی را که پوشانده‌ای و سبکترین باری که برداشته‌ای این است که ترس و وحشتی را که ظالم (از عواقب بیداد و ستم) دارد... از میان برده‌ای و راه ستم را برای او هموار کرده ای... ؛ مگر نه این است که تو را به سوی خویش می‌خوانند، تو را محور آسیای ظلمشان می‌کنند... ؛ مگر تو را پلی برای عبور به اهداف خویش قرار ندادند؟ مگر تو نردبان گمراهی آنان نشده‌ای که جاهلان ساده لوح را به دام می‌کشند؟ به وسیلۀ تو عالمان را مشکوک می‌سازند (و مردم گمان می‌کنند، همۀ عالمان مانند تو درباری‌اند). .. آنان در برابر این همه خدمت تو چه چیزی به تو پرداختند و چقدر بی ارزش است، آن چه به تو می‌دهند، در برابر آن چه از تو می‌گیرند و چه چیز کم بهایی نصیب تو شد.»
[۱۶] نرم افزار عاشورا و امام حسین (علیه‌السّلام)، نرم افزارهای نور، ص۳۳.
[۱۷] نرم افزار عاشورا و امام حسین (علیه‌السّلام)، نرم افزارهای نور، ۵۳.



زهری اکثر عمر خود را به عنوان کارگزار بنی امیه گذارانیده و در دنیای آن‌ها به آن‌ها کمک می‌کرد؛ هشام بن عبدالملک او را به عنوان معلم فرزندانش برگزیده و دستور داد به آن‌ها حدیث بیاموزد. وی هم چنین برای شهاب زهری دو منشی تعیین کرده بود که مطالب و آثارش را می‌نگاشتند و چون زهری بدرود حیات گفت، انبوهی از تالیفاتی و نوشته‌های او در خزانۀ اموی‌ها برجای ماند.
[۲۱] آیینه وند، صادق، علم تاریخ در اسلام، ص۲۲۷.



در سال ۹۹ هجری عمر بن عبدالعزیز اموی به خلافت رسید، وی به جمع آوری و کتابت احادیث پرداخت، تحریم منع احادیث نبوی را شکست.
[۲۲] آیینه وند، صادق، علم تاریخ در اسلام، ص۲۲۷.
او طی بخشنامه‌ای خطاب به ابوبکر محمد بن حزم (فرماندار و قاضی شهر مدینه) و سایر کارگزاران در مناطق مختلف، خطر نابودی علوم اسلامی را گوش زد کرد و آن‌ها را به نگارش و جمع آوری احادیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ملزم ساخت. ابونعیم می‌نویسد: عمر بن عبدالعزیز به تمام نقاط دستور کتابت و ضبط احادیث را صادر نمود. او بدین منظور، به حضور افراد دیگری که از آن حضرت حدیث شنیده و حفظ کرده بودند، رسید و با تمام توان به جمع آوری و ضبط این گونه احادیث پرداخت. عمر بن عبدالعزیز به این فکر افتاد حدیث را جمع کند. در موطا نقل می‌کند که به ابوبکر بن محمد حزم انصاری نوشت حدیث را جمع کن که می‌ترسم علم علماء نابود شود.
او به کارگزارانش نامه نوشت، در میان عالمان اهل سنت از محمد بن مسلم بن شهاب زهری که عالم معروف شام و حجازست بهره جویید و از محضر او فیض ببرید؛ زیرا در میان شما کسی را نمی‌شناسم که در اطلاع بر سنت پیشینیان، از او آگاهتر باشد.
[۲۸] آیینه وند، صادق، علم تاریخ در گسترۀ تمدن اسلامی، ج۱، ص۵۴۴ - ۵۴۳.
[۲۹] روزنتال، فرانتس، تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، ترجمۀ اسدالله آزاد، ص۵۲.
اولین کسی بود که تلاش‌های بسیاری کرد و به جمع آوری احادیث نبوی اقدام ورزید، بعضی نوشته‌اند اول کسی که به امر ابن عبدالعزیز جمع آوری احادیث نمود، ابن شهاب زهری عالم حجاز و شام بوده است، ذهبی در حوادث این سال می‌گوید: «در این سال بود که در مکه و مدینه علماء شروع به تدوین احادیث نمودند.»، قهرا ضبط احادیث در آغاز قرن دوم هجری خواهد بود، و هم چنین از ابن عبدالبر نقل شده که: هنگامی که عمر بن عبدالعزیز درگذشت، ابوبکر نامبرده کتبی در حدیث نگاشته بود. ولی از این مجموعه اثری نیست و ممکن است بواسطه کوتاه بودن دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز (دو سال و ۵ ماه) این کار بآخر نرسیده باشد.


زهری را مؤسس مکتب تاریخنگاری مدینه و بزرگترین نمایندۀ این مکتب دانسته‌اند، که آن را بر بنیادهایی استوار قرار داد و روش تدوین آن را معین نمود.
[۳۱] دوری، عبدالعزیز، بحث فی نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص۷۹ - ۷۸.
[۳۲] زکار، سهیل، مقدمه‌ای در المغازی زهری، ص۳۱.
ابن حجر عسقلانی او را از علمای برجسته حدیث در شام و حجاز می‌داند که همتا ندارد.
[۳۳] سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخنگاری در اسلام، ص۵۳.
در روایت‌های بسیاری گفته شده است که زهری، حافظه‌ای نیرومند داشته، ولی هر آن چه می‌شنید، ثبت می‌کرد. صالح بن کیسان ، معاصر و هم درس زهری هم تصریح کرده که هر دو به نگارش سنن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پرداختند، زهری سپس سیرۀ اصحاب را نیز نگاشت. وی در مغازی و تاریخ خلفا به تالیفاتی دست زد، وی در نقل روایات المغازی اساسا متکی بر عروة بن زبیر (۹۴ه) بود.
[۳۵] ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد، انبا الغمر بابناء العمر، ج۹، ص۸۲.
[۳۶] ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد، انبا الغمر بابناء العمر، ج۹، ص۱۵۱.
[۳۷] ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد، انبا الغمر بابناء العمر، ج۹، ص۱۴۳.


۶.۱ - کتاب المغازی

در واقع شهرت فراوان زهری به سبب همین کتاب المغازی اوست که آن را به روایت عروة بن زبیر و سعید بن مسیب گردآورده است. این کتاب فقط مشتمل بر اخبار مغازی به معنای خاص آن نبوده است، بلکه تمام مراحل زندگی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را دربرداشته است.
[۳۸] هوروویتز، ژوزف، المغازی الاولی و مؤلف‌ها، ترجمه به عربی از حسین نصار، ص۶۷.
از جمله موضوعاتی که زهری در این کتاب بدان پرداخته است: اشاراتی به آفرینش و احوال پیامبران، زندگانی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مکه، دورۀ حیات او در مدینه و غزوات ایشان، فتح مکه و غزوات ایشان در مکه، و هم چنین موضوعاتی دربارۀ شخصیت و زندگی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذکر کرده است. قطعاتی از المغازی زهری در آثار ابن اسحاق، واقدی، ابن سعد، طبری و بلاذری هست که، عبدالعزیز دوری بعضی از آن‌ها را گردآورده است.
[۳۹] دوری، نشاه علم التاریخ عندالعرب، ص۸۲ .
[۴۰] دوری، نشاه علم التاریخ عندالعرب، ص۳۹۷.
اما سهیل زکار دریافته که بخش مهمی از کتاب عبدالزراق بن همام صنعانی همان کتاب المغازی زهری است که صنعانی آن را از معمر بن راشد شاگرد او نقل کرده است.
[۴۱] زکار، سهیل، مقدمه‌ای برالمغازی زهری، ص۲۲.
صفدی و هم حاجی خلیفه از کتاب المغازی او یاد کرده است.

۶.۲ - سیره نویسی

بررسی همین قطعات نشان می‌دهد که زهری نخستین چهارچوب و خطوط کلی سیره نویسی را معین کرده است، او به طور کلی تسلسل تاریخی حوادث را مدنظر داشته است و حتی سنوات حوادث را نیز ذکر کرده است.
[۴۴] سجادی، صادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاریی در اسلام، ص۵۲.
البته دیدگاه زهری همان دیدگاه اهل حدیث است جز آن که او به احادیث تاریخی هم در ضمن اخذ و ضبط حدیث عنایت تام داشته، اما آن چه در این باب نقل و ضبط کرده، هم چون شیوۀ اهل حدیث، صریح و ساده و متمرکز بر همان موضوع مورد نظر است و از مبالغه و بزرگنمایی وقایع اجتناب ورزیده است. از موضوعات دیگری که زهری بدان پرداخته باید از انساب، تاریخ صدر اسلام و عصر خلفای راشدین و حوادث این دوره مانند انتخاب خلیفه، بنیانگذاری دیوان سیاه، قتل عثمان، برقراری عطایا و گردآوری قرآن و جنگ‌های داخلی عصر امام علی (علیه‌السّلام) سخن گفت. او با آن که به امویان خاصه ولید بن عبدالملک و برادرش هشام ابن عبدالملک نزدیک بود، جز به ندرت به تاریخ این دوره نپرداخته است. وی در دربار عبدالملک از منزلت والایی برخوردار بود، تا جایی که یزید بن عبدالملک منصب قضا را به او واگذاشت.
[۴۷] حضرتی، حسن، دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی، ص۱۹۷.
به دلیل همین نزدیکی با حاکمان اموی وی سال‌های طولانی را در دمشق سپری کرد، و در آن جا اقامت گزید. (وی از سالهای (۸۱-۸۲ه) به دمشق رفت
[۴۸] سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاری در اسلام، ص۱۹۵.
) به علت این اقامت طولانی در دمشق بعضی او را از نمایندگان مکتب تاریخنگاری شام به شمار می‌آورده‌اند.
[۴۹] ابن شاکر کتبی، صلاح الدین محمد، فوات الوفیات، ج۱، ص۱۲۷.
وی کتابی به دستور خالدبن عبدالله قسری دربارۀ قبایل عرب شمالی تالیفش را آغاز کرد، ولی به انجام نرسید، از دیگر آثار اوست.
[۵۰] سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاری در اسلام، ص۵۲ – ۵۳.
[۵۱] هوروویتز، ژوزف، المغازی الاولی و مؤلف‌ها، ترجمه به عربی از حسین نصار، ص۶۶ - ۶۷.


۶.۳ - تفسیر و علوم قرآنی

وی هم چنین آثاری در زمینۀ تفسیر و علوم قرآنی دارد، از جمله «تنزیل القرآن به مکه و مدینه» و «الناسخ و المنسوخ فی القرآن» با تحقیق دکتر حاتم ضامن در مجلۀ العلمی العراقی منتشر شده است.
[۵۲] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القران، ج۲، ص۱۵۳.
[۵۳] مهدوی راد، سیر نگارش‌های قرآنی، ص۲۰.
زهری شاگردانی چون عقیل بن خالد، این اسحاق، مالک ابن انس ابومعشر، محمد بن راشد، یونس بن یزید، اوزاعی، تنوخی، محمد بن ولید، موسی بن عقبه و ابن ابی سبزه داشت که در مناطقی دمشق و قنسرین در جهت اشاعۀ دانسته هایش تلاش می‌کردند.
[۵۴] سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاری در اسلام، ص۵۲.



علمای سنی برای زهری جایگاهی بس بلند مرتبه در روایت و نقل احادیث ترسیم کرده‌اند؛ ولی علمای شیعه بعضی با توجه به روایتی که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نقل می‌کند که او به همراه «عروة بن زبیر» در مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشستند و از حضرت علی (علیه‌السّلام) بدگوئی می‌کردند و با برخورد شدید حضرت (علیه‌السّلام) مواجه شدند، او را «عدو» و «متهم» دانسته‌اند.


به هر حال در این که زهری، دین را در خدمت دنیا قرار داده بود و به سلاطین ظالم نزدیک بوده و در تعمیق و تحکیم حاکمیت آن‌ها خواسته یا ناخواسته مشارکت داشته است، شکی نیست و همین موضوع باعث نوشتن نامه‌ای پندآموز از طرف حضرت به او شده است.


۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۹۷.    
۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۱۶۵.    
۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۱، ص۲۷.    
۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۲۶.    
۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۹۷.    
۶. ابن خلکان، شمس الدین احمد، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۱۷۷.    
۷. ابن کثیر دمشقی، عماد الدین اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۸۸.    
۸. حضرتی، حسن، دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی، ص۱۹۶.
۹. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبرو دیوان المبتداء و الخبر، ج۱، ص۴۱ - ۴۳.
۱۰. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، العبرو دیوان المبتداء و الخبر، ج۶، ص۲۵۸.
۱۱. زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۳.
۱۲. مهدوی راد، محمد علی، سیرنگارش‌های قرآنی، ص۲۰.
۱۳. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۱۹۱.    
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵۵.    
۱۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    
۱۶. نرم افزار عاشورا و امام حسین (علیه‌السّلام)، نرم افزارهای نور، ص۳۳.
۱۷. نرم افزار عاشورا و امام حسین (علیه‌السّلام)، نرم افزارهای نور، ۵۳.
۱۸. ابن شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، ص۲۷۴.    
۱۹. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۴۸- ۳۴۹.    
۲۰. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۹.    
۲۱. آیینه وند، صادق، علم تاریخ در اسلام، ص۲۲۷.
۲۲. آیینه وند، صادق، علم تاریخ در اسلام، ص۲۲۷.
۲۳. بخاری، ابو عبدالله اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۳۱.    
۲۴. بخاری، ابوعبدالله اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۳۳.    
۲۵. دینوری، عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۴۹.    
۲۶. ابن انس، مالک، موطا، باب کتاب العلم، ص۳۳۰.    
۲۷. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۹۷.    
۲۸. آیینه وند، صادق، علم تاریخ در گسترۀ تمدن اسلامی، ج۱، ص۵۴۴ - ۵۴۳.
۲۹. روزنتال، فرانتس، تاریخ تاریخ نگاری در اسلام، ترجمۀ اسدالله آزاد، ص۵۲.
۳۰. ابن سعد، ابو عبدالله محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۵۲.    
۳۱. دوری، عبدالعزیز، بحث فی نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص۷۹ - ۷۸.
۳۲. زکار، سهیل، مقدمه‌ای در المغازی زهری، ص۳۱.
۳۳. سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخنگاری در اسلام، ص۵۳.
۳۴. بخاری، ابو عبدالله اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۲۲۱.    
۳۵. ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد، انبا الغمر بابناء العمر، ج۹، ص۸۲.
۳۶. ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد، انبا الغمر بابناء العمر، ج۹، ص۱۵۱.
۳۷. ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد، انبا الغمر بابناء العمر، ج۹، ص۱۴۳.
۳۸. هوروویتز، ژوزف، المغازی الاولی و مؤلف‌ها، ترجمه به عربی از حسین نصار، ص۶۷.
۳۹. دوری، نشاه علم التاریخ عندالعرب، ص۸۲ .
۴۰. دوری، نشاه علم التاریخ عندالعرب، ص۳۹۷.
۴۱. زکار، سهیل، مقدمه‌ای برالمغازی زهری، ص۲۲.
۴۲. صفدی، صلاح الدین، الوافی بالوفیات، ج۶، ص۱۹۸.    
۴۳. خلیفه، حاجی، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۲، ص۱۷۴۶.    
۴۴. سجادی، صادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاریی در اسلام، ص۵۲.
۴۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۴۶۴.    
۴۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۴۹.    
۴۷. حضرتی، حسن، دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی، ص۱۹۷.
۴۸. سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاری در اسلام، ص۱۹۵.
۴۹. ابن شاکر کتبی، صلاح الدین محمد، فوات الوفیات، ج۱، ص۱۲۷.
۵۰. سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاری در اسلام، ص۵۲ – ۵۳.
۵۱. هوروویتز، ژوزف، المغازی الاولی و مؤلف‌ها، ترجمه به عربی از حسین نصار، ص۶۶ - ۶۷.
۵۲. زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القران، ج۲، ص۱۵۳.
۵۳. مهدوی راد، سیر نگارش‌های قرآنی، ص۲۰.
۵۴. سجادی، سیدصادق و عالم زاده، هادی، تاریخ نگاری در اسلام، ص۵۲.
۵۵. ابی الحدید، عزالدین ابو حامد بن محمد، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۰۲.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمد بن مسلم بن شهاب زهری»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۳۰.    



جعبه ابزار