تاریخ قم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاریخ قم، کتابی در تاریخ
شهر قم از
حسن بن محمد بن حسن قمی ، در
سده چهارم میباشد.
نام مؤلف در منابع به صورت های مختلف ذکر شده است؛
ابن طباطبا علوی اصفهانی (متوفی ۴۷۹)
مؤلف را «
ابو علی حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری قمی »، و «
افندی اصفهانی » (متوفی ۱۱۳۰)
«
حسن بن محمد بن حسین شانی » /
شیبانی نامیده است، ولی در چند جای
کتاب مؤلف خود را «
حسن بن محمد
بن حسن قمی» معرفی میکند.
وی از بزرگان علمای
امامیه و از معاصران
شیخ صدوق و از
راویان برادر او و چه بسا خود او بوده است.
در باره شرح
زندگی او اطلاعی در دست نیست و فقط
بروکلمان تاریخ درگذشت او را ۴۰۶ ذکر کرده است.
جز این کتاب اثر دیگری از مؤلف موجود نیست ولی از مقدمه مؤلف بر می آید که وی دو مجموعه
شعر از «
جعفر بن محمد بن علی عطار» برای «
صاحب بن عباد» و «
ابوالفضل بن عمید» تهیه کرده بوده است.
«تاریخ قم»، یا نام اصلی آن : «کتاب قم»،
در زمان «صاحب
بن عباد» (۳۲۶ـ۳۸۵) و به
زبان عربی تألیف شده است.
از آنجا که مؤلف در بابهای یازده و سیزده تا پایان وقایع سال ۳۷۸ را ذکر کرده است،
سال تألیف کتاب باید ۳۷۸ یا ۳۷۹ باشد.
مؤلف سه
انگیزه برای تألیف شمرده است که مهمترین آنها فقدان کتابی درباره اخبار
قم بوده است.
متن عربی تاریخ قم را «
حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی» در ۸۰۵ ـ۸۰۶ به درخواست «
ابراهیم بن محمود بن محمد بن علی صفی» به فارسی
ترجمه کرد.
ظاهراً از بعد از
قرن نهم، نشانه قاطعی از متن عربی یافته نشده است؛
مجلسی نیز اظهار داشته که تهیه اصل کتاب برایش ممکن نبوده و از ترجمه آن بهره برده است.
با وجود این، شواهدی حاکی از وجود متن عربی تا قرن چهاردهم است؛ به نوشته
نوری (متوفی ۱۳۲۰)
«
سید احمد حسینی عاملی»، نواده «
محقق کرکی» و مؤلف «
منهاج الصفوی» (سال تألیف: ۱۰۱۳)، نسخه عربی کتاب را در اختیار داشته است.
«
آقا محمد علی بهبهانی» نیز در «
حاشیه بر نقدالرجال» از اصل تاریخ قم استفاده کرده است.
به گزارش «
میرزا علی اکبر فیض قمی» در «
تذکره شعرای قم»
نسخهای از متن عربی تاریخ قم در دوره
قاجاریه در
اصفهان، کتابخانه
میرزا سید محمد شهشهانی، بوده است.
همچنین
امین عاملی از وجود نسخه ای از کتاب در کتابخانه
حسینیه شوشتریها در
نجف خبر داده، که نسبت به عربی یا ترجمه بودن آن
شک داشته است.
در حال حاضر نسخه عربی کتاب در دست نیست و فقط به ترجمه فارسی آن دسترسی داریم.
تاریخ قم در بیست
باب و ۵۱ فصل تألیف شده است، ولی ترجمه فارسی موجود فقط شامل پنج باب نخست این کتاب است و از سایر ابواب تنها از طریق فهرست مندرج در مقدمه مؤلف اطلاع داریم.
با توجه به مطالب فهرست کتاب، گویا باب پنجم نیز کامل نیست.
نسخه کامل
ترجمه تاریخ قم ظاهراً تا اواخر دوره
صفویه در دست بوده و «
افندی اصفهانی»
نسخهای از آن را در
قم دیده است.
همچنین «
نوری»
و «
محمد علی بن حسین»
نسخههایی شامل هشت باب از ترجمه این کتاب را در سده چهاردهم دیدهاند.
ترجمه دیگری از تاریخ قم وجود داشته که «
سید احمد حسینی عاملی» از آن
نقل کرده است.
مؤلف در کتاب خود از منابع متعدد بهره برده و غالباً آنها را نام برده است؛ «
ابوبکر صَوْلی،
حمزه اصفهانی،
ابن فقیه همدانی،
ابو عبیده مَعْمَر بن مثنی و
ابو عبداللّه برقی» مؤلفانی هستند که وی به آثارشان
ارجاع داده و در این میان بیش از همه کتاب «
بنیان» (یا
البلدان؛
البلدان و المساحة) برقی محل
مراجعه و
استناد او بوده است.
افزون بر این، او شنیدههای خود را از افراد مورد
اعتماد و هر فاضل و بزرگی که خبری از اخبار
شهر قم داشته است، بویژه برادرش «
ابوالقاسم علی بن محمد»،
حاکم قم، و مشایخ
علوی در کتاب گنجانده
و نیز از
برادر شیخ صدوق، «
حسین بن علی بن بابویه»،
روایت کرده است
و در پارهای از موارد بدون ذکر نام اشخاص و به صورت مبهم نقل کرده است.
استناد او به مکتوبات و اسناد دیوانی نیز در سراسر کتاب مشهود است.
همچنین مؤلف در مقدمه
به کتابی «مشتمل بر مجموع اخبار قم به نزدیک مردی از
عرب که به شهر قم متوطّن بود» اشاره کرده و به نقل از راویان گفته که آن کتاب بر اثر ویرانیِ محل
سکونت آن
مرد، در ۲۳۸، از بین رفته است.
از «
سعد بن عبداللّه اشعری» (متوفی ح۳۰۰) نیز به مناسبت ذکر «اخباری که در
فضیلت قم آمده»، چند
حدیث روایت کرده است،
به
ظن قوی این احادیث را از کتاب «
فضل قم و الکوفة» او اخذ کرده است.
بر پایه فهرست بابهای بیست گانه تاریخ قم میتوان گفت که در میان کتابهایی که درباره شهرهای
ایران، از گذشته تا امروز، تألیف شده و مانده است، کمتر کتابی به این جامعیت وجود دارد.
مؤلف در آغاز اشاره کرده که پیش از تألیف کتاب قم
قصد تصنیف کتابی «مشتمل بر اخبار
عرب اشعریه که به قم نزول کردند» و قم را «
کوره» (
استان) ساختند و برای آن
بارو کشیدند، داشته است و چون کتاب قم را نوشته بر آن شده است که آن مطلب را نیز در همین کتاب درج کند؛ بعلاوه گزارشی از
سادات آل ابوطالب را نیز که به قم آمدند، بر آن بیفزاید.
ازینرو کتاب قم، افزون بر موضوع اصلی آن، حاوی چند باب و فصل مرتبط نیز هست.
باب اول، در هشت فصل است شامل نامگذاری شهر
قم، شماره راهها و دروازهها و میدانها و مسجدها و
حمامها، نخستین
مسجد و
منبر این شهر، شماره کاریزها و
رودخانهها و
آسیابها و
مزارع،
آتشکدههای پیرامون شهر، رستاقهایی که به قم افزوده شده و فضیلت آن شهر.
باب دوم در پنج فصل است و موضوع آن مسّاحیهای قم و آداب و وضع و
تاریخ خراج این شهر و نامهای مزارع آن و
احکام زمینهاست.
باب سوم در دو فصل درباره مهاجران از
آل ابوطالب به قم است که با تاریخچهای از
امیرمؤمنان علی و
حضرت فاطمه و یازده
امام علیهمالسلام
آغاز شده و سپس شاخههای مختلف آل ابوطالب که نسبشان به هر یک از امامان میرسد به ترتیب
نام امامان شناسانده شدهاند.
ابن طباطبا علوی در
منتقلة الطالبیة این باب از کتاب قم را مورد استفاده قرار داده است (متن عربیِ مورد استفاده او با ترجمه فارسی موجود اندکی اختلاف دارد).
موضوع باب چهارم
مهاجرت اشعریان، از خاندانهای
مشهور عرب، به قم و
آبه و چگونگی استقرار آنان در قم است که در پی تضییقات و آزارهای
حجاج بن یوسف و کشته شدن
محمد بن سایب اشعری به دست او روی داد.
این باب دو فصل دارد و فصل اول باب پنجم در ادامه آن به
اسلام آوردن اشعریان در عهد
رسول اکرم و بیان مفاخر آنان و
مشارکت برخی از ایشان در
قیام مختار و سرانجام مهاجرتشان از
کوفه اختصاص یافته و فصل دوم آن به
فتح تستر (
شوشتر) به دست
ابوموسی اشعری پرداخته است.
مهمترین مطالب پانزده باب دیگر کتاب به استناد فهرست آن عبارت است از «ذکر
قاضیان و
والیان قم و کاتبان دیوان، آغاز ورود اسلام به قم، «کوره» شدن قم،
علمای قم از
شیعه و
سنّی، ادیبان و
فیلسوفان و مهندسان و نسخه پردازان و ورّاقهای قم، شاعرانی که در
مدح قم
شعر سرودهاند،
یهودیان و
زردشتیان قم و بالاخره عجایب این شهر».
نثر ترجمه، ساده و روان و محکم است، گاه آثار ترجمه در آن به نظر میرسد و نمونههایی از نثر سده ششم نیز در آن به چشم میخورد.
برای مثال، باء تأکید در جلو
فعل نهی یا
نفی (مانند بنماند و بنداند)
و استفاده از کلمات مترادف (مانند
حرب و
جنگ).
همچنین برخی
اصطلاحات فارسی اصیل در کتاب به کار رفته که همچنان میان کشاورزان رایج است، مانند «گُنگ» به معنای «تنبوشه سفالین که در زیر
زمین تعبیه میکردند تا
آب در آن جریان پیدا کند»،
«وَز» به معنای «
چوبی که با آن آب را قسمت میکردند»
«قومش»، معرّب «کموش»، به معنای «
چاه کن»
گز به معنای
ذرع.
از ویژگیهای این کتاب دربرداشتن مطالب بسیاری در باره
کشاورزی قم است که در منابع اصلی و قدیمی کمتر میتوان بدانها دست یافت؛ از جمله چگونگی مسّاحی، نقاطی که نباید
مساحت کرد، و کیفیت تعیین
خراج در هر چیز و چیزهایی که مشمول خراج نمیشده، نحوه تقسیم آب
رودخانه و کاریز و چگونگی تهیه
آب آشامیدنی.
همچنین تاریخ قم مفصّلترین و معتبرترین
سند درباره وضع
مالک و
زارع در
ایران آن روزگار
به شمار میآید.
مجلسی نیز این کتاب را معتبر دانسته است.
با اینهمه، کتاب خالی از اشتباه نیست که یا از خود مؤلف است و یا مترجم یا نسخه نویسان وارد متن کردهاند.
برای مثال، «ابوالحسن»، «
حسین (یا
علی)
بن حسین بن حسین بن جعفر
بن محمد
بن اسماعیل
بن جعفر صادق علیهالسلام»،
فرزند زاده «
امام حسن عسکری علیهالسلام» نوشته شده است،
در حالی که او نواده
عموی «امام
حسن عسکری» بوده است.
مورد دیگر موضوع «
اسارت احوص بن سعد بن مالک» به دست
حجاج بن یوسف، پس از «
قیام زید بن علی بن حسین» است
که با توجه به اختلاف
تاریخ فوت حجاج
بن یوسف (۹۵ یا ۹۷) و
قیام زید (۱۱۸ یا ۱۲۱) در زمان
هشام بن عبدالملک، احوص نمیتوانسته
اسیر حجاج بوده باشد.
این احتمال میرود که در اصل
یوسف بن عمر ثقفی از خویشاوندان حجاج بوده، که زید را نیز او به
قتل رساند.
متن موجود تاریخ قم را نخستین بار
جلالالدین طهرانی از روی نسخه تحریر شده در ۱۰۰۱، در ۱۳۱۳ش در
تهران منتشر کرد.
(۱) محمد
محسن آقا بزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۲) ابن طباطبا
علوی اصفهانی، منتقلة الطالبیة، چاپ محمد مهدی
حسن خرسان، نجف ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۳) عبد اللّه
بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ۱۴۱۵.
(۴) سید
محسن امین عاملی، اعیان الشیعة.
(۵) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج ۳، نقله الی العربیة عبد الحلیم نجار، قاهره ۱۹۶۹.
(۶)
حسن بن محمد
قمی، کتاب تاریخ قم، ترجمه
حسن بن علی قمی، چاپ جلال الدین طهرانی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۷) محمد باقر
بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار.
(۸) محمد
علی بن حسین، انوار المشعشعین فی بیان شرافة القم و القمیّین، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۷.
(۹)
حسین مدرسی طباطبائی، قم نامه (مجموعه مقالات و متون در باره قم) : «خاندان صفی»، قم ۱۳۶۴ ش.
(۱۰)
حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ قم»، شماره۳۱۲۲.