• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحیت بر عبادالرحمان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام می‌گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت می‌گوید.




فرشتگان بر عبادالرحمان، به هنگام ملاقات آنان در بهشت تحیت و سلام می‌فرستند.
«وعباد الرحمـن...»؛ بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)

۱.۱ - تواضع کلید ایمان

در واقع نخستین توصیفى که از عباد الرحمن شده است ، نفى کبر و غرور و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن او آشکار مى شود زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان مى دهند، تا آنجا که از چگونگى راه رفتن یک انسان مى توان با دقت و موشکافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى برد.
آرى آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است ، در حالى که غرور و کبر کلید کفر محسوب مى شود، در زندگى روزمره با چشم خود دیده ایم و در آیات قرآن نیز کرارا خوانده ایم که متکبران مغرور حتى حاضر نبودند به سخنان رهبران الهى گوش فرا دهند، حقایق را به باد مسخره مى گرفتند، و دید آنها فراتر از نوک بینى آنها نبود، آیا با این حالت کبر ایمان آوردن امکان پذیر است ؟!
آرى این مؤمنان بنده خداوند رحمانند، و نخستین نشانه بندگى همان تواضع است . تواضعى که در تمام ذرات وجود آنان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است.
و اگر مى بینیم یکى از مهمترین دستوراتى که خداوند به پیامبرش ‌ مى‌دهد این است که و لا تمش فى الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا: در روى زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار چرا که نمى توانى زمین را بشکافى و طول قامتت هرگز به کوهها نمى رسد. ( سوره اسراء آیه ۳۷) نیز به خاطر همین است که روح ایمان تواضع مى باشد.
راستى اگر انسان کمترین شناختى از خود و جهان هستى داشته باشد مى داند در برابر این عالم بزرگ چه اندازه کوچک است ؟ حتى اگر گردنش همطر از کوهها شود تازه بلندترین کوههاى زمین در برابر عظمت زمین کمتر از برآمدگیهاى پوست نارنج نسبت به آن است ، همان زمینى که خود ذره ناچیزى است در این کهکشانهاى عظیم.

۱.۲ - افتادگى و تواضع

در این آیه دو صفت از صفات ستوده مؤ منین را ذکر کرده ، اول اینکه : ((الّذین یمشون على الارض هونا - مؤ منین کسانى هستند که روى زمین با وقار و فروتنى راه مى روند)) و ((هون )) به طورى که راغب گفته به معناى تذلل و تواضع است بنابراین ، به نظر مى رسد که مقصود از راه رفتن در زمین نیز کنایه از زندگى کردنشان در بین مردم و معاشرتشان با آنان باشد.
پس مؤ منین ، هم نسبت به خداى تعالى تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنینند، چون تواضع آنان مصنوعى نیست ، واقعا در اعماق دل ، افتادگى و تواضع دارند و چون چنینند ناگزیر، نه نسبت به خدا استکبار مى ورزند و نه در زندگى مى خواهند که بر دیگران استعلاء کنند و بدون حق ، دیگران را پائین تر از خود بدانند و هرگز براى به دست آوردن عزت موهومى که در دشمنان خدا مى بینند در برابر آنان خضوع و اظهار ذلت نمى کنند. پس خضوع و تذللشان در برابر مؤ منین است نه کفار و دشمنان خدا، البته این در صورتى است که به گفته راغب کلمه ((هون )) به معناى تذلل باشد. و اما اگر آن را به معناى رفق و مدارا بدانیم معناى آیه این مى شود که : مؤ منین در راه رفتنشان تکبر و تبختر ندارند.
صفت دومى که براى مؤ منین آورده این است که ، چون از جاهلان حرکات زشتى مشاهده مى کنند و یا سخنانى زشت و ناشى از جهل مى شنوند، پاسخى سالم مى دهند، و به سخنى سالم و خالى از لغو و گناه جواب مى گویند، شاهد اینکه کلمه سلام به این معنا است آیه ((لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما)) مى باشد، پس ‌ حاصل و برگشت معناى این کلمه به این است که : بندگان رحمان ، جهل جاهلان را با جهل مقابله نمى کنند. و این صفت ، صفت عباد رحمان در روز است که در میان مردمند.


«اولـئک یجزون الغرفة بما صبروا ویلقون فیها تحیة وسلـما»؛ (آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‌شود؛ و در آن، با تحیّت و سلام روبه‌رو می‌شوند. (مراد از «یلقون...» تتلقاهم الملائکة است. یعنی فرشتگان به هنگام ملاقات با عبادالرحمن ، تحیت و سلام می‌گویند. )
بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام مى گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مى گوید، چنانکه در آیه ۵۸ سوره یس
مى خوانیم : سلام قولا من رب رحیم : براى آنها سلامى است از سوى پروردگار رحیم و در آیه ۲۳ و ۲۴ سوره یونس مى خوانیم : و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم : فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند و به آنها مى گویند سلام بر شما.
در اینکه آیا تحیت و سلام در اینجا دو معنى دارد یا یک معنى ؟ در میان مفسران گفتگو است ، ولى با توجه به اینکه تحیت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است ، و سلام از ماده سلامت است ، و به معنى دعا براى کسى است ، بنابراین چنین نتیجه مى گیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأ م بودن این حیات با سلامت است ، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید.
البته تحیت در عرف معنى وسیعترى پیدا کرده و آن هر گونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى مى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى باشد.
سپس براى تاکید بیشتر مى فرماید: جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبائى ؟ (خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما).

۲.۱ - درجه عالى بهشت

کلمه ((غرفه )) به طورى که گفته اند به معناى بنایى است که بالاى بناى دیگر واقع شده باشد و از کف خانه بلندتر باشد. و در آیه شریفه ، کنایه است از درجه عالى تر بهشت ، و مراد از ((صبر))، صبر بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او است و این دو قسم صبر همان است که در آیات سابق نیز ذکر شده بود و لیکن این دو صبر عادتا جداى از صبر قسم سوم ، یعنى صبر در هنگام شدائد و مصائب نیست و قهرا کسى که بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او صبر مى کند ممکن نیست در هنگام شدائد صبر نکند.
و معناى آیه این است : این نامبردگان که به اوصاف قبل وصف شدند درجه رفیع و قسمت بالاى بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان ، ایشان را با تحیت و سلام دیدار مى کنند، تحیت به معناى هر پیشکشى است که آدمى را خوشحال سازد. و مراد از ((سلام )) هر چیزى است که در آن ترس و پرهیز نباشد، و اگر این دو کلمه ، یعنى تحیت و سلام را نکره آورد به منظور بزرگداشت آن دو بوده ، بقیه الفاظ آیه روشن است .


۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۲. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج۱۵، ص۱۴۷.    
۳. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج۱۵، ص۳۳۱.    
۴. مجمع البیان، طبرسی، ج۷ - ۸، ص۳۱۶.    
۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵.    
۶. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج۱۵، ص۱۷۰.    
۷. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج۱۵، ص۳۳۹.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تحیت بر عبادالرحمان»    



جعبه ابزار