• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بایزید انصاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بایزید انصاری همان بایزید بن عبداللّه قاضی بن شیخ محمد معروف به پیر روشن یا روشان است، وی مؤسس جنبش دینی و ملّی در میان افغان‌ها بود.

فهرست مندرجات

۱ - زندگی‌نامه بایزید
       ۱.۱ - دشمن بایزید
       ۱.۲ - نسب بایزید
       ۱.۳ - مادر بایزید
       ۱.۴ - ولادت بایزید
۲ - مهاجرت خانواده بایزید
۳ - بیزاری بایزید از خانواده
۴ - عبادت و تحصیل علم بایزید
۵ - آشنایی بایزید با سلیمان
۶ - تأثیر سلیمان بر نظریات بایزید
۷ - ارتباط بایزید با مرتاضان
۸ - پیمودن مراحل سیر و سلوک
۹ - بازگشت بایزید ب وطن
۱۰ - لقب بایزید میان مردم
۱۱ - دلیل مخالفت مردم با بایزید
۱۲ - برخورد بایزید با مخالفان
۱۳ - تبلیغ خلفای بایزید و برخورد آنها با مشایخ محلی
۱۴ - خلاصه‌ای از عقائد بایزید
۱۵ - نام‌گذاری بایزید به مسکین
۱۶ - مهم‌ترین تعالیم بایزید
۱۷ - تعالیم بایزید در دبستان مذاهب
۱۸ - تبلیغات بایزید در خارج از وطن
۱۹ - مرکز فعالیت بایزید
۲۰ - فرستادن مبلغان به سرزمین‍‌های اطراف
۲۱ - پیش‌بینی متفکران زمان بایزید
۲۲ - دلیل اقدامات جنگی بایزید
۲۳ - نقل اولین جنگ بایزید توسط ملا درویزه
۲۴ - بی‌حرمتی گوجرها به قبر بایزید و اقدام شیخ عمر
۲۵ - محل دفن بایزید
۲۶ - فعالیت‌های ادبی و فرهنگی بایزید
۲۷ - روش بایزید در تألیف رساله‌هایش
۲۸ - نقل احادیث در تألیفات بایزید
۲۹ - مسلط نبودن بایزید به زبان عربی
۳۰ - تقدس آثار بایزید نزد مریدان
۳۱ - داستان‌هایی درباره خیرالبیان و مقصودالمؤمنین
       ۳۱.۱ - توقف لشگر به خاطر خیرالبیان
       ۳۱.۲ - نجات دهنده جان جلال الدین
       ۳۱.۳ - ندای هاتف غیبی به درویش
۳۲ - نگارش آثار به نثر مسجع
۳۳ - اصطلاحات فارسی و عربی در آثار بایزید
۳۴ - آثار معروف بایزید
       ۳۴.۱ - کتاب خیر البیان
       ۳۴.۲ - کتاب مقصودالمومنین
       ۳۴.۳ - معرفی کتاب صراط التوحید
       ۳۴.۴ - کتاب فخرالطالبین
       ۳۴.۵ - کتاب حالنامه
۳۵ - نظر علی محمد درباره متن حالنامه
۳۶ - ویژگی ادبی کتاب حالنامه
۳۷ - شرح زندگی بایزید در حالنامه
۳۸ - رشد فرهنگی افغان‎ها و نخستین منظوم پشتو
۳۹ - پیشرفت موسیقی توسط بایزید
۴۰ - پیروان فرقه بایزید
۴۱ - وضعیت فعلی فرقه بایزید
۴۲ - فهرست منابع
۴۳ - پانویس
۴۴ - منابع



نام او بر مُهرش به صورت «بازید» منقور بوده است.
[۱] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۲ به بعد


۱.۱ - دشمن بایزید


مورخان دوره بابری و دیگران، به تبع حاجی ملامحمّد مشهور به ملازنگی استاد آخوند درویزه
[۲] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۹۲.
، دشمن سرسخت بایزید، پیر روشن را به طنز «پیر تاریک» خوانده‌اند.

۱.۲ - نسب بایزید


بایزید مدعی بود که نسبتش از طریق نیای پنجمش، شیخ سراج الدین، با ۲۱ واسطه به ابوایوب انصاری، صحابی مشهور می رسد.

۱.۳ - مادر بایزید


مادر بایزید اَیمَنه (رجوع کنید به صورت‌های دیگرش، بِهبین، بیبَن)
[۳] میر عبدالرزاق اورنگ آبادی ، مآثر الامراء، ج۲، ص۲۴۳.
نوه عم پدرش و دختر حاج ابوبکر جالَنْدْهَری بود.

۱.۴ - ولادت بایزید


بایزید در حدود سال ۹۳۱، یعنی یک سال پیش از حکومت بابر در هند، در شهر جالندهر متولد شد. پیش از آن‌که به چهل روزگی برسد، پدر او به موطنش شهر کانی گورَم (وزیرستان) رفت.



خانواده بایزید، که از سیطره حکومت بابری به وحشت افتاده بودند، به بِهار مهاجرت کردند (ح ۹۳۶) و از آن‌جا با کاروانی به کانی گورم رفتند.



پدرش عبداللّه، که زنی دیگر داشت و از او فرزندانی چند، از اَیْمَنه دلزده شد و او را طلاق داد. بایزید، که در این زمان حدود هفت سال داشت، پس از این، زندگی خانوادگی خود را ناخوشایند یافت و رفته رفته از پدر و مادر و نابرادریش بیزار شد و اثر این بیزاری همه عمر در او ماند.



تحصیلات اولیه او، به سبب اشتغال به امور خانوادگی و تجارت، ناتمام ماند. هر چند، همّ خود را به عبادت مصروف می‌داشت، هرگاه امکانی می‌یافت، به مطالعه رو می‌آورد و با جدّ و جهد به کسب معرفت و اجرای دقیق مناسک و فرایض دینی می‌پرداخت. با این‌ همه، از هر جهت خود را در فشار می‌دید. پدرش به او اجازه نمی‌داد که به حج رود یا برای تحصیل علم به جای دیگر سفر کند یا مرید پیر طریقتی شود.



در حدود شانزده سالگی، همراه پدر به سفری تجاری رفت. پس از آن نیز چندین سفر دیگر کرد و ظاهراً طی همین سفرها با سلیمان اسماعیلی مذهب ملاقات کرده است.
[۴] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۲ به بعد.




تأثیر سلیمان در بعضی از آرای بایزید، نظیر تأکید مفرطِ او بر نظریه «پیرکامل» و تأویل‌های مکرّرش از جمله درباره ارکان خمسه دین و برخی از آرای حروفی او، مشهود است.
[۵] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ۹۱ به بعد.
[۶] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۲۱۶ به بعد.
[۷] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۲۵۷.




در تذکره الابرار به پیوند بایزید با مرتاضان نیز اشاره و گفته شده است که او نظریه تناسخ ارواح (آواگَوَن) و حلول (اوتار) را از آنان فرا گرفته است.



بایزید رفته رفته مدارج هشت‌گانه سیر و سلوک را پیمود. خود را به «ذکرخفی» (یاد خدا در دل) و در زمان مناسب، به ذکر «اسم اعظم» مشغول می‌داشت.



اینک زمان آن فرا رسیده بود که دیگران را به تعالیم خود فراخواند. از این رو با کاروانی به هند رفت، ولی از قندهار به موطنش بازگشت و صومعه‌ای در زیرِ زمین ساخت و نخست همسرش و چند تن دیگر را به چله نشینی واداشت.



مردم، براساس رؤیاهای خودِ او و دیگران، او را «میانْ روشن» می خواندند.



بایزید با مخالفت‌های بسیاری از جانب مردم ولایت، از جمله پدر و شاگردانش مواجه بود. آنها هوش فوق العاده و منطق قاطعش را در بحث‌ها می‌ستودند، ولی نسبت به صلاحیّت علمی او در تفسیر کلام اللّه و دعوی مهدویّت و الهامات ربّانیش معترض بودند و کافر و منافق خواندن مسلمانان از جانب او را محکوم می‌کردند.



بایزید با معترضان برخوردی قاطع داشت، ولی گاهی نیز از در آشتی درمی آمد.



رفته رفته مریدانش رو به فزونی نهادند و او خلفایی برگزید تا در نقاط دورتر به تبلیغ بپردازند. این خلفا نیز در همه جا با پیران و مشایخ محلّی، که افکار عامه را بر ضدّ این فرقه می‌شوراندند، برخورد داشتند.



عقاید اصلی بایزید را می‌توان به اختصار چنین بیان کرد.
[۸] بایزید انصاری، صراط التوحید، ج ۱، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
معرفتِ ‌حق، فرضِ عین است و این معرفت، که بدون آن طاعات و عبادات و خیرات و مبرّات مقبول خداوند نخواهد شد، جز از طریق «پیرِ کامل» حاصل نمی‌شود، و او کسی است که اهل شریعت و طریقت و حقیقت و معرفت باشد و به مقام قربت و وصلت و وحدت و سکونت (سکینه) رسیده باشد.او مُظهرِ حقایق اسرار الهی و تجسّم «تَخَلَّقوا بأَخلاقِ اللّه» است، یعنی روحش متّصف به اوصاف الهی است،
[۹] بایزید انصاری، صراط التوحید، ج ۱، ص۲۵، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
طلب او و اطاعت از او بر همگان فرض است. اطاعت او اطاعت رسول اللّه، صلی اللّه علیه وآله وسلّم و به تبعِ آن، اطاعت خداست. چنین مرشدِ کاملی خودِ بایزید است. این معنی را، هم در خواب و هم در بیداری، به او گفته‌اند. آنان که به اخلاص اطاعت او کنند، به ارشاد او مقامات مذکور را تا مرحله «توحید» خواهند پیمود.
[۱۰] بایزید انصاری، صراط التوحید، ج ۱، ص۲۴ به بعد، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.




بایزید را «مسکین» گفته‌اند، زیرا به بالاترین مقام که «سکینه» باشد نایل شده است.
[۱۱] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.




در تعالیم او به توبه مبتدیان و خلوت گزینی و چله نشینی سالانه و ذکر خفی اسم الهی و مراقبه و اعمال و ریاضتی از این گونه اهمیتی خاص داده شده است. بنابراین تعالیم، چون سالکان در معراجِ روحانیِ خود به آخرین مقام می‌رسیدند، به احتمال زیاد از ادای تکالیف شرعی آزاد می‌شدند.
[۱۲] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۸ .
.



آنچه در دبستان مذاهب
[۱۳] کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب ، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۴، چاپ رحیم رضازاده ملک ، تهران ۱۳۶۲ ش
درباره تعالیم او آمده است احتمالاً مقررات جنگی دوره‌ای است که بایزید با بابریان و دیگر قبایل افغان که با او خصومت داشتند در نبرد بوده است.



بایزید کار تبلیغ را از دهی آغاز کرد که تا کانی گورم یک روز راه بود ولی با واکنش شدید روبرو شد و به موطنش بازگشت. مخالفت با او چنان بالا گرفت که نزدیک بود به طرد او از جامعه بینجامد. ولی با پیش گرفتن روشی مسالمت آمیز، از پیش آمدن وضعی نامطلوب جلوگیری کرد.



بایزید پس از چند سال تبلیغ و ارشاد در میان ایل‌های منطقه خود به میان سندی‌ها و بلوچ‌ها رفت و سَیّدپور (نزدیک حیدرآباد سند) را مرکز فعالیت‌های خود قرارداد.



نمایندگان بایزید، به رغم مخالفت پیران و علمای رقیب، در همه جا پیروزی ابتدایی چشم گیری به دست آوردند، در این مرحله، بایزید مبلّغانش را نزد حاکم و اشراف و روحانیان سرزمین‌های مجاور فرستاد و آنان را به قبول دعاوی خویش فراخواند. یکی از این مبلّغان نیز نزد اکبرشاه و دیگری نزد میرزا سلیمان بدخشانی رفتند. کسانِ دیگری نیز به هند و بلخ و بخارا گسیل شدند و یک تن نزد سیدعلی ترمذی، مرشدِ آخوند، فرستاده شد. (تذکره، ۹۱ پ)
[۱۴] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۹۱ پ.




برخی از هوشمندان زمانه که ناظر رشد قدرت بایزید بودند، پیش بینی کردند که بزودی او شمشیر خواهد کشید و سبب خونریزی خواهد شد.
[۱۵] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۲۳.
[۱۶] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۲۶.
[۱۷] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۳۷.




علت اقداماتِ جنگی او، چنانکه در حالنامه
[۱۸] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب
روایت شده، چنین است، کاروانی از هند به کابل می‌رفت و در نزدیکی دهی که ساکنانش از پیروان سرسخت و متعصّب بایزید بودند توقف کرد. غفلت تامّ کاروانیان از امور اخروی، روستاییان را به خشم آورد. کالای کاروانیان را به یغما بردند و تباه کردند. این واقعه خشم حکومت کابل را برانگیخت، به طوری که مردم آن روستا را قتل عام کردند و کودکانشان را به اسارت بردند. ولی بایزید به تپه‌ای در منطقه یوسف زئی گریخت. در آن‌جا او را محاصره کردند، امّا بایزید با ایشان جنگید و حلقه محاصره را گسست و خود را به خیبر و تیراه رساند. او این رزمگاه نخستین را آغازپور نامیده است. این جنگ در بقیه حیات بایزید، به مدّت دوسال ونیم، ادامه یافت، تا آن‌که درگذشت.



تفصیل جنگ در حالنامه نیامده، ولی ملاّ دَرویزه آن را نقل کرده است.به گفته او، محسن خان غازی که لشکری از جلال آباد آورده بود سرانجام در محل تُرّاغَه بایزید را شکست داد. بایزید، که پای پیاده به تپه‌ها گریخته بود، رنجور از آلام خستگی و تشنگی عاقبت الامر در سال ۹۸۰ در کالاپانی درگذشت و در هشت نگر به خاک سپرده شد.
[۱۹] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ۹۳ پ.




پس از آن‌که برخی از گوجَرها شبانه به قبر او بیحرمتی کردند، شیخ عمر، فرزند و خلیفه بایزید، تابوت بایزید را از قبر بیرون آورد و آن را در جنگ‌ها پیشاپیش خود حرکت می‌داد تا آن‌که در گیرودار یکی از جنگ‌ها (۹۸۹) تابوت در رود سند افتاد.



گویند بعدها آن را بازیافتند و در بهتّه‌پور دفن کردند.
[۲۰] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ص۴۸۳ به بعد، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب
[۲۱] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ص۴۹۳-۵۲۵، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب
ظاهراً از این محل تا کانی گورم سه روز راه است.
[۲۲] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۱۵۶.




بایزید شرح حالی آمیخته با نکات تبلیغی از خود نوشته و چندین رساله در شرح عقاید فرقه خویش تألیف کرده است که از آن میان سه رساله در دسترس است.



روش او در تألیف این آثار آن است که آیه یا آیاتی از قرآن نقل می‌کند و سپس احادیث مناسبی (که داوریش درباره صحّت یا عدم صحّت آن‌ها چندان دقیق نیست) بر آن می‌افزاید و در پی آن‌ها، هرجا که ممکن باشد، اقوال مشایخ و اولیا را نیز می‌آورد. این شیوه اغلب در آثار او تکرار می‌شود.



از جمله احادیثی که نقل می‌کند آن‌هایی است که او «احادیث قدسی» می خواند و برخی از آن‌ها خطاب به خود او است.
[۲۳] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب ، گ۸۷.
[۲۴] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ۱۶۰.




حتی با علم به این واقعیت که آنچه از نسخ خطی آثارش به ما رسیده نسخی متأخر است، تسلط او بر زبان عربی، از نظر ادبی، ضعیف و نوشته هایش دارای اغلاط نحوی است. دشمن اصلی و معاصر او، ملاّ درویزه، در خیرالبیان او کلماتی یافته که به تعبیر او بدون رابطه نحوی است.
[۲۵] آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۹ پ.




این آثار را او خود برای اعضای خانواده و دیگر مریدانش می‌خواند و توضیح می‌داد
[۲۶] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ۶۸۹.
و کتاب خیرالبیان و مقصودالمؤمنین بالاخص در نزد آنان حالتی مقدس گونه یافت. بایزید مدعی بود که خیرالبیان به او الهام شده است.




۳۱.۱ - توقف لشگر به خاطر خیرالبیان


گویند وقتی یوسف زئی‌ها شیخ عمر، پسر بایزید، را شبانگاه با شتاب دنبال می‌کردند، عمر، که از سر غفلت کتاب خیرالبیان را در جایی در مسیر خود جاگذاشته بود، سپاه را متوقف ساخت و چندان درنگ کرد تا کتاب را باز آوردند.
[۲۷] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ۴۹۸.


۳۱.۲ - نجات دهنده جان جلال الدین


درباره مقصودالمؤمنین نیز گویند که نجات دهنده جانِ جلال الدین، فرزند دیگر بایزید، بوده است، زیرا هرگاه که این کتاب را با خود داشت از زخم شمشیر و خنجر دشمنان مصون بود.

۳۱.۳ - ندای هاتف غیبی به درویش


گویند وقتی درویشی را هاتف غیبی ندا داد که گوشه نشینی اختیار کند و به مطالعه این دو کتاب بپردازد.
[۲۸] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ۳۹۰.
داستان‌هایی از این گونه درباره او نقل شده است.



به حکایت آنچه از نثر پشتویِ او باقی مانده، به نظر می‌رسد که او می‌کوشیده است تا به پیروی از نمونه‌های عربی و فارسی، به نثر مسجع بنویسد، هرچند موجب خلل در شیوه زبان پشتو باشد.



در آثار بایزید به سبب نوع موضوعات (دین و عرفان و اخلاق) اصطلاحات متعارف عربی و فارسی فراوانی در کنار کلمات پشتو
[۲۹] حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
قرار گرفته است.



آثار شناخته شده بایزید از این قرار است.

۳۴.۱ - کتاب خیر البیان


خیرالبیان، در چهل «بیان» (فصل)نوشته شده.
[۳۰] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
بعضی از قسمت‌های این کتاب به عربی و فارسی و برخی به پشتو و هندی است. وقتی که بایزید در بستر مرگ بود و مریدان آخرین وصیت او را جویا شدند، آنان را به توجه به خیرالبیان سفارش کرد و گفت که آنچه به او الهام شده در این کتاب ضبط است،
[۳۱] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ ۴۸۳.
این کتاب در اثبات وحدت وجود است. مولانا عبدالقدوس براساس نسخه توبینگن آن را تصحیح کرد و در سال ۱۹۶۷ در ۳۰۱ صفحه در پیشاور جزو انتشارات پشتو آکادمی به چاپ رساند.کتاب خیرالبیان، گذشته از ارزش دینی، به اعتبار این‌که قدیمی‌ترین متن مدوّن و موجود در پشتو است، در تاریخ ادبی آن زبان اهمیتی خاص دارد.

۳۴.۲ - کتاب مقصودالمومنین


مقصودالمؤمنین کتابی است به عربی که میرولی مسعودخان آن را براساس دو نسخه خطی تصحیح و در سال ۱۹۷۶ جزو انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی در ۳۷۳ صفحه چاپ کرده است، این کتاب به موضوعاتی چون وعظ و نصیحت، عقل، ایمان، خوف، رجا، روح، شیطان، قلب، نفس، دنیا، آخرت، توکل و توبه، و مقامات هشت گانه (شریعت، طریقت، حقیقت، معرفت، قربت، وصلت، وحدت، سکونت) می پردازد.

۳۴.۳ - معرفی کتاب صراط التوحید


صراط التوحید به عربی و فارسی نوشته شده است. بایزید در این رساله، که قسمتی از آن شرح حیات خود اوست، در آغاز به وصف مقاماتی که در سیر روحانی خود تا مرحله «پیرِ کامل» پیموده است می‌پردازد، و با رساله‌ای، که بویژه خطاب به ملوک و امراست، پایان می‌پذیرد. این رساله به نصیحت امرا می‌پردازد و مراحل مختلف ارتقای نفس انسانی را، که فقط با ارشاد پیر کامل امکان می‌یابد، وصف می‌کند و از آنان می‌خواهد که نزد چنان پیری توبه کنند،
[۳۲] ۱۸۴ به بعد، بایزید انصاری، ج۱، ص۷۱ و بعد، صراط التوحید، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
ومی گوید آنان که زیر نظر وی یا خلفایش به ریاضت و مجاهده پرداخته‌اند به حسب لیاقت خویش از عنایت الهی برخوردارند، زیرا برای «تقرّب» لیاقت و اخلاص ضروری است. در خاتمه رساله، سال تألیف آن ۹۷۸ ضبط شده و مؤلف افزوده است که هرکس آن را بخواند و بدان عمل کند «علم التوحید» را خواهد آموخت. بایزید نسخه ای از این رساله را با فرستاده‌ای خاص نزد اکبرشاه فرستاد و او از وصول آن خوشحال شد.
[۳۳] علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
این رساله به تصحیح محمّد عبدالشکور به طبع رسیده است.

۳۴.۴ - کتاب فخرالطالبین


فخرالطالبین رساله ای است که بایزید در زمانی که آثارش را برای امرای مختلف می‌فرستاد آن را برای میرزا سلیمان حاکم بدخشان ارسال داشته است و اکنون هیچ نسخه ای از آن موجود نیست.

۳۴.۵ - کتاب حالنامه


حالنامه (به فارسی)، زندگی‌نامه بایزید به قلم خود او که بعدها علی محمد «مُخْلِص» بن ابوبکر قندهاری، «خانه زادِ» اولاد بایزید و یکی از خلفای این فرقه، آن را بازنویسی کرده و بسط داده است. یک نسخه بدون تاریخ از این کتاب در دانشگاه اسلامی علیگره (گنجینه سبحان اللّه، ش ۹۲۰ـ۹۳۷) موجود است که دانشگاه پنجاب اخیراً از آن نسخه‌ای تهیه کرده است، در این مقاله ارجاعات بدین نسخه است. از این کتاب نسخه دیگری نمی‌شناسیم، ولی کنت نوئر (رجوع کنید به ترجمه انگلیسی، ج ۲، ص ۱۴۸) به برخی «پاره‌های موجود» از آن اشاره کرده است.



علی محمّد در دیباچه کتاب می‌گوید که متن حالنامه بایزید به مرور زمان «تغییر و تبدیل» یافته بود و نیز مقتضی بود که ذیلی درباره جنگ‌های فرزندان و نوادگان بایزید، به آن افزوده شود، بنابراین، به درخواست برخی دوستان به این کار پرداخت و از منابع کتبی و شفاهی بهره جست.



این روایت، که تاریخ وقایع را تا زمان اورنگ زیب
[۳۴] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۰۶۹ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۷۲۹.
ادامه داده است، هرچند حاوی استطرادات منظوم و منثور طولانی (غالباً نوشته خود او) درباره تعالیم فرقه و حوادث جزئی راجع به مؤمنان است، دارای مزایای ادبی بسیاری نیز هست.



در بخش نخست کتاب، که شامل شرح مفصل زندگی بایزید است، تاریخ‌های اندکی یافت می‌شود و برخی از آن‌ها هم، در مقایسه با آن تاریخ‌ها در قسمت‌های بعدی کتاب، مشکوک می‌نماید. در شرح زندگی بایزید نیز جزئیات جنگ‌های او با مغولان (در دو سال ونیم پایان عمرش) نیامده است، و این بخش از کتاب ناگهان پایان می‌یابد، ولی مؤلف شرحی مفصل درباره دودمان بایزید و انساب آن‌ها از زن و مرد آورده است.



در حالنامه
[۳۵] علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۵۳ و بعد.
ادعا شده است که بایزید در رشد فرهنگی افغانان سهم بسزایی داشته و نخستین کسی است که به زبان پشتو قصیده و غزل و رباعی و قطعه و مثنوی سروده است و پیش از او کسانی فقط یکی دو بیت به این زبان سروده بودند. البته این سخن مبالغه آمیز است، زیرا، از زمان‌های خیلی پیشتر از آن، قصیده و نظایر آن به پشتو موجود است. ولی می‌توان گفت که فرزندان و خلفای بایزید به تبع او اشعار بسیاری به زبان پشتو سرودند. افغانان خارج از حوزه این فرقه هم از اینان پیروی کردند واین خود انگیزه‌ای برای استفاده بیش‌تر از پشتو به عنوان زبان ادبی شد.



پیرِ روشن در پیشرفت موسیقی سرزمین خود نیز سهمی دارد. حاجی محمّد، از خلفای میرفضل اللّه ولی (متوفی سال ۷۹۶)، چند تار به رباب افزود و، در نتیجه تعلیمات او، موسیقی دانانِ افغان الحان جدیدی ساختند، که عموماً خاص رقص بود، ولی نوازندگان نمی‌توانستند آن‌ها را با آهنگ صحیح بنوازند. بایزید آهنگ آن‌ها را اصلاح کرد و با راهنمایی او نوازندگان توانستند «سرود سلوک» (نوعی ترانه صوفیانه) ودیگر الحان خوشایند، و نیز شش مقام را بسرایند.(دهناسری ؟)، پنج پرده، چهارپرده، سه پرده، آهنگ‌های نظامی (برای میدان جنگ)، و مقام شهادت.
همچنین تعمیم رسم الخط افغانی را به بایزید نسبت داده‌اند.



پیروان این فرقه به سبب کشته شدن در جنگ‌های داخلی و خارجی و مخالفت شدید علما، در قسمت‌های مختلف هندوستان پراکنده شدند وتقریباً از میان رفتند.



گویند عقاید این فرقه امروز فقط درمیان بازماندگان مؤسس آن در تیراه و کوهات و برخی از پَتهان‌های اورک زئی و بَنْگَشْ پیروانی دارد. (رجوع کنید به فرهنگ جغرافیایی ناحیه پیشاور، ص ۶۰، و نیز لیدن ۷ ج۱۱، ص ۳۶۳).



(۱) آخوند درویزه، تذکره الابرار و الاشرار (فارسی)، تألیف ۱۰۲۱، نسخه خطی دانشکده پنجاب، بدون تاریخ کتابت، گ ۸۲ به بعد.
(۲) آخوند درویزه ، مخزن الاسلام، نسخه خطی نویسنده مقاله، گ ۸ پ، ۱۵۱ پ.
(۳) بایزید انصاری، صراط التوحید، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
(۴) بایزید انصاری ، مقصودالمؤمنین، نسخه خطی نویسنده مقاله.
(۵) میر عبدالرزاق اورنگ آبادی، مآثر الامراء.
(۶) عبدالجبّار شاه ستهانوی، عبره لاولی الابصار (اردو)، ص ۴۵ به بعد (به خط مؤلف).
(۷) علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
(۸) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۹) معارف (مجله به زبان اردو، چاپ اعظم گره)، ج ۹، ش ۶ (۱۹۲۷)، ص ۴۳۰.


 
۱. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۲ به بعد
۲. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۹۲.
۳. میر عبدالرزاق اورنگ آبادی ، مآثر الامراء، ج۲، ص۲۴۳.
۴. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۲ به بعد.
۵. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ۹۱ به بعد.
۶. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۲۱۶ به بعد.
۷. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۲۵۷.
۸. بایزید انصاری، صراط التوحید، ج ۱، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
۹. بایزید انصاری، صراط التوحید، ج ۱، ص۲۵، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
۱۰. بایزید انصاری، صراط التوحید، ج ۱، ص۲۴ به بعد، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
۱۱. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
۱۲. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۸ .
۱۳. کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب ، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۴، چاپ رحیم رضازاده ملک ، تهران ۱۳۶۲ ش
۱۴. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۹۱ پ.
۱۵. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۲۳.
۱۶. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۲۶.
۱۷. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۳۷.
۱۸. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب
۱۹. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ۹۳ پ.
۲۰. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ص۴۸۳ به بعد، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب
۲۱. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ص۴۹۳-۵۲۵، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب
۲۲. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۱۵۶.
۲۳. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب ، گ۸۷.
۲۴. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ۱۶۰.
۲۵. آخوند درویزه ، تذکرة الابرار و الاشرار (فارسی )، تألیف ۱۰۲۱، نسخة خطی دانشکدة پنجاب ، بدون تاریخ کتابت ، گ ۸۹ پ.
۲۶. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ۶۸۹.
۲۷. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ۴۹۸.
۲۸. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ۳۹۰.
۲۹. حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
۳۰. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
۳۱. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب، گ ۴۸۳.
۳۲. ۱۸۴ به بعد، بایزید انصاری، ج۱، ص۷۱ و بعد، صراط التوحید، چاپ محمّد عبدالکشور، پیشاور ۱۹۵۲.
۳۳. علی محمد بن ابوبکر قندهاری، حالنامه پیر دستگیر، نسخه خطی، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانه دانشگاه پنجاب.
۳۴. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۰۶۹ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۷۲۹.
۳۵. علی محمد بن ابوبکر قندهاری ، حالنامه پیر دستگیر ، نسخة خطی ، ش ۱۱۰۲۵ و ۷۴۵ کتابخانة دانشگاه پنجاب، گ ۴۵۳ و بعد.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بایزید انصاری»، شماره۴۲۹.    



جعبه ابزار