• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تدمیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تُدْمیر، ناحیه (کوره)ای در جنوب شرقی اندلس در روزگار امویان بود. نام این ناحیه برگرفته از تئودمیر، آخرین پادشاه ویزیگوت آنجاست.
[۱] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.




تدمیر از غرب به حوزۀ کورۀ جیّان می‌پیوست و با قرطبه پایتخت امیران اموی ۶-۷ روز برای سوارۀ میانه‌رو فاصله داشت. مرکز تدمیر و تختگاه پادشاه این ناحیه به هنگام لشکرکشی مسلمانان، شهر استوار اُریوله (در لاتینی به معنی طلایی) بود.
[۵] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۶] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
با وجود این، شهر مهم لورقه (به لاتینی به معنی زره استوار) نیز به عنوان مقر کارگزاران و سرداران در تدمیر یاد شده است.
[۷] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.

تدمیر ناحیه‌ای پهناور و آباد و دارای شهرها، دژها و بندرهای مهم بود.
[۱۰] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰-۱۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
ابن سعید ۱۳ شهر از توابع تدمیر را نام برده، و شرح کرده است.


از میان نویسندگان اسلامی، تنها ابن دلایی تدمیر را مشروحاً وصف کرده است. به گزارش او تدمیر سرزمینی آباد و پر نعمت بود. دشت شَنقُنَیره با خاکی بارور به طول ۴۰ میل که از قرطاجنه تا لورقه گسترده بود، بخش‌هایی از اراضی این ناحیه را در بر می‌گرفت. زمین‌های کشاورزی تدمیر در بسیاری اوقات دستخوش تهاجم ملخ‌ها می‌شد و آسیب‌های بسیاری می‌دید، با این‌همه، بهترین میوه‌های اندلس از باغ‌های آن به دست می‌آمد و محصول گلابی، به و انار آن معروف بود. رودخانۀ تدمیر زمین‌های کشاورزی این ناحیه را آبیاری می‌کرد و بر روی آن چرخابه‌هایی برای آبیاری باغ‌ها کار گذاشته شده بود. شاخابه‌ای از این رود زمین‌های کشاورزی مرسیه را آبیاری می‌کرد و مردم اریوله هم برای بهره‌گیری از آب آن، نهری از این شاخابه به سوی اراضی خود کشیده بودند. ناحیۀ تدمیر از مراکز پرورش اسب در اندلس بوده است و گندم را در انبارهای آن‌جا برای سال‌های درازی ذخیره می‌کرده‌اند.
[۱۳] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱-۲، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
بافت پارچه‌های منقش (طراز) و قالی در تدمیر رواج داشت،
[۱۴] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۹، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
و از معادن آن‌جا نقره، سرب، سنگ لاجورد و سنگ آهن‌ربا استخراج می‌شد.
[۱۵] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۲، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۱۶] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
تدمیر دارای بندرهای مهم بازرگانی مانند لنگرگاه مشهور و کهن دانیه بود.
[۲۰] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.

پس از ۴۴۰ق/ ۱۰۴۸م زمین لرزه‌ها و پس لرزه‌های پیاپی در ناحیۀ تدمیر رخ داد که شهرهای اریوله و مرسیه و میان آن‌ها را نزدیک یک سال هر روز چند بار لرزاند و در نتیجه خانه‌ها، معابد، مساجد و ساختمان‌های بلند فرو ریخت و مسجد جامع اریوله و منارۀ آن ویران شد. شکاف‌هایی در آن ناحیه پدید آمد و چشمه‌هایی جوشید.
[۲۱] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۸، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.



براساس پاره‌ای روایات، تدمیر به‌ هنگام لشکرکشی طارق بن زیاد در ۹۲ق/۷۱۱م و ضمن نخستین فتوح مسلمانان در اندلس به صلح گشوده شد؛ ستونی از لشکریان همراه طارق پس از فتح البیره به قصد تدمیر به جانب شرق حرکت کردند و تئودمیر، پادشاه آن‌جا در برابر مسلمانان پایداری کرد، اما در جنگ تلفات بسیار داد و به اریوله عقب نشست و توانست با پایداری و مقاومت، با مسلمانان پیمان صلحی با شرایط خوب ببندد و مردم شهر را از اسارت و پرداخت جزیه نجات دهد.
[۲۲] اخبار مجموعة، ج۱، ص۲۲-۲۳، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.

اما برپایۀ روایتی دیگر از احمد بن عیسی رازی (د ۳۴۴ق/۹۵۵م)، موسی بن نُصَیر دیگر فاتح اندلس، ضمن حملات خود (در ۹۳ق)، پسرش عبدالاعلی را با لشکری برای فتح البیره و تدمیر فرستاد و او این نواحی را گشود. اما مقری این روایت را ضعیف شمرده است.
[۲۷] مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۲۷۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.


۳.۱ - انعقاد پیمان صلح

طبق روایتی که در منابعی چند آمده است، مسلمانان دو سال پس از فتح اندلس، به تدمیر لشکر کشیدند و آن‌جا را محاصره کردند. تئودمیر با دلاوری در اریوله به دفاع پرداخت و توانست با عبدالعزیز بن موسی، نخستین والی اندلس پیمان صلحی منعقد کند و بدان‌وسیله استقلال شهرهای هفت‌گانۀ قلمرو خود و در رأس آن‌ها اریوله را حفظ نماید. برابر متن صلح‌نامه‌ای که در رجب ۹۴/آوریل ۷۱۳ در حضور شاهدان به امضا رسید و منابع نیز به شکل تقریباً یکسانی آن را نقل کرده‌اند، موسی تعهد کرد که اقدامی برضد تئودمیر و یارانش نکند و حکومتش را تا زمانی که به شروط صلح وفادار باشد، به رسمیت بشناسد. مردم تدمیر کشته و اسیر نشوند و میان آنان و زنان و فرزندان‌شان جدایی نیفتد و به ترک دین‌شان مجبور نشوند و کلیساهاشان سوزانده نشود. تئودمیر هم متقابلاً متعهد شد که مخالفان دولت قرطبه را پناه ندهد و خبر دشمن را کتمان نکند و مردم تدمیر سالانه هر یک سرانه‌ای برابر یک دینار و مقادیری گندم، جو، سرکه، عسل و روغن بپردازند و هر بنده نصف این مقادیر را بپردازد.
[۲۸] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴-۵، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۲۹] ضبی، احمد، بغیة الملتمس، ج۱، ص۲۵۹، به کوشش ف کودرا، مادرید، ۱۸۸۴م.
[۳۱] مونس، حسین، فجرالاندلس، ص۱۱۲_۱۱۳، قاهره، ۱۹۵۹م.
پس از این صلح، گروهی از مسلمانان در کنار مردم تدمیر اقامت گـزیدند.
[۳۲] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
عسکر ــ که یعقوبی آن را یکی از دو شهر عمدۀ تدمیر دانسته
[۳۴] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
اقلیم العسکرــ گویاً یکی از این اقامتگاه‌های مسلمانان در تدمیر بوده که احتمالاً بخشی از شهر اریوله به شمار می‌رفته است.

۳.۲ - حکومت ابوالخطار

هنگامی که ابوالخطار (حک‌ ۱۲۵-۱۳۰ق) به حکومت اندلس رسیـد، صلح‌نامه را منحصـر به تئودمیـر دانست و از پسر و جانشیـن وی خواست کـه به حکومت قرطبه جزیه بپردازد. در پـی آن ابوالخطار سپاهیـان مصری را در نواحی تدمیر جای داد و اراضـی آن‌جا را به ایشـان اقطاع داد. بدین‌گونـه، گوت‌ها آخرین پایگـاه خود در جنوب اسپانیا را از دست دادند و تدمیر همچون دیگـر ولایات اندلس در قلمـرو امرای امـوی اندلس قرار گرفت.
[۳۵] ابن قوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۴۴، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
[۳۶] ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش محمدعبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ق/۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
پـس از آن، بـه‌سبب اقامت مصـریان در تدمیر یا همانندی طبیعت این ناحیه با کرانۀ نیل،
[۴۰] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
تدمیر را مصر نامیـده، و با آن مقایسه کرده‌اند. دسته‌هایـی از قبایل عرب دَوس و جُـذام و هذیل بن مدرکه در نواحـی تدمیر سکنا گزیده بودنـد. بجز این، پس از تأسیس شهر جدید تَنَس (تنس الحدیثة) در ۲۶۲ق/۸۷۶م میان مغرب و افریقیه توسط دریانوردان اندلسی، گروه‌هایی از مردم تدمیر و البیره در آن‌جا ساکن شدند.

۳.۳ - شورش در تدمیر

در ۱۶۱ق/ ۷۷۸م عبدالرحمان بن حبیب فِهری، معروف به صقلبی، از سران فهریان، وارد تدمیر شد و در آن‌جا شورشی گسترده بر ضد عبدالرحمان داخل اموی، و به هواخواهی عباسیان برپا کرد. وی با سلیمان بن یقظان اعرابی کلبی، رهبر شورش‌های شمال روابط دوستی برقرار کرد. عبدالرحمان اموی با صقلبی جنگید و کشتی‌هایش را در ساحل تدمیر به آتش کشید. صقلبی به بَلَنسیه گریخت و در پی آن در ۱۶۲-۱۶۳ق/ ۷۷۹-۷۸۰م به تحریک و توطئۀ عبدالرحمان داخل، صقلبی به دست یکی از یارانش کشته شد و شورش فرو نشست.
[۴۷] اخبار مجموعة، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
[۵۰] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.

در آغاز امارت هشام بن عبدالرحمان (۱۷۲-۱۸۰ق) شورش‌های محلی در اندلس روی داد. سلیمان، برادر امیر، پس از شورش در طلیطله و قرطبه به تدمیر گریخت. سپاه قرطبه به فرماندهی معاویه پسر هشام در ۱۷۴ق/۷۹۰م به تدمیر تاخت و نواحی آن‌جا را ویران ساخت. سلیمان به بلنسیه گریخت و سپس با هشام مصالحه کرد. عبدالله بن عبدالرحمان نیز که در بلنسیه سر به شورش برداشته، و پس از آن به عبدالله بلنسی معروف گردیده بود، خود را در قرطبه تسلیم کرد. سلیمان و عبدالله خاک اندلس را ترک کردند و در مغرب اقامت گزیدند.
عبدالله بلنسی در آغاز امارت عبدالرحمان بن حکم (۲۰۶- ۲۳۸ق) بار دیگر سر به شورش برداشت و در ۲۰۷ق تدمیر را گرفت. وی قصد حمله به قرطبه را داشت که مرگ وی در ۲۰۸ق/۸۲۳م بر اثر پیری و بیماری، خیال امیر اموی را آسوده کرد.
با این همه، تدمیر به سبب کشمکش‌های عرب‌های مُضری و یمنی که از ۲۰۷ق آغاز شد، همچنان ناآرام بود و به رغم لشکرکشی دولت قرطبه، فتنه شدت یافت و ۷ سال به درازا کشید. سرانجام در ۲۱۳ق/ ۸۲۸م که ابوشماخ رهبر یمنیان و دیگر زعما فرمان دولت قرطبه را گردن نهادند، تدمیر آرام شد.
[۵۷] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۵، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.



در جریان فتنۀ عرب‌های یمنی و مضری، جابر بن مالک بن لبید، عامل تدمیر، شهر مرسیه را در ۲۱۰ق/۸۲۵م به فرمان امیر عبدالرحمان اوسط بن حکم اموی بنیاد نهاد و آن‌جا را دارالامارۀ تدمیر قرار داد. از آن هنگام مرسیه مرکز ناحیۀ تدمیر شد (تاریخ تأسیس مرسیه را ۲۱۶ق یاد کرده‌اند).
[۶۱] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۶۳] عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۴، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۶۴] مونس، حسین، حاشیه بر الحلة السیراء، ج۱، ص۶۳.
در ۲۳۶ق/۸۵۰م عبدالرحمان بن حکم حکومت تدمیر را به پسرش حکم واگذاشت. چندی بعد در ۲۴۵ق/ ۸۵۹م در زمان امیرمحمد بن عبدالرحمان (حک‌ ۲۳۸-۲۷۳ق) نُرمان‌ها (در روایات اسلامی: مجوس یا اردمانیون) ضمن حملات خود به سواحل و شهرهای اندلس، وارد تدمیر شدند و در اریوله دست به غارت گشودند و گروهی از مردم آن‌جا را به اسارت بردند.
[۶۶] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۳۰۸، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
[۶۷] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۱۸- ۱۱۹، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.



در زمان محمد بن عبدالرحمان (۲۵۶ق) سپاهی برای شرکت در لشکرکشی‌های تابستانی (صوائف) به نواحی مرزی گسیل می‌داشت.
[۷۰] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۲۷۲، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
در عهد امارت عبدالله بن محمد ابن عبدالرحمان (۲۷۵-۳۰۰ق)، دیسم بن اسحاق از سپاهیان ابن حَفصون، در تدمیر شورید و بر مرسیه و لورقه غلبه یافت. کار وی بالا گرفت و با دست انداختن بر معادن نقرۀ تدمیر به نام خود سکه زد. از این‌رو، در ۲۸۳ق/۸۹۶م امیر قرطبه لشکر بدان سو فـرستاد. در این حملـۀ تابستانی کـه به «غزوۀ تدمیر» معـروف شد، شورشیان سرکوب شدند و دیسم ناگزیر به پرداخت مالیات شد و سکه به نام امیر عبدالله زد.
[۷۳] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۱-۱۲، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۷۴] ابن حیان، المقتبس، ج۳، ص۱۱۴- ۱۱۸، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.



در ۳۰۴ق/۹۱۶م عبدالرحمان الناصر با فرستادن لشکری، شورشیان را در تدمیر و بلنسیه سرکوب کرد و دژ استوار اریوله، پایتخت تدمیر را از دست آنان گرفت.
[۷۶] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۲۷، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
عبدالرحمان خود نیز در ۳۱۲ق/۹۲۴م ضمن نبرد بنبلونه (پامپلونا) به تدمیر و بلنسیه رفت و شورشیان را در آن نواحی تعقیب و پراکنده کرد و پایگاه‌های‌شان را گرفت؛ از جمله عبدالرحمان بن وضّاح، رهبر شورشی لورقه را به تسلیم واداشت و به قرطبه فرستاد.
[۷۸] ابن حیان، المقتبس، ج۳، ص۲۲، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.
[۷۹] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۸۰] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۹۶، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۸۱] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۹، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۸۲] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۲-۱۳، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
در ۳۱۶ق/ ۹۲۸م ضمن فتوح بلاد شرقی اندلس شهرهای کورۀ تدمیر فرمان حکومت قرطبه را گردن نهادند و فتنۀ بنی شیخ که بر آن ناحیه دست انداخته بودند، فرونشست
[۸۴] ابن حیان، المقتبس، ج۳، ص۲۱-۲۲، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.
[۸۵] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۲۳۷- ۲۳۸، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۸۶] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۳-۱۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
پس از آن، والیانی از طرف دربار قرطبه به حکومت تدمیر منصوب شدند.
[۸۷] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۸۸] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۳۳۱، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۸۹] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
[۹۰] ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۴۷۱، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.

در ۳۷۴- ۳۷۵ق/۹۸۴- ۹۸۵م حاجب بن ابی‌عامر منصور رهسپار جهاد شد و در سر راه خود به جنوب اندلس آهنگ تدمیر و مرسیه کرد و مدتی را در آن‌جا نزد ابن خطاب گذراند.
[۹۱] ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۱۰۵-۱۰۶، به کوشش محمدعبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ق/۱۹۷۳-۱۹۷۴م.



پس از اضمحلال خلافت اموی، بربرها بر کورۀ تدمیر چیره شدند.
[۹۴] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
چندی بعد خیران عامری بر اریوله دست یافت و در ۴۰۳ق/۱۰۱۲م مرسیه پایتخت تدمیر را به فرمان خود درآورد و بربرها را از این ناحیه بیرون راند؛ سپس در ۴۰۵ق بر المریه مستولی شد و آن‌جا را پایتخت خود کرد. پس از خیران، یار وی زُهیر عامری تا ۴۲۹ق بر آن‌جا حکم راند.
[۹۵] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۹۶] ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
[۹۷] عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۵۹، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۹۸] عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
در زمان امارت زهیر در المریه، نایبش، ابوبکر احمد بن اسحاق بن طاهر که از خاندانی سرشناس از اشراف تدمیر و مردی عالم و ادیب بود، در مرسیه حکومت می‌کرد.
[۹۹] عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۶، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
تدمیر پس از مرگ زهیر (۴۲۹ق) همچون دیگر توابع المریه به تصرف عبدالعزیز منصور بن ابی‌عامر (د ۴۵۲ق)، حاکم بلنسیه درآمد.
[۱۰۰] ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ص۱۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
[۱۰۱] عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۱۰۲] عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۷، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
پس از فروپاشی خلافت اموی در اندلس کورۀ تدمیر به نام مرکز آن، مرسیه خوانده شد. هرچند پس از آن نیز نام تدمیر گه‌گاه بر این ناحیه اطلاق شده است.


تدمیر خاستگاه شماری از علما و محدثان اندلسی بوده است که از آن جمله‌اند: ابوالقاسم طیب بن هارون بن عبدالرحمان کِنانی تدمیری (د ۳۲۸ق)، ابراهیم بن موسی بن جمیل تدمیری (د ۳۰۰ق)، محدث و شاگرد ابن ابی‌خیثمه، و ابوادهم متوکل بن یوسف اندلسی تدمیری.
[۱۰۴] ابن فرضی، عبدالله، تاریخ علماء الاندلس، ج۱، ص۳۶۳-۳۶۴، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
پاره‌ای از آثار اسلامی در شهرها و توابع تدمیر برجای مانده است
[۱۰۷] عنان، محمدعبدالله، الآثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال، ج۱، ص۱۴۸_۱۵۸، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
(شهرهای لقنت، الش، اریوله و قرطاجنه).


(۱) ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۲) ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۴) ابن حیان، المقتبس، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.
(۵) ابن حیان، المقتبس، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
(۶) ابن حیان، المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
(۷) ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمدعبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ق/۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
(۸) ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
(۹) ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
(۱۰) ابن سعید، علی، المُغرب فی حلی المَغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۶۴م.
(۱۱) ابن عبدالمنعم، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۱۲) ابن عذاری، البیان المغرب، به کوشش ج س کولن، و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
(۱۳) ابن فرضی، عبدالله، تاریخ علماء الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
(۱۴) ابن قوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
(۱۵) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و افره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۱۶) اخبار مجموعة، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
(۱۷) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پورت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه.
(۱۸) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۹) ضبی، احمد، بغیة الملتمس، به کوشش ف کودرا، مادرید، ۱۸۸۴م.
(۲۰) عنان، محمدعبدالله، الآثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
(۲۱) عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۲) عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۳) مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.
(۲۴) مونس، حسین، حاشیه بر الحلة السیراء.
(۲۵) مونس، حسین، فجرالاندلس، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۲۶) یاقوت حموی، بلدان.
(۲۷) یعقوبی، احمد، البلدان، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.


۱. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۲. ابن عبدالمنعم، محمد، الروض المعطار، ج۱، ص۱۳۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۴م.    
۳. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۱۹۳، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.    
۴. یاقوت حموی، بلدان، ج۲، ص۱۹.    
۵. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۶. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۷. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۸. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۱۹۳، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.    
۹. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۱۹۳، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.    
۱۰. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰-۱۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۱۱. ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، ج۲، ص۵۳۸، پورت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه.    
۱۲. ابن سعید، علی، المُغرب فی حلی المَغرب، ج۲، ص۲۴۳-۲۹۲، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۶۴م.    
۱۳. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱-۲، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۱۴. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۹، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۱۵. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۲، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۱۶. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۱۷. یاقوت حموی، بلدان، ج۲، ص۱۹.    
۱۸. ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، ج۲، ص۸۹۷ ۸۹۸، به کوشش وان لون و افره، تونس، ۱۹۹۲م.    
۱۹. مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.    
۲۰. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۲۱. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۸، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۲۲. اخبار مجموعة، ج۱، ص۲۲-۲۳، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۲۳. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۶۳.    
۲۴. مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۲۶۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.    
۲۵. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۵۰، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۲۶. ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۴۰۵، به کوشش محمدعبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ق/۱۹۷۳-۱۹۷۴م.    
۲۷. مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۲۷۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.
۲۸. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴-۵، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۲۹. ضبی، احمد، بغیة الملتمس، ج۱، ص۲۵۹، به کوشش ف کودرا، مادرید، ۱۸۸۴م.
۳۰. ابن عبدالمنعم، محمد، الروض المعطار، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۴م.    
۳۱. مونس، حسین، فجرالاندلس، ص۱۱۲_۱۱۳، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۲. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۳۳. یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۱۹۳، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.    
۳۴. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۰، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۳۵. ابن قوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۴۴، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۳۶. ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش محمدعبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ق/۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۳۷. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۱۲۶، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۳۸. مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۲۳۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.    
۳۹. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۴۹۱.    
۴۰. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۴۱. مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.    
۴۲. ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۳۸۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۴۳. ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۴۲۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۴۴. مقری، احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۲۹۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م.    
۴۵. ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، ج۲، ص۷۲۶، به کوشش وان لون و افره، تونس، ۱۹۹۲م.    
۴۶. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۴۸.    
۴۷. اخبار مجموعة، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۴۸. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۵۴.    
۴۹. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۵۰. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۱، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۵۱. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۱۱۶-۱۱۷.    
۵۲. ابن عذاری، البیان المغرب، ج۲، ص۶۲-۶۳، به کوشش ج س کولن، و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.    
۵۳. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۲۲۵، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۵۴. ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۹۴، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۵۵. ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، ج۲، ص۳۶۳، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۶۳م.    
۵۶. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۲۵۵، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۵۷. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۵، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۵۸. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۸۴.    
۵۹. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۰۰.    
۶۰. ابن سعید، علی، المُغرب فی حلی المَغرب، ج۱، ص۴۸، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۶۴م.    
۶۱. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۶۲. ابن عبدالمنعم، محمد، الروض المعطار، ج۱، ص۵۳۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۴م.    
۶۳. عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۴، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۶۴. مونس، حسین، حاشیه بر الحلة السیراء، ج۱، ص۶۳.
۶۵. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۴۷، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.    
۶۶. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۳۰۸، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۶۷. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۱۸- ۱۱۹، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۶۸. ابن اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۹۰.    
۶۹. ابن عذاری، البیان المغرب، ج۲، ص۹۶-۹۷، به کوشش ج س کولن، و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.    
۷۰. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۲۷۲، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۷۱. ابن عذاری، البیان المغرب، ج۲، ص۱۰۹، به کوشش ج س کولن، و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.    
۷۲. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۳۱۰-۳۱۱، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۷۳. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۱-۱۲، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۷۴. ابن حیان، المقتبس، ج۳، ص۱۱۴- ۱۱۸، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.
۷۵. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۳۳۰-۳۳۱، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۷۶. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۲۷، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۷۷. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۳۷۹، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۷۸. ابن حیان، المقتبس، ج۳، ص۲۲، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.
۷۹. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۸۰. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۱۹۶، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۸۱. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۹، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۸۲. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۲-۱۳، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۸۳. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۳۹۰ ۳۹۹، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۸۴. ابن حیان، المقتبس، ج۳، ص۲۱-۲۲، به کوشش م آنتونیا، پاریس، ۱۹۳۷م.
۸۵. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۲۳۷- ۲۳۸، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۸۶. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۳-۱۴، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۸۷. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۸۸. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۳۳۱، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۸۹. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۹۰. ابن حیان، المقتبس، ج۱، ص۴۷۱، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۱۹۷۹م.
۹۱. ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۱۰۵-۱۰۶، به کوشش محمدعبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ق/۱۹۷۳-۱۹۷۴م.
۹۲. ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۶۳م.    
۹۳. عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۵۴۳، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۹۴. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۹۵. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ج۱، ص۱۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۹۶. ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
۹۷. عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۵۹، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۹۸. عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۹۹. عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۶، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۰۰. ابن دلایی، احمد، ترصیع الاخبار، ص۱۶، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، ۱۹۶۵م.
۱۰۱. عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۰۲. عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۱۷۷، قاهره، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۰۳. ابن فرضی، عبدالله، تاریخ علماء الاندلس، ج۱، ص۲۱، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.    
۱۰۴. ابن فرضی، عبدالله، تاریخ علماء الاندلس، ج۱، ص۳۶۳-۳۶۴، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۱۰۵. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۳، ص۲۸، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.    
۱۰۶. یاقوت حموی، بلدان، ج۲، ص۱۹.    
۱۰۷. عنان، محمدعبدالله، الآثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال، ج۱، ص۱۴۸_۱۵۸، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تدمیر»، شماره۵۸۳۴.    



جعبه ابزار