• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسرار سعی صفا و مروه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صفا و مروه دو کوه کوچک در کنار مسجد الحرام است که در جنوب شرقی و شمال مسجد واقع شده و از ارتفاعات کوه ابوقبیس به شمار می‌آید. فاصله این دو کوه ۴۲۰ متر و ارتفاع کوه صفا پانزده متر و ارتفاع کوه مروه هشت متر است. حاجیان و عمره گزاران بعد از طواف و نماز آن، به سوی این دو کوه می‌آیند و هفت بار بین آن دو رفت و آمد (سعی) می‌کنند.



واژه «صفا» در اصل به معنای چیز خالص است که کدر نباشد و به سنگ محکم نیز گفته می‌شود. و در احادیث آمده است که نام صفا از نام «مصطفی آدم» (خالص برگزیده) گرفته شده؛ چرا که محل هبوط او بوده است. واژه «مروه» در اصل به معنای سنگ سفید است و به معنای سنگ محکم و خشن نیز آمده است.
در احادیث آمده است که نام «مروه» از نام «مراه» (زن) است؛ چرا که محل هبوط حوا در آنجا بوده است.
واژه «سعی» نیز در اصل به معنای تلاش و راه رفتن سریع (هروله) آمده است.
در احادیث آمده است که اصل سعی، شیوه ابراهیمی بوده و از تلاش مکرر هاجر نیز یاد شده است.
حرکت و سعی بین صفا و مروه، نوعی «طواف» است؛ چرا که به رفت و آمد مکرر طواف می‌گویند؛ چه به صورت دایره‌ای باشد یا به صورت طولی بین دو نقطه، مانند صفا و مروه (طواف حرکة حول الشی ء سواء کان علی سبیل دوران و الاحاطة الظاهریة او حرکة الیه متداوما علی سبیل التکرار)که حرکتی مداوم و مکرر به سوی دوست است.


صفا و مروه، علامت‌هایی (شعائر) است که انسان را به یاد خدا می‌اندازد و خاطره‌ای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید می‌کند. درست است که خواندن و شنیدن تاریخ زندگی مردان بزرگ، انسان را به سوی خط آنها سوق می‌دهد؛ ولی راه صحیح‌تر و عمیق‌تری نیز وجود دارد و آن مشاهده صحنه‌هایی است که مردان خدا در آنجا به مبارزه برخاسته‌اند و دیدن مراکزی است که وقایع اصلی در آنجا اتفاق افتاده است.
این در واقع تاریخ زنده و مجسم محسوب می‌گردد؛ نه مانند کتاب‌های تاریخ که خاموش و بی‌جان است. در این گونه مراکز، انسان با برداشتن فاصله‌های زمانی و با توجه به حضور در مکان اصلی، خود را در متن حادثه احساس می‌کند و گویا با چشم خود، همه چیز را می‌بیند. اثر تربیتی این موضوع هرگز قابل مقایسه با اثرات تربیتی سخنرانی و مطالعه کتاب و مانند این‌ها نیست. اینجا سخن از احساس است، نه ادراک؛ تصدیق است نه تصور و عینیت است نه ذهنیت.
قرآن می‌فرماید: ان الصفا والمروة من شعائر الله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما ومن تطوع خیرا فان الله شاکر علیم. «به راستی که(کوه) «صفا» و «مروه» از نشانه‌های خداوند است؛ پس کسی که خانه خدا را، حج کند یا عمره به جا آورد، هیچ گناهی بر او نیست که به میان آن دو، سعی (رفت و آمد) کند؛ و کسی که(فرمان خدا را در انجام کار) نیک بپذیرد، پس در حقیقت خدا، سپاس‌گزاری دانا است».


در احادیث حکایت شده که ابراهیم (علیه‌السّلام) (به دستور الهی)، همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل را در سرزمین خشک مکه رها کرد و رفت. اسماعیل تشنه گردید و هاجر در پی آب برآمد. نخست بر صفا رفت و صدا زد: «هل بالوادی من انیس» (آیا در این سرزمین مونس و همدمی هست؟)
سپس به مروه رفت و این حرکت را هفت بار انجام داد آن گاه به سراغ کودک آمد و دید او با پای خود زمین را ساییده و چشمه زمزم هویدا شده است.
آری هاجر به دنبال مونس و دوست و رفع تشنگی بود؛ پس چشمه‌ای جوشید که هزاران سال است می‌جوشد.
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پس
آیت الله مکارم شیرازی می‌نویسد: «سعی صفا و مروه به ما می‌گوید: قدر این آیین و مرکز توحید را بدانید؛ افرادی خود را تا لب پرتگاه مرگ رساندند تا این مرکز توحید را امروز برای شما حفظ کنند. به همین دلیل خداوند بر هر فردی از زائران خانه‌اش، واجب کرده، با لباس و وضع مخصوص و عاری از هرگونه امتیاز و تشخص، هفت مرتبه برای تجدید آن خاطره‌ها بین این دو کوه را بپیمایند».
در جای دیگر پس از طرح مساله تکرار سعی، می‌نویسد:
«هنگامی که به عقب بر می‌گردیم و داستان سعی و تلاش آن زن با ایمان (هاجر) را برای نجات جان فرزند شیرخوارش اسماعیل، در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر می‌آوریم _که چگونه بعد از این سعی و تلاش خداوند او را به مقصدش رسانید و چشمه زمزم از زیر پای نوزادش جوشیدن گرفت_ ناگهان چرخ زمان به عقب بر می‌گردد، پرده‌ها کنار می‌رود و خود را در آن لحظه در کنار هاجر می‌بینیم و با او در سعی و تلاشش هم گام می‌شویم که در راه خدا بی سعی و تلاش، کسی به جایی نمی‌رسد.


سعی بین صفا و مروه، حرکت بین خوف و رجا (ترس و امید) است؛ یعنی، انسان سعی کننده از طرفی امید به رحمت و آمرزش الهی در این مکان دارد و از طرف دیگر از عملکرد گذشته و حساب رسی و عذاب الهی هراسناک است. در کلام برخی از بزرگان نیز آمده است: «آیا(در صفا و مروه) نیت کردی که تو بین خوف و رجا هستی؟»
آیت الله جوادی در این مورد می‌نویسد: « مؤمن همواره بین خوف و رجا به سر می‌برد؛ گرچه شدت و ضعف آن دو در مقاطع مختلف زندگی او، متفاوت است و این سر در سعی بین صفا و مروه جلوه‌گر است».
[۱۹] جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص۴۰۱.

«کسی که میان صفا و مروه، سعی انجام می‌دهد، در حقیقت مانند کسی است که در درگاه پادشاهی آمد و شد می‌کند و اظهار خلوص خدمت می‌نماید و به امید استخدام و عنایت از جانب او، بار دوم که می‌رود به امید اینکه اگر مرتبه اول او را ندیده، در مرتبه دوم ببیند. این رفت و آمد، صورتی از نزول و صعود همه موجودات است و همه موجودات بازگشتی دارند».
[۲۰] ورعی، سیدجواد، پرتوی از مشعل هدایت، ص۲۰_۲۱.



در روایات تاریخی آمده است: مشرکان در عصر جاهلیت، در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر بالای مروه، بتی به نام «نائله» نصب کرده بودند. مسلمانان به جهت این موضوع از سعی میان صفا و مروه ناخشنود بوده و فکر می‌کردند: در این شرایط نباید سعی کنند.
آیه ۱۵۸، سوره بقره بدین مناسبت نازل شد و اعلام کرد که صفا و مروه از علامت‌های الهی است و سعی بین آنها مانعی ندارد. «و اگر افراد جاهل این مکان مقدس را آلوده کردند، شما کار مثبت سعی را ترک نکنید.» این واقعه در عمره القضاء در سال هفتم هجری بوده است.


در احادیث آمده است: شیطان خود را به ابراهیم (علیه‌السّلام) نمایاند و ابراهیم از دست او گریخت تا با وی هم سخن نشود و یا ابراهیم به دستور جبرئیل، بر او حمله ور شد و شیطان گریخت (البته جمع بین دو روایت ممکن است؛ چرا که شاید ابراهیم یک بار از دست شیطان گریخته و سپس به دستور جبرئیل بر او حمله ور شده است و این بار شیطان گریخته است). از این رو دویدن (هروله) در بین صفا و مروه مرسوم شد.


سعی صفا و مروه، به ما می‌آموزد که در نا امیدی بسی امید است؛ هاجر مادر اسماعیل، در جایی که آبی به چشم نمی‌خورد، تلاش کرد و خدا نیز از راهی که او تصور نمی‌کرد سیرابش نمود.


مستحب است مردان به صورت آرام، در بخشی از مسیر بین صفا و مروه بدوند و «هروله» کنند. این به معنای فرار از هوای نفس و زیر پا نهادن غرور و قدرت آدمی است. امام صادق(علیه‌السّلام) می‌فرماید: «هرول هرولة هربا من هواک و تبرا من حولک و قوتک».


در حدیثی از امام صادق(علیه‌السّلام) آمده است: محل عبادتی، دوست داشتنی‌تر از محل سعی برای خدا نیست؛ چرا که در این مکان هر متکبر سرکشی خوار می‌شود.

از امام صادق(علیه‌السّلام) نقل شده است: «توقف بر صفا زمینه‌ساز صفای روح و ضمیر برای ملاقات الهی در رستاخیز است».
همچنین آن حضرت فرمود: «با رسیدن به مروه، مروت و جوانمردی را برای خدا پیش گیر و صفات (بد) خویش را از میان بردار».
آیت الله جوادی آملی می‌نویسد: «سعی زائر آن گاه که رو به جانب صفا دارد این است که خود را تصفیه کرده از صفای الهی برخوردار شود و وقتی به سوی مروه می‌رود، سعی می‌کند تا مروت و مردانگی به دست آورد؛ زیرا مروه رمز مروت و مردانگی و صفا نشانه تصفیه و تهذیب روح است (آری) سر این کار، آن است که انسان به صفا برسد و به مروت و مردانگی باریابد. انسان جوانمرد، دیگر دست به کار ذلیلانه دراز نمی‌کند».
[۳۳] جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص۴۰۲.



«زائر باید به هوش باشد و با سعی میان صفا و مروه، به یاد رفت و آمدش میان دو کفه ترازو در صحرای قیامت بیفتد، صفا را به منزله کفه حسنات و مروه را به منزله کفه سیئات و بدی‌ها بداند و با حرکت میان آن دو، رجحان و نقصان اعمال و حرکت میان عذاب و بخشش الهی را در نظر آورد».
[۳۴] ورعی، سیدجواد، پرتوی از مشعل هدایت، ص۲۱.



شاید حکمت این مطلب آن باشد که با توجه به مخلوط بودن زنان و مردان در حال سعی، دویدن بانوان گاهی موجب تحریک مردان می‌شود و تاثیر منفی بر فضای معنوی مسعی می‌گذارد. همچنین جهاد و تلاش بر مردان واجب است (نه زنان)، به همین جهت از زنان خواسته شده که ندوند. (عن النبی: لیس علی النساء هرولة بین الصفا و المروة.)


هفت مرتبه بودن سعی، اشاره به کثرت و استمرار است؛ یعنی حج‌گزار می‌آموزد که در مشکلات تلاش کند و به آن استمرار بخشد. رفت و آمد خود را تکرار کند تا به مقصود برسد و به بندگی مطلوب نایل آید.


«گر چه بسیاری از حقایق مبتنی بر عدد هفت است؛ ایام هفته، هفت آسمان، هفت زمین، هفت منزل سلوک، هفت شهر عشق، هفت دور طواف، هفت مرتبه سعی صفا و مروه، هفت بار رمی جمره و هفت دوزخ؛ ولی فلسفه ابتنای این حقایق بر ما آن طوری که باید روشن نیست.
شاید هفت بار سعی میان صفا و مروه _اگر با خلوص نیت و اخلاص حال و توجه به محبوب انجام گیرد_ از باب رحمت و لطف حق سبب نجات از هفت طبقه دوزخ باشد و بهره‌ای بسیار عظیم _که در میان بهره‌های انسان کم نظیر است_ نصیب او شود. اگر حکمت آن در صورت توجه به حقیقت سعی، آزاد کردن چشم، گوش، زبان، دست، شکم و قدم از گناهان و معاصی باشد و اینکه برای پاک نگاه داشتن این هفت عضو رئیسه جسم با خداوند مهربان پیمان بسته شود؛ باز سودی دریاوار از سعی صفا و مروه به انسان رسیده است. علاوه بر این اگر فلسفه آن در هر مرتبه از سعی زدودن شهوت بی قید و بند و دو میوه تلخ آن (حرص و بخل و غضب) و دو، اثر جهنمی آن (عجب و کبر و هوا) و سه ثمره خطرناک آن (کفر و بدعت و حسد) باشد، عظیم‌ترین منفعت و سنگین‌ترین سود _که پاک شدن وجود از بدترین رذایل اخلاقی است_ برای انسان حاصل شده است».
[۳۷] انصاریان، حسین، در بارگاه نور، ص۷۴_ ۷۵.



۱. ابن فارس، مقاییس اللغة، ذیل واژه «صفا».    
۲. فیومی، احمد بن مقری، مصباح المنیر، ذیل واژه «صفا».    
۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۰.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۳.    
۵. فیومی، احمد بن مقری، مصباح اللغه، ذیل ماده «مرو».    
۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ماده «مرو».    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۹.    
۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۳.    
۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ج۵، ص۱۳۱ ۱۳۲.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۳ ۲۳۴.    
۱۱. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۱۱، ص۸۰ ۸۱.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۱، ص۵۴۰.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۱۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۲، ص۴۳۲.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۳ ۲۳۴.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۴۳.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۱۲۷.    
۱۸. نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسایل، ج۱۰، ص۱۶۶.    
۱۹. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص۴۰۱.
۲۰. ورعی، سیدجواد، پرتوی از مشعل هدایت، ص۲۰_۲۱.
۲۱. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ص۶۴.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۷.    
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۵.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۵.    
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۷.    
۲۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۴.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۴۳.    
۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۲۴.    
۲۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۲، ص۴۳۳.    
۳۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۳۴ ۲۳۵.    
۳۱. نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسایل، ج۱۰، ص۱۷۳.    
۳۲. نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسایل، ج۱۰، ص۱۷۳.    
۳۳. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص۴۰۲.
۳۴. ورعی، سیدجواد، پرتوی از مشعل هدایت، ص۲۱.
۳۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، ج۱، ص۵۱۱.    
۳۶. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۸۱.    
۳۷. انصاریان، حسین، در بارگاه نور، ص۷۴_ ۷۵.



معاونت امور روحانیون، پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ج۱، ص۲۱۹، برگرفته از مقاله «اسرار سعی صفا و مروه».    



جعبه ابزار