• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ادات نفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ادات نفی، یک اصطلاح نحوی که برای انکار کردن معنای جمله بکار برده می‌شود.




"نَفْی" بر وزن "فَعْل" مصدر از ماده‌ی "نفی" و در لغت به معنای انکار کردن است.



در اصطلاح نحو، "نفی" عبارت است از انکار کردن جمله با ادات مخصوص و ادات نفی حروفی هستند که این معنا را افاده می‌دهند. این حروف قبل از جمله واقع شده و عبارت‌اند از: "لَمْ"، "لَمّا"، "لَنْ"، "لا"، "ما"، "إنْ" و "لاتَ".
[۲] . صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، حوزة العلمیة،۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۳۲۵.
به عنوان مثال "ما" در عبارت "ما ذَهَبْتُ" از ادات نفی بوده و بر انکار و نفی آمدن متکلم دلالت دارد.



معنای لغوی نفی (انکار کردن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلم جمله‏ای را با ادات مخصوص انکار می‏کند. البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل انکار کردن به غیر ادات مخصوص همچون جمله فعلیه "نَفَیْتُ" نیز می‏شود.



عالمان نحو با توجه به نوع عمل و تاثیر معنایی، ادات نفی را در دو بخش مورد بررسی قرار داده‌اند؛ بخش اول که با لحاظ تاثیر ادات نفی بر فعل مضارع و شامل سه حرف (لَمْ، لمّا و لَنْ) می‏شود، در باب "فعل"، مبحث اعراب فعل مضارع بررسی شده است. در بخش دوم که سایر ادات را تشکیل می‌دهد، دو رویکرد مشاهده می‌شود؛ بعضی همچون ابن مالک در "الفیة" با لحاظ عمل رفع، آنها را در مرفوعات بعد از مبحث "مبتدا" ذکر کرده و بعضی همچون ابن حاجب در "الکافیة" با لحاظ عمل نصب، آنها را در آخر بحث منصوبات آورده‌اند. اگرچه بعضی همچون صاحب "بداءة النحو" با عنوان مستقل ادات نفی به مجموع آنها اشاره کرده‌اند.
ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغنی اللبیب" در ضمن بررسی مفردات، ادات نفی را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آنها در نفی اشاره می‌کند.



در این بخش با توجه به نوع ادات نفی، به نحوه‏ی کاربرد، جایگاه و ویژگی‏های آنها در کلام اشاره می‏شود:

۵.۱ - ویژگی لم و لما


این دو حرف بر فعل مضارع داخل شده و آن را در لفظ مجزوم و در معنا به ماضی منفی تبدیل می‌کنند، با این تفاوت که "لَمْ" معنای مضارع را به ماضی منفی مطلق که بر مطلق نفی بدون هیچ قیدی همچون اتصال نفی به زمان حال، دلالت دارد. تبدیل کرده، مانند: «لَم یَذهَبْ أَحدٌ»، (احدی نرفت) و "لمّا" معنای آن را به ماضی منفی متصل به حال، تبدیل می‌کند؛
[۳] . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۲۳ و ۲۴.
مانند: «تَعَلَّمَ أَخی القراءةَ و لَمّا یکتُبْ»، (برادرم خواندن را یاد گرفت و هنوز ننوشته است).
میان "لَمْ" و "لمّا" فرق‌های دیگری وجود دارد که در مبحث ادات جزم مضارع، مورد بررسی قرار می‌گیرند.

۵.۲ - ویژگی لن


"لَنْ" بر فعل مضارع داخل شده و آن را در لفظ منصوب
[۴] . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۱۷ و ۱۸.
و در معنا به مستقبل منفی تبدیل می‏کند؛
[۵] . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۳۸۳.
مانند: «وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِم‏». (ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستاده‏اند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد)، در این مثال "لَنْ" از ادات نفی و بر فعل مضارع منصوب (یَتَمَنَّوْه) وارد شده است.



"لا"ی نافیه بر سه قسم است:
الف. "لا"ی نفی فعل ماضی و مضارع
ب. لای نفی جنس
ج. لای شبیه به لیس

۶.۱ - ویژگی لا‌ی نفی فعل ماضی و مضارع


در صورتی که "لا"ی نافیه بر فعل ماضی داخل شود، تکرار آن واجب است؛
[۷] . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۳۸۳.
مانند: «فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلَّی»؛ «(در آن روز گفته می‏شود:) او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند» در این آیه شریفه "لا"، بر فعل ماضی داخل و تکرار شده است.

۶.۲ - ویژگی لای نفی جنس


"لا"ی نفی جنس نام دیگر آن لای تبرئه است
[۹] . ابن هشام انصاری، جمال الدین؛ مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب،قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، بی چا، ۱۴۰۴هـ ق، ج۱، ص۲۳۷.
یکی از حروف ناسخ است که به طور صریح بر نفی خبر از جمیع افراد جنس اسم بعد از آن دلالت دارد.
[۱۰] . صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، حوزة العلمیة،۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۱۵۲.
در عنوان مستقل "لای نفی جنس" به تعریف، ، شرایط عمل و دیگر خصوصیات آن اشاره می‏شود. به عنوان مثال "لا" در آیه «قَالَ لَا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ» «(یوسف) گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست!» "لا"‏‏ی نفی جنس بوده که بر اسم نکره (تثریبَ) وارد شده است.

۶.۳ - ویژگی لای شبیه به لیس


"لا"ی شبیه به "لیس" از جمله حروفی است که در معنا و عمل به "لیس" شباهت داشته و اسم را مرفوع و خبر را منصوب می‏کند.
[۱۲] . صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، حوزة العلمیة،۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۱۴۴.
به عنوان مثال "لا" در عبارت «لا رجلٌ غائباً»، "لا"‏ی شبیه به "لیس" بوده که اسم (رجل) را مرفوع و خبر (غائبا) را منصوب کرده است.



مای نافیه بر دو قسم است:
الف. "ما"ی نفی فعل ماضی و مضارع؛ مانند: «ما حَضَرَ المعلّمُ» و «مَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ الله‏» «(ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید». .
ب. "ما"ی شبیه به "لیس"؛ مانند: «مَا هَذَا بَشَرًا». «این بشر نیست‏».

۷.۱ - ویژگی ان و لاتَ


این دو از حروف شبیه به "لیس" هستند و هنگامی که در کلام، قرینه‌ای ای بر تعیین زمان خاصّی نباشد، بر نفی در زمان حال دلالت دارند؛
[۱۵] . حسن، عباس؛ النحو الوافی، ناصر خسرو، چاپ هشتم، ۱۳۸۴، ج۱، ص۵۴۷.
مانند: «إنْ الذهبُ رخیصاً»، (طلا ارزان نیست) و «لاتَ حینَ مناصٍ» «ولی وقت نجات گذشته بود»



ادات نفی به اعتبار جمله‏ی نفی شده توسط آنها، بر دو گونه‏اند:

۸.۱ - ادات نفی جمله‏ی فعلیه


این ادات شامل "ما" و " لا"ی نفی فعل، "لَمْ"، "لَمّا" و "لَنْ" می‏شوند.

۸.۲ - ادات نفی جمله‏ی اسمیه


این ادات شامل حروف شبیه به لیس ("إنْ"، "ما"، "لا" و "لاتَ") و لای نفی جنس می‏شوند.



آیه «قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الحَکِیم»، ‏ (فرشتگان عرض کردند: منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‏ای، نمی‏دانیم تو دانا و حکیمی‏)؛ "لا" در این آیه شریفه "لا"ی نفی جنس
[۱۸] . صافی، محمود بن عبد الرحیم؛ الجدول فی اعراب القرآن‏، دار الرشید موسسه الإیمان، دمشق بیروت، ۱۴۱۸ هـ ق، چاپ چهارم، ج۱، ص۹۸.
و از ادات نفی بوده که بر اسم نکره (عِلْم) داخل شده است.



حدیث «یا علی طوبی لصورةٍ نَظرَ اللهُ إلیها تبکی علی ذنبٍ لم یطَّلعْ علی ذلک الذنبِ أحدٌ غیرُ الله»،
[۱۹] . حرّانی، ابی محمد حسن بن علی؛ تحف العقول عن الرسول (ص)، کتابچی، تهران، ۱۳۷۹ هـ ش، چاپ هفتم، ص۱۰.
(یا علی خوشا به حال صورتی که خدا به آن بنگرد، در حالی که بر گناهی گریه می‏کند که جز خدا کسی از آن مطّلع نیست)، در این حدیث شریف "لَمْ" از ادات نفی است که بر فعل مضارع (یطّلع) وارد شده و آن را مجزوم ساخته است.


 
۱. . ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ه ق، چاپ اول، ج۱۵، ص۳۳۶.    
۲. . صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، حوزة العلمیة،۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۳۲۵.
۳. . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۲۳ و ۲۴.
۴. . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۱۷ و ۱۸.
۵. . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۳۸۳.
۶. .بقره/سوره۲، آیه۹۵.    
۷. . شرتونی، رشید؛ مبادی العربیة، قسم النحو، تنقیح و اعداد حمید محمدی، قم، دار العلم، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ بیست و پنجم، ص۳۸۳.
۸. .قیامت/سوره۷۵،آیه۳۱.    
۹. . ابن هشام انصاری، جمال الدین؛ مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب،قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، بی چا، ۱۴۰۴هـ ق، ج۱، ص۲۳۷.
۱۰. . صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، حوزة العلمیة،۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۱۵۲.
۱۱. . یوسف/سوره۱۲، آیه۹۲.    
۱۲. . صفائی بوشهری، غلامعلی؛ بداءة النحو، قم، حوزة العلمیة،۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوم، ص۱۴۴.
۱۳. . بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۱۴. . یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۱۵. . حسن، عباس؛ النحو الوافی، ناصر خسرو، چاپ هشتم، ۱۳۸۴، ج۱، ص۵۴۷.
۱۶. ص/سوره۳۸، آیه۳.    
۱۷. . بقره/سوره۲، آیه۳۲.    
۱۸. . صافی، محمود بن عبد الرحیم؛ الجدول فی اعراب القرآن‏، دار الرشید موسسه الإیمان، دمشق بیروت، ۱۴۱۸ هـ ق، چاپ چهارم، ج۱، ص۹۸.
۱۹. . حرّانی، ابی محمد حسن بن علی؛ تحف العقول عن الرسول (ص)، کتابچی، تهران، ۱۳۷۹ هـ ش، چاپ هفتم، ص۱۰.




پژوهه.    



جعبه ابزار