• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌لیث بن بکر (دانشنامه حج)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی‌لیث بن بکر از زیرمجموعه‌های کنانه از عرب عدنانی و از قبایل ساکن در حجاز بودند؛ از فرزندان آن‌ها تیره‌ها و طوایفی پدید آمدند که بنی‌جندع و بنی‌سعد از شاخه‌های اصلی آن‌ها به شمار می‌آیند. بنی‌لیث نیز چون نیای خود، بت پرست بودند؛ اما برخی از آنها با دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به دین اسلام گرویدند و در جنگ‌ها و نیز فتح مکه همراه ایشان بودند. آنها در دوان جاهلی با دیگر طوایف و تیره‌های هم‌عصر خود جنگ‌ها وکشمکش‌های گوناگون داشته و نیز در جنگ‌های فجار نیز حضور داشتند. طبق گزارشات تاریخی، برخی از بنی‌لیث در دوران خلفا، در نبردها و شورش‌هایی حضور داشتند؛ در دوره خلافت امام علی (علیه‌السّلام) نیز، همراه ایشان در نبردهای جمل، صفین و نهروان شرکت کردند. بعضی از آنها در روزگار جاهلیت و اسلام در عرصه‌های فرهنگی، ادبی، مذهبی و نظامی شهره بودند.



بنی‌لیث قبیله‌ای از نسل ابوحی لیث بن بکر بن عبد مناة از زیرمجموعه‌های کنانه از عرب عدنانی بودند.
[۱] مذهن، سلطان طریخم، جامع انساب قبائل العرب، ص۱۲۴.
افراد این قبیله به لیثی شهرت یافتند. لیث پسرانی به نام سعد، جُنُدع، عامر، عبدالله و عدی داشت.
[۵] ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
از فرزندان آن‌ها تیره‌ها و طوایفی پدید آمدند که بنی‌جندع و بنی‌سعد از شاخه‌های اصلی آن‌ها به شمار می‌آیند.


قبیله بنی‌لیث پیش از اسلام در پیرامون شهرهای مکه،
[۱۰] مذهن، سلطان طریخم، جامع انساب قبائل العرب، ص۱۲۴.
مدینه و نقاطی از تهامه می‌زیستند. گزارش‌ها از سکونت تیره‌های گوناگون این قبیله و اعضای آن در کُدید،
[۱۷] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۶.
وَدّان
[۲۰] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۹، ص۱۳۲-۱۳۴.
و یَنْبُع
[۲۳] كحالة، عمر، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۲۰.
حکایت دارند. کوه بلند شراة/سراة در عُسْفان
[۲۷] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۵، ص۲۷، ۲۹-۳۰.
[۲۸] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۶، ص۹۹-۱۰۲.
و دو کوه بزرگ نهبان در تَهامه
[۳۱] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۹، ص۹۷-۹۸.
از کوه‌ها و سکونت‌گاه‌های بنی‌لیث بود؛ شهرهای مکه، مدینه، بصره، کوفه و مناطقی از شام و مصر
[۴۸] كحالة، عمر، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۲۰.
از اقامت‌گاه‌های برخی اعضای بنی‌لیث پس از ظهور اسلام بود. در شهرهای مدینه و بصره محله‌ای به نام آن‌ها مشهور بوده است.


بر پایه گزارش‌هایی، اقتصاد بنی‌لیث بیشتر بر اساس کشاورزی و دامداری استوار بود؛ زیرا برخی سکونت‌گاه‌های آن‌ها همچون تهامه از زمین‌های حاصل‌خیز بود و چشمه‌ها و آب‌های فراوان داشت.
[۵۲] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۲، ص۴۷.
آنان در سرزمین تهامه، نخلستان‌های خرما و باغ‌های میوه و کشتزارهایی داشتند.
[۵۴] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۱۰، ص۳۷.



گزارشی روشن از پیشینه بت‌پرستی بنی‌لیث در دست نیست؛ اما از گزارش‌هایی که درباره پرستش بت هُبل به دست خزیمه، جدّ کنانه و نیز بت سعد به دست فرزندان کنانه موجود است، برمی‌آید که بنی‌لیث نیز چون نیای کنانی خود، همان بت‌ها را می‌پرستیدند. با توجه به پیوند نسبی بنی‌لیث با بنی‌کنانه، می‌توان همان دین و باورها و آداب حج‌گزاری دوران جاهلیت بنی‌کنانه را به بنی‌لیث نیز نسبت داد. بر پایه برخی گزارش‌ها، بنی‌کنانه افزون بر بت‌پرستی و شرک‌ورزی، به فرزنددار بودن خداوند نیز باور داشتند. آن‌ها اجرای برخی مناسک و شعائر حج را بر عهده داشتند
[۶۰] علی، جواد، المفصل، ج۴، ص۱۵.
و بر امور مکه مدیریت می‌کردند
[۶۱] علی، جواد، المفصل، ج۴، ص۴۳-۴۴.
و بدعت‌ها و تغییر‌هایی نیز در مراسم و مناسک حج پدید آوردند؛ از جمله تغییر ماه‌های حرام (نسیء ترک وقوف در عرفات و طواف با بدن عریان.


آنچه از آداب دوران جاهلیت بنی‌لیث بیش از همه شهرت دارد و در قرآن (سوره نور) نیز بازتاب یافته، مهمان‌نوازی آن‌ها است. گزارش‌ها بر این نکته تاکید دارند که بنی‌لیث بدون مهمان غذا نمی‌خوردند.
[۶۷] میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار، ج۶، ص۵۶۸.
آورده‌اند که بنی‌لیث خوی مهمان‌نوازی را از حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) به ارث برده بودند. اما مسلمانانِ آن‌ها با نزول آیه ۶۱ سوره نور در عمل به این سنت مخیر شدند: «لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَاکُلُوا جَمیعاً اَو اَشتاتاً؛ بر شما گناهی نیست که گروهی یا جداگانه غذا بخورید.»


بنی‌لیث با دیگر طوایف و تیره‌های هم‌عصر خود جنگ‌ها وکشمکش‌های گوناگون داشتند. درگیری بنی‌لیث با قریش، هذیل، هوازن، خزاعه،
[۸۲] مذهن، سلطان طریخم، جامع انساب قبائل العرب، ص۱۲۴.
بنی‌غفار، بنی‌ضمره، بنودیل و همکاری آن‌ها با بنی‌کنانه در نبردهای فجار، بخشی از تاخت‌ و تازهای این قوم در روزگار جاهلی بوده است؛ پیامدها و آثار درگیری و اختلاف بنی‌لیث با دیگر طایفه‌ها، گاه تا هنگام حکومت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز ادامه می‌یافت. همین موجب می‌شد که او، خود، دخالت کند و دستورهایی را صادر نماید. از جمله در فتح مکه (۸ق) قبیله خزاعه، مردی از بنی‌لیث را از آن رو که یکی از خزاعه را در روزگار جاهلیت کشته بود، به قتل رساندند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از این حادثه، سخنانی را در باب حرمت سرزمین مکه بیان کرد و به خویشاوندان مقتول دستور داد یا دیه بگیرند و یا قصاص کنند. نیز آنگاه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با یارانش از حنین برمی‌گشت، در ناحیه «لَیَّه» از سرزمین‌های طائف مسجدی بنا کرد و پس از برپایی نماز در آن جا، دستور داد مردی از بنی‌لیث را به جرم کشتن مردی از قبیله هذیل قصاص کنند. این نخستین خونی بود که در اسلام قصاص شد.
[۹۱] بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۱، ص۱۸۳.

ƒ

با آغاز دعوت عمومی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گروهی از بنی‌لیث با انکار پیامبر به مخالفت با او برخاستند. برخی در جنگ‌ها بر ضد پیامبر، قریش را همراهی کردند. شهادت حنظله غسیل الملائکه در نبرد اُحد (۳ق) به دست یکی از اینان صورت پذیرفت.
[۹۲] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۴.
نقشه ترور پیامبر به دست یکی از بنی‌لیث و بر اثر تحریک و تطمیع مشرکان قریش، از دیگر کوشش‌های این تیره بود. گزارش‌هایی از رویارویی آن‌ها با مسلمانان در فتح مکه و کشته شدن برخی از آن‌ها حکایت دارند. پیامبر در این سال گروهی از مسلمانان را برای سرکوب بنوملوح، از شاخه‌های بنی‌لیث، فرستاد که به اسارت یک تن و یافتن غنایمی انجامید.
به رغم دشمنی بنی‌لیث با پیامبر، برخی از آن‌ها دعوت او را در آغازین روزهای بعثت پذیرفتند و با هجرت به مدینه و شرکت در نبردهای بدر، بئر معونه، رجیع، اُحد، خیبر و حنین پیامبر را یاری کردند. برخی همچون پسران بکیر در نبردهای بدر، رجیع، بئر معونه و یمامه (۱۲ق) در روزگار خلیفه اول حضور داشتند. آورده‌اند که عاقل بن بکیر در غزوه بدر شهید شد. خالد بن بکیر در غزوه رجیع به شهادت رسید. بر پایه گزارشی،عامر بن بکیر در نبرد بئر معونه به شهادت رسید و ایاس بن بکیر در نبرد یمامه کشته شد. شجاعت و توان نظامی مسلمانان بنی‌لیث باعث شد که پیامبر از آن‌ها در نبردهای گوناگون بهره گیرد و فرماندهی برخی سریه‌ها را به آن‌ها بسپارد.
مسلمانان بنی‌لیث در فتح مکه (۸ق) به پرچم‌داری صعب بن جثامه حضور داشتند. در این رخداد، پیامبر از خون فردی از بنی‌هاشم که در روزگار جاهلیت در ستیز بنی‌لیث و هذیل کشته شده بود، درگذشت و مسلمانان را از هر‌گونه انتقام پرهیز داد و آنان را به دریافت دیه یا قصاص قاتل سفارش کرد. برخی این رویداد را مربوط به سال دهم و حجة الوداع دانسته‌اند. برخی مفسران ذیل آیات ۲۷۸-۲۷۹ سوره بقره، آیه ۳۴ سوره نساء
[۱۱۵] سيوطی، جلال‌الدين، الدر المنثور، ج۲، ص۱۵۶.
و آیه ۶۷ سوره مائده
[۱۱۷] قمی، علي بن إبراهيم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۱.
از این رویداد یاد کرده‌اند.
ƒ

از نقش بنی‌لیث در بیعت با خلیفه اول گزارشی در دست نیست. در روزگار خلیفه اول، با آغاز نبردهای ردّه، برخی از آن‌ها زیر فرماندهی خالد بن ولید در نبرد یمامه (۱۲ق) حضور یافتند. کشته شدن ایاس بن بکیر در این نبرد، از این امر حکایت دارد. خلیفه دوم، قسیط بن اسامه لیثی را برای آموزش قرآن به سوی بادیه (بادیة الشام) گسیل داشت. اُم‌ کلیب از تیره بنی‌سعد، ابولؤلؤ قاتل عمر را با همان خنجری که عمر را کشته بود، به قتل رساند.
خلیفه سوم به سال ۳۵ق یکی از مردان بنی‌لیث را در مدینه به کار گمارد. بکیر بن شداد، از سواران و دلیران بنی‌لیث، در نبرد آذربایجان که در دوره عثمان رخ داد، شرکت کرد و در همین نبرد کشته شد.
[۱۲۲] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۳.

در شورش بر ضد عثمان (۳۵ق) برخی از بنی‌لیث شرکت داشتند. عروة بن شُییم، از تیره بنی‌سعد و از شورشیان مصر، از جمله افرادی بود که بر کشتن عثمان اصرار داشت و در درگیری با مروان بن حکم او را زخم زد. برخی نیز همچون ابوطفیل عامر بن واثله لیثی به رغم حضور در ماجرای قتل عثمان، از یاری او خودداری کرد.
[۱۲۸] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.
بر پایه گزارشی، مردی از بنی‌لیث گزارش قتل عثمان و همایش مردم برای بیعت با علی (علیه‌السّلام) را به عایشه گزارش داد.
ƒ

در دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) برخی از بنی‌لیث همراه او در نبردهای جمل، صفین و نهروان شرکت کردند. یکی از مردان بنی‌لیث که در نبرد جمل حضور داشت، با مشاهده هزیمت و فرار اصحاب جمل به ویژه قوم ازد که بیشترین آن‌ها بودند، به سرایش شعری در این زمینه پرداخت و پیروزی سپاه امام علی (علیه‌السّلام) بر اصحاب جمل را ستود.
قیس و بکر، پسران صُقیر بن حارث از تیره بنی‌یعمر، دو تن از مردان بنی‌لیث بودند که در نبرد صفین در سپاه امام علی حضور داشتند و در این رخداد به شهادت رسیدند. دوستی و ارادت برخی از ایشان چون ابوطفیل عامر بن واثله
[۱۳۷] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.
و‌ ام سنان دختر جثمه تا بدان جا بود که پس از شهادت امام، در حضور معاویه بر مهر علی پای فشردند.


بنی‌لیث که به تیره‌ها و طوایف گوناگون گسترش یافته بودند، در دو دوره جاهلیت و اسلام چهره‌هایی بنام داشتند. بعضی از آن‌ها در روزگار جاهلیت به ریاست، بلاغت، خطابه، شعر و جنگ‌آوری شهره بوده‌اند و برخی در دوره اسلام با درآمدن به این دین، در عرصه‌های آموزش قرآن، فرماندهی، فقاهت، قضاوت، حدیث، شعر و ادب نام‌آور شدند. از مشاهیر جاهلی بنی‌لیث می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد:
‚

۱۰.۱ - بلعاء بن قیس

بلعاء بن قیس، از بنی‌یعمر، تیره‌ای بزرگ از بنی‌لیث بود و در بعضی نبردهای دوران جاهلیت، بنی‌لیث را رهبری کرد. وی از سواران و دلیران بنی‌لیث و در زمره شاعران این قبیله به شمار می‌آمد. برادرش، جثامه/کثامه، پس از مرگ بلعاء جانشین او شد و رهبری بنی‌لیث را در نبرد یوم الحُریره، چهارمین نبرد از نبردهای فجار، بر عهده گرفت.
[۱۴۳] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۳.

‚

۱۰.۲ - فزارة بن ثور

فزارة بن ثور، از دیگر رهبران بنی‌لیث از تیره بنی‌یعمر بود و در نبرد یوم العریش، بنی‌کنانه را فرماندهی کرد.


مشاهیر بنی‌لیث در دوره اسلامی بدین شرح هستند: ایاس، خالد، عاقل و عامر، پسران بُکیر، از تیره بنی‌سعد و نخستین مسلمانانی بودند که در دار ارقم در مکه به دین اسلام گرویدند و همگی در این راه به شهادت رسیدند.
‚

۱۱.۱ - نمیلة بن عبدالله

نمیلة بن عبدالله، از بنی‌کلب و در شمار نخستین مسلمانان بنی‌لیث بود. او که از یاران پیامبر به شمار می‌آمد، در بعضی غزوه‌ها جانشین او شد. او در غزوه فتح مکه، هم‌قبیله خود، مقیس بن صحابه، را که مرتد شده بود، به فرمان پیامبر کشت.
‚

۱۱.۲ - غالب بن عبدالله لیثی

غالب بن عبدالله لیثی از تیره بنی‌کلب و در زمره یاران پیامبر به شمار می‌آمد. او فرماندهی مسلمانان را در چندین سریه بر عهده داشت. برخی او را غالب بن فضاله گفته‌اند. پیامبر (علیه‌السّلام) در ماه رمضان سال هفتم‌ ق وی را به فرماندهی ۳۰۰ تن از مسلمانان گمارد و به سوی بنی‌عوال و بنی‌ثعلبه در منطقه میفعه فرستاد. او به سال هشتم ق فرماندهی برخی مسلمانان را در نبرد با بنوملوح بر عهده داشت.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در غزوه بنی‌لحیان وی را به جای خود در مدینه نشاند. او در واپسین سریه‌ای که به سوی اهل فدک فرستاده شد، به شهادت رسید.

‚

۱۱.۳ - ابو واقد لیثی

نام او حارث بن عوف یا حارث بن مالک و یا عوف بن حارث بود و از تیره بنی‌شِجع به شمار می‌آمد. وی از نخستین مسلمانان بنی‌لیث بود که در غزوه فتح مکه و حنین، پرچم این قبیله را بر دوش داشت. پیامبر در نبرد تبوک، ابو واقد را به میان قبیله‌اش بنی‌لیث فرستاد تا برای این نبرد نیرو بطلبد. وی به سال ۶۸ق در مکه درگذشت و در قبرستان مهاجران دفن شد.
‚

۱۱.۴ - واثلة بن اسقع/ اصقع

واثلة بن اسقع از یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود که ۹۸ سال زیست و تا سال ۸۵ق زنده بود. او که از تیره بنی‌سعد بود، پیش از نبرد تبوک به اسلام گروید و از اصحاب صفّه به شمار می‌آمد. بعدها به شام رفت و همان جا مُرد. خالد بن ولید او را به فرماندهی سواران دمشق گمارد.
‚

۱۱.۵ - قیس بن مسحّر

قیس بن مسحّر از شاعران بنی‌لیث و از یاران پیامبر بود.
‚

۱۱.۶ - ابوحبیب عبدالله بن عمیر

ابوحبیب عبدالله بن عمیر از قبیله قیس بن عامر و از یاران پیامبر بود. پدرش عمیر در نبرد خیبر پایش را از دست داد. پیامبر درباره‌اش گفت: پایت از تو به سوی بهشت پیشی گرفت.
‚

۱۱.۷ - صمیتة اللیثیه

صمیتة اللیثیه از زنان بنی‌لیث بود که در کودکی یتیم گشت و در پناه پیامبر بزرگ شد. وی از یاران پیامبر به شمار می‌رفت و از او روایت کرده است.
‚

۱۱.۸ - قُسیط بن اسامه

قُسیط بن اسامه از بنی‌عامر بن عوف بود که خلیفه دوم او را به سوی اهل بادیه فرستاد تا به آن‌ها قرآن بیاموزد.
‚

۱۱.۹ - بکیر بن شداد

بکیر بن شداد از سوارکاران و رزمندگان تیره بنی‌یعمر در دوره اسلامی بود. وی در روزگار خلافت عثمان در نبرد آذربایجان شرکت کرد و بر پایه گزارشی، در همین نبرد کشته شد.
[۱۷۷] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۳.

‚

۱۱.۱۰ - ابوطفیل عامر بن واثلة بن عبدالله

ابوطفیل عامر بن واثلة بن عبدالله از قبیله بنی‌سعد و فردی فقیه بود. وی که از دوستاران امام علی (علیه‌السّلام) به شمار می‌آمد، دوستی خود با او را در گفت‌وگو با معاویه ابراز کرد و بر این دوستی اصرار ورزید.
[۱۸۱] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.

‚

۱۱.۱۱ - قیس و بکر پسران صقیر

قیس و بکر پسران صُقیر آن دو از تیره بنی‌یعمر بودند و همراه حضرت علی (علیه‌السّلام) در نبرد صفین حضور داشتند و در آن به شهادت رسیدند.
‚

۱۱.۱۲ - حذیفه و سلیمان پسران داب

حذیفه و سلیمان پسران داب آن دو از تیره بنی‌یعمر بودند و به سال ۶۳ق در رخداد حرّه کشته شدند.
‚

۱۱.۱۳ - متوکل بن عبدالله

متوکل بن عبدالله از شاعران بنی‌لیث در دوره اسلامی و از تیره بنی‌یعمر به شمار می‌رفت.
[۱۸۶] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۴.

‚

۱۱.۱۴ - عروة بن اذینه

عروة بن اذینه از تیره بنی‌یعمر و شاعر و محدث بود.
‚

۱۱.۱۵ - نصر بن سیار

نصر بن سیار از شاعران و خطیبان بنی‌لیث در سده دوم ق بود. وی از تیره بنی‌جندع برخاست و به سال ۱۲۰ق از سوی هشام بن عبدالملک به حکومت خراسان منصوب شد. وی واپسین حکمران خراسان از سوی بنی‌امیه بود.
[۱۹۱] حموی، یاقوت، المقتضب، ص۷۹.

‚

۱۱.۱۶ - عبید بن عمیر

عبید بن عمیر از بنی‌جندع و فقیه و قاضی اهل بصره به شمار می‌آمد. پسرش عبدالله بن عبید نیز فقیه بود.
[۱۹۳] هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.

‚

۱۱.۱۷ - محمد بن عمرو بن علقمه

محمد بن عمرو بن علقمه از تیره بنی‌عتواره و فقیه بود. وی در محله بنی‌لیث مدینه خانه داشت و به سال ۱۴۴ق درگذشت.


(۱) اسباب النزول، الواحدی (م،۴۶۸ق)، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق.
(۲) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۳) اسد الغابه، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۴) الاشتقاق، ابن درید (م،۳۲۱ق)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۱ق.
(۵) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۶) الاصنام (تنکیس الاصنام)، هشام بن محمد کلبی (م،۲۰۴ق)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش.
(۷) الاغانی، ابوالفرج الاصفهانی (م،۳۵۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۸) امتاع الاسماع، المقریزی (م،۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۹) انساب الاشراف، البلاذری (م،۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۱۰) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م،۵۶۲ق)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
(۱۱) البلدان، ابن الفقیه (م،۳۶۵ق)، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق.
(۱۲) البیان و التبیین، الجاحظ (م،۲۵۵ق)، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۴۲۳ق.
(۱۳) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م،۸۰۸ق)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۱۴) تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط (م،۲۴۰ق)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۱۵) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّه (م،۲۶۲ق)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۷) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۸) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م،۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۹) تفسیر القمی، القمی (م،۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۲۰) تهذیب التهذیب، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
(۲۱) جامع البیان، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۲) جامع انساب قبائل العرب، سلطان طریخم المذهن، قطر، دار الثقافه.
(۲۳) جمهرة النسب، ابن الکلبی (م،۲۰۴ق)، به کوشش العظم، دمشق، دار الیقظة العربیه.
(۲۴) الدر المنثور، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۲۵) دلائل النبوه، البیهقی (م،۴۵۸ق)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
(۲۶) روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م،۵۵۴ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
(۲۷) سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م،۷۴۸ق)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۲۸) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق.
(۲۹) صبح الاعشی، احمد بن علی القلقشندی (م،۸۲۱ق)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، ۱۹۸۱م.
(۳۰) صحیح البخاری، البخاری (م،۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۳۱) صحیح مسلم، مسلم (م،۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
(۳۲) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۳) الطبقات، خلیفة بن خیاط (م،۲۴۰ق)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۳۴) العقد الفرید، احمد بن عبدربه (م،۳۲۸ق)، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق.
(۳۵) عیون الاثر، ابن سید الناس (م،۷۳۴ق)، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق.
(۳۶) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۳۷) کشف الاسرار، میبدی (م،۵۲۰ق)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
(۳۸) کنز العمال، المتقی الهندی (م،۹۷۵ق)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۳۹) مجمع البیان، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۴۰) المحبّر، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۴۱) مراصد الاطلاع، صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م،۷۳۹ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۴۲) المعارف، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ش.
(۴۳) معالم التنزیل، البغوی (م،۵۱۰ق)، به کوشش خالد عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفه.
(۴۴) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۴۵) المعجم الکبیر، الطبرانی (م،۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۴۶) معجم قبائل العرب، عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۴۷) معجم ما استعجم، عبدالله البکری (م،۴۸۷ق)، به کوشش السقا، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۴۸) معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث البلادی، دار مکه، ۱۴۰۴ق.
(۴۹) المغازی، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۵۰) المفصل، جواد علی، ۱۴۱۳ق.
(۵۱) المقتضب، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، دار العربیه، ۱۹۸۷م.
(۵۲) المنتظم، ابن جوزی (م،۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
(۵۳) المنمق، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم‌ الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۵۴)المیزان، الطباطبائی (م،۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۵۵) النسب، ابن سلّام الهروی (م،۲۲۴ق)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.


۱. مذهن، سلطان طریخم، جامع انساب قبائل العرب، ص۱۲۴.
۲. کحالة، عمر، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۱۹-۱۰۲۰.    
۳. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱۱، ص۲۴۱.    
۴. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۲، ص۴۳۴.    
۵. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
۶. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۵.    
۷. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۸.    
۸. دینوری، ابن قتیبه، المعارف، ص۴۰۹.    
۹. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۳، ص۳۴۶.    
۱۰. مذهن، سلطان طریخم، جامع انساب قبائل العرب، ص۱۲۴.
۱۱. کحالة، عمر، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۲۰.    
۱۲. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۳۷۴.    
۱۳. بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق، ص۱۱۳.    
۱۴. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۳۱۴-۳۱۵.    
۱۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۵۰.    
۱۶. ابن سیدالناس، محمد بن عبدالله، عیون الاثر، ج۲، ص۱۶۱.    
۱۷. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۶.
۱۸. ابن خیاط، خلیفه، الطبقات، ص۶۷.    
۱۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.    
۲۰. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۹، ص۱۳۲-۱۳۴.
۲۱. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۱، ص۱۴۲.    
۲۲. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۸.    
۲۳. كحالة، عمر، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۲۰.
۲۴. عبدالمؤمن بغدادی، صفی‌الدین، مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۰۲.    
۲۵. بکری أندلسی، ابی عبید، معجم ما استعجم، ج۳، ص۷۸۶.    
۲۶. عبدالمؤمن بغدادی، صفی‌الدین، مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۸۸.    
۲۷. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۵، ص۲۷، ۲۹-۳۰.
۲۸. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۶، ص۹۹-۱۰۲.
۲۹. بکری أندلسی، ابی عبید، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۵۲.    
۳۰. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۳۱۴-۳۱۵.    
۳۱. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۹، ص۹۷-۹۸.
۳۲. ابن خیاط، خلیفه، الطبقات، ص۶۸-۶۹.    
۳۳. ابن خیاط، خلیفه، الطبقات، ص۲۱۶‌.    
۳۴. ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۴۶.    
۳۵. ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۲.    
۳۶. ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۸.    
۳۷. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۵، ص۲۶۷.    
۳۸. ابن خیاط، خلیفه، الطبقات، ص۶۷-۶۸.    
۳۹. ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۵، ص۵۶۳.    
۴۰. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۴۵.    
۴۱. ابن الفَقیه، احمد بن محمد، البلدان، ص۲۵۳.    
۴۲. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۹۶.    
۴۳. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج۱، ص۲۸۵.    
۴۴. ابن سعد، محمد، الطبقات، ج۷، ص۲۸۸.    
۴۵. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱۱، ص۲۴۱.    
۴۶. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۲۲.    
۴۷. قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، ج۱، ص۴۰۴.    
۴۸. كحالة، عمر، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۲۰.
۴۹. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۴-۴۵.    
۵۰. ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۴۷.    
۵۱. ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۵، ص۵۶۳.    
۵۲. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۲، ص۴۷.
۵۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۳۱۴-۳۱۵.    
۵۴. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۱۰، ص۳۷.
۵۵. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، ص۲۸.    
۵۶. کلبی، هشام بن محمد، الاصنام، ص۳۷.    
۵۷. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱۶.    
۵۸. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۳۴-۱۳۵.    
۵۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۷۵.    
۶۰. علی، جواد، المفصل، ج۴، ص۱۵.
۶۱. علی، جواد، المفصل، ج۴، ص۴۳-۴۴.
۶۲. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱-۱۴۴.    
۶۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۳، ص۵۲۸۸-۵۲۹.    
۶۴. ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۱، ص۴۵۲.    
۶۵. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۶۶. بغوی، ابومحمد، تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۳۱.    
۶۷. میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار، ج۶، ص۵۶۸.
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۴.    
۶۹. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۳۱۷.    
۷۰. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۷۱. واحدی، علی بن أحمد، اسباب النزول، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۷۲. بغوی، ابومحمد، تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۳۱.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۷۴.    
۷۴. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۲۴۶.    
۷۵. بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق، ص۱۱۳-۱۲۳.    
۷۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۵.    
۷۷. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۰.    
۷۸. بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق، ص۱۸۴.    
۷۹. أبوالفرج الإصفهانی‌، علی بن حسین، الاغانی، ج۲۲، ص۳۰۷-۳۱۰.    
۸۰. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۶.    
۸۱. بغوی، ابومحمد، تفسیر بغوی، ج۵، ص۳۱۸-۳۱۹.    
۸۲. مذهن، سلطان طریخم، جامع انساب قبائل العرب، ص۱۲۴.
۸۳. أبوالفرج الإصفهانی‌، علی بن حسین، الاغانی، ج۲۲، ص۳۰۷-۳۰۸.    
۸۴. بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق، ص۱۳۲-۱۳۵.    
۸۵. أبوالفرج الإصفهانی‌، علی بن حسین، الاغانی، ج۲۲، ص۳۰۹.    
۸۶. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، ج۹، ص۵.    
۸۷. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۵، ص۸۴.    
۸۸. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۳۰.    
۸۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۲۴.    
۹۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۸۳.    
۹۱. بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج۱، ص۱۸۳.
۹۲. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۴.
۹۳. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۵.    
۹۴. متقی هندی، علاء‌الدین، کنز العمال، ج۱۲، ص۳۹۴.    
۹۵. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۲.    
۹۶. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۲.    
۹۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱.    
۹۸. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۳، ص۳۱۴-۳۱۵.    
۹۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۶۹۵.    
۱۰۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۱۹.    
۱۰۱. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۶۰.    
۱۰۲. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۹.    
۱۰۳. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۹.    
۱۰۴. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۹.    
۱۰۵. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۴.    
۱۰۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۵۰.    
۱۰۷. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۰۴-۱۰۵.    
۱۰۸. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۹.    
۱۰۹. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۵.    
۱۱۰. حمیری، ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۰۲۲.    
۱۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۷۸-۲۷۹.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۱۱.    
۱۱۳. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان، ج۴، ص۱۰۹.    
۱۱۴. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۱۱۵. سيوطی، جلال‌الدين، الدر المنثور، ج۲، ص۱۵۶.
۱۱۶. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۱۱۷. قمی، علي بن إبراهيم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۱.
۱۱۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۹.    
۱۱۹. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۴.    
۱۲۰. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۹.    
۱۲۱. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۹۸.    
۱۲۲. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۳.
۱۲۳. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۷.    
۱۲۴. ابن درید الأزدی، محمد بن حسن، الاشتقاق، ص۱۷۱.    
۱۲۵. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۰۰.    
۱۲۶. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۹۴.    
۱۲۷. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۶.    
۱۲۸. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.
۱۲۹. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۷.    
۱۳۰. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۸.    
۱۳۱. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۵۱.    
۱۳۲. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۷.    
۱۳۳. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۱.    
۱۳۴. طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۲.    
۱۳۵. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۱.    
۱۳۶. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۶.    
۱۳۷. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.
۱۳۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۷-۹۸.    
۱۳۹. ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۱.    
۱۴۰. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۳۹.    
۱۴۱. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۸.    
۱۴۲. ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، ص۱۷۱.    
۱۴۳. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۳.
۱۴۴. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۹.    
۱۴۵. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۰.    
۱۴۶. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۰.    
۱۴۷. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۱-۹۲.    
۱۴۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۸-۹۹.    
۱۴۹. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۳۲.    
۱۵۰. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۹۷-۲۹۸.    
۱۵۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۶۰-۸۶۱.    
۱۵۲. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۲-۹۴.    
۱۵۳. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۴۲۴.    
۱۵۴. بغوی، ابومحمد، تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۶۸.    
۱۵۵. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۳۷.    
۱۵۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۱.    
۱۵۷. واقدی، محمد، المغازی، ج۲، ص۷۵۰.    
۱۵۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۹.    
۱۵۹. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۳، ص۳۱۴.    
۱۶۰. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۲.    
۱۶۱. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۷۴.    
۱۶۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۷۰.    
۱۶۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۲۰.    
۱۶۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۸۹۶.    
۱۶۵. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۶.    
۱۶۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۹۰.    
۱۶۷. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۶، ص۷۱.    
۱۶۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۶.    
۱۶۹. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۷۴.    
۱۷۰. دینوری، ابن قتیبه، المعارف، ص۳۴۱.    
۱۷۱. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۰۰.    
۱۷۲. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۲.    
۱۷۳. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۷.    
۱۷۴. طبرانی، سلیمان بن أحمد، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۳۱.    
۱۷۵. عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۵.    
۱۷۶. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۴.    
۱۷۷. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۳.
۱۷۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۷.    
۱۷۹. ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، ص۱۷۱.    
۱۸۰. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۶.    
۱۸۱. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.
۱۸۲. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۷-۹۸.    
۱۸۳. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۱.    
۱۸۴. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۱.    
۱۸۵. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۱، پانویس.    
۱۸۶. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۴.
۱۸۷. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۲.    
۱۸۸. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۱.    
۱۸۹. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، ج۷، ص۱۹۰.    
۱۹۰. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۶۲.    
۱۹۱. حموی، یاقوت، المقتضب، ص۷۹.
۱۹۲. ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۵، ص۲۲۸.    
۱۹۳. هروی، ابن سلّام، النسب، ص۲۲۵.
۱۹۴. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۰۲.    
۱۹۵. ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۴۵.    
۱۹۶. بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۹۷.    



دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بنی لیث بن بکر"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۰۵/۲۵.    






جعبه ابزار