• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بابر بن بایسنغر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بابِر،ابوالقاسم میرزا، ابن بایسنغر بن شاهرخ (متولد ۸۲۵)، کوچکترین پسر بایسنغر، امیر کتابدوست و هنرپرور تیموری، و از نوادگان تیمور می‌باشد.




مادر وی، گوهرنَسَب، یکی از همسران غیر عقدی بایسنغر بود .
[۱] معزالانساب، نسخه خطی کتابخانه ملی پاریس. مجموعه قدیمی کتب فارسی، گ ۱۴۵ پ .




بنا به گفته خواندمیر، بابر در دوره حکومت جدش شاهرخ از منزلت والای دو برادرِ ناتنی و بزرگترش علاءالدوله و سلطان محمد برخوردار نبود، و ناگزیر بود با وظیفه‌ای که برایش مقرر شده بود گذران کند.




۳.۱ - جنگ با برادرش علاءالدوله


در نبرد قدرتی که پس از مرگ شاهرخ در ۸۵۰ در خراسان درگرفت، بابر نخست ترتیبی داد که امیر هندو که به فرمان شاهرخ در جرجان قشلاق کرده بود، وی را به عنوان حاکم مازندران بشناسد، پس از نبردی بی حاصل با برادر بزرگترش علاءالدوله که هرات را دردست داشت، دو برادر خَبوشان ( قوچان ) را به عنوان مرز میان قلمروهای خود پذیرفتند
[۲] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۲ـ۲۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.


۳.۲ - پناه بردن به علاءالدوله


پس از آن‌که الغ بیگ، پسر و وارث قانونی شاهرخ، که در ماوراءالنهر به سر می‌برد ولی اندیشه تصرف خراسان را نیز در سر داشت، علاءالدوله را در تَرناب نزدیک هرات شکست داد (۸۲۵) و علاءالدوله به بابر، که در آن وقت در استراباد مستقر بود، پناه برد .
[۳] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.


۳.۳ - شکست دادن الغ بیگ


بابر برای مقابله با الغ بیگ و پسر عبداللطیف میرزا، که در آن وقت با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودند، به خراسان شتافت و الغ بیگ را که از هرات به ماوراءالنهر رفته بود تا سرزمین‌های تحت فرمانروایی خود را از خطر ازبکها برهاند، شکست داد.

۳.۴ - فتح هرات


بابر در اواخر ذی الحجه ۸۵۲ هرات را از چنگ یارعلی، یکی از سران ترکمانان قراقوینلو، که فقط بیست روز بود برآنجا حکومت می‌کرد، به درآورد.

۳.۵ - حکومت بر خراسان


فتح هرات، سلطنت بر خراسان را برای بابر مسلم ساخت و وی توانست به نام خود سکه ضرب کند و دستور دهد که خطبه به نام او بخوانند .
[۴] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۳۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.


۳.۶ - از دست دادن هرات جنگ با سلطان محمد


پس از مرگ الغ بیگ در ۸۵۳، سلطان محمد، برادر دوم بابر، که بر عراق عجم و فارس حکومت می‌کرد، در نبردی در جام بر او پیروز شد و هرات را به چنگ آورد.
[۵] ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۷، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴.
[۶] ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۳۱۹ـ۳۲۲، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴.


۳.۷ - بازگشت به استراباد


بابر ناگزیر به استراباد، مقر پیشین خود بازگشت.

۳.۸ - پناه دادن به فراریان هرات


چندی نگذشت که فراریان بسیار از هرات که نه تنها در آن زمستان دچار قحطی سختی شده بودند، بلکه باج خواهی غیرِقابل تحمل یکی از امیران سلطان محمد نیز آن‌ها را به ستوه آورده بود، به وی پناه آوردند و به آن‌ها محبت شد.

۳.۹ - شکست سلطان محمد


اندکی بعد، سلطان محمد از بابر شکست خورد و به عراق گریخت، در این اوقات، علاءالدوله در ۸۵۴ حکومت هرات را در دست گرفت .
[۷] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء ۲ و ۳، ص۱۰۰۱، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
اما پس از آن‌که شنید بابر در حال پیشروی به سوی آن شهر است به بلخ گریخت و هرات دوباره به دست بابر افتاد .
[۸] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ محمد دبیرسیاقی، ج۴، ص۴۰ـ۴۲، تهران ۱۳۶۲ ش.


۳.۱۰ - دستگیری و قتل سلطان محمد


در ۸۵۵، بابر بار دیگر سلطان محمد را، که باز قصد داشت خراسان را از وی بازستاند، در چناران شکست داد، و پس از این‌که او را دستگیر کرد، دستور داد تا او را کشتند و جسدش را در هرات در کنار پدرش بایسنغر به خاک سپردند.
[۹] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۴۵ـ۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۰] ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۷.
[۱۱] ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، ج۲، ص۳۲۵.




بابر آن گاه فرمان داد تا علاءالدوله را کور کنند، اما این فرمان طوری اجرا شد که به بینایی وی آسیبی نرسید.
[۱۲] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.


۴.۱ - تسلط بر عراق عجم و فارس


بابر در نتیجه پیروزی در چناران، بر ولایات عراق عجم و فارس دست یافت.

۴.۲ - شکست علاءالدوله در خراسان


ولی در اواخر همان سال علاءالدوله در خراسان سر به شورش برداشت و بابر در ضمن ناگزیر شد تا با جهانشاه، یکی از امیران قراقوینلو، که بخشی از سرزمین‌های وی را در عراق تصرف کرده بود به مقابله برخیزد، علاءالدوله شکست خورد و از خراسان گریخت و به دیار ترکمانانِ قراقوینلو پناه برد.
[۱۳] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۴۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.

اما بابر نتوانست در برابر جهانشاه و پسرش پیر بداق، که در اندک مدتی تمامی عراق عجم و فارس را به تصرف درآوردند، کاری از پیش ببرد.
[۱۴] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، ص۱۰۴۴-۱۰۴۵، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء ۲ و ۳، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.

بابر در این وقت کوشید تا قدرت خود را در ماوراءالنهر توسعه بخشد، و ناچار با ابوسعید، پسر عم میرانشاهی خود، مواجه شد و در شوال ۸۵۸ به عبث کوشید تا سمرقند را از چنگ او به درآورد .
[۱۵] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، ص۱۰۶۱، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء۲ و۳، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.

در آغاز ۸۵۹، سیستان را از شاه حسین، یکی از دست نشاندگان سرکش خود، بازپس گرفت، و شورش قلعه عماد را نیز فرونشاند .
[۱۶] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۵۳ـ۵۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.


۴.۳ - حمایت از حسین بایقرا


بابر نخستین حامی حسین بایقرا (۸۴۲ـ۹۱۱) بود، حسین که بعدها یکی از سلاطین تیموری شد، در سن چهارده سالگی در هرات به خدمت بابر درآمد و برادر رضاعیش، علی شیر نوایی، نیز پس از آن به وی ملحق شد، بنا به گفته دولتشاه سمرقندی، پدر علی شیرنوایی در دربار بابر مقامی والا داشته است.
[۱۷] دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعرا، ص۵۵۹، چاپ محمد عباسی، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش.




پس از رهایی یافتن از مرضی سخت در ابتدای ۸۶۰، تصمیم گرفت که به قصد زیارت به مشهد برود، در ذی القعده ۸۶۰ به مشهد رسید و پس از آن‌که زمستان را در آن‌جا گذراند، در اوایل بهار، در ۲۵ ربیع الثانی ۸۶۱، احتمالاً بر اثر مسمومیت درگذشت و درجوار مرقد امام رضا علیه‌السلام مدفون شد .
[۱۸] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۵۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.




خواندمیر، بابر را مردی فروتن، بی ادعا، و خوش مشرب خوانده است .
[۱۹] غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
وی نیز مانند تمامی خویشاوندان تیموری خویش امیری با فرهنگ بود و شعر می‌سرود و بابر تخلص می‌کرد.



فخری هروی که او را بابر قلندر می‌نامد، وی را دارای تمایلات صوفیانه می‌خواند و می‌گوید که متون کهن عرفانی را مطالعه می‌کرده است، از وی یک رباعی صوفیانه و نیز غزلی نقل کرده که به گفته فخری هروی مشهور بوده است .
[۲۰] محمد فخری هروی، تذکره روضة السلاطین، ص۳۴ـ۳۵، چاپ عبدالرسول خیامپور، تبریز ۱۳۴۵ ش.




ظهیرالدین محمد بابر در خاطرات خود از طربخانه‌ای که بابر در زمان حکومت خود در هرات ساخته بوده است یاد می‌کند.
[۲۱] بابرتیموری، امپراطور هند، بابرنامه، گ ۱۸۸ـ۱۸۹، چاپ آاس بوریج، لیدن ۱۹۰۵.




بابرتیموری، امپراطور هند، بابرنامه، چاپ آاس بوریج، لیدن ۱۹۰۵.
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعرا، چاپ محمد عباسی، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش.
سام میرزا صفوی، تحفه سامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۴ ش.
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۷.
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء ۲ و ۳، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
محمد فخری هروی، تذکره روضة السلاطین، چاپ عبدالرسول خیامپور، تبریز ۱۳۴۵ ش.
معزالانساب، نسخه خطی کتابخانه ملی پاریس، مجموعه قدیمی کتب فارسی، ۴۶۷.
عبدالرسول خیام پور، فرهنگ سخنوران، تبریز ۱۳۴۰ ش.


 
۱. معزالانساب، نسخه خطی کتابخانه ملی پاریس. مجموعه قدیمی کتب فارسی، گ ۱۴۵ پ .
۲. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۲ـ۲۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۳۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵. ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۷، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴.
۶. ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۳۱۹ـ۳۲۲، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴.
۷. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء ۲ و ۳، ص۱۰۰۱، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
۸. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ محمد دبیرسیاقی، ج۴، ص۴۰ـ۴۲، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۴۵ـ۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰. ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۷.
۱۱. ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، ج۲، ص۳۲۵.
۱۲. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۳. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۴۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۴. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، ص۱۰۴۴-۱۰۴۵، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء ۲ و ۳، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
۱۵. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، ص۱۰۶۱، چاپ محمد شفیع، ج۲، جزء۲ و۳، لاهور ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
۱۶. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۵۳ـ۵۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۷. دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعرا، ص۵۵۹، چاپ محمد عباسی، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش.
۱۸. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۵۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۹. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۴، ص۲۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۰. محمد فخری هروی، تذکره روضة السلاطین، ص۳۴ـ۳۵، چاپ عبدالرسول خیامپور، تبریز ۱۳۴۵ ش.
۲۱. بابرتیموری، امپراطور هند، بابرنامه، گ ۱۸۸ـ۱۸۹، چاپ آاس بوریج، لیدن ۱۹۰۵.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بابر بن بایسنغر بن شاهرخ »، شماره۴۵.    



جعبه ابزار