بهشت انفاق کنندگان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن انسان ها را به
بذل و بخشش اموال و نعمت های مورد علاقه امر فرموده و آورده اند که سرای نیک در انتظار
انفاق کنندگان است..
آنان که در راه رضای خداوند
انفاق می کنند بهشت پاداشی است که خداوند به آنان وعده داده است.
•وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة عرضها السمـوت والارض اعدت للمتقین• الذین ینفقون فی السراء والضراء..(همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى كنند و
خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و
خداوند نیكوكاران را دوست دارد •و آنان كه چون كار زشتى كنند يا بر خود
ستم روا دارند خدا را به ياد مى آورند و براى گناهانشان
آمرزش مى خواهند و چه كسى جز خدا گناهان را مى آمرزد و بر آنچه مرتكب شده اند با آنكه مى دانند (كه گناه است) پافشارى نمى كنند.)
«از آنجا که در آیه قبل وعده بهشت جاویدان به
پرهیزگاران داده شد، در این آیه پرهیزگاران را معرفی میکند و پنج
صفت از اوصاف عالی و انسانی آنها را ذکر مینماید:
در مورد نخستین صفت میفرماید: «آنها در همه حال انفاق میکنند چه موقعی که در راحتی و وسعتند و چه زمانی که در
پریشانی و محرومیتند» «الذین ینفقون فی السراء و الضراء».
آنها با این عمل ثابت میکنند روح کمک به دیگران و
نیکوکاری در
جان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل، تحت هر شرائطی اقدام به این کار میکنند.
روشن است: انفاق در حال وسعت به تنهائی نشانه نفوذ کامل صفت عالی
سخاوت در اعماق
روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش میکنند، نشان میدهند این صفت در آنها ریشه دار است.
ممکن است گفته شود:
انسان در حال تنگدستی چگونه میتواند انفاق کند؟
پاسخ این سؤال روشن است؛ زیرا:
اولا- افراد تنگدست نیز به مقدار توانائی میتوانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند.
ثانیا- انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هر گونه موهبت خدادادی را شامل میشود، خواه مال و
ثروت باشد، یا
علم و دانش ، یا مواهب دیگر.
و به این ترتیب، خداوند میخواهد روح گذشت،
فداکاری و سخاوت را حتی در نفوس مستمندان جای دهد تا از رذائل اخلاقی فراوانی که از «بخل» سرچشمه میگیرد بر کنار بمانند.»
•ولقد اخذ الله میثـق بنی اسرئیل وبعثنا منهم اثنی عشر نقیبا وقال الله انی معکم لئن اقمتم الصلوة وءاتیتم الزکوة وءامنتم برسلی وعزرتموهم واقرضتم الله قرضا حسنا لاکفرن عنکم سیـاتکم ولادخلنکم جنـت تجری من تحتها الانهـر فمن کفر بعد ذلک منکم فقد ضل سواء السبیل (در حقيقت خدا از
فرزندان اسرائیل پيمان گرفت و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم و خدا فرمود من با شما هستم اگر
نماز برپا داريد و
زکات بدهيد و به فرستادگانم ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و وام نيكويى به خدا بدهيد قطعا گناهانتان را از شما مىزدايم و شما را به باغهايى كه از زير (درختان) آن نهرها روان است در مى آورم پس هر كس از شما بعد از اين
کفر ورزد در حقيقت از راه راست گمراه شده است.)
«و نیز از همین جا روشن میشود که مراد از
توکل چیزی است که شامل
امور تشریعی و تکوینی (هر دو) میشود، و یا حداقل مختص به امور تشریعی است، به این معنا که خدای تعالی
مؤمنین را دستور داده به اینکه خدا و
رسول را در
احکام دینی اطاعت کنند و آنچه را که پیامبرشان آورده و برایشان بیان کرده بکار ببندند، و امر
دین و قوانین الهی را به خدای تعالی که پروردگارشان است محول نموده و به وی واگذار کنند...
منظور از این
قرض دادن به خدا صدقههای مستحبی است نه زکات واجب ( (لاکفرن عنکم سیئاتکم و لا دخلنکم جنات تجری من تحتها الانهار) ) برگشت این جمله به وعده جمیلی است که خدای تعالی به
بنی اسرائیل داده، به شرطی که نماز بپا دارند، و زکات واجب دهند، و به رسولان او ایمان آورده، هم یاری و هم تعظیمشان کنند و
صدقه مستحبی بدهند، که در این صورت گناهانشان را محو نموده داخل در جناتشان میکند که از زیر آنها نهرها روان است، آنگاه در تهدید کسانی که به این دستورات عمل نکنند فرموده : ( (فمن کفر بعد ذلک منکم فقد ضل سواء السبیل)).
•والذین... انفقوا مما رزقنـهم سرا وعلانیة ویدرءون بالحسنة السیئة اولـئک لهم عقبی الدار• جنت عدن یدخلونها..(و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با
نیکی مىزدايند ايشان راست فرجام خوش سراى باقى (همان) بهشت هاى عدن كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند در آن داخل مىشوند و
فرشتگان از هر درى بر آنان درمىآيند.)
«سپس هفتمین برنامه حق جویان را با این عبارت بیان میکند: «و از آنچه به آنان روزی دادهایم، در پنهان و آشکار، انفاق میکنند» (و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانیة). نه تنها در این آیه مساله انفاق یا زکات به دنبال نماز قرار میگیرد، بلکه در بسیاری از
آیات قرآن این ترادف به چشم میخورد، زیرا یکی پیوند
انسان را با «خدا» و دیگری پیوند او را با «خلق» محکم میکند.
شایان ذکر است که جمله «مما رزقناهم» (از آنچه به آنها روزی دادهایم) هر موهبتی اعم از مال،
علم ،
قدرت ، موقعیت، نفوذ اجتماعی و جز اینها را شامل میشود. زیرا انفاق نباید یک بعدی باشد بلکه در تمام ابعاد و همه مواهب انجام گیرد.
جمله «سرا و علانیة» (در پنهان و آشکار) اشاره به این واقعیت است که آنها در انفاقهای خود به کیفیتهای آن نیز نظر دارند، زیرا گاه اگر انفاق، پنهانی صورت گیرد بسیار مؤثرتر است و این در مواردی است که حفظ حیثیت طرف چنین
ایجاب میکند یا نسبت به انفاق کننده- که مصون از
ریا و نشان دادن عمل به دیگران باشد- و گاه اگر آشکارا باشد اثرش وسیع تر خواهد بود. و این در مواردی است که باعث تشویق دیگران به این کار خیر و
اقتدا به او شود و یک عمل خیر او سبب دهها یا صدها یا هزاران کار خیر مشابه گردد.»
•والذین اذا انفقوا... • اولـئک یجزون الغرفة... • خــلدین فیها حسنت مستقرا ومقاما (و كسانىاند كه چون انفاق كنند نه ولخرجى مىكنند و نه تنگ مىگيرند و ميان اين دو (روش) حد وسط را برمىگزينند •اينانند كه به پاس آنكه
صبر كردند غرفه هاى بهشت را
پاداش خواهند يافت و در آنجا با
سلام و درود مواجه خواهند شد •در آنجا جاودانه خواهند ماند چه خوش قرارگاه و مقامى.)
علامه طباطبایی میفرمایند: «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما
کلمه ((انفاق) ) به معنای
بذل مال و صرف آن دررفع حوایج خویشتن و یا دیگران است و کلمه ((
اسراف )) به معنای بیرون شدن از حد است، اما بیرون شدن از حد
اعتدال به طرف
زیاده روی و در خصوص مسأله انفاق، زیاده روی و تجاوز از حدی است که رعایت آن حد سزاوار و پسندیده است، در مقابل قتر - به فتح قاف و سکون تاء - که به معنای کمتر انفاق کردن است، چنانچه راغب گفته، و کلمه ((قتر اقتار و تقتیر)) هر سه به یک معنا است.
کلمه ((قوام)) - به فتح قاف - به معنای حد وسط و
معتدل است و همین کلمه به کسره قاف به معنای مایه قوام هر چیز است و جمله ((بین ذلک)) متعلق است به قوام، و معنایش این است که : بندگان رحمان انفاق میکنند و انفاقشان همواره در حد وسط و میان اسراف و
اقتار است، پس، اینکه فرمود: ((و کان بین ذلک قواما)) توضیح و تنصیص همان جمله قبلی است که فرمود: ((اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا))، پس صدر آیه، دو طرف
افراط و تفریط در انفاق را نفی کرده و ذیل آن، حد وسط در آن را اثبات نموده است. »
•ان المتقین فی جنت وعیون• وفی امولهم حق للسائل والمحروم (پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند •و در اموالشان براى
سائل و
محروم حقى (معين) بود.)
«می فرماید: «پرهیزگاران در باغهای بهشت و در میان چشمهها قرار دارند» «ان المتقین فی جنات و عیون».
درست است که باغ، طبیعتا دارای نهرهای
آب است، اما لطفش در این است که چشمهها از درون خود باغ بجوشد، و درختان را دائما مشروب کند، این امتیازی است که باغهای بهشت دارد، نه یک نوع
چشمه ، که انواع مختلفی از چشمهها در آن موجود است.... .
پس از آن به سومین وصف پرهیزگاران بهشتی اشاره کرده، میافزاید: «در اموال آنها حقی برای سائل و محروم بود» «و فی اموالهم حق للسائل و المحروم».
تعبیر به «حق» در اینجا یا به خاطر این است که خداوند بر آنها لازم شمرده است (مانند
زکات و
خمس و سائر
حقوق واجب شرعی )، و یا آنها خود بر خویشتن الزام کرده و تعهد نمودهاند، و در این صورت غیر حقوق واجب را نیز شامل میگردد.
بعضی معتقدند: این آیه، تنها ناظر به قسم دوم است، و حقوق واجب را شامل نمیشود؛ زیرا حقوق واجب در اموال همه مردم است، اعم از پرهیزگاران و غیر آنها، و حتی
کفار ، بنابراین، وقتی میگوید: در اموال آنها چنین حقی است، یعنی علاوه بر
واجبات ، آنها بر خود لازم میدانند که در راه خدا از اموال خویش به سائلان و محرومان
انفاق کنند، ولی، میتوان گفت: فرق نیکوکاران با دیگران، آن است که آنها این حقوق را ادا میکنند، در حالی که دیگران مقید به آن نیستند. »
•والذین فی امولهم حق معلوم• للسائل والمحروم• اولـئک فی جنت مکرمون (و همانان كه در اموالشان حقى معلوم است •براى سائل و محروم •آنها هستند كه در باغهايى (از بهشت) گرامى خواهند بود.)
•ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا• انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولا شکورا• وجزیهم بما صبروا جنة وحریرا (و به (پاس) دوستى (خدا) بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند •ما براى
خشنودی خداست كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم •و به (پاس) آنكه صبر كردند
بهشت و پرنيان پاداششان داد.)
انفاق کنندگان، از روزی شایسته در بهشت برین برخوردارند.
•الذین یقیمون الصلوة ومما رزقنـهم ینفقون• اولـئک هم المؤمنون حقا لهم درجـت عند ربهم ومغفرة ورزق کریم (همانان كه نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند •آنان هستند كه حقا مؤمنند براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نيكو خواهد بود.)
تفسیر المیزان میفرمایند: «و از همین جا معلوم میشود که منظور از ((درجات) ) در جمله ( (لهم درجات عند ربهم) ) مراتب قرب و
منزلت و درجات
کرامت معنوی است، و همینطور هم هست، برای اینکه
مغفرت و جنت از آثار مراتب قرب به خدای سبحان و فروع آن است. البته درجاتی که خدای تعالی در این آیه برای
مؤمنین [[]] نامبرده اثبات میکند تمامی آن برای
فرد فرد مؤ منین نیست، بلکه مجموع آن برای مجموع مؤ منین است، برای اینکه
درجات مذکور از آثار و لوازم
ایمان است، و چون ایمان دارای مراتب مختلفی است، لذا درجات هم که خداوند به ازای آن میدهد مختلف میباشد، بعضی از مؤ منین کسانی هستند که یکی از آن درجات را دارا میشوند، بعضی دیگر دو درجه و بعضی چند درجه بحسب اختلافی که در مراتب ایمان ایشان است. »
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بهشت انفاق کنندگان».