• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحیت بر جاهلان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سلام و تحیت، پیام‌آور سلامت و امنیت و آشتی و دوستی و محبت است؛ سلام نشانه آسودگی از خطرها و کدورتها است.



تحیت بندگان خالص خدای رحمان بر جاهلان، به هنگام رو به رو شدن با گفتار دور از ادب آنان بود.
««وعباد الرحمـن الذین یمشون علی الارض هونا واذا خاطبهم الجـهلون قالوا سلـما»؛ بندگان (خاص خداوند) رحمان ، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)

۱.۱ - نفى کبر و غرور

در واقع نخستین توصیفى که از عباد الرحمن شده است ، نفى کبر و غرور و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن او آشکار مى شود زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان مى دهند، تا آنجا که از چگونگى راه رفتن یک انسان مى توان با دقت و موشکافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى برد.
آرى آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است ، در حالى که غرور و کبر کلید کفر محسوب مى شود، در زندگى روزمره با چشم خود دیده ایم و در آیات قرآن نیز کرارا خوانده ایم که متکبران مغرور حتى حاضر نبودند به سخنان رهبران الهى گوش فرا دهند، حقایق را به باد مسخره مى گرفتند، و دید آنها فراتر از نوک بینى آنها نبود، آیا با این حالت کبر ایمان آوردن امکان پذیر است ؟!
آرى این مؤمنان بنده خداوند رحمانند، و نخستین نشانه بندگى همان تواضع است. تواضعى که در تمام ذرات وجود آنان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است.
و اگر مى بینیم یکى از مهمترین دستوراتى که خداوند به پیامبرش ‌ مى‌دهد این است که و لا تمش فى الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا: در روى زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار چرا که نمى توانى زمین را بشکافى و طول قامتت هرگز به کوهها نمى رسد. ( سوره اسراء آیه ۳۷) نیز به خاطر همین است که روح ایمان تواضع مى باشد.
راستى اگر انسان کمترین شناختى از خود و جهان هستى داشته باشد مى داند در برابر این عالم بزرگ چه اندازه کوچک است ؟ حتى اگر گردنش همطر از کوهها شود تازه بلندترین کوههاى زمین در برابر عظمت زمین کمتر از برآمدگیهاى پوست نارنج نسبت به آن است ، همان زمینى که خود ذره ناچیزى است در این کهکشانهاى عظیم.
آیا با این حال کبر و غرور دلیل جهل و نادانى مطلق نیست ؟!
در حدیث جالبى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) مى‌خوانیم که روزى از کوچه‌اى عبور مى‌کردند جمعى از مردم را در یک نقطه مجتمع دیدند از علت آن سؤال کردند عرض کردند دیوانه اى است که اعمال جنون آمیز و خنده آورش مردم را متوجه خود ساخته پیامبر آنها را به سوى خود فرا خواند و فرمود: مى خواهید دیوانه واقعى را به شما معرفى کنم ؟ همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش مى دادند:
فرمود: المتبختر فى مشیه الناظر فى عطفیه ، المحرک جنبیه بمنکبیه الذى لا یرجى خیره و لا یؤ من شر، فذلک المجنون و هذا مبتلى !: کسى که با تکبر و غرور راه مى رود و پیوسته به دو طرف خود نگاه مى کند، پهلوهاى خود را با شانه خود حرکت مى دهد (غیر از خود را نمى بیند و اندیشه اش از خودش فراتر نمى رود) کسى که مردم به خیر او امید ندارند و از شر او در امان نیستند دیوانه واقعى او است اما این را که دیدید تنها یک بیمار است .

۱.۱.۱ - حلم و بردبارى

دومین وصف آنها حلم و بردبارى است چنانکه قرآن در ادامه همین آیه مى گوید: و هنگامى که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت مى پردازند در پاسخ آنها سلام مى گویند (و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما).
سلامى که نشانه بى اعتنائى تواءم با بزرگوارى است ، نه ناشى از ضعف ، سلامى که دلیل عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است ، سلام وداع گفتن با سخنان بى رویه آنها است ، نه سلام تحیت که نشانه محبت و پیوند دوستى است، خلاصه سلامى که نشانه حلم و بردبارى و بزرگوارى است.
آرى یکى دیگر از پدیده هاى با عظمت روحى آنها تحمل و حوصله است که بدون آن هیچ انسانى راه دشوار و پر فراز و نشیب عبودیت و بندگى خدا را طى نخواهد کرد مخصوصا در جوامعى که افراد فاسد و مفسد و جاهل و نادان در آن فراوان است.

۱.۲ - صفت اول

در این آیه دو صفت از صفات ستوده مؤ منین را ذکر کرده ، اول اینکه : ((الّذین یمشون على الارض هونا - مؤ منین کسانى هستند که روى زمین با وقار و فروتنى راه مى روند)) و ((هون )) به طورى که راغب گفته به معناى تذلل و تواضع است بنابراین ، به نظر مى رسد که مقصود از راه رفتن در زمین نیز کنایه از زندگى کردنشان در بین مردم و معاشرتشان با آنان باشد.
پس مؤ منین ، هم نسبت به خداى تعالى تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنینند، چون تواضع آنان مصنوعى نیست ، واقعا در اعماق دل ، افتادگى و تواضع دارند و چون چنینند ناگزیر، نه نسبت به خدا استکبار مى ورزند و نه در زندگى مى خواهند که بر دیگران استعلاء کنند و بدون حق، دیگران را پائین تر از خود بدانند و هرگز براى به دست آوردن عزت موهومى که در دشمنان خدا مى بینند در برابر آنان خضوع و اظهار ذلت نمى کنند. پس خضوع و تذللشان در برابر مؤ منین است نه کفار و دشمنان خدا، البته این در صورتى است که به گفته راغب کلمه ((هون )) به معناى تذلل باشد. و اما اگر آن را به معناى رفق و مدارا بدانیم معناى آیه این مى شود که : مؤ منین در راه رفتنشان تکبر و تبختر ندارند.

۱.۳ - صفت دوم

صفت دومى که براى مؤ منین آورده این است که ، چون از جاهلان حرکات زشتى مشاهده مى کنند و یا سخنانى زشت و ناشى از جهل مى شنوند، پاسخى سالم مى دهند، و به سخنى سالم و خالى از لغو و گناه جواب مى گویند، شاهد اینکه کلمه سلام به این معنا است آیه ((لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما)) مى باشد، پس ‌ حاصل و برگشت معناى این کلمه به این است که : بندگان رحمان ، جهل جاهلان را با جهل مقابله نمى کنند.


تحیت ایمان آورندگان از اهل کتاب بر جاهلان، به هنگام روبه رو شدن با سخنان بیهوده و بی ادبانه آنان بود.
«الذین ءاتینـهم الکتـب من قبله هم به یؤمنون»؛ کسانی که قبلاً کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم به آن (قرآن) ایمان می‌آورند!

۲.۱ - ایمان اهل کتاب به قرآن

دو ضمیر ((قبله)) و ((به)) به قرآن برمى گردد و بعضى از مفسرین آن را به رسول خدا برگردانده اند. ولى قول اول با سیاق موافق تر است . در این آیه و ما بعد آن بعضى از مردم با ایمان از یهود و نصاری مدح شده اند، بعد از آنکه در آیه هاى قبل ، مشرکین اهل مکه مذمت شدند.
مدح و ستایش طایفهى اى از اهل کتاب که به قرآن ایمان آوردند و... و مژده به ایشان که دوبار پاداش داده مى شوند.
و سیاق ذیل آیه شهادت مى دهد بر اینکه این طایفه از اهل کتاب که مدح شده اند، طایفه مخصوصى از اهل کتاب بوده اند که ایمان به قرآن آورده اند، نه تمامى مؤ منین اهل کتاب. پس نباید به گفته مفسرینى که این احتمال را داده اند، اعتناء کرد. «واذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه وقالوا لنا اعمــلنا ولکم اعمــلکم سلـم علیکم لانبتغی الجـهلین»؛ و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی می‌گردانند و می‌گویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان؛ سلام بر شما (سلام وداع )؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!»


برخورد تحیت آمیز با جاهلان، زمینه برخورداری از نعمتها و درجات عالی بهشت است.
«وعباد الرحمـن الذین یمشون علی الارض هونا واذا خاطبهم الجـهلون قالوا سلـما»؛ بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند) «اولـئک یجزون الغرفة...»؛ (آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‌شود؛ و در آن، با تحیّت و سلام روبه‌رو می‌شوند.


۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۱۴۷.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۳۳۱.    
۴. قصص/سوره۲۸، آیه۵۲.    
۵. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۱۰۹.    
۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۷۵.    
۷. قصص/سوره۲۸، آیه۵۵.    
۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تحیت بر جاهلان»    



جعبه ابزار