• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی مغیره اصلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی مغیره ، تیره اصلی بنی مخزوم و از قبایل بزرگ قریش بود.

فهرست مندرجات

۱ - شناسنامه
۲ - بنی مغیره قبل از اسلام
       ۲.۱ - مشاغل بنی مغیره
       ۲.۲ - معاملات ربوی بنی مغیره
       ۲.۳ - گرایش به آیین زنادقه
       ۲.۴ - حضور فرزندان مغیره در جنگهای قبیله‌ای پیش از اسلام
       ۲.۵ - همپیمانان بنی مغیره
       ۲.۶ - فخرفروشی بنی مغیره
       ۲.۷ - از ویژگیهای بنی مغیره در دوره جاهلیت
       ۲.۸ - مقامات علمی بنی مغیره
       ۲.۹ - از مشاهیر بنی مغیره
۳ - بنی مغیره و اسلام
       ۳.۱ - شأن نزول آیه ۱۰۳ سوره نحل
۴ - مشرکان بنی مغیره
       ۴.۱ - شکنجه خاندان یاسر به جرم اسلام خواهی
       ۴.۲ - شأن نزول آیه ۱۰۶ سوره نحل
       ۴.۳ - جلوگیری از پیوستن مسلمانان به پیامبر
۵ - شیوه‌های مشرکان برای مبارزه با پیامبر
       ۵.۱ - استهزا آیات قرآن و مسلمانان
       ۵.۲ - استفاده از روش اقتسام
              ۵.۲.۱ - منظور از مقتسمون
       ۵.۳ - تکذیب و انکار آیات خداوند
       ۵.۴ - بهره گیری از توان نظامی
              ۵.۴.۱ - نخستین درگیری مشرکان قریش با مسلمانان
              ۵.۴.۲ - حضور مشرکان بنی مغیره درجنگهای بدر و احد
              ۵.۴.۳ - بنی مغیره در جنگ خندق
۶ - بنی مغیره پس از پیامبر اکرم
۷ - فهرست منابع
۸ - پانویس
۹ - منبع


بنی مغیره به تبار مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم گفته می‌شد.
[۱] النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
شمار فراوان و بزرگی بنی مغیره، آنان را از خاندانهای صاحب نام قریش و مخزوم به حساب آورد. ابوهاشم مغیرة بن عبدالله که در میان قریش جایگاهی بلند داشت، دارای چندین پسر بود؛ از جمله: هاشم، هشام، مهشّم (ابوحذیفه)؛ عمرو (ابوربیعه)؛ حذیفه (ابوامیه)؛ خداش، زهیر، تمیم (ابوزهیر)؛ فاکه، ولید، عبدشمس، حفص و عثمان.
[۸] النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.



بنی مغیره پیش از اسلام در شهر مکه می‌زیستند
[۱۲] اخبار مکه، ج۲، ص۲۱۸.
[۱۳] اخبار مکه، ج۲، ص۲۲۳-۲۲۴.
[۱۴] اخبار مکه، ج۲، ص۲۴۲.
[۱۵] اخبار مکه، ج۲، ص۲۵۷.
[۱۶] اخبار مکه، ج۲، ص۲۵۹.
[۱۷] اخبار مکه، ج۲، ص۲۹۰.
[۱۸] اخبار مکه، ج۲، ص۲۹۲.
؛ اما در دوره اسلامی افزون بر مکه در سراسر سرزمینهای اسلامی پراکنده شدند. شهرهای مدینه ،
[۱۹] النسب، ص۲۱۰.
یمن ، بصره ،
[۲۵] النسب، ص۲۱۰.
کوفه و شام
[۳۶] انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۳.
از مکانهایی بود که اعضای این قوم در آن سکونت یافته، یا رفت و آمد می‌کردند.

۲.۱ - مشاغل بنی مغیره

بنی مغیره بیشتر به بازرگانی و سوداگری می‌پرداختند. آنان بر اثر در اختیار داشتن کاروانهای تجاری و جابه جایی کالاهای رایج آن روزگار، از توانگران قریش به شمار می‌آمدند. برخی مفسران، ذیل آیه «و ذَرنی والمُکَذِّبینَ اولِی النَّعمَةِ و مَهِّلهُم قَلیلا» گزارشهایی آورده‌اند که بر پایه آنها «اُولِی النَّعمَةِ» (صاحبان ثروت و رفاه ) به بنی مغیره تاویل شده است.
[۴۰] زادالمسیر، ج۸، ص۳۹۲.
[۴۱] التکمیل والاتمام، ص۴۵۲.
[۴۲] تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۳۱.
عبدالله بن ابی ربیعه از تاجران توانگر بنی مغیره اموال فراوانی داشت. وی به تنهایی هزینه یک ساله پوشش کعبه را می‌پرداخت، در حالی که تمام قریش اموال و دارایی خود را جمع می‌کردند تا بتوانند در یک سال خانه کعبه را پرده بپوشانند. عبدالله بن ابی ربیعه را از همین رو « عِدْل » می‌گفتند که به تنهایی با قریش برابری می‌کرد.
[۴۳] نسب قریش، ص۳۱۷.
[۴۴] انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۶.
[۴۵] الاغانی، ج۱، ص۷۳؛ ۷۵.


۲.۲ - معاملات ربوی بنی مغیره

بنی مغیره با برخی تیره‌ها از جمله بنی عمروبن عمیر از دوره جاهلی معاملات ربوی داشتند؛ ولی با نزول آیات حرمت ربا
[۴۷] جامع البیان، مج ۳، ج۳، ص۱۴۶.
[۴۹] مجمع البیان، ج۲، ص۶۷۳-۶۷۴.
[۵۱] جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۱۱۹.
[۵۲] الدرالمنثور، ج۲، ص۳۱۴.
این معاملات نیز برچیده شد.

۲.۳ - گرایش به آیین زنادقه

فرزندان مغیره که با عنوان بنی مغیره از آنها یاد شده معاصر پیامبر بودند، از این رو از قبیله‌های نوظهور قریش به حساب می‌آمدند. اینان در بسیاری از آداب و آیینهای دوره جاهلیت قریش مشارکت داشتند؛ همچنین گفته شده: بعضی اعضای بنی مغیره به پیروی از نصارای حیره به آیین زندقه گرایش داشتند. ولیدبن مغیره از سران بلندپایه این قبیله و از بزرگان قریش به آیین زندقه گروید و در شمار زنادقه قریش درآمد. این گزارش می‌تواند بیانگر فاصله گرفتن این قبیله از بت پرستی باشد.

۲.۴ - حضور فرزندان مغیره در جنگهای قبیله‌ای پیش از اسلام

منابع از حضور فرزندان مغیره در جنگهای قبیله‌ای پیش از اسلام خبر می‌دهند. آنان در « حرب الفجار » چهارم معروف به « یوم عکاظ » با مشارکت قریش به جنگ بنی کنانه برخاستند. بنی مغیره در این جنگ شجاع و سرسخت ظاهر شده، پایدارتر بودند.
[۵۷] الاغانی، ج۲۲، ص۷۱.
هشام بن مغیره از سران بنی مغیره، ریاست و فرماندهی را در این جنگ سخت بر عهده داشت. در درگیری میان بنی جذیمه از تیره‌های کنانی با بنی مغیره در دوره جاهلی فاکه بن مغیره کشته شد. این امر باعث شد دشمنی این دو گروه تا پس از اسلام کشیده شود و خالد بن ولید چندین سال بعد در سریه بنی جذیمه به انگیزه انتقام عمویش فاکه افراد بسیاری از این قبیله را بکشد.
[۶۱] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۱.


۲.۵ - همپیمانان بنی مغیره

بنی مغیره مدت کوتاهی را با آل صُعِیْر همپیمان بود. آل عمرو بن اعظم تیره‌ای از قبیله بزرگ خزاعه ، از دیگر همپیمانهای بنی مغیره بود. یاسر و پسرش عمار نیز با پیمانی به بنی مغیره پیوستند. یاسر که از یمن به مکه آمده بود، با ابوحذیفه بن مغیره همپیمان شد و کنیز او سمیّه را به زنی گرفت. عمار از سمیه زاده شد و ابوحذیفه او را آزاد کرد. به همین سبب در گزارشهایی عمار بن یاسر از موالیان بنی مغیره معرفی شده است.
[۶۴] اختیار معرفة الرجال، ص۳۴.
بر پایه برخی از این گزارشها پیمان عمار با بنی مغیره تا دوره اسلامی (عصر عثمان ) نیز کشیده شد. مغیریها وقتی شنیدند که عثمان و اطرافیانش عمار یاسر را سخت کتک زده‌اند، خشمگین شده، عثمان را تهدید کردند که اگر عمار بمیرد، یکی از بزرگان بنی امیه را خواهند کشت.

۲.۶ - فخرفروشی بنی مغیره

در مکه رقابتهایی هم میان قبایل منشعب از قُصَیّ بن کلاب و بنی مغیره به چشم می‌خورد. جمعی از ایشان با آل قُصَیّ در افراد و انساب خود فخر می‌کردند و هریک می‌کوشید با معرفی افراد صاحب نام قبیله خود بر دیگری ببالد.

۲.۷ - از ویژگیهای بنی مغیره در دوره جاهلیت

از ویژگیهای بنی مغیره در دوره جاهلیت و حتی دوره اسلامی ، گشاده دستی، اطعام و مهمان نوازی بود. بسیاری از مغیریها به بخشندگی، اطعام دیگران، مهمان نوازی، شجاعت ، پایداری و... شهرت داشتند؛ از جمله: مغیرة بن عبدالله (سر قبیله) ، هشام بن مغیره ، مغیرة بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام ، ابوامیه حذیفه بن مغیره ، عبدالله بن عبدالرحمن بن ولید بن عبد شمس و حفص بن مغیره . پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سخنانی دو خصوصیت نیک بنی مغیره را چنین برشمرد: خورانیدن غذا به دیگران و شجاعت و شدت در سختیها.
[۷۵] الاغانی، ج۱، ص۷۴-۷۵.
[۷۶] الکامل، ج۵، ص۳۸۴.


۲.۸ - مقامات علمی بنی مغیره

بنی مغیره از دوران جاهلیت تا عصر خلفای عباسی چهره‌هایی بنام را در خود پروراند. بسیاری از اینها در میان قریش و مردمان زمانه خویش جایگاهی بلند کسب کردند و از بزرگان و سران قریش و قبیله خود بودند. شعر ،
[۷۷] النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
خطابه ،
[۸۴] البیان و التبـیـین، ج۱، ص۱۹۶.
حدیث ، فقه ، قضا و حکومت و ریاست
[۹۱] النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
از منصبهایی بود که بسیاری از بنی مغیره در طول دوران جاهلی و اسلامی بدانها دست یازیده، از افراد برجسته این عرصه شدند.

۲.۹ - از مشاهیر بنی مغیره

شماری از مشاهیر بنی مغیره عبارت‌اند از: مغیرة بن عبدالله، هشام بن مغیره، حارث بن هشام ، عبدالرحمن بن حارث بن هشام ، ابوبکر عبدالرحمن بن حارث بن هشام ، عکرمة بن خالد بن عاص بن هشام ، ابوامیة بن مغیره، زهیربن ابی امیه ، عبدالله بن ابوربیعه (بحیرا یا بجیرا) ، عبدالرحمن بن عبدالله بن ابی ربیعه ، حارث بن عبدالله بن ابی ربیعه ،
[۱۱۴] البیان و التبـیـین، ج۱، ص۱۹۶.
ولید بن مغیره، خالد بن ولید، هشام بن اسماعیل بن هشام بن ولید ، ایوب بن سلمة بن عبدالله بن ولید بن ولید و حفص بن مغیره .


سلمة بن هشام ، عیاش بن ابی ربیعه و ‌ام سلمه بنت ابی امیه
[۱۳۱] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶۸.
از نخستین گرویدگان به اسلام در مکه بودند؛ اما اسلام عمده ایشان تا فتح مکه در سال هشتم به تاخیر افتاد. این عده در حوادث زمان پیامبر و جنگهای فتح مکه، حنین
[۱۳۹] انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۰-۲۰۱.
و طائف
[۱۴۰] المغازی، ج۳، ص۹۳۸.
[۱۴۲] العلل و معرفة الرجال، ج۳، ص۴۲۰.
همچنین فتوحات دوره خلفا مانند جنگ یمامه
[۱۴۳] نسب قریش، ص۳۳۰.
[۱۴۴] تاریخ ابن خیاط، ص۷۳.
و یوم اجنادین
[۱۴۵] النسب، ص۲۰۹.
[۱۴۶] نسب قریش، ص۳۰۳.
( یرموک ) شرکت داشتند. جمعی از بنی مغیره در این درگیریها به شهادت رسیدند.
[۱۴۹] المغازی، ج۳، ص۹۳۸.
[۱۵۰] النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
[۱۵۱] المنتظم، ج۳، ص۵۹.


۳.۱ - شأن نزول آیه ۱۰۳ سوره نحل

از جمله کسانی که در مکه به پیامبر ایمان آورد، یکی از غلامان بنی مغیره بود. برابر گزارشی که ذیل آیه ۱۰۳ نحل آمده است، پیامبر در مکه آیه‌های قرآن را به غلامی از بنی مغیره به نام «یعیش» که زبان عربی نمی‌دانست، می‌آموخت. مشرکان قریش و از جمله بنی مغیره، پیامبر را متهم کردند که قرآن را از این فرد می‌آموزد. خداوند با ردّ این اتهام، آیه یاد شده را فرو فرستاد:
[۱۵۲] جامع البیان، مج ۸، ج۱۴، ص۲۳۲.
«و لَقَد نَعلَمُ اَنَّهُم یَقولونَ اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلحِدونَ اِلَیهِ اَعجَمیٌّ وهـذا لِسانٌ عَرَبیٌّ مُبین». «بغنس»،
[۱۵۴] روض الجنان، ج۱۲، ص۹۸.
«جبر»،
[۱۵۵] غرر التبیان، ص۳۰۵.
«مقیس» از دیگر نامهایی است که برای این غلام، برده شده است.
گزارشهایی در دست است که پیامبر بعضی از مسلمانان بنی مغیره را در سرزمینهای اسلامی می‌گمارده است. ایشان عبدالله بن ابی ربیعه را که پیش از مسلمان شدن از سران قریش و ثروتمندان بنی مغیره بود، بر منطقه «جَنَد» و توابع آن گمارد. وی تا پایان عمر خلیفه دوم بر این ناحیه منصوب بود.
[۱۵۷] الاغانی، ج۱، ص۷۵.



بیشتر اعضای بنی مغیره، به ویژه سران آنان، در آغاز با پیامبر و پیروان ایشان مخالفت ورزیده، همپای مشرکان قریش به رویارویی و ستیز با اسلام برخاستند. آنها شیوه‌ها و شگردهای گوناگونی را برای پیشگیری از نفوذ بیشتر اسلام به کار می‌گرفتند که حبس، قتل و شکنجه مسلمانان، استهزا ، اقتسام، تکذیب و درگیریهای نظامی از جمله آنها بود.

۴.۱ - شکنجه خاندان یاسر به جرم اسلام خواهی

خاندان یاسر از نخستین مسلمانان مکه بودند که سران بنی مغیره آنان را به جرم اسلام خواهی سخت شکنجه کردند. عمار، جان دادن پدرش یاسر و مادرش سمیه را در زیر شکنجه‌های بی امان مشرکان بنی مغیره می‌دید و خود نیز به بدترین شکل شکنجه می‌شد. مشرکان عمار را در چاهی افکندند و تهدید کردند که اگر از آیین اسلام دست برنداشته، زبان به کفر نگشاید، او را همانند پدر و مادرش خواهند کشت.

۴.۲ - شأن نزول آیه ۱۰۶ سوره نحل

قتل پدر و مادر و سرسختی و قساوت مشرکان سرانجام عمار را وادار کرد تا به ظاهر و از سر اکراه کفر بگوید و از اذیت و آزار کشنده آنان برهد.
[۱۵۸] جامع البیان، مج ۸، ج۱۴، ص۲۳۷.
[۱۵۹] روض الجنان، ج۱۲، ص۱۰۲.
در این باره آیه ۱۰۶ نحل فرود آمد: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ‌ایمـنِهِ اِلاّ مَن اُکرِهَ و قَلبُهُ مُطمـَئِنٌّ بِالایمـنِ ولـکِن مَن شَرَحَ بِالکُفرِ صَدرًا فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللّهِ ولَهُم عَذابٌ عَظیم» و خشم و عذاب الهی را متوجه کافران دانست.

۴.۳ - جلوگیری از پیوستن مسلمانان به پیامبر

مشرکان بنی مغیره با حبس مسلمانان نخستین در مکه، آنان را از پیوستن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مهاجرت به مدینه باز می‌داشتند. بنی مغیره ‌ام سلمه را که می‌خواست همراه ابوسلمه همسرش و پسر خرد سالش سلمه به مدینه هجرت کند، دستگیر و بیش از یک سال زندانی کردند.
[۱۶۲] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶۸-۴۶۹.
[۱۶۵] انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۲۱-۲۲۲.
ابوجهل از مشرکان سرسخت بنی مغیره با همدستی دیگر همکیشان خود برادرانش سلمة بن هشام و عیاش بن ابی ربیعه (برادر مادریش) را پس از ضرب و شتم به زندان انداخته، از پیوستن آن دو به پیامبر در مدینه جلوگیری کردند.




۵.۱ - استهزا آیات قرآن و مسلمانان

یکی از شیوه‌هایی که مشرکان برای مبارزه با پیامبر و پیروانش به کار می‌بستند، استهزا و تمسخر آیات قرآن و مسلمانان بود. ولیدبن مغیره، از سرکرده‌های بنی مغیره، یکی از استهزا کنندگانی به شمار می‌رفت که خداوند شرّ ایشان را از پیامبر بازداشت.

۵.۲ - استفاده از روش اقتسام

شماری از بنی مغیره همانند ابوجهل، عاص بن هشام ، ابوقیس بن ولید ، قیس بن فاکه و زهیربن ابوامیه برای به انزوا کشاندن پیامبر و دور ساختن مردم از او، از روش «اقتسام» استفاده می‌کردند.

۵.۲.۱ - منظور از مقتسمون

« مقتسمون » مشرکانی بودند که در موسم حج راههای ورودی مکه را میان خود تقسیم کرده، هریک بر سر راهی، از رفتن مردم نزد پیامبر جلوگیری می‌کردند.
[۱۷۴] مجمع البیان، ج۵، ص۵۳۱.
و با سحر و افسانه خواندن قرآن... سعی داشتند مردم را از نزدیک شدن به قرآن و ایمان به آن برحذر بدارند؛ قرآن کریم در آیه ۹۰ حجر صریحاً از این روش دشمنان اسلام نام برده است: «کَما اَنزَلنا عَلَی المُقتَسِمین» و در آیه ۹۲ همان سوره آنان را تهدید می‌کند که از همگی ایشان بازخواست خواهد شد.
گزارشهایی در ذیل آیه ۲۸ ابراهیم «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللّهِ کُفرًا واَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوار» دیده می‌شود که از کفرورزی بنی مغیره خبر می‌دهد. بنی مغیره با تبدیل نعمتهای خداوند از جمله نعمت رسالت به کفر و عناد ، به رویارویی با پیامبر برمی خاستند. مفسران در ذیل این آیه روایات متعددی آورده‌اند که این آیه درباره دو گروه فاجر قریشی یعنی بنی امیه و بنی مغیره فرود آمده است.
[۱۸۱] جامع البیان، مج ۸، ج۱۳، ص۲۸۷.

برابر گزارشی که ذیل آیه «... و من یَکفُر بِهِ مِنَ الاَحزابِ فَالنّارُ مَوعِدُهُ...» آمده، «احزاب» به کار رفته دراین آیه به کافران و مشرکان بنی مغیره تاویل و تفسیر شده است.
[۱۸۳] الوجوه و النظائر، ج۱، ص۹۵.
[۱۸۴] روح المعانی، مج ۷، ج۱۲، ص۴۳.

گزارش دیگری در دست است که آیه «فَهَل عَسَیتُم اِن تَوَلَّیتُم اَن تُفسِدوا فِی الاَرضِ وتُقَطِّعوا اَرحامَکُم» به طوایف بنی امیه و بنی مغیره تاویل شده است.
[۱۸۶] نمونه بینات، ص۷۱۹-۷۲۰.
خداوند در این آیه کسانی را که به فساد و نافرمانی و قطع رحم می‌پردازند، اهل نجات نمی‌داند.

۵.۳ - تکذیب و انکار آیات خداوند

تکذیب و انکار آیات خداوند از دیگر روشهایی بود که مشرکان بنی مغیره در مبارزه خود بر ضد پیامبر برگزیده بودند. در خبری که ذیل آیه «و ذَرنی والمُکَذِّبینَ اولِی النَّعمَةِ و مَهِّلهُم قَلیلا »«مرا با تکذیب کنندگان توانگر واگذار و اندکی مهلتشان ده» آمده است، بنی مغیره از تکذیب کنندگان مغرور و متنعمی بودند که پیامبر را دروغگو می‌خواندند.
[۱۸۸] زادالمسیر، ج۸، ص۳۹۲.
[۱۸۹] التکمیل و الاتمام، ص۴۵۲.
[۱۹۰] تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۳۱.
مفسران، واژه « احزاب » را در آیه «... و مِنَ الاَحزابِ مَن یُنکِرُ بَعضَهُ...» به کافران بنی مغیره معنا و تفسیر کرده‌اند.
[۱۹۲] الوجوه و النظائر، ج۱، ص۹۵.
[۱۹۳] زادالمسیر، ج۴، ص۳۳۵.
[۱۹۴] التکمیل و الاتمام، ص۲۱۰.
با توجه به این آیه، بنی مغیره برخی آیه‌های خداوند را انکار می‌کردند.

۵.۴ - بهره گیری از توان نظامی

مهم‌ترین و شاید آخرین شیوه مبارزاتی بنی مغیره با پیامبر و پیروانش بهره گیری از توان نظامی خود بود.

۵.۴.۱ - نخستین درگیری مشرکان قریش با مسلمانان

نخستین درگیری مشرکان قریش با مسلمانان در سال دوم هجری و در نخیله، ناحیه‌ای میان مکه و طائف، رخ داد. در این جنگ، گروهی از مسلمانان به رهبری عبدالله بن جحش که برای اطلاع از وضعیت مشرکان قریش ماموریت یافته بودند، با کاروان تجاری بنی مغیره درگیر شدند. در این زد و خورد یک تن از مشرکان کشته و دو نفر اسیر شد و کاروان به غنیمت مسلمانان درآمد. عثمان بن عبدالله بن مغیره و حکم بن کیسان از موالیان بنی مغیره به اسارت در آمدند و نوفل بن عبدالله بن مغیره از دست مسلمانان گریخت. این جنگ که در ماه حرام ( رجب ) رخ داده بود، بهانه‌ای شد تا مشرکان و دشمنان پیامبر، اعم از قریش و بنی مغیره تبلیغات منفی خود را بر ضد پیامبر و مسلمانان شدت بخشند و پیوسته این سؤال را پیش کشند که چرا در ماه حرام جنگیدند. خداوند با فرود آوردن آیه «یَسـَلونَکَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتال فیهِ قُل قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وصَدٌّ عَن سَبیلِ اللّهِ وکُفرٌ بِهِ والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَکبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتلِ ولا یَزالونَ یُقـتِلونَکُم حَتّی یَرُدّوکُم عَن دینِکُم اِنِ استَطـعوا...» «از تو درباره کارزار در ماه حرام می‌پرسند. بگو: کارزار در آن، گناهی بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و«بازداشتن از » مسجد الحرام «حج» و بیرون راندن اهل آن از آنجا، نزد خدا [۱۳۴]     بزرگ تر و فتنه [ شرک ] از کشتار بزرگ تر است و آنان پیوسته با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند...» پاسخ محکمی به اینان داد و این دسیسه را خنثا کرد و تردید مسلمانان را نیز زدود.
[۱۹۶] تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۹.
[۱۹۷] تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰.


۵.۴.۲ - حضور مشرکان بنی مغیره درجنگهای بدر و احد

جنگهای بدر و احد اوج حضور و تلاش مشرکان بنی مغیره در ضدیت و خصومت با پیامبر بود. شمار کشتگان و اسیران بنی مغیره در این دو نبرد، به ویژه غزوه بدر ، گواه روشنی بر این مدعاست. در بدر بیش از ۸ تن از سران و اعضای بنی مغیره و همپیمانهای آنان کشته شدند و شماری نیز به اسارت درآمدند.
[۱۹۸] المغازی، ج۱، ص۸۷.
[۱۹۹] المغازی، ج۱، ص۱۴۰.
[۲۰۰] المغازی، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰.
[۲۰۱] النسب، ص۲۰۹-۲۱۰
[۲۰۲] انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۷-۳۵۹.
میزان کشته‌های بنی مغیره در این جنگ و تاثیر آن بر دیگر اعضای این قبیله، احساسات شاعران این قوم را بر انگیخت و در این باره اشعاری سرودند.
[۲۰۳] السیرة النبویه، ج۳، ص۲۸.
[۲۰۴] السیرة النبویه، ج۳، ص۵۲.
بر اساس گزارشی، ابوجهل از سران بنی مغیره که در بدر حضور فعال داشت و سرانجام نیز در این جنگ کشته شد، شتران فراوانی را برای تغذیه و اطعام سپاه مشرکان ذبح کرد. در جنگ احد نیز چندین نفر از مغیریها کشته شدند.
[۲۰۶] المغازی، ج۱، ص۳۰۸.
[۲۰۷] انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷-۴۰۸.
[۲۰۸] جمهرة انساب العرب، ص۱۴۶.


۵.۴.۳ - بنی مغیره در جنگ خندق

اعضایی از بنی مغیره در جنگ خندق نیز همراه دیگر احزاب و گروههای مخالف پیامبر حضور داشتند و برخی از آنها کشته شدند.
[۲۰۹] المغازی، ج۲، ص۴۹۶.
[۲۱۰] النسب، ص۲۱۰.
مفسران، واژه «احزاب» را که در آیه «جُندٌ ما هُنالِکَ مَهزومٌ مِنَ الاَحزاب» به کار رفته است، به کافران و مشرکان از جمله بنی مغیره تاویل کرده‌اند.
[۲۱۲] الوجوه و النظائر، ج۱، ص۹۵.
[۲۱۳] التکمیل و الاتمام، ص۳۴۲.
این آیه از شکست احزاب در جنگ خندق خبر داده است.


گزارشهای بسیاری در دست است که بیشتر اعضای بنی مغیره پس از رحلت پیامبر، در دوره خلفا و بعد از آن با ابوبکر ، عمر ، عثمان و حاکمان اموی، مروانی و عباسی همکاری تنگاتنگی داشته، از کارگزاران آنان به شمار می‌آمدند. آنان در فتوحات دوره خلفا و جنگهای پس از این دوره حضور داشتند. شماری از بنی مغیره نیز انحرافات برخی حاکمان را بر نمی‌تافته، به مخالفت می‌پرداختند؛ مانند عبدالله بن ابوعمرو بن حفص بن مغیره که بر اثر مخالفت با یزید بن معاویه در واقعه حرّه کشته شد.
جز گزارشی که از کشته شدن مهاجربن خالد بن ولید در سپاه امیرمؤمنان ، امام علی علیه‌السّلام در جنگ صفین خبر داده
[۲۱۵] النسب، ص۲۱۰.
گزارشهایی نیز هست که از حضور برخی اعضای این قبیله در جنگ جمل و صفین
[۲۱۹] نسب قریش، ص۳۲۶.
[۲۲۰] انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۹.
[۲۲۱] انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۱۲.
برضدّ حضرت علی علیه‌السّلام حکایت دارد. برابر خبری نیز امیرمؤمنان، علی علیه‌السّلام از بنی مغیره بیزاری جست.


اخبار مکة و ما جاءَ فیها من الآثار؛ اختیار معرفة الرجال؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ اسباب النزول؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاغانی؛ الامامة و السیاسه؛ انساب الاشراف؛ البیان و التبیین؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ تفسیر فرات الکوفی؛ تفسیر القمی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ التکمیل و الاتمام لکتاب التعریف و الاعلام؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ السیر و المغازی؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ العلل و معرفة الرجال؛ غررالتبیان فی من لم یسمّ فی القرآن؛ فتوح البلدان؛ الکامل فی ضعفاءالرجال؛ کتاب النسب؛ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن؛ المحبر؛ المعارف؛ معجم قبائل العرب القدیمة والحدیثه؛ المغازی؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ المنمق فی اخبار قریش؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نسب قریش؛ نمونه بینات در شان نزول آیات؛ الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب الله العزیز.


۱. النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
۲. نسب قریش، ص۲۹۹.    
۳. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۴.    
۴. نسب قریش، ص۲۹۹.    
۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۶۹.    
۶. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۴.    
۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۰.    
۸. النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
۹. نسب قریش، ص۲۹۹.    
۱۰. نسب قریش، ص۳۰۱.    
۱۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۰.    
۱۲. اخبار مکه، ج۲، ص۲۱۸.
۱۳. اخبار مکه، ج۲، ص۲۲۳-۲۲۴.
۱۴. اخبار مکه، ج۲، ص۲۴۲.
۱۵. اخبار مکه، ج۲، ص۲۵۷.
۱۶. اخبار مکه، ج۲، ص۲۵۹.
۱۷. اخبار مکه، ج۲، ص۲۹۰.
۱۸. اخبار مکه، ج۲، ص۲۹۲.
۱۹. النسب، ص۲۱۰.
۲۰. نسب قریش، ص۳۲۸-۳۲۹.    
۲۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۷.    
۲۲. نسب قریش، ص۳۱۷.    
۲۳. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۶.    
۲۴. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۶.    
۲۵. النسب، ص۲۱۰.
۲۶. نسب قریش، ص۳۱۸.    
۲۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۹-۱۸۰.    
۲۸. نسب قریش، ص۳۰۵.    
۲۹. نسب قریش، ص۳۲۹.    
۳۰. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۹.    
۳۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۵.    
۳۲. نسب قریش، ص۳۰۲.    
۳۳. نسب قریش، ص۳۲۱.    
۳۴. نسب قریش، ص۳۲۵.    
۳۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۵.    
۳۶. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۳.
۳۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۹.    
۳۸. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۸.    
۳۹. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۱.    
۴۰. زادالمسیر، ج۸، ص۳۹۲.
۴۱. التکمیل والاتمام، ص۴۵۲.
۴۲. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۳۱.
۴۳. نسب قریش، ص۳۱۷.
۴۴. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۶.
۴۵. الاغانی، ج۱، ص۷۳؛ ۷۵.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۲۷۸-۲۸۰.    
۴۷. جامع البیان، مج ۳، ج۳، ص۱۴۶.
۴۸. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۲، ص۵۴۸-۵۴۹.    
۴۹. مجمع البیان، ج۲، ص۶۷۳-۶۷۴.
۵۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۰.    
۵۱. جامع البیان، مج ۳، ج۴، ص۱۱۹.
۵۲. الدرالمنثور، ج۲، ص۳۱۴.
۵۳. المحبر، ص۱۳۲.    
۵۴. المحبر، ص ۱۶۱.    
۵۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۰.    
۵۶. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۳.    
۵۷. الاغانی، ج۲۲، ص۷۱.
۵۸. المحبر، ص۱۷۰.    
۵۹. المنمق، ص۲۰۷.    
۶۰. المنمق، ص۲۰۹.    
۶۱. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۱.
۶۲. الارشاد، ج۱، ص۱۳۹.    
۶۳. المنمق، ص۲۴۶-۲۴۷.    
۶۴. اختیار معرفة الرجال، ص۳۴.
۶۵. الامامة و السیاسه، ج۱، ص۵۱.    
۶۶. المنمق، ص۱۰۶.    
۶۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۰.    
۶۸. المحبر، ص۱۳۹.    
۶۹. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۲.    
۷۰. نسب قریش، ص۳۰۵.    
۷۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۰.    
۷۲. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۹۹.    
۷۳. المحبر، ص۱۵۲.    
۷۴. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۲.    
۷۵. الاغانی، ج۱، ص۷۴-۷۵.
۷۶. الکامل، ج۵، ص۳۸۴.
۷۷. النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
۷۸. نسب قریش، ص۳۱۳.    
۷۹. نسب قریش، ص۳۱۹.    
۸۰. نسب قریش، ص۳۲۲.    
۸۱. نسب قریش، ص۳۲۷.    
۸۲. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۴.    
۸۳. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۲.    
۸۴. البیان و التبـیـین، ج۱، ص۱۹۶.
۸۵. نسب قریش، ص۳۰۳.    
۸۶. نسب قریش، ص۳۱۹.    
۸۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۵.    
۸۸. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۵.    
۸۹. نسب قریش، ص۳۱۵.    
۹۰. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۵.    
۹۱. النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
۹۲. نسب قریش، ص۳۱۳.    
۹۳. نسب قریش، ص۳۱۸.    
۹۴. نسب قریش، ص۳۲۰.    
۹۵. نسب قریش، ص۳۲۸-۳۲۹.    
۹۶. نسب قریش، ص۳۳۲.    
۹۷. المحبر، ص۱۵۲.    
۹۸. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۰.    
۹۹. نسب قریش، ص۳۰۱.    
۱۰۰. المحبر، ص۱۳۹.    
۱۰۱. المعارف، ص۷۰.    
۱۰۲. نسب قریش، ص۳۰۱-۳۰۲.    
۱۰۳. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۴-۱۷۵.    
۱۰۴. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۵.    
۱۰۵. نسب قریش، ص۳۰۳.    
۱۰۶. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۸-۱۷۹.    
۱۰۷. نسب قریش، ص۳۱۵.    
۱۰۸. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۹۹.    
۱۰۹. نسب قریش، ص۳۱۶.    
۱۱۰. نسب قریش، ص۳۱۷.    
۱۱۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۶.    
۱۱۲. نسب قریش، ص۳۱۸.    
۱۱۳. نسب قریش، ص۳۱۸.    
۱۱۴. البیان و التبـیـین، ج۱، ص۱۹۶.
۱۱۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۶.    
۱۱۶. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۸.    
۱۱۷. المحبر، ص۱۳۲.    
۱۱۸. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۳.    
۱۱۹. نسب قریش، ص۳۲۰.    
۱۲۰. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۷.    
۱۲۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۹.    
۱۲۲. نسب قریش، ص۳۲۸-۳۲۹.    
۱۲۳. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۶-۲۰۷.    
۱۲۴. نسب قریش، ص۳۳۰.    
۱۲۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۲.    
۱۲۶. نسب قریش، ص۳۰۲-۳۰۳.    
۱۲۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۴.    
۱۲۸. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۳.    
۱۲۹. نسب قریش، ص۳۱۷-۳۱۸.    
۱۳۰. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۹۷-۱۹۸.    
۱۳۱. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶۸.
۱۳۲. المحبر، ص۸۳.    
۱۳۳. المحبر، ص۸۴ - ۸۵.    
۱۳۴. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۰    
۱۳۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۲۱-۲۲۲.    
۱۳۶. نسب قریش، ص۳۱۵-۳۱۶.    
۱۳۷. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۰-۲۰۱.    
۱۳۸. نسب قریش، ص۳۱۵-۳۱۶.    
۱۳۹. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۰-۲۰۱.
۱۴۰. المغازی، ج۳، ص۹۳۸.
۱۴۱. تاریخ ابن خیاط، ص۵۵.    
۱۴۲. العلل و معرفة الرجال، ج۳، ص۴۲۰.
۱۴۳. نسب قریش، ص۳۳۰.
۱۴۴. تاریخ ابن خیاط، ص۷۳.
۱۴۵. النسب، ص۲۰۹.
۱۴۶. نسب قریش، ص۳۰۳.
۱۴۷. نسب قریش، ص۳۱۰-۳۱۱.    
۱۴۸. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۴-۱۷۵.    
۱۴۹. المغازی، ج۳، ص۹۳۸.
۱۵۰. النسب، ص۲۰۹-۲۱۰.
۱۵۱. المنتظم، ج۳، ص۵۹.
۱۵۲. جامع البیان، مج ۸، ج۱۴، ص۲۳۲.
۱۵۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.    
۱۵۴. روض الجنان، ج۱۲، ص۹۸.
۱۵۵. غرر التبیان، ص۳۰۵.
۱۵۶. الدرالمنثور، ج۵، ص۱۶۷ - ۱۶۸.    
۱۵۷. الاغانی، ج۱، ص۷۵.
۱۵۸. جامع البیان، مج ۸، ج۱۴، ص۲۳۷.
۱۵۹. روض الجنان، ج۱۲، ص۱۰۲.
۱۶۰. اسد الغابه، ج۴، ص۱۲۲-۱۲۳.    
۱۶۱. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۱۶۲. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶۸-۴۶۹.
۱۶۳. المحبر، ص۸۳.    
۱۶۴. المحبر، ص۸۴ - ۸۵.    
۱۶۵. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۲۱-۲۲۲.
۱۶۶. نسب قریش، ص۳۰۲-۳۰۳.    
۱۶۷. نسب قریش، ص۳۱۷-۳۱۸.    
۱۶۸. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۴.    
۱۶۹. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۸۳    
۱۷۰. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۹۷-۱۹۸.    
۱۷۱. المحبر، ص۱۵۸.    
۱۷۲. حجر/سوره۱۵، آیه۹۵.    
۱۷۳. المحبر، ص۱۶۰.    
۱۷۴. مجمع البیان، ج۵، ص۵۳۱.
۱۷۵. المیزان، ج۱۲، ص۱۹۳.    
۱۷۶. المیزان، ج۱۲، ص۱۹۷.    
۱۷۷. حجر/سوره۱۵، آیه۹۱-۹۲.    
۱۷۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۸.    
۱۷۹. تفسیر فرات الکوفی، ص۲۲۱.    
۱۸۰. تفسیر قمی، ج۱، ص۳۷۳.    
۱۸۱. جامع البیان، مج ۸، ج۱۳، ص۲۸۷.
۱۸۲. هود/سوره۱۱، آیه۱۷.    
۱۸۳. الوجوه و النظائر، ج۱، ص۹۵.
۱۸۴. روح المعانی، مج ۷، ج۱۲، ص۴۳.
۱۸۵. محمد/سوره۴۷، آیه۲۲.    
۱۸۶. نمونه بینات، ص۷۱۹-۷۲۰.
۱۸۷. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۱.    
۱۸۸. زادالمسیر، ج۸، ص۳۹۲.
۱۸۹. التکمیل و الاتمام، ص۴۵۲.
۱۹۰. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۳۱.
۱۹۱. رعد/سوره۱۳، آیه۳۶.    
۱۹۲. الوجوه و النظائر، ج۱، ص۹۵.
۱۹۳. زادالمسیر، ج۴، ص۳۳۵.
۱۹۴. التکمیل و الاتمام، ص۲۱۰.
۱۹۵. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۱۹۶. تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۹.
۱۹۷. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰.
۱۹۸. المغازی، ج۱، ص۸۷.
۱۹۹. المغازی، ج۱، ص۱۴۰.
۲۰۰. المغازی، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰.
۲۰۱. النسب، ص۲۰۹-۲۱۰
۲۰۲. انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۷-۳۵۹.
۲۰۳. السیرة النبویه، ج۳، ص۲۸.
۲۰۴. السیرة النبویه، ج۳، ص۵۲.
۲۰۵. المحبر، ص۱۶۱.    
۲۰۶. المغازی، ج۱، ص۳۰۸.
۲۰۷. انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷-۴۰۸.
۲۰۸. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۶.
۲۰۹. المغازی، ج۲، ص۴۹۶.
۲۱۰. النسب، ص۲۱۰.
۲۱۱. ص/سوره۳۸، آیه۱۱.    
۲۱۲. الوجوه و النظائر، ج۱، ص۹۵.
۲۱۳. التکمیل و الاتمام، ص۳۴۲.
۲۱۴. نسب قریش، ص۳۳۲.    
۲۱۵. النسب، ص۲۱۰.
۲۱۶. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۵-۱۷۶.    
۲۱۷. جمهرة انساب العرب، ص۱۴۶.    
۲۱۸. نسب قریش، ص۳۲۵.    
۲۱۹. نسب قریش، ص۳۲۶.
۲۲۰. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۰۹.
۲۲۱. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۲۱۲.
۲۲۲. تاریخ دمشق، ج۵۲، ص۳۱۴.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«بنی مغیره»    



جعبه ابزار