الگوگیری از حضرت زهرا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، الگو برای تمام انسانها است. یکی از وظایف شیعیان اسوه و مقتدا قرار دادن حضرت زهرا و پیروی از ایشان در اعمال و رفتار است. در این
مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به عنوان برترین بانوی عالم هستی، دارای ابعاد والای شخصیتی و اخلاقی میباشند و این شخصیت، مورد توجه خاص
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
اهلبیت (علیهمالسّلام) و بزرگان مسلمان و غیر مسمان بوده و میباشند.
پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان خاتم پیامبران، دعوت انبیاء گذشته را تکمیل کردند؛ بعد از ایشان، امامان از نسل حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، به
امامت رسیدند و مسیر هدایت را بعد از پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ادامه دادند و بقای
اسلام بواسطه همین شجره مبارک، تحکیم و تثبیت شد. بنابراین ثمردهی تلاشها و دستورات پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، منوط به وجود با برکت ایشان بوده است و ما این هدایت و نجات از ضلالت را، مدیون حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) هستیم.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) تلاشها و مجاهدتهای زیادی در زندگی اجتماعی از خود نشان دادند که برخی از آنها موارد زیر است:
۱. دفاع از امام
معصوم تا پای جان؛
۲. ظلمستیزی و دفاع از
حق؛
۳. مقام
خضوع و
عبادت دربرابر
خداوند؛
۴. مقام والای علمی؛
۵. رعایت حقوق فرزندان و همسر
۶. سازش با سختیها
با توجه به اینکه تنها شناختن ابعاد نورانی شخصیت ایشان برای اصلاح
جامعه و سیر به سمت تعالی کافی نیست و نظر به اینکه وظیفه مداری ایجاب میکند این ابعاد برای محیط جامعه و
افکار عمومی هم روشن شود، وظیفه ما در قبال ایشان این است که این بانو را با این ابعاد شخصیتی بیان شده، به جامعه بشناسانیم و معرفی کنیم.
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، الگو برای تمام انسانها و حجت خدا بر امامان
معصوم (علیهمالسّلام) و تمامی بشر است. با معرفی ابعاد اخلاقی و شخصیتی ایشان، میتوانیم وظایف خود را در این راه بهتر بشناسیم و طبیعتا به وظایف خود به نحو شایسته تری عمل کنیم.
در روایتی که در کتاب
الغیبه شیخ طوسی (رحمةاللهعلیه) آمده، به الگو و اسوه بودن حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به خوبی تصریح شده است.
امام مهدی(علیهالسّلام) در
توقیع شریفی میفرمایند:
«وفِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛
دختر رسول خدا، الگوی مناسبی برای من است.»
امام عسکری (علیهالسّلام)، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را
حجت بر امامان معرفی نموده است:
«نحن حجّة اللّه علی الخلق، و فاطمة حجّة علینا؛
ما حجت خدا بر مخلوقات هستیم و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) حجت خدا بر خود ماست.»
این روایت، در کتاب دیگری با این عبارت آمده است:
«نحن حجة الله علی خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه علینا؛
ما حجت خدا بر خلق هستیم و مادر ما فاطمه (سلاماللهعلیها) حجت خدا بر ماست.»
در هر سه روایت، بحث الگو گرفتن و اسوه پیدا کردن مطرح شده است و سپس به معرفی و مشخص کردن الگو پرداخته شده است؛ از آنجا که عمل معصوم برای ما حجت قطعی میباشد، معرفی یک شخص از سوی
امام (علیهالسّلام) به عنوان الگو، روشن کننده راه و از سوی دیگر نشان دهنده علو مقام شخص معرفی شده میباشد؛ زیرا امام معصوم که شخصی را به عنوان الگو معرفی میکند که نقصانی در اعمال او نباشد و معرفی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به عنوان اسوه و الگو از سوی امام، همین نتایج و ثمرات را دارد و راه و ظایف ما را در این راه مشخص میکند.
باتوجه به مقدمه فوق و با دقت در شخصیت نورانی ایشان، ۲ وظیفه به عنوان وظایف فردی و اجتماعی ما، مشخص میشود:
۱. شناساندن ایشان به عنوان الگو به افراد اجتماع و معرفی ابعاد اخلاقی وعملی ایشان به عنوان یک الگوی بیبدیل
ابعادی چون اهمیت به
تعلیم و
تعلم،
معرفت،
صبر و
متانت،
عفت،
عبادت و
خداشناسی، اهتمام به تربیت اولاد و
همسرداری، عدم سکوت در برابر
ظلم و تلاش همه جانبه در حمایت از حق و دفاع تمام قد از امام معصوم (علیهالسّلام) در زندگی ایشان برجسته است و نمود ویژه دارد؛ به عنوان وظیفه اول، در حد فهم و معرفت و توان خود، این بانوی آسمانی را با این فضایل و ویژگیها به جامعه معرفی کنیم.
۲. توجه به ابعاد شخصیتی و فرهنگ رفتاری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و الگو گرفتن از آن در زندگی فردی
چند شاخصه را میتوان برای ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بر شمرد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
یکی از ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) معرفت به امام و دفاع از ایشان، حتی در سختترین شرایط است که در ادامه به این بعد شخصیتی ایشان میپردازیم.
در شرایطی که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) روزها و ساعت پایانی
عمر شریف خود را سپری میکردند و حال مناسبی نداشتند، عدهای از زنان
مدینه به محضر حضرت فاطمه (علیهاسلام) شرفیاب شدند، تا جویای احوال ایشان باشند؛ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، علیرغم حال نامساعد، به دفاع از حقوق پایمال شده همسر خود پرداختند و با اشاره به ظلمهای مرد نمایان آن زمان در حق
امیرالمؤمنین و ریشه این ظلمها وخیانتها، زبان به مدح همسر مظلوم خویش گشودند و عاقبت این خیانت افراد در حق علی (علیهالسّلام) را برشمردند.
«لما مرضت فاطمة (علیهاالسّلام) المرضة التی توفیت بها دخل النساء علیها فقلن کیف اصبحت من علتک یا بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم فقالت اصبحت والله عائفة لدنیاکم قالیة لرجالکم لفظتهم بعد ان عجمتهم وشئنهم بعد ان سبرتهم فقبحاً لفلول الحد وخور القنا وخطل الرای وبئسما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله علیهم وفی العذاب هم خالدون لا جرم لقد قلدتهم ربقتها وشنت علیهم عارها فجدعا وعقرا وبعدا للقوم الظالمین ویحهم انی زحزحوها عن رواسی الرسالة وقواعد النبوة ومهبط الروح الامین الطبن بامور الدنیا والدین الا ذلک هو الخسران المبین وما الذی نقموا من ابیالحسن نقموا والله منه نکیر سیفه وشدة وطاته ونکال وقعته وتنمره فی ذات الله وبالله لو تکافئوا علی زمام نبذه رسول الله صلی الله علیه وسلم لسار بهم سیراً سجحاً لا یکلم خشاشه ولا یتعتع راکبه ولاوردهم منهلاً رویاً فضفاضاً تطفح ضفتاه ولاصدرهم بطاناً قد تحری بهم الری غیر متجل منهم بطائل بعمله الباهر وردعه سورة الساغب ولفتحت علیهم برکات من السماء وسیاخذهم الله بما کانوا یکسبون.»
در آن بیماری که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در اثر ان به
شهادت رسیدند، عدهای از زنان مدینه برای احوالپرسی، خدمت ایشان حاضر شدند، و جویای حال ایشان شدند وسؤال کردند که با این بیماری چه حال و وضعیتی دارید؟ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فرمودند:
قسم به خدا، روزگار را میگذرانم، درحالیکه از دنیای شما متنفرم و از مردان شما کراهت و بیزاری پیدا کردم، با آنان سخن گفتم بعد از آنکه آنان را لال یافتم، آنها را دشمن خود یافتم، بعد از آن که آنها را آزمودم؛ چقدر کندی
شمشیر و شکستگی نیزه و تغییر موضع شما زشت است؛ چه اعمال بدی برای آخرت خود پیش فرستادهاند در حالیکه خداوند بر آنان غضب نموده ودر آتش جهنم جاودان من گردنبند غصب
خلافت را به گردن این افراد انداختم (مسبب غصب خلافت اینها هستند) و ننگ این عمل را مختص اینها میدانم؛ بنابراین دوری از خیر و هلاک شدن و دوری از رحمت خدا سزاوار این قوم ظالم است که خلافت را از کسانی جدا کردند که
رسالت به واسطه آنها استوار است (اهلبیت رسالت) و ستونهای نبوت ومحل نزول جبرئیلاند و در امور دنیا و دین زیرکند، و این زیان و خسارتی آشکار است و این چه انتقامی است که از علی (علیهالسّلام) گرفتند؟ انتقام نگرفتند، مگر به خاطر (ترس از) شمشیر استوار او (وتنفری که از شمشیر او داشتند) و شدت غلبه و لگد مال کردن (مجرمان در راه خدا و در میدانهای نبرد) و جنگهای شدید او (و به خاطر ترس از) خشم او در راه خدا. قسم اگر آنها بر پیمانی که رسول خدا برای علی (علیهالسّلام) بسته هم پیمان میشدند (امامت و خلافت ایشان را میپذیرفتند) آنها را به نیکه راه بری مینمود و (مانند شتربانی ماهر) به گونهای عمل میکرد که نه حیوان صدمه ببیند و نه سوارش به دلیل تکانهای حیوان، آزرده شود، و این کاروان را به سرچشمه زلال و صاف
سعادت رهبری میکرد، سرچشمهای که دو سمت آن، آب زلال وصاف موج میزند. اگر زمام امر را به دست او میسپردند، همه را سیراب میکرد درحالیکه خودش به کمترین مقدار (یک جام) برای رفع تشنگی اکتفاء میکرد وکمترین مقدار غذا که گرسنه به آن رفع گرسنگی کند و او کسی است که، کوچکترین بهرهای به نفع خود نمیبرد و در آن زمان بود که درهای رحمت الهی از آسمان گشوده میشد و ثمره این عمل، توسط خدا به همه تحویل و ارائه میشد.
در این کلام نورانی که در نهایت
فصاحت و
بلاغت، توسط حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بیان شده است و در قدیمیترین کتب
اهلسنت و
شیعه آمده است؛ عمق معرفت و شناخت به مولای متقیان علی (علیهالسّلام) و دل داغدار و آزرده ایشان و عزم، اراده، حرکت واقعی و دفاع از ولایت حتی در سختترین لحظهها را به واضحترین نحو میتوان مشاهده کرد.
در خطبه دیگری، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، زبان به مدح و ستایش امیرالمؤمنین میگشاید و مقام و منزلت امیر الؤمنین (علیهالسّلام) و عمق معرفت، بصیرت و شناخت خود را به امام معصوم نشان میدهد.
«کلما حشوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَاَهَا و نجم قرن للضلال و فغرت فاغرة من المشرکین قذف باخیه فی لهواتها فلا ینکفئ حتی یطا صماخها باخمصه و یخمد لهبه ا بحده مکدودا فی ذات الله قریبا من رسول الله سیدا فی اولیاء الله.»
هر وقت آتش
جنگ را بر افروختند، خداوند آن را خاموش کرد و هر وقت که شاخ گمراهی (شاخ
شیطان) نمایان شد شخصی باهیبت و ترسناک ظاهر میشد (مانند اژدهایی ترسناک که دهان باز میکند)، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برادرش علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را در کام اژدها (برای مقابله با آن) افکند و او هم باز نمیگشت، مگر آنکه مشرکان را به طور کامل نابود میکرد و آتش (
کفر یا خیانت) آنها را با شمشیرش خاموش میکرد. امیرالمؤمنین کسی است که در اوج استواری و ایستادگی در راه خدا، اهل
جهاد و تلاش در مسیر الهی و نزدیک و خویشاوند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سید و بزرگی از اولیای خداست.
در
احتجاج طبرسی مطلب فوق به صورت کامل تر ذکر شده است: «کُلَّمَا اَوقَدوا ناراً لِلحَربِ اطفَاهاَ اللهُ اَو نَجَمَ قَرنُ الشَّیطانِ اَو فَغَرت فَاغِرَةٌ مِنَ المُشرِکینَ قَذَفَ اَخَاهُ فی لَهَواتِها فَلا ینکَفیءُ حَتّی یطَاصِماخَها بِاَخمَصَهِ وَ یخمِدُ لَهَبَها بِسَیفِهِ، مَکدوُداً فی ذاتِ اللهِ، مُجتَهِداً فی اَمرِ الله، قَریباً مِن رَسولِ اللهِ، سَیداً فی اَولیاءِ اللهِ مُشَمِّراً، ناصِحاً، ، لا تَاخُذُهُ فی اللهِ لَومَةُ لائِمٍ».
هرگاه آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد یا هر هنگام که شاخ شیطان نمایان شد یا شخصی باهیبت و ترسناک ظاهر میشد (مانند اژدهایی ترسناک که دهان باز میکند)، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برادرش علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را در کام اژدها (برای مقابله با آن) افکند و او هم باز نمیگشت، مگر آنکه مشرکان را به طور کامل نابود میکرد و آتش (کفر یا خیانت) آنها را با شمشیرش خاموش میکرد. . امیرالمؤمنین کسی است که در اوج استواری و ایستادگی در راه خدا، اهل جهاد و تلاش در مسیر الهی و نزدیک و خویشاوند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سید و بزرگی از اولیاست، همواره آماده حرکت وتلاش، نصیحت کننده و تلاش کننده در راه خداست که در راه خدا از سرزنش ملامتکنندگان ابایی ندارد.
بعد از شهادت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، غاصبان ولایت چندین هجوم به خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) آوردند و در هجوم آخر، حرمت خاندان وحی را به طور کامل زیر پا گذاشتند و درب خانه را به آتش کشیدند و وارد خانه شدند؛ در این میان، حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) نهایت رشادت و پایمردی را از خود نشان دادند و ابتدا آنها را نسبت به وصایای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به این خاندان یاد آور شدند؛ بعد از اینکه پندها و نصایح حضرت از سوی آنها با بیشرمی تمام زیر پا گذاشته شد، ابتداء حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، مانع از ورود آنها به خانه شدند؛ علی رغم این مجاهدت، آنها وارد خانه شدند؛ آنها قصد داشتند به زور امیرالمؤمنین را برای
بیعت به مسجد ببرند، اما با مقامت و پایداری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مواجه شدند و ایشان خود را حائل بین
منافقین و امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قرار دادند و از ناحیه منافقین ضرباتی سنگینی بر ایشان وارد شد و سرانجام با شهادت خود در این راه، قیمت دفاع از امام خود را پرداختند:
«ثم ان ابابکر بعث عمر بن الخطاب اِلی علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة رضی الله عنها، وقال: اِن ابوا علیک فقاتلهم. فاقبل عمر بشیء من نار علی ان یضرم الدار، فلقیته فاطمة رضی الله عنها وقالت: اِلی این یا ابن الخطاب؟ اجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم، او تدخلوا فیما دخل فیه الامة.»
ابوبکر عمر را به نزد علی و کسانی که با او بودند، فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد و گفت اگر ممانعت کردند پس با ایشان جنگ کن. پس عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد تا خانه را به آتش بکشد. پس فاطمه (علیهاالسّلام) او را دید و گفت به کجا میروی ای فرزند خطاب؟ آیا آمدهای که خانه ما را به آتش بکشی؟ گفت آری مگر اینکه همان کاری را انجام دهید که مردم کردند.
بعد از تهدیدات، نوبت به جسارتهای بعدی رسید؛ زمانی که منافقین داخل بیت
وحی شدند و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) برای دفاع از امام خویش، وجود خود را سپر بلای امیرالمؤمنین کرد وجان شریفش را در راه امامت تقدیم کرد و فرزند ۶ ماهه او به شهادت رسید.
«قَدْ کَانَ قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ ضَرَبَ فَاطِمَةَ ع بِالسَّوْطِ حِینَ حَالَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ زَوْجِهَا وَ اَرْسَلَ اِلَیْهِ عُمَرُ اِنْ حَالَتْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ فَاطِمَةُ فَاضْرِبْهَا فَاَلْجَاَهَا قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ اِلَی عِضَادَةِ بَابِ بَیْتِهَا وَ دَفَعَهَا فَکَسَرَ ضِلْعَهَا مِنْ جَنْبِهَا فَاَلْقَتْ جَنِیناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّی مَاتَتْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهَا مِنْ ذَلِکَ شَهِیدَة»
هنگامی که فاطمه (سلاماللهعلیها) خود میان شوهرش و
قنفذ قرار داد، قنفذ ـ که خدا او را لعنت کند ـ او را با تازیانه زد، عمر هم پیام فرستاد که اگر فاطمه بین تو و او علی (علیهالسّلام) مانع شد او را بزن. قنفذ حضرت زهرا را به سمت چهارچوب در خانه اش کشاند و در را فشار داد طوری که استخوانی از پهلویش شکست و جنین او که در شکم در
سقط شد وحضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از بستر جدا نشد تا به خاطر آن از دنیا رفت.
برای مطالعه بیشتر پیرامون وقایع بعد شهادت پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شامل غصب
فدک و ماجرای هجوم و بیعت اجباری از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به این آدرس
مراجعه فرمایید.
بعد از شهادت پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اتفاقات ناگواری در جامعه اسلامی به وقوع پیوست؛ از جمله این وقایع میتوان به غصب فدک که مال اختصاصی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بود و در زمان حیات پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ایشان بخشیده شده بود، اشاره کرد.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) برای گرفتن حق مسلم خویش، مکرر به خلفای غاصب مراجعه کردند وحق خویش را مطالبه کردند، اما هر بار درخواست مشروع آنها، بدون پاسخ و با بهانههای سست و غیر شرعی رد شد.
بخاری معتبرترین کتاب حدیثی
اهلسنت، به نقل از
عایشه در مورد نارضایتی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از خلفاء و مطالبه مکرر فدک و غضبناک شدن ایشان از خلفاء و برطرف نشدن نارضایتی ایشان به خاطر غصب فدک تا آخر عمر مبارک ایشان، چنین مینویسد:
«حدثنا عبد العزیز بن عبدالله حدثنا ابراهیم بن سعد عن صالح عن ابن شهاب قال اخبرنی عروة بن الزبیر ان عائشة ام المؤمنین رضی الله عنها اخبرته: ان فاطمة (علیهاالسّلام) ابنة رسول الله صلی الله علیه و سلم سالت ابا بکر الصدیق بعد وفاة رسول الله صلی الله علیه و سلم ان یقسم لها میراثها ما ترک رسول الله صلی الله علیه و سلم مما افاء الله علیه فقال ابوبکر ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قال (لا نورث ما ترکنا صدقة). فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم فهجرت ابا بکر فلم تزل مهاجرته حتی توفیت وعاشت بعد رسول الله صلی الله علیه و سلم ستة اشهر قالت وکانت فاطمة تسال ابا بکر نصیبها مما ترک رسول الله صلی الله علیه و سلم من خیبر وفدک وصدقته بالمدینة فابی ابوبکر علیها ذلک»
عایشه میگوید: فاطمه دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بعد
وفات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ابابکر صدیق درخواست کرد، ارثیه او را از آن چیزهایی که از پیامبر باقی مانده است و خدا آنها را خالص برای پیامبر قرار داده است، پرداخت کند؛ ابابکر گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ما
ارث باقی نمیگذاریم، آنچه از ما باقی میماند صدقه است». فاطمه (سلاماللهعلیها) غضبناک شد وبا ابابکر قهر کرد واین قهر و غضب تا زمان شهادت آن حضرت باقی بود؛ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ۶ ماه زنده بودند و سهم خود را از ماترک و باقیمانده اموال پدرش که عبارت از
خیبر و فدک و وجوهات
مدینه بود از ابابکر مدام طلب میکردند و ابابکر از پذیرش آن امتناع کرد و گفت چیزی به تو نمیدهم.
در این روایت که در مهمترین کتاب حدیثی اهلسنت نقل شده است، به چند مطلب پرداخته شده است، که از جمله آن میتوان به غضبناک شدن حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از خلفاء و ادامه ناراحتی و نارضایتی ایشان از خلفاء تا پایان حیات دنیوی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و مطالبه مکرر فدک و پافشاری در گرفتن حق مسلم خویش، اشاره کرد.
این روایت،
سیره حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) برای ما باز گو میکند و بیان میکند حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در برابر
ظلم ساکت ننشستند و حق خود را مطالبه کردند؛ زیرا سکوت در برابر ظالم جایز نیست و همچنین حق، گرفتنی است؛ بنابراین با
تاسی به این منش بانوی دوعالم، باید همواره ظلم ستیزی و مقابله با بیعدالتی را در زندگی مد نظر قرار دهیم و همانطور که ایشان با این حرکت خود به تمام عالم اثبات فرمودند که ظلم آشکاری در پیکره اسلام به وقوع پیوسته وهمه باید به آن واقف باشند، ما نیز وظیفه داریم در آشنا کردن مردم به مظاهر بی دینی وظلم، کوشا باشیم ودر برابر آن بی تفاوت نباشیم وحقیقت جریانهای خلاف دین که ظاهر دینی را دارند را به مردم در حد توان نشان دهیم.
در روایات متعددی به
خضوع و
بندگی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در برابر خداوند اشاره شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
شیخ صدوق، از بزرگترین محدث شیعه، روایتی را از پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، درباره مقام خضوع و بندگی دخترشان نقل میکند، که توجه ودقت به آن، بسیار مفید است:
هِیَ الْحَوْرَاءُ الْاِنْسِیَّةُ مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْن یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِاَهْلِ الْاَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا اِلَی اَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ اِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ اَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَی عِبَادَتِی.
فاطمه،
حوریه بهشتی در قالب انسان است هر وقت در
محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله میایستد نورش به فرشتگان
آسمان میتابد، چنانچه نور ستارگان بر زمین بتابد و خدای (عزّوجلّ) به فرشتگانش میفرماید: ای فرشتگان من، ببینید کنیزم فاطمه، که بزرگ کنیزان من است در مقابلم ایستاده و اعضای بدنش از ترسم میلرزد و دل بعبادتم سپرده است.
این روایت، مقام عبادت و بندگی و مقام روحانی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را نشان میدهد؛ آن قدر این مقام بالا و عظیم است که خدا از زبان پیامبرش، آن را ستایش میکند. سزاوار است انسان مسلمان با توجه به مقام بندگی و خضوع ایشان در برابر خالق، راه بندگی وعبودیت را به بهترین نحو فرا گیرد و شاگرد خوبی برای مکتب اهلبیت (علیهمالسّلام) باشد و حق بندگی خالق را به تاسی از ائمه (علیهمالسّلام) فراگیرد.
از روایات دیگری که منابع اهلسنت در فضیلت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ذکر کردهاند، روایتی است که عایشه نقل کرده است.
عن عائشة رضی الله عنها انها قالت: کنت اسلک السلک ای ادخل الخیط فی سم الخیاط فی لیلة ظلماء من نور وجه فاطمة رضی الله عنها، فلذلک سمیت زهراء..
از عایشه روایت شده است که میگوید من در شب تاریک سوزن را با نور صورت فاطمه رضی الله عنها نخ میکردم وبرای آن، زهرا نامیده شد.
البته مشهور شدن حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) به لقب «زهرا» به خاطر این بود که وقتی آن حضرت در محراب عبادت میایستادند نورشان به فرشتگان آسمان میتابید اما عایشه این فضیلت را تقلیل میدهد و این نور را در حدی ذکر میکند که به واسطه آن، سوزن نخ میکنند. بنابراین وی در حقیقت به تنقیص آن حضرت پرداخته است.
آن قدر مقام و منزلت حضرت زهرا سلام الله بالا است که امام صادق (علیهالسّلام) مقام و مرتبه ایشان را همسان و مشابه امیرمؤمنین (علیهالسّلام) قرار داده است، همان شخصی که بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بالاترین خلایق میباشد.
عِدَّةٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنِ الْخَیْبَرِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ ابیعَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ لَوْلَا اَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام) لِفَاطِمَةَ مَا کَانَ لَهَا کُفْوٌ عَلَی ظَهْرِ الْاَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ.
یونس بن ظبیان گوید: از
امام صادق (علیهالسّلام) شنیدم فرمود:
اگر خدا امیرمؤمنین (علیهالسّلام) را خلق نکرده بود، از
آدم تا هر بشری که بعد از ایشان باشد، کفو و هم پایهای برای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) روی زمین وجود نداشت.
هم کفو بودن امام معصوم (علیهالسّلام) و هم کفو بودن جانشین پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودن، که بر اساس
آیه مباهله، نفس رسول خداست و به شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهترین افراد بشر است، بهترین تابلو و نشانه برای به نمایش گذاردن مقام و منزلت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میباشد.
در روایات متعددی به مقام علمی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اشاره شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
مرحوم صدوق در کتاب
علل الشرایع درمورد مقام و منزلت علمی حضرت زهرا سلام الله روایتی معتبر ذکر کرده است که در آن امام صادق (علیهالسّلام) مقام علمی مادرشان را بیان میکند.
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ ابیجَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ ع اَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَی مَلَکٍ فَاَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ ثُمَّ قَالَ اِنِّی فَطَمْتُکِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُکِ عَنِ الطَّمْثِ ثُمَّ قَالَ ابوجَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ بِالْمِیثَاقِ.»
محمّد بن علی ماجیلویه (رحمةاللهعلیه) میگوید:
محمّد بن یحیی عطّار، از محمّد بن حسین، از
محمّد بن صالح بن عقبه، از
یزید بن عبدالملک از
حضرت ابی جعفر (علیهالسّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: هنگامی که حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) متولّد شدند خداوند به فرشتهای وحی فرمود که بر زبان حضرت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جاری کند؛ نام آن مولود را فاطمه گذارد، سپس فرمود: تو را به واسطه علم از جهل جدا کردم و از آلودگی مبری داشتم.
سپس حضرت امام باقر (علیهالسّلام) فرمودند: به خدا سوگند، خدای تبارک و تعالی، به واسطه
علم، فاطمه (علیهاالسّلام) را از
جهل و نیز به واسطه
عهد و میثاق از
رجس و آلودگی دور کرد.
در این روایت شریف امام باقر (علیهالسّلام) به خدا سوگند یاد میکند که فاطمه زهرا سلام الله موجودی است که از جهل و آلودگی مبرا است.
حسین بن عبدالوهاب در کتاب
عیون المعجزات به نقل از سلمان روایت نموده است:
«و روی عن حارثة بن قدامة قال حدثنی سلمان الفارسی، قال: حدثنی عمار و قال: اخبرک عجبا؛ قلت: حدثنی یا عمار، قال نعم، شهدت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و قد ولج علی فاطمة (علیهالسّلام) فلما بصرت به نادت، ادن لاحدثک بما کان و ما هو کائن و بما لم یکن الی یوم القیامة حین تقوم الساعة؛
سلمان فارسی میگوید: عمار به من گفت: آیا میخواهی مطلب عجیبی به تو خبر دهم؟ گفتم ای
عمار بگو گفت: بله، من شاهد بودم که روزی امیرالمؤمنین بر حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) وارد شد، هنگامی که چشمان فاطمه (علیها سلام) بر او افتاد، عرضه داشتند: نزدیک بیا تا برای تو از خبرهای گذشته، الآن و آنچه تا قیامت روی خواهد داد حکایت کنم.»
در این روایت که در کتب قدیمی ذکر شده است به صراحت به مقام علمی حضرت (سلاماللهعلیها) اشاره شده است وخبر دادن از آینده وحال و اطلاع از آن، چیزی نیست که با علم و دانش عادی و معمولی قابل انجام باشد.
خطبههای فصیح وغراء و آیینه تمام نمای دانش وخرد صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها)
از وجود با برکت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چند خطبه به یادگار مانده است، که علاوه بر اینکه نمایانگر دل داغدار و خونین ایشان میباشد، به روشنی، مقام و منزلت علمی این بانو و عمق معرفت، دانش و حکمت ایشان رانیز نشان میدهد. از جمله این خطبهها میتوان به این خطبهها اشاره کرد:
۱.
خطبه ایراد شده در مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛
۲. خطبهای در جمع زنان
مهاجرین و
انصار (وقتی که به ملاقات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در بستر بیماری رفتند)؛
۳. خطبه در نکوهش پیمانشکنان؛
۴. افشای عوامل مصیبت بعد پیامبر
اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وتضییع حق توسط خلیفه اول و دوم.
از میان خطبههای ایراد شده توسط حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، این خطبه را به صورت فهرستوار بررسی کرده و ابعاد اشراف علمی و معرفتی این بانو برگزیده را اشاره میکنیم.
۱. مدح ثنای الهی با زیباترین وعمیقترین الفاظ؛
۲. شناخت خدا در قالب الفاظ زیبا و عنایت به
صفات سلبی و
ثبوتی در خطاب قرار دادن خداوند؛
۳. بیان فلسفه
بعثت در ارتباط با هدایت خلایق و ثمره بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛
۴. بیان خواص و ویژگیهای
قرآن و اهلبیت (علیهمالسّلام)؛
۵. حکمت
احکام و فروع مانند
زکات و
نماز و.....؛
۶. یادآوری حالات
عصر جاهلیت با عباراتی مثل (کنتم علی شفا حفره من النار)؛
۷. بیان نقش امیرالمؤمنین در استقرار
اسلام (مجدا، کادحا و...) ؛
۸. نکوهش بی تفاوتها (انتم فی رفاهیه من العیش و...) ؛
۹. استدلال قرآنی در راه اثبات ادعا و کلام خویش درمقابل غاصبین
خلافت؛ مانند استدلال قرآنی به ارث بردن
حضرت سلیمان از
داود (علیهالسّلام) و...
۱۰. استمداد و اتمام حجت با مهاجرین و انصار وتوبیخ وتذکر به آنها به خاطر سستی در پیمانهایی که با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (ما هذه الغمیزه فی حقی).
مفاد استفاده شده دراین خطبه زیبا و فصیح، علاوه بر اینکه دربر دارنده اسلوب زیبا در فصاحت و بلاغت میباشد، علم و دانش بیکران و مقام معنوی گوینده آن را نیز به روشنی بیان میکند.
از آنجا که جهل و نادانی و بیاطلاعی از حقیقت و کمبود معلومات، از بزرگترین عوامل گمراهی و عقبماندگی هر شخص و هر اجتماعی میباشد، سزاوار است با توجه و دقت و الگوگیری از شخصیت علمی ایشان، از عوارض نادانی وجهالت و پیامدهای ناگوار آن در امان باشیم.
در روایات متعددی به عایت حقوق همسری از سوی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اشاره شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
در کتب شریف
بحار الانوار روایتی زیبا پیرامون رفتار پیامبرگونه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در خانه امیرالمؤمنین، نقل شده است که سبب ایجاد محیطی رضایتبخش برای اهل خانه بود.
«قال علی (علیهالسّلام): فوالله ما اغضبتها ولا اکرهتها من بعد ذلک علی امر حتی قبضها الله عزوجل الیه ولا اغضبتنی ولاعصت لی امرا، ولقد کنت انظر الیها فتکشف عنی الغموم والاحزان؛
علی (علیهالسّلام) فرمودند: به خدا قسم من او را به غضب نیاوردم او را از چیزی ناراحت نکردم تا آنکه خدا روح او را قبض کرد و او نیز هیچ گاه من را به غضب نیاورد و من را در امری نافرمانی نکرد وهر گاه به فاطمه (سلاماللهعلیها) نگاه میکردم، غم و غصهها از من جدا میشد.»
کتاب شریف
روضه الواعظین، به روایتی نقل میکند که در آن، به اخلاق شایسته صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) و صداقت مثالزدنی ایشان و همزیستی جالب و آموزنده ایشان با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) تصریح شده است:
«قَالَتْ یَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ اَنْتِ اَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ اَبَرُّ وَ اَتْقَی وَ
اَکْرَمُ وَ اَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ اَنْ اُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتیفقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ اِلَّا اَنَّهُ اَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ؛
فرمود: ای پسرعمو میدانی که هرگز من را نسبت به خودت دروغگو وخیانت کار نیافتی و از هنگامی که با من معاشرت (زندگی مشترک) داشتی با تو مخالفتی نکردهام. علی (علیهالسّلام) فرمود: پناه بر خدا که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزکارتر و بلند مرتبه تر از آنی و بیشتر از آن از خدا میترسی که من فردای قیامت بگویم که مخالفتی با من مرتکب شدی؛ جدایی از تو و از دست دادن تو بر من خیلی سنگین است، ولی افسوس که چارهای نیست.»
این روش و
سبک زندگی علوی و فاطمی اقتضاء دارد که ما نیز به حکم تبعیت از الگو در زندگی، در رابطه با افراد خانواده اینگونه عمل کنیم و روش حضرت زهرا سلام الله را در زندگی بکار بریم و همواره در جهت ایجاد محیطی آرامشبخش و صادقانه و به دور از فریب و شیطنت گام برداریم.
در منابع شیعه و سنی به
سادهزیستی، تعامل و سازش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با ناملایمات و سختیهای زندگی اشاره میکند.
«ان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قال لرجل من بنی سعد: الا احدثک عنی وعن فاطمة الزهراء انها کانت عندی فاستقت بالقربة حتی اثر فی صدرها، وطحنت بالرحی حتی مجلت یداها، وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها، واوقدت تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضر شدید، فقلت لها: لو اتیت اباک فسالته خادما یکفیک حر ما انت فیه من هذا العمل، فاتت النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فوجدت عنده حداثا فاستحیت فانصرفت، فعلم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انها قد جاءت لحاجة فغدا علینا ونحن فی لحافنا فقال: السلام علیکم، فسکتنا واستحیینا لمکاننا، ثم قال: السلام علیکم فسکتنا، ثم قال: السلام علیکم فخشینا ان لم نرد علیه ان ینصرف وقد کان یفعل ذلک فیسلم ثلاثا فان اذن له والا انصرف، فقلنا: وعلیک السلام یا رسول الله ادخل، فدخل وجلس عند رؤوسنا ثم قال: یا فاطمة ما کانت حاجتک امس عند محمد؟ فخشیت ان لم نجبه ان یقوم، فاخرجت راسی فقلت: انا والله اخبرک یا رسول الله انها استقت بالقربة حتی اثر فی صدرها، وجرت بالرحی حتی مجلت یداها، وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها، واوقدت تحت القدر حتی دکنت ثیابها فقلت لها: لو اتیت اباک فسالته خادما یکفیک حر ما انت فیه من هذا العمل، قال: افلا اعلمکما ما هو خیر لکما من الخادم؟ اذا اخذتما منامکما (فکبرا اربعا وثلاثین تکبیرة، وسبحا ثلاثا وثلاثین تسبیحة، واحمدا ثلاثا، فاخرجت فاطمة (علیهاالسّلام) راسها وقالت: رضیت عن الله وعن رسوله رضیت عن الله وعن رسوله.»
آیا نمیخواهی از خودم و فاطمه (وضع زندگی) زهرا (سلاماللهعلیها) برایت حکایتی بیان کنم، فاطمه (سلاماللهعلیها) در خانه من بود، و به تنهائی آب از چاه میکشید و بند مشک، سینه او را مجروح کرده بود و با آسیاب گندم را آرد میکرد به حدّی که دستهایش تاولزده بود، و آنقدر خانه را جارو کرده بود، که جامهاش خاکآلود و کثیف شده بود، و آن قدر آتش در زیر دیگ روشن کرده بود که لباسهایش آلوده شده بود و از این تلاشها آسیب زیاد به او رسیده بود. روزی من به او گفتم: اگر نزد پدرت میرفتی و از آن حضرت تقاضای خدمتگاری میکردی، تا حدّی مشقت این کارها از تو برداشته شود، فاطمه (سلاماللهعلیها) نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفت و دید عدهای پیش آن حضرت نشسته و مشغول صحبت هستند و خجالت کشید که درخواست خود را بیان کند و به منزل برگشت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فهمید که دخترش برای کاری آمده بوده است، ولی به خاطر خجالت برگشته است، فردای آن روز در حالی که ما هر دو در بستر استراحت بودیم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خانه ما آمد و از بیرون خانه فرمود: السّلام علیکم، ما به خاطر وضعیتی که داشتیم، پاسخ ندادیم، بار دیگر آن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را صدا فرمود: السّلام علیکم و ما همچنان پاسخ ندادیم، بار سوّم فرمود: السّلام علیکم و این بار ما ترسیدیم که اگر جواب ندهیم آن حضرت برگردند، زیرا که عادتشان بود که سه بار بیرون از خانه سلام میکردند، اگر به آن حضرت پاسخ میدادند وارد میشدند، و اگر صاحب خانه جواب نمیداد آن حضرت بازمیگشت. بنابراین گفتیم علیک السلام ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داخل شوید، و آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داخل شد و در همان حالت که ما بودیم بالای سر ما نشست آنگاه فرمود: ای فاطمه، دیروز چه درخواستی داشتی که نزد پدرت آمدی؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسیدم اگر جواب ایشان را ندهم برخیزد و برود پس سر خود را از ملافه بیرون آورده و عرض کردم: من شما را از آن با خبر میکنم ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ماجرا چنین است که دختر شما آنقدر آب از چاه کشیده که آن روی سینهاش اثر گذاشته، و چندان آسیاب گردانده که دستهایش تاول زده است و آن قدر خانه را جارو و نظافت کرده که جامههایش غبارآلود شده است و چندان زیر دیگ آتش روشن کرده که لباسهایش دود آلود و سیاه شده است و من باو گفتم: اگر نزد پدرت میرفتی و از ایشان تقاضای
خادم میکردی بار این مشقّت و رنج این همه کار را از دوش تو بر داشته میشد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از شنیدن ماجرا و درخواست ما فرمود: آیا میخواهید چیزی به شما بیاموزم که برایتان از خادم بهتر باشد؟ وقتی به رختخواب رفتید، سی و چهار بار «اللَّه اکبر» بگوئید و سی و سه بار «سبحان اللَّه» و سی و سه بار «الحمد للَّه» بگوئید. در این هنگام حضرت فاطمه (علیها السّلام) که تا این زمان ملحفه را روی سر خود کشیده بود سر خود را بیرون آورد و گفت: «رضیت عن اللَّه و عن رسوله، رضیت عن اللَّه و عن رسوله». (من از خدا و رسولش راضی شدم من از خدا و رسولش راضی شدم)
شایسته است این
خصلت اخلاقی به عنوان عامل ارزشمند در زندگی روزمره ما، مورد توجه قرار گیرد؛ الگوبرداری اقتضاء میکند، الگو گیرنده، اگر اعمالش با الگو، مطابقت کامل نداشت، حداقل، رفتار و افکارش با الگو، مشابهت و نزدیکی داشته باشد و در جهت نزدیکتر شدن به نقطه آرمانی، تلاش کند.
در حیات معنوی انسانها، همواره الگو،
اسوه و راهنما نقش مهمی در پیشبرد شخصیت انسانها دارد؛ در این عرصه، خداوند با توجه به حکمت و رافت که نسبت به بندگان دارد، پیامبران و حضرات معصومین را به عنوان آیینههای هدایت بشر قرار داد، تا غرض اصلی خلقت که همان هدایت و یکتاپرستی است محقق شود. به
حکم عقل و
فطرت، طی این مسیر بدون بهره بردن از تعالیم و آموزههای ناب آنها میسر نیست.
در این میان به گواه قرآن و روایات،
پیامبران و
امامان به عنوان مشخصترین نشانه و بهترین الگو میباشند و در میان این انوار درخشان، به شهادت امامان معصوم (علیهمالسّلام)،
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، شاخصترین نشانه میباشند.
بنابراین وظیفه داریم با توجه به اینکه خداوند تمام نعمتها از جمله معرفی الگوی مناسب را به ما عنایت کرده است و از سویی، غرض خلقت هم جزء به
هدایت معنوی بشر محقق نمیشود، باشناخت کامل آن بانوی نمونه، گفتار و رفتارشان را، نقشه راه خود قرار داده و در مسیر رضایت ایشان حرکت کنیم و شاگردان خوبی برای مکتب اهلبیت باشیم.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «وظیفه ما نسبت به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چیست؟»