• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باغی (اصطلاحات نظامی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باغی‌،در اصطلاح فقه نظامی به کسی گفته می‌شود که از اطاعت امام عادل چه امام معصوم باشد و چه نایب امام سرپیچی‌ نماید و بر ضد او خروج کند. طبق آیات قرآن و روایات و احکام اسلامی، جنگیدن با اهل بغات واجب است.



بغی مصدر باغی، جمع باغی، بغاة می‌باشد، در لغت به معنی طلب کردن، خواستن، فساد، تعدی، ظلم و خارج شدن از حد و حق آمده است. باغی به کسی می‌گویند که چیزی را طلب کند یا از حد خود تجاوز نماید و ظلم و فساد کند.
[۱] ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۵- ۷۸- ۷۹.



در اصطلاح باغی به کسی گفته می‌شود که از اطاعت امام عادل و بر حق سرپیچی‌ نماید و بر ضد او خروج کند. سرپیچی از اطاعت حاکم عادل شرط بغی است و فرقی ندارد که حاکم عادل، امام معصوم باشد یا نایب امام باشد از قبیل مجتهد جامع الشرایط (ولایت فقیه) شرط مهم عدالت رهبر است.


صاحب جواهر نیز درباره باغی می‌گوید:
«باغی کسی است که علیه حکومت عادل قیام کند. صاحب حکومت خواه امام باشد یا غیر امام.»


علامه حلّی می‌نویسد:
جنگیدن با اهل بغی در زمان غیبت از طرف نایب عام امام هم واجب است.

۴.۱ - اهل بغی

اهل بغی دو دسته هستند:

الف- ذوالفئة: یعنی کسانی که تشکیلات نظامی محکم و سازمان یافته‌ای دارند و به آن رجوع می‌کنند، مثل: اهل شام و اصحاب معاویه در جنگ صفین.
ب- غیر ذوالفئة: گروهی که متشکل نیستند و فرمانده و رهبری ندارند که از او دستور بگیرند یا اینکه گروه و مرکزیتشان متلاشی شده است. مثل: اهل بصره و اصحاب جمل که پس از جنگ جمل تشکیلات و سازمانشان متلاشی شد.
این تقسیم از نظر شیعه و برخی از شافعیه مورد قبول است.
[۸] مروارید، علی‌اصغر، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ص۶۳، ۵۴ و ۲۱۶.
[۹] وسائل الشّیعه، ج۱۵، ص۷۴ و ۹۴.



جنگ با هر دو دسته واجب است، لیکن هر کدام احکام مخصوص به خود دارند. دسته اوّل (ذوالفئه) مجروحان و اسیرانشان کشته شده و فراریانشان تعقیب می‌شوند، امّا دسته دوّم ذوالفئه‌     مجروحان و اسیرانشان کشته نمی‌شوند و فراریانشان تعقیب نمی‌گردند.

۵.۱ - دیدگاه قرآن

قرآن کریم می‌فرماید:
«وَانْ طائِفَتانِ مِنَ‌الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَاصْلِحُوا بَیْنَهُما، فَانْ بَغَتْ احْداهُما عَلَی‌الْاخْری‌ فَقاتِلُوا الَّتی‌ تَبْغی‌ حَتَّی تَفی‌ءَ الی‌ امْرِاللَّهِ؛ اگر دو طایفه از اهل ایمان با هم به جنگ برخیزند، شما مؤمنان بین این دو گروه، صلح و آشتی بر قرار کنید، و اگر یکی از آن دو طایفه به دیگری ظلم کرد، شما با طایفه ظالم و باغی بجنگید تا به فرمان خدا در آیند و ظلم را ترک کنند.»

۵.۲ - دیدگاه کلینی

کلینی (رحمة‌الله‌علیه) از عبدالله بن شریک و از پدرش چنین روایت کرده است: در جنگ صفین حضرت علی (علیه‌السّلام) کسانی را که مقاومت می‌کردند و همچنین مجروحان را می‌کشت و فراریان را تعقیب می‌کرد؛ امّا آن حضرت در جنگ جمل زمانی که دشمن شکست خورد فرمود: فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید و هر کسی به خانه برود و درب را بندد در امان است؛ و این دو سیره متفاوت است. زیرا در جنگ جمل فرماندهانشان کشته شده بودند؛ اما در صفّین معاویه زنده بود.

۵.۳ - روایتی از امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) پیرامون این آیه در باره اهل بصره فرمود:
«وَ هُمُ الَّذینَ بَغَوْا عَلی‌ امیرَ الْمُؤْمِنینَ (علیه‌السّلام) فَکانَ الْواجِبُ عَلَیْهِ قَتْلِهِمْ حَتَّی یَغیؤُا الی‌ امْرِ اللَّهِ؛ اهل بصره و اصحاب جمل کسانی بودند که به طوری ظالمانه با حضرت علی (علیه‌السّلام) جنگ کردند و بر علی (علیه‌السّلام) واجب بود که با آنها بجنگند تا تسلیم حق و امر الهی شوند.


توضیح: اهل بصره به رهبری عایشه از حکومت عدل امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) سر برتافتند و بر ضد آن خروج کرده و جنگ جمل را به راه‌ انداختند. امام نیز با آنان جنگید و با شکستی که نصیبشان ساخت، آنها را به تسیلم در برابر حق واداشت.


۱. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۵- ۷۸- ۷۹.
۲. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج۱۴، ص ۷۸.    
۳. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۹.    
۴. طريحي نجفي، فخرالدين، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۵.    
۵. نجفي جواهري، محمدحسن، جواهر الاحکام، ج۲۱، ص۳۲۲.    
۶. مروارید، علی‌اصغر، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ج۳۱، ص۱۹۹.    
۷. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۲۲، مؤسسة النشر الإسلامي.    
۸. مروارید، علی‌اصغر، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ص۶۳، ۵۴ و ۲۱۶.
۹. وسائل الشّیعه، ج۱۵، ص۷۴ و ۹۴.
۱۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۹.    
۱۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۵۵، دار احياء التراث العربي، بیروت.    
۱۲. کلینی، محد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۱۸۰، دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ ق‌.    



جمعی از نویسندگان، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، اصطلاحات نظامى در فقه اسلامى، ص۲۸.    






جعبه ابزار