• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجتناب از تثلیث (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اطلاق «کلمه» و «روح» بر عیسی علیه‌السلام در قرآن، بعضاً مورد سوءبرداشت و استفاده مسیحیان در جهت تأیید اعتقاد به تثلیث قرار گرفته است، لذا قرآن ایشان را از این معنا نهی فرموده است.



اجتناب مسیحیان از تثلیث عامل خیر و سعادتمندی آنان است.
•یـاهل الکتـب لاتغلوا فی دینکم ولاتقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله وکلمته القـهآ الی مریم وروح منه فـامنوا بالله ورسله ولاتقولوا ثلـثة انتهوا خیرا لکم انما الله الـه وحد سبحـنه ان یکون له ولد له ما فی السمـوت وما فی الارض وکفی بالله وکیلا (اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز (سخن) درست مگوييد مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد (خدا) سه‌گانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است‌خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است.)

۱.۱ - موهوم بودن تثلیث

«در این آیه ، و آیه بعد به تناسب بحث هائی که درباره اهل کتاب و کفار بود، به یکی از مهمترین انحرافات جامعه مسیحیت یعنی «مساله تثلیث و خدایان سه گانه» اشاره کرده و با جمله‌های کوتاه و مستدل آنها را از این انحراف بزرگ بر حذر می‌دارد.
نخست به آنان اخطار می‌کند که در دین خود راه غلو را نپویند و جز حق درباره خدا نگویند، می‌فرماید: «ای اهل کتاب! در دین خود غلو نکنید و درباره خدا جز حق نگوئید» «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا علی الله الا الحق».
مساله «غلو» درباره پیشوایان، یکی از مهمترین سرچشمه‌های انحراف در ادیان آسمانی بوده است.
از آنجا که انسان به خود علاقه دارد، میل دارد که رهبران و پیشوایان خویش را هم بیش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد.
گاهی نیز این تصور، که غلو درباره پیشوایان، نشانه ایمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است، سبب گام نهادن در این ورطه هولناک می‌شود.
«غلو» همواره یک عیب بزرگ را همراه دارد و آن این که: ریشه اصلی مذهب یعنی خداپرستی و توحید را خراب می‌کند.
به همین جهت، اسلام درباره غلات سختگیری شدیدی کرده و در کتب «عقائد» و « فقه » غلات از بدترین کفار معرفی شده‌اند. »

۱.۲ - کلمه و روح بودن عیسی

«((و کلمته القیها الی مریم) ) تفسیری است برای معنای کلمه، چون کلمه در اینجا همان کلمه ((کن)) یعنی کلمه خلقت و ایجاد است که این کلمه وقتی بر مریم بتول یعنی بکر و دست نخورده القاء شده باردار بر عیسی روح الله گردید با اینکه اسباب عادی از قبیل ازدواج و غیره در بین نبود.
آری کلمه ((کن)) چنین است که ((اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون)).
و بر این حساب تمامی موجودات عالم کلمه خدایند، چیزی که هست موجودات دیگر غیر عیسی بن مریم اگر موجود می‌شوند پای اسباب عادی در موجود شدنشان در کار است و تنها موجودی که در خلقتش سببی از اسباب عادی در موجود شدنشان در کار است و تنها موجودی که در خلقتش سببی از اسباب عادی را فاقد بوده عیسی علیه‌السّلام است و به همین جهت در این آیه مختص به اسم کلمه شده، چون بعضی از سبب‌های عادی در ولادت او وجود نداشته است.
((و روح منه)) و مطابق آیه شریفه : ((یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی)) روح از عالم امر است و عیسی علیه‌السّلام کلمه ((کن)) خدا بود و چون کلمه ((کن)) از عالم امر است پس عیسی روح نیز بود، ما در سابق یعنی در جلد سوم این کتاب آنجا که از خلقت عیسی بحث می‌کردیم در باره این آیه سخن گفتیم. فئامنوا بالله و رسله و لا تقولوا ثلثة انتهوا خیرا لکم انما الله اله وحد
حرف ((فا)) که در اول این جمله در آمده، ((فاء)) تفریع است و می‌فهماند مطلب نتیجه‌ای است که از اول کلام گرفته می‌شود،
چون گفتار در اول به وسیله جمله : ((انما المسیح)) تعلیل شده بود، از آن تعلیل این نتیجه را گرفته که پس باید به خدا و رسول او ایمان بیاورید و سخن از سه خدا مگوئید و خلاصه کلام اینکه وقتی معلوم شد که عیسی کلمه الله و روح خدا است، بر شما واجب می‌شود که او را به همین عنوان بشناسید و ایمانتان به او ایمان به خدا و به ربوبیت خدا و به رسولان خدا باشد که یکی از آنان عیسی است و هرگز سخن از سه خدائی مگوئید و این ترک اعتقاد به سه خدا و یا ایمان به خدا و رسولانش در حالی است که خیر شما در آن است.
و منظور از کلمه : ((ثلاثه)) سه اقنوم مسیحیت است (که پایه این کیش را تشکیل می‌دهد) و آن عبارت از: پدر، پسر، و روح القدس است و ما در تفسیر آیات نازله در باره مسیح علیه‌السّلام در سوره آل عمران راجع به اقنوم‌های سه گانه بحث کرده ایم.»

۱.۳ - بزرگ ترین انحراف

«در میان انحرافاتی که جهان مسیحیت به آن گرفتار شده، هیچ یک بدتر از انحراف تثلیث نیست؛ زیرا آنها با صراحت می‌گویند: خداوند سه گانه است و نیز با صراحت می‌گویند در عین حال یگانه است!
یعنی هم وحدت را حقیقی می‌دانند و هم سه گانگی را واقعی می‌شمرند، و این موضوع مشکل بزرگی برای پژوهشگران مسیحی به وجود آورده است.
اگر حاضر بودند یگانگی خدا را «مجازی» بدانند و تثلیث را «حقیقی» مطلبی بود.
و اگر حاضر بودند تثلیث را «مجازی» و توحید را «حقیقی» بدانند، باز هم مساله، ساده بود.
ولی عجیب این است که: هر دو را حقیقی و واقعی می‌دانند!
و اگر می‌بینیم در پاره‌ای از نوشته‌های تبلیغاتی اخیر که به دست افراد غیر مطلع داده می‌شود، دم از سه گانگی مجازی می‌زنند، سخن ریاکارانه‌ای است که به هیچ وجه با منابع اصلی مسیحیت و اعتقاد واقعی دانشمندان آنها نمی‌سازند.
اینجا است که مسیحیان خود را با یک مطلب غیر معقول مواجه می‌بینند؛ زیرا معادله «۱: ۳» را هیچ کودک دبستانی هم نمی‌تواند بپذیرد، به همین دلیل معمولا می‌گویند: این مساله را نباید با مقیاس عقل پذیرفت بلکه با مقیاس تعبد و دل! باید پذیرفته شود.
و از اینجا است که مساله بیگانگی «مذهب» از «منطق عقل» شروع می‌شود و مسیحیت را به این وادی خطرناک می‌کشاند که مذهب جنبه عقلانی ندارد، بلکه صرفا جنبه قلبی و تعبدی دارد.
و نیز از اینجا است که بیگانگی علم و مذهب و تضاد این دو با هم از نظر منطق مسیحیت کنونی آشکار می‌شود؛ زیرا علم می‌گوید: عدد ۳ هرگز مساوی با یک نیست، اما مسیحیت کنونی می‌گوید هست!»


۱. نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۲۸۷.    
۳. تفسیر ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۲۴۴-۲۴۵.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۲۹۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از تثلیث».    



جعبه ابزار