• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باران و صفات خدا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در قرآن کریم در آیات مختلف باران نشان دهنده صفات گوناگون از حضرت باریتعالی می باشد که در ذیل به این صفات حسنای الهی اشاره می شود.



نزول باران و تحولات گیاهی زمین بر اثر آن، نمادی از صفت حقانیت خداوند می باشد: «... وتری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت وربت وانبتت من کل زوج بهیج• ذلک بان الله هو الحق...» ...زمین را (در فصل زمستان ) خشک و مرده می‌بینی، اما هنگامی که باران را بر آن فرو می‌فرستیم به حرکت در می‌آید و نمو می‌کند، و انواع گیاهان زیبا را می‌رویاند• این به خاطر آنست که بدانید خداوند حق است... .

۱.۱ - مراد از حق

آنچه از سیاق بر می‌آید این است که مراد از حق ، خود حق است، یعنی وصفی نیست که قائم مقام موصوف حذف شده و خبر أن بوده باشد، بلکه می‌خواهد بفرماید: خدای تعالی خود حق است، حقی که هر موجودی را تحقق می‌دهد و در همه چیز نظام، حق جاری می‌کند. پس همین که خدای تعالی حق است و هر چیزی تحققش به او است، سبب شده که این موجودات و نظامهای حقه جاری در آن به وجود آید، و همه اینها کشف می‌کند از اینکه او حق است.


نزول باران، جلوه‌ای از خالقیت خداوند می باشد: «... قل الله خــلق کل شیء وهو الوحد القهر• انزل من السمآء مآء فسالت اودیة بقدرها...» بگو خدا خالق همه چیز است و او است یکتا و پیروز! • خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانه‌ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد، سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد... .

۲.۱ - توحید ربوبیت

مشرکین نیز به مفاد آیه «و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض لیقولن الله» (و اگر از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده ؟ حتما مي‌گويند: خدا) و نیز آیات دیگر، خالق را یکی می‌دانستند، و اگر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ایشان سؤ ال می‌کرد، جواب صحیح می‌دادند و دیگر زمینه‌ای برای القاء توحید باقی نمی‌ماند. آری بت پرستان معتقد نبودند به اینکه خداوند در خلقت و ایجاد عالم شریک دارد، بلکه مخالفتشان با اسلام در توحید ربوبیت بود نه در توحید الوهیت به معنای خلق و ایجاد .
و همینکه به توحید خالق و موجد تسلیم بوده و خلقت و ایجاد را منحصر در خدا می‌دانسته‌اند خود مبطل اعتقاد ایشان به شرکای در ربوبیت بود، و حجت را علیه ایشان تمام می‌کرد، چون وقتی خلق و ایجاد فقط و فقط از آن خدا باشد دیگر هیچ موجودی استقلال در وجود و در علم و قدرت نخواهد داشت، و با نبود این صفات کمالیه، ربوبیت معنا ندارد.

۲.۲ - وحدانیت خالق

اعتقاد به وحدانیت خالق اعتقاد به ربوبیت ارباب و آله است، پس مشرکین هیچ راهی برای اعتقاد به ربوبیت غیر خدا ندارند، مگر آنکه توحید خالق را انکار نموده و سهمی از خلقت و ایجاد را برای آلهه خود نیز قائل باشند، ولی قائل نبودند، و همین زمینه باعث شد که خداوند احتمال باطل مذکور را تنها برای پیغمبرش بیان بکند، و مشرکین را در بیان آن. مخاطب قرار ندهد، و پیغمبرش را هم مامور به نقل آن نکند.
بنابراین، در جمله «ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتشابه الخلق علیهم» گویا به پیغمبرش فرموده : حجت در وحدانیت ربوبیت، بر علیه مشرکین تمام است، چون تنها خدا آفریدگار و ایجاد کننده عالم است، و ایشان چاره‌ای ندارند جز اینکه بگویند شرکائی که ایشان معتقد به ربوبیت آنها هستند در امر خلقت نیز با خدا شریکند، و آیا ایشان چنین اعتقادی دارند؟ و آیا معتقدند که شرکای ایشان هم مخلوقی مانند مخلوقات خدا خلق کرده‌اند؟ و چون با مخلوقات خدا مشتبه شده ناگزیر بطور اجمال قائل به ربوبیت آنها نیز شده‌اند؟
بعد از آنکه این حجت را با پیغمبر گرامیش در میان گذاشت، به او دستور می‌دهد که با یک جمله کوتاه ریشه این احتمال باطل را بکلی قطع کند، و آن این است که : «قل الله خالق کل شی ء و هو الواحد القهار»، و این جمله کوتاه هم ادعا است و هم دلیل، صدر آن ادعا است و ذیلش دلیل آن، و حاصلش این است که خدای تعالی در خالقیتش واحد است و شریکی ندارد، و چگونه شریک در خلقت داشته باشد و حال آنکه او وحدتی دارد که بر هر عدد و کثرتی قاهر است.


نزول باران بعد از ناامیدی و یاس، نمودی از تدبیر و تقدیر الهی در معیشت انسان می باشد: «ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولـکن ینزل بقدر ما یشاء... • وهو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا وینشر رحمته...» هر گاه خداوند روزی را برای بندگانش وسعت بخشد در زمین طغیان و ستم می‌کنند، لذا به مقداری که می‌خواهد نازل می‌کند ...• او کسی است که باران نافع را بعد از آنکه مأیوس شدند نازل می‌کند، و دامنه رحمت خویش را می‌گستراند... .


نزول باران، جلوه‌ای از رحمت خداوند است: «وهو الذی یرسل الریـح بشرا بین یدی رحمته...» او کسی است که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد ... .
«وهو الذی ارسل الریـح بشرا بین یدی رحمته وانزلنا من السماء ماء طهورا» و او کسی است که بادها را بشارت گرانی پیش از رحمتش فرستاد و از آسمان آبی پاک کننده نازل کردیم.
«امن یهدیکم فی ظـلمـت البر والبحر ومن یرسل الریـح بشرا بین یدی رحمته...» یا کسی که شما را در تاریکیهای صحرا و دریا هدایت می‌کند، و کسی که بادها را بشارت دهندگان پیش از نزول رحمتش می‌فرستد... .
«ومن ءایـته ان یرسل الریاح مبشرت ولیذیقکم من رحمته... • الله الذی یرسل الریـح فتثیر سحابا فیبسطه فی السماء کیف یشاء ویجعله کسفا فتری الودق یخرج من خلــله فاذا اصاب به من یشاء من عباده اذا هم یستبشرون• فانظر الی ءاثـر رحمت الله...» از آیات ( عظمت و قدرت) خدا این است که بادها را به عنوان بشارت گرانی می‌فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سیراب کند) ...•خداوند همان کسی است که بادها را می‌فرستد تا ابرهائی را به حرکت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‌گستراند، و متراکم میسازد در این هنگام دانه‌های باران را می‌بینی که از لابلاهای آن خارج می‌شوند، هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد میرساند خوشحال می‌شوند•به آثار رحمت الهی بنگر ... .

۴.۱ - مژ ده دهنده باران

منظور از اینکه بادها را مبشر خوانده، این است که : بادها مژده باران می‌دهند، چون قبل از آمدن باران باد می‌وزد، «و لیذیقکم من رحمته»- این جمله عطف است بر محل «مبشرات» نه بر ظاهرش، چون در آن معنای تعلیل است، و تقدیر کلام این است که : (یرسل الریاح لتبشرکم و لیذیقکم من رحمته) بادها را می‌فرستد برا ی اینکه شما را مژده دهد، و برای اینکه از رحمت خود به شما بچشاند، و مراد از اذاقه رحمت، رساندن انواع نعمت‌ها است که بر وزیدن باد مترتب می‌شود، چون وقتی باد می‌وزد عمل تلقیح در گلها و میوه‌ها انجام می‌شود، و عفونت‌ها از بین می‌رود، و جو زمین تصفیه می‌شود، و نعمتهایی دیگر از این قبیل که اطلاق جمله، همه را شامل می‌شود .
فخر رازی می‌گوید: جمله «و لیذیقکم من رحمته» (تا شما را از رحمت خود بچشاند) با توجه به اینکه چشانیدن در مورد شی ء قلیل گفته می‌شود، اشاره به این است که تمام دنیا و نعمت دنیا رحمت اندکی بیش نیست، و رحمت واسعه الهی مخصوص جهان دیگر است.

۴.۲ - معنای آیه شریفه

« الله الذی یرسل الریـح فتثیر سحابا ...» کلمه اثاره به معنای تحریک و هم به معنای پاشاندن است. و کلمه سحاب به معنای ابر است. و سماء جهت بالا را گویند. پس هر چه بالای سر آدمی قرار دارد، و سایه بر سرش بیفکند سماء است. کلمه کسف - به کسره کاف و فتحه سین - جمع کسفه به معنای قطعه است. و کلمه ودق به معنای مقداری از باران است. و کلمه خلال جمع خله ، به معنای شکاف است.
و معنای آیه این است که : خدا آن کسی است که بادها را می‌فرستد، و بادها ابرها را به حرکت در آورده، و منتشر می‌کند، و ابرها در جهت جو بالای سر شما گسترده گشته، هر جور که خدای سبحان بخواهد بسط می‌یابد، و خدا آنها را قطعه قطعه روی هم سوار، و در دهم فشرده می‌کند، سپس می‌بینی که مقداری باران از شکاف ابرها بیرون می‌آید، و چون به مردمی که خدا می‌خواهد، برسد، آن مردم خوشحال می‌شوند، و به یکدیگر بشارت می‌دهند، چون ماده حیاتشان و حیات حیوانات و گیاهان به ایشان رسیده.

۴.۳ - آثار رحمت خدا

«فانظر الی ءاثـر رحمت الله...» کلمه آثار جمع اثر است، و اثر به معنای باقی مانده‌ای از چیزی است که بعد از رفتنش بماند، و به هر بیننده بفهماند که قبلا چنین چیزی در اینجا بوده، مانند اثر پا، و اثر ساختمان، لیکن به عنوان استعاره در هر چیزی که متفرع بر چیز دیگری شود، استعمال می‌شودو مراد از رحمت خدا بارانی است که از ابرها فرو می‌ریزد، ابرهایی که به وسیله بادها گسترش یافته، و آثار آن عبارت است از هر چیزی که بر آمدن باران مترتب شود، چون گیاه و درخت و میوه ، که در عین اینکه آثار بارانند آثار حیات یافتن زمین بعد از مردنش نیز هستند و لذا در آیه شریفه فرمود: نظر کن به آثار رحمت خدا، که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می‌کند، که در این عبارت باران را رحمت خدا، و کیفیت زنده کردن زمین بعد از مردنش را آثار آن خوانده، پس زنده شدن زمین بعد از مردنش از آثار رحمت خدا است، و نباتات و اشجار و میوه‌ها از آثار زنده شدن زمین است، با اینکه خود آنها نیز از آثار رحمت هستند، و تدبیر ، تدبیری است الهی، که از خلقت باد و ابر و باران حاصل می‌شود .
«وهو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا وینشر رحمته...» او کسی است که باران نافع را بعد از آنکه مأیوس شدند نازل می‌کند، و دامنه رحمت خویش را می‌گستراند... .


نزول باران، جلوه‌ای از رزاقیت خداوند می باشد: «... و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرت رزقا لکم...» و از آسمان آبی فرو فرستاد، و بوسیله آن میوه‌ها را پرورش داد، تا روزی شما باشد... .
«هو الذی یریکم ءایـته وینزل لکم من السماء رزقا...» او کسی است که آیات خود را به شما نشان می‌دهد، و از آسمان برای شما روزی با ارزشی می‌فرستد... .جمله «و ینزل لکم من السماء رزقا» هم، حجتی دیگر بر یگانگی خدای تعالی است، و این حجت از جهت رزق اقامه شده، می‌فرماید: رزق دادن به بندگان یکی از شؤ ون ربوبیت و الوهیت است و چون همه می‌دانند که رزق از ناحیه خداست، نه از ناحیه شرکای ایشان، پس تنها او رب و اله است.

۵.۱ - ارزاق غیبی و شهودی

مفسرین رزق در آیه را به باران و کلمه سماء را به سمت بالا تفسیر کرده‌اند. و بعید نیست مراد از رزق خود آن ارزاقی باشد که مردم با آن ارتزاق می‌کنند، و مراد از نازل شدن آن از آسمان این باشد که ارزاق از غیب به شهود می‌آیند.
«واختلـف الیل والنهار وما انزل الله من السماء من رزق...» و نیز در آمد و شد شب و روز و رزقی که خداوند از آسمان نازل کرده... .
«وفی السماء رزقکم...» روزی شما در آسمان است ... .



نزول باران و سرسبزی و خرمی زمین در پی آن، نشانه آگاهی دقیق خداوند به نقش باران در چرخه حیات می باشد: «الم تر ان الله انزل من السماء ماء فتصبح الارض مخضرة ان الله لطیف خبیر» آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرستاد و زمین (بر اثر آن) سر سبز و خرم می‌گردد؟ و خداوند لطیف و خبیر است. (از امام کاظم علیه ‌السلام در معنای «لطیف» نقل شده است: اینکه می‌گوییم خداوند لطیف است به دلیل آن است که مخلوقات لطیف آفریده و از اشیای لطیف و ظریف و ناپیدا هم آگاه است. )


باران، جلوه‌ای از قدرت مطلقه خداوند است: «... وتری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت وربت وانبتت من کل زوج بهیج• ذلک بان الله هو الحق... و انه علی کل شیء قدیر» ...زمین را (در فصل زمستان ) خشک و مرده می‌بینی، اما هنگامی که باران را بر آن فرو می‌فرستیم به حرکت در می‌آید و نمو می‌کند، و انواع گیاهان زیبا را می‌رویاند• این به خاطر آنست که بدانید خداوند حق است... و بر هر چیز تواناست.
«و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسکناه فی الارض و انا علی ذهاب به لقادرون» و از آسمان آبی به اندازه معین نازل کردیم و آن را در زمین (در مخازن مخصوصی) ساکن نمودیم و ما بر از بین بردن آن کاملا قادریم.
«فانظر الی ءاثـر رحمت الله کیف یحی الارض بعد موتها ان ذلک لمحی الموتی و هو علی کل شیء قدیر» به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می‌کند، آن کس (که زمین مرده را زنده کرد) زنده کننده مردگان در قیامت است و او بر همه چیز تواناست.

۷.۱ - تجلی اقتدار

نزول باران و سرسبزی کره زمین، تجلی اقتدار مطلق خداوند بر عالم می باشد: «... کمآء انزلنـه من السمآء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذروه الریـح وکان الله علی کل شیء مقتدرا» زندگی دنیا را برای آنها به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو می‌فرستیم، و به وسیله آن گیاهان زمین، سرسبز و درهم فرو می‌روند، اما بعد از مدتی می‌خشکند، به گونه‌ای بادها آنها را به هر سو پراکنده می‌کنند، و خداوند بر هر چیز توانا است.


نزول باران و سرسبزی زمین، جلوه‌ای از لطف و ظرافت تدبیر خداوند است: «الم تر ان الله انزل من السماء ماء فتصبح الارض مخضرة ان الله لطیف خبیر» آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرستاد و زمین (بر اثر آن) سر سبز و خرم می‌گردد؟ و خداوند لطیف و خبیر است.


نزول باران در مناطق مختلف، در قلمرو مشیت خداوند می باشد: «... فتری الودق یخرج من خلاله و ینزل من السماء... فیصیب به من یشاء...» ... در این حال دانه‌های باران را می‌بینی که از آن خارج می‌شود، و از آسمان - از کوههائی که در آنست - دانه‌های تگرگ نازل می‌کند، و هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان می‌رساند ... .
«... ویجعله کسفا فتری الودق یخرج من خلــله فاذا اصاب به من یشاء من عباده اذا هم یستبشرون» ... در این هنگام دانه‌های باران را می‌بینی که از لابلاهای آن خارج می‌شوند، هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد میرساند خوشحال می‌شوند.


بارش باران پس از خشکسالی و نومیدی، نمودی از ولایت ستوده و بی نقص خداوند است: «وهو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا وینشر رحمته وهو الولی الحمید» او کسی است که باران نافع را بعد از آنکه مأیوس شدند نازل می‌کند، و دامنه رحمت خویش را می‌گستراند، و او ولی و حمید است.


۱. حج/سوره۲۲، آیه۵ - ۶.    
۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۴۸۷.    
۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۱۹.    
۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۳۶۴.    
۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۱۲۹.    
۶. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۹.    
۷. رعد/سوره۱۳، آیه۱۶ - ۱۷.    
۸. زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.    
۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۱، ص۴۴۵.    
۱۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۱۶۱.    
۱۱. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۶۳- ۶۴.    
۱۲. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۲۶.    
۱۳. الدر المنثور، سیوطی، ج۴، ص۶۳۱.    
۱۴. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۴۹۲.    
۱۵. شوری/سوره۴۲، آیه۲۷ - ۲۸.    
۱۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۸۱- ۸۳.    
۱۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۴۳۱- ۴۳۵.    
۱۸. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۳۷۰- ۳۷۱.    
۱۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۵۱- ۵۲.    
۲۰. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۴، ص۵۷۹- ۵۸۰.    
۲۱. الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۳۵۲- ۳۵۳.    
۲۲. تفسیر قمی، علی ابن ابراهیم، ج۲، ص۲۷۶.    
۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۵۷.    
۲۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۸، ص۱۹۹.    
۲۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۱۴.    
۲۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۲۰۷.    
۲۷. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۲۷۵.    
۲۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۸.    
۲۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۳۱۴.    
۳۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۱۱۵.    
۳۱. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص۱۸.    
۳۲. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۲۷۵.    
۳۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۳۰۱.    
۳۴. نمل/سوره۲۷، آیه۶۳.    
۳۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۵۵۰.    
۳۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۵۱۸.    
۳۷. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص۷۲.    
۳۸. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۳۹۶.    
۳۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۲۷۵.    
۴۰. روم/سوره۳۰، آیه۴۶.    
۴۱. روم/سوره۳۰، آیه۴۸.    
۴۲. روم/سوره۳۰، آیه۵۰.    
۴۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۲۹۸.    
۴۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۶۳- ۴۶۴.    
۴۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۶۶.    
۴۶. تفسیر رازی، فخز رازی، ج۲۵، ص۱۳۱.    
۴۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۳۰۲- ۳۰۴.    
۴۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۶۷.    
۴۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص۱۳۵- ۱۳۶.    
۵۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۶۸- ۶۹.    
۵۱. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۴۹۹.    
۵۲. شوری/سوره۴۲، آیه۲۸.    
۵۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۸۳.    
۵۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۴۳۵.    
۵۵. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۳۷۱.    
۵۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۵۲.    
۵۷. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۴، ص۵۸۰.    
۵۸. الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۳۵۳.    
۵۹. تفسیر قمی، علی ابن ابراهیم، ج۲، ص۲۷۶.    
۶۰. بقره/سوره۲، آیه۲۲.    
۶۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۹۱.    
۶۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۲۱.    
۶۳. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۰۱.    
۶۴. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۲۴.    
۶۵. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۴۱.    
۶۶. غافر/سوره۴۰، آیه۱۳.    
۶۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۴۸۱.    
۶۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۵۰.    
۶۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۲۹۶.    
۷۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۴۳۰.    
۷۱. جاثیه/سوره۴۵، آیه۵.    
۷۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۲۳۸.    
۷۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۲۳۰.    
۷۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۴۳۱.    
۷۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۱۲۱.    
۷۶. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۲.    
۷۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۵۶۲.    
۷۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۳۳۵.    
۷۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۵، ص۷۱.    
۸۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۲۶۰.    
۸۱. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۱۲۴.    
۸۲. الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۶۱۹.    
۸۳. تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۷۵۵.    
۸۴. حج/سوره۲۲، آیه۶۳.    
۸۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۵۶۹.    
۸۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۱۵۷.    
۸۷. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۳۸۸.    
۸۸. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۱۶۸.    
۸۹. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۷۱.    
۹۰. حج/سوره۲۲، آیه۵ -۶.    
۹۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۴۸۶- ۴۸۷.    
۹۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۱۹.    
۹۳. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۳۶۴.    
۹۴. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۱۲۹.    
۹۵. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۹.    
۹۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۸.    
۹۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۲۸.    
۹۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۲۱۷.    
۹۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۳۹۶.    
۱۰۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۱۸۱.    
۱۰۱. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۵۴۲.    
۱۰۲. تفسیر قمی، علی ابن ابراهیم، ج۲، ص۹۱.    
۱۰۳. روم/سوره۳۰، آیه۵۰.    
۱۰۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۳۰۲- ۳۰۴.    
۱۰۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۶۷.    
۱۰۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص۱۳۵- ۱۳۶.    
۱۰۷. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۶۸- ۶۹.    
۱۰۸. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۴۹۹.    
۱۰۹. کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.    
۱۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۳، ص۴۴۲.    
۱۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۲، ص۴۴۴.    
۱۱۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۲۴۴.    
۱۱۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۳۵۱.    
۱۱۴. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۲۶۳.    
۱۱۵. حج/سوره۲۲، آیه۶۳.    
۱۱۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۵۶۹.    
۱۱۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۱۵۷.    
۱۱۸. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۳۸۸.    
۱۱۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۱۶۸.    
۱۲۰. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۷۱.    
۱۲۱. نور/سوره۲۴، آیه۴۳.    
۱۲۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۱۸۹.    
۱۲۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۵۰۲.    
۱۲۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۴۴۰.    
۱۲۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۲۵۹.    
۱۲۶. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۲۱۱.    
۱۲۷. روم/سوره۳۰، آیه۴۸.    
۱۲۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۳۰۲.    
۱۲۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۶۷.    
۱۳۰. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص ۱۳۶.    
۱۳۱. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۶۸.    
۱۳۲. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۴۹۹.    
۱۳۳. شوری/سوره۴۲، آیه۲۸.    
۱۳۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۸۳.    
۱۳۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۴۳۵.    
۱۳۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۳۷۱.    
۱۳۷. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۵۲.    
۱۳۸. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۴، ص۵۸۰.    
۱۳۹. الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۳۵۳.    
۱۴۰. تفسیر قمی، علی ابن ابراهیم، ج۲، ص۲۷۶.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «باران و صفات خدا ».    



جعبه ابزار