اهلیّت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اهلیّت همان شایستگى و استحقاق است. اهلیّت به لحاظ مراحل تکامل انسان (مرحلۀ جنینى در
رحم، مرحلۀ تولد تا رسیدن به توانایى تشخیص، مرحلۀ
تمیز و تشخیص سود و زیان و مرحلۀ
بلوغ و
عقل) متفاوت است. نیز اهلیّت در مرحلۀ
بلوغ و
عقل به لحاظ حالات گوناگون یعنى
رشد و
سفاهت، سلامتى و بیمارى،
علم و
عدالت، قرابت و غیر آن مختلف است.
فقیهان بىآن که فصل جداگانهاى در
فقه براى بحث دربارۀ اهلیّت بگشایند، از آن به مناسبت در سراسر
فقه اعم از
عبادات،
عقود،
ایقاعات و
احکام سخن گفتهاند.
اهلیّت به لحاظ مراحل تکامل انسان (مرحلۀ جنینى در
رحم، مرحلۀ تولد تا رسیدن به توانایى تشخیص، مرحلۀ
تمیز و تشخیص سود و زیان و مرحلۀ
بلوغ و
عقل) متفاوت است. نیز اهلیّت در مرحلۀ
بلوغ و
عقل به لحاظ حالات گوناگون یعنى
رشد و
سفاهت، سلامتى و بیمارى،
علم و
عدالت، قرابت و غیر آن مختلف است.
جنین در
رحم جهت
وصیّت شدن مالى براى او اهلیّت دارد.
نیز از اهلیّت
ارث بردن برخوردار است و باید براى او بیشترین سهم
ارث (سهم دو فرزند ذکور) کنار گذاشته شود تا به دنیا آید و وضعیّت مشخص شود. البته نفوذ
وصیّت و مالک شدن
ارث در صورتى است که
طفل زنده به دنیا آید.
طفل پس از به دنیا آمدن و پیش از رسیدن به مرحلۀ
تمیز، براى تحمّل و قبول بدهى در ذمّۀ خود اهلیّت دارد. از این رو، اگر مال دیگرى را از بین ببرد یا معیوب کند،
ضامن است و در صورت داشتن مال،
ولیّ شرعى او از مالش بدهىاش را مىپردازد و گرنه صاحب حق تا زمان توانایى کودک براى پرداخت، صبر مىکند.
آنچه را که براى
کودک مىخرند یا به او مىبخشند،
مالک مىگردد.
همچنین
وقف کردن براى او
،
شریک شدن با وى و مصالحه از طرف او و نیز
فروختن و
خریدن و
تزویج و دیگر عقودى که
ولیّ براى او انجام مىدهد، در صورت وجود مصلحت یا نبود مفسده بنا بر اختلاف نظر در حدود و اختیارات
ولیّ براى
کودک، صحیح است (
ولایت).
سخن و عمل
کودک غیر
ممیّز، اثر شرعى ندارد. از این رو،
عقد او صحیح نیست.
اقرار
و شهادت
او نیز پذیرفته نمىشود، و در صورت ارتکاب جرمى- مانند
قذف علاوه بر عدم ثبوت
حدّ (
حدود) و
قصاص تعزیر نیز نمىشود.
به قول
مشهور، عبادات
کودک ممیّز و نیز
وصیّت او در کارهاى خیر
و صدقۀ وى
و بنا بر قولى عتق
و تدبیر
او صحیح است. همچنین براى
حیازت مباحات
(
مباحات اصلی)، اولویّت استقرار در مکانهاى عمومى در صورت حضور زودتر از دیگران در آنها
و ادب شدن (
تعزیر) در صورت ارتکاب جرمى مانند
دزدی و
لواط اهلیّت دارد.
انسان
بالغ عاقل در صورت رشید بودن (داشتن توانایى مصرف کردن مال به شیوۀ عقلایى) (
رشد)، براى تمامى تصرفات مالى و غیر مالى مستقلا اهلیّت دارد و در صورت سفیه بودن (
سفاهت)، تنها از تصرفات مالى- جز به اذن
ولیّ- ممنوع است.
اگر
بالغ عاقل به هنگام نزدیک شدن مرگش، سالم و تندرست باشد، براى تصرف در تمام اموال خود اهلیّت دارد و بنا بر قولى اگر بیمارى متّصل به مرگ داشته باشد، براى تصرف در بیش از یک سوم مالش اهلیّت ندارد.
بالغ عاقل در صورت
عادل بودن، براى
گواهی دادن (
شهادت)،
امامت جماعت و ولایت در
امور حسبیّه (
امور حسبی)، و در صورت مجتهد بودن (
اجتهاد) براى
قضاوت،
مرجعیت تقلید و
ولایت بر ایتام، دیوانگان، غایبان و دیگر امورى که مربوط به
مجتهد است
اهلیّت دارد (
ولایت فقیه). همچنین پدر یا جدّ پدرى براى
ولایت بر فرزندان نابالغ خود اهلیّت دارد.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۷۷۴-۷۷۶.