تفسیر امام جعفر صادق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر امام جعفرصادق، مجموعه ای از
روایات تفسیری با صبغه ای
عرفانی ـ اشاری منسوب به امام جعفر صادق علیهالسلام است.
این روایات، به طور پراکنده، در قرن سوم هجری در محافل
صوفیان کوفه و
بغداد بازگو میشد.
نخستین بار
ابوعبدالرحمان سُلَمی (متوفی ۴۱۲) آنها را در
کتاب حقایق التفسیر گردآوری کرد و آشنایی ما با این تفسیر تنها از طریق نقل قولهای اوست.
هنوز روشن نیست که سلمی متن کامل تفسیر را روایت کرده است یا خیر.
شواهدی ثابت میکند که وی متن کامل را روایت نکرده، چنانکه
خرگوشی در
تهذیب الاسرار، منتخباتی از این تفسیر را به دست داده که در کتاب سلمی نیست.
همچنین
روزبهان بَقْلی (متوفی ۶۰۶) در کتاب
عرایس البیان فی حقائق القرآن، قطعاتی نقل کرده که در حقائق التفسیر یافت نمیشود.
در مجموعه نافذ
پاشا کتابخانه سلیمانیه تفسیری منسوب به امام جعفرصادق وجود دارد که گردآورنده آن
احمدبن محمدبن حرب است. وی این تفسیرها را، بترتیب، از طریق
ابوطاهربن مؤمن،
ابومحمدحسن بن محمدبن حمزه،
محمدبن حمزه (پدر حسن بن محمد)،
ابومحمدحسن بن عبدالله (عموی حسن بن محمد)،
علی بن محمدبن علی بن موسی الرضا علیهالسلام،
امام موسی بن جعفر و
امام جعفرصادق علیهماالسلام روایت کرده است.
در معرفی مآخذ زیادات حقائق التفسیر اشاره کرده که سلمی در این تفسیر، به نقل از
ابوبکر احمدبن نصر بغدادی (متوفی بعد از ۳۶۵) و او نیز به نقل از
عبداللّه بن احمدبن عامر، او نیز از پدرش و او از طریق
امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام و پدرش از امام جعفرصادق علیهالسلام سخنانی نقل کرده است.
علاوه بر این، در
الذریعه از رساله ای به نام
تفسیر الامام جعفربن محمدالصادق یاد شده که نسخه ای از آن در
کتابخانه علی پاشا در
استانبول موجود است. بنا بر الذریعه، در کتابهای
تذکره نویسان و
عالمان رجال امامیه، به این کتاب اشاره ای نشده است و احتمال دارد تفسیر مذکور را برخی از
اصحاب امامان از
ائمه روایت کرده باشند. به نظر میرسد که این اثر همان نسخه پیشین باشد.
رساله دیگری نیز وجود دارد که به
تفسیر نعمانی معروف است و گاه تفسیر امام جعفرصادق خوانده میشود.
ابوعبدالله محمدبن ابراهیم نعمانی، معروف به
ابن ابی زینب، از
محدّثان سده چهارم و از
شاگردان کلینی، کتاب
تفسیر القرآن لاهل البیت را نگاشته و
مجلسی در
بحارالانوار این تفسیر را
نقل کرده است.
مجموعه تفسیریِ مورد بحث، بترتیب، از طریق
احمدبن محمدبن سعید،
ابن عُقْدَه،
احمدبن یوسف بن یعقوب جُعْفی،
اسماعیل بن مهران،
حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی و پدرش از
اسماعیل بن جابر، از امام صادق نقل شده است که همه
راویان آن
شیعه هستند. اگرچه
ابن عقده
مذهب زیدی جارودی داشته است. و حسن بن علی بن
ابی حمزه و پدرش نیز در شمار
واقفه بودند.
این تفسیر را ــ که دست کم دو نسخه از آن موجود است ــ میتوان همتای شیعی نسخه
ابن عطا دانست که سلمی آن را در تفسیر خود نقل کرده است.
نویا در باب تفاوتهای محتوایی
روایت سنّی و روایت شیعیِ مجموعه تفسیری امام جعفر صادق، به این نکته اشاره کرده که در متن سلمی، تمام روایتها یا تفسیرهایی که به
اهل بیت اشاره داشتهاند، حذف شدهاند و تنها یک جا
در باب تفسیر
آیه «فَتَلَقّی ' آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...»
روایتی نقل شده که کاملاً شیعی است و بعید است از تفسیری سنّی باشد.
نویا
، به رغم اشاره به تفاوتهای دو مجموعه تفسیری مذکور، به این نتیجه رسیده است که با اثری واحد، دارای
فکر و سبک و حتی محتوای
معنوی واحد، روبروست و از آن مهمتر، در هر دو نسخه جملاتی با الفاظ یکسان یافت میشود.
در باب گردآورندگان یا
راویان اثر نیز اختلاف نظر وجود دارد.
ماسینیون به نام چند تن اشاره کرده که نخستین آنها
جابربن حیان کوفی (قرن دوم ) است.
از جمله دلایل وی این است که جابربن حیّان کتابهایی به نام
امام تألیف کرده؛
ذوالنون مصری (متوفی ۲۴۶)، که به ادعای ماسینیون نخستین
ویراستار تفسیر امام جعفرصادق است، شاگرد
ابن حیّان در
علم کیمیا بوده؛ و
ابن حیّان کتابهایی در
زهد نوشته و
لقبش نیز «
صوفی » بوده است.
ابن ندیم
نیز در زمره کتابهای
ابن حیّان به کتاب التفسیر اشاره کرده، اما
آقابزرگ طهرانی در باره اینکه چنین کتابی تفسیر
قرآن باشد
تردید دارد. گرچه جابربن حیّان در کیمیا شاگرد امام صادق دانسته شده
و
ابن ندیم این ادعا را به شیعیان نسبت داده، در هیچیک از
کتابهای رجال شیعه از جابربن حیّان نامی برده نشده است.
نویا
دلیل این امر را در روایتهایی مییابد که در باره امام صادق نقل شده و منعکس کننده دو وجه واقعی و فراواقعی
شخصیت ایشان است.
شخصیت دیگری که از او به عنوان گردآورنده مجموعه تفسیری یاد میشود،
ابن ابی العوجاء است.
ماسینیون
برای تأیید این نظر نیز دلایلی آورده که به زعم خود او قوی اند، از جمله اینکه معتقد است
ابن ابی العوجاء (که از طریق
حَمّادبن سَلمه، از
مریدان قدیم
حسن بصری است )
اصول عقاید خود را اصلاح کرده و مجموعه ای از
احادیث فراهم آورده بوده است. ماسینیون میافزاید که این مجموعه بر
مشرب عرفانی است و گردآورنده آن، مانند
حلاج، آماج دو
تهمت ظاهراً متضاد (
تشبیه و
تعطیل ) است. دلایل مذکور کافی نیست و سخنان ماسینیون از حد احتمال فراتر نمی رود.
علاوه بر این،
ابن ابی العوجاء در زمره
اصحاب امام صادق ذکر نشده است. از آن مهمتر اینکه وی در ۱۵۵، به اتهام
زندیق بودن، در
کوفه به
قتل رسیده
و نه تنها از امام صادق روایتی نقل نکرده، بلکه
مناظرههایی با حضرت داشته است.
از دیگر کسانی که احادیث روایت شده از امام صادق را نقل کرده،
فُضَیْل بن عِیاض مکی (متوفی ۱۸۷) است.
عالمان رجال وی را، که از
مشایخ تصوف است، جزو
محدّثان آورده و توثیق کرده اند.
قاضی عیاض سبتی فضیل را از شاگردان
مالک دانسته و گفته که وی از مالک
حدیث و
فقه آموخته است.
ذوالنون مصری، سنّی
مذهب دیگر، نیز از این احادیث یاد کرده است.
ذوالنون نیز از جمله شاگردان و دانش آموختگان مستقیم مالک بوده است.
با اینهمه، نقل است که وی این احادیث تفسیری را از طریق
فضل بن غانم خُزاعی از مالک اخذ کرده و مالک نیز احتمالاً آنها را از امام جعفرصادق گرفته بوده است.
محمدبن احمد ذهبی ، به نقل از
دارقُطنی، آورده که در اعتبار برخی از روایتهایی که ذوالنون از مالک نقل کرده، تردید هست، اما این روایتها را مشخص نکرده است.
ابن ندیم
ذوالنون را در زمره کسانی دانسته که در علم کیمیا تألیفاتی دارند، اما سخنی از تفسیر او به میان نیاورده است.
در
صحت سخنان ماسینیون و پژوهشگران و
شرق شناسان دیگر، در استناد این مجموعه به امام صادق، تردید فراوان وجود دارد. سخنان آنها گاه از
حدس و احتمال فراتر نمیرود و در
شرح حال شخصیتهای یادشده (فضیل بن عیاض، جابربن حیّان،
ابن ابی العوجاء و ذوالنون مصری ) هیچ
شاهدی وجود ندارد که بر این مدعا دلالت کند.
با این همه، در باب
اصالت این تفسیر دو دیدگاه هست.
نخست دیدگاه
منتقدان که تفسیر مذکور را یکسره
مجعول و ساخته برخی صوفیان دورههای متأخر میدانند.
ابن تَیْمیّه در این زمره جای دارد. وی در کتاب
منهاج السنة النبویة ، در بخش مربوط به امام جعفرصادق، به احادیث
دروغینی اشاره کرده که به آن حضرت نسبت داده شده و غالباً در باره
علوم غریبه است.
ابن تیمیّه افزوده است که
ابوعبدالرحمان سلمی در کتاب حقائق التفسیر نیز مجموعهای از روایات تفسیری را از امام صادق نقل کرده که یکسره صبغه
باطنی دارند و
آشکارا تحریف مراد
خداوندند، در حالی که هر
خردمندی میداند که چنین اقوالی از جعفربن محمد صادر نشده و آنها را به دروغ به وی نسبت داده اند. به نوشته
ابن تیمیّه
، مجموعه کتابهای منسوب به امام صادق، از جمله تفسیر مذکور، در دورههای بعد
نگارش یافته است.
ابن خلدون نیز ضمن اشاره به کتاب
جفر، منسوب به امام صادق، میگوید که در این کتاب تفسیر
قرآن و معانی غریبی که از باطن آن مستفاد می شود نیز از امام جعفرصادق روایت شده است، ولی روایت کتاب پیوسته و متصل نیست. وی میافزاید که عین این کتاب دیده نشده و از آن کلمات و
خبرهای شاذی که به هیچ دلیلی متکی نیست در میان
مردم منتشر شده است.
محمدحسین ذهبی نیز
با اشاره به حقائق التفسیر، بخش روایات تفسیری منقول از امام صادق را یکسره بی پایه و نامعتبر دانسته و آن را به برخی راویان شیعی نسبت داده است.
در مقابل ناقدان، موافقان بر اصالت این تفسیر و صحت انتساب آن به امام جعفرصادق تأکید کرده اند.
لویی ماسینیون در صدر این گروه قرار دارد. وی در کتاب >
تحقیق در مبادی اصطلاحات عرفان اسلامی < برای نخستین بار به اهمیت این تفسیر اشاره
و برای تصحیح
سند آن
تلاش فراوان کرده است.
به گفته ماسینیون، تعیین اینکه از میان روایات محافل سنّی و عرفانی، کدام روایتها محققاً از امام شیعیان به ما رسیده،
دشوار است.
با این همه، میافزاید با ملاحظه مقایسههای جالبی در اصول عقاید، میان برخی از کلمات تفسیر عرفانی منسوب به امام صادق از سویی، و سخنان پراکنده مَروی از طریق جداگانه به نقل از
غلات شیعه (
نُصیریه و
دروزیه ) از سوی دیگر، پیشاپیش نمیتوان انتساب کلمات این تفسیر عرفانی را به امام جعفرصادق بکلی رد کرد.
ماسینیون چند نمونه از این مقایسههای عقیدتی را ذکر میکند، اما به گفته نویا
این نمونهها به سبب
ابهام آنها قانع کننده نیستند.
در باب سبک و محتوای این تفسیر چند نکته گفتنی است: این تفسیر حدود ۳۵۰ روایت، در تفسیرِ ۳۱۰
آیه پراکنده از اول تا آخر قرآن کریم، را در بر دارد.
ابتدا بخشی از آیه ذکر و سپس با عبارتهایی چون قال جعفر یا جعفرالصادق یا جعفربن محمد به تفسیر آن پرداخته شده است.
نکته دیگر اینکه تفسیر مذکور،
تفسیر مأثور به شمار نمیآید؛ هیچیک از روایات یا احادیث، جز دو مورد که در برخی نسخ خطیِ موجود برای آنها سلسله سند ذکر شده، مستند نیستند.
سومین نکته اینکه در میان روایات عرفانی این تفسیر،
روایتهای کلامی نیز وجود دارد که از نظر سبک و
روش متفاوت اند.
تفسیر مذکور با روایتی از امام صادق آغاز می شود که طبق آن، آیات قرآن چهار قسم اند:
عبارات،
اشارات،
لطایف و
حقایق. عبارات برای عامه مردم، اشارات برای
خواص، لطایف از آن
اولیا و حقایق خاص
انبیاست. روشن است که این تقسیم بندی با آموزههای صوفیانه کاملاً مطابقت دارد. در این تفسیر نیز به تفصیل به شرح و بیان
حروف مقطعه پرداخته شده است.
همچنین در آن، اصطلاحات و مفاهیمی چون
فنا، ماهیت
،
نورالدیمومیه یا
نورالهویه ،
مشاهده ، خلعة الهدایه
؛ به کار رفته است. انتساب بسیاری از این تعبیرها به امام جعفرصادق صحیح نیست، زیرا عباراتی چون «فناء فی اللّه » و «بقاء باللّه » در دوره های بعد
رایج شدند و بسیاری از عبارتهای دیگر نشان از سده های سوم و چهارم دارند.
از سوی دیگر برخی روایتهای این تفسیر یکسره با باورهای
شیعه امامیه ناسازگارند، از جمله:
در پایان آیات
سوره حمد، روایتی از امام جعفرصادق در تفسیر کلمه
آمین نقل شده،
که تنها با
مذهب فقهی اهل سنت سازگار است و
فقیهان شیعه، به اتفاق، ذکر این کلمه را جایز نشمرده و حتی آن را از
مبطلات نماز ذکر کرده اند.
در تفسیر آیه «.. اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ...»
نیز «الیوم » را اشاره به
بعثت پیامبر دانسته است.
و حال آنکه مفسران شیعه، به
اجماع و با استناد به احادیث
متواتر، آیه مزبور را ناظر به روز
غدیر خم میدانند.
همچنین ذیل آیه «اَللّهُ نُورُ السَّمو'اتِ وَالاَرْضِ...»
، مطابق روایتی از امام صادق، نورالارض به
خلفای چهارگانه تعبیر شده است.
ذیل آیه دهم سوره
حدید، در باب
خلیفه اول، تعبیری از امام صادق نقل شده که با باورهای شیعه چندان سازگار نیست.
بر این اساس، عجیب به نظر میرسد که چگونه نویا
تفسیر نعمانی را همتای شیعی تفسیر امام جعفرصادق دانسته و گذشته از مقارنههای
عقیدتی، دو اثر مذکور را دارای
فکر و سبک و حتی محتوای واحد دانسته است. اگرچه خود وی، در جایی دیگر
، به این نکته اشاره کرده که در متنی که سلمی در کتاب خود حفظ کرده، هر چه اشاره ای به اهل بیت داشته، حذف شده است.
در مجموع، دلایل و شواهد
علمی معتبر برای اثبات اصالت این تفسیر و
صحت انتساب آن به امام صادق در دست نیست و اطلاعات موجود، از
حدس و
گمان فراتر نمیرود. اگرچه باید به این نکته نیز توجه داشت که منشأ
تاریخی تفسیر منسوب به امام صادق هرچه باشد، ورود این تفسیر به
جهان تصوف هم زمان با شکل گیری
تعالیم عرفانی و پدیدآمدن واژههای فنی صوفیانه بوده است و در واقع، به گفته نویا
، یکی از قدیمترین شواهدِ
قرائت استنباطی یا
تجربی قرآن است.
تفسیر امام جعفرصادق نخستین بار، پس از معرفی ماسینیون، به کوشش و تصحیح پل نویا در ۱۹۶۸ در
بیروت منتشر شد.
مقدمه نویا بر این تصحیح، به
فارسی ترجمه شده و به همراه مجموعه آثار ابوعبدالرحمان سلمی
منتشر گردیده است. علاوه بر این نویا در
پژوهشی مستقل به بحث در باره این تفسیر پرداخته است.
علی زیعور، پژوهشگر
لبنانی، تفسیر امام صادق را تصحیح کرد و در ۱۹۷۹ با عنوان
التفسیر الصوفی للقرآن عندالصادق به چاپ رساند.
•
سلیمان آتش،
مکتب تفسیراشاری، ترجمة توفیق ه سبحانی،
تهران ۱۳۸۱ ش.
•آقابزرگ طهرانی.
•
ابن اثیر.
•
ابن تیمیّه، منهاج السنة النبویة، چاپ محمدرشاد سالم، (
حجاز ) ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
•
ابن حبّان،
کتاب الثقات، حیدرآباد دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست
بیروت.
•
ابن خلدون.
•
ابن ندیم.
•محمدبن احمد ذهبی،
میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی،
قاهره ۱۹۶۳ـ ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت.
•محمدحسین ذهبی،
التفسیر و المفسرون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
•
فؤاد سزگین،
تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء۳، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی،
ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
•محمدبن حسین سلمی،
مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی:بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۱: حقائق التفسیر، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.
•
محمدبن حسن طوسی،
الفهرست، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم،
نجف ( ۱۳۵۶/۱۹۳۷ )، چاپ افست
قم.
•
عیاض بن موسی قاضی عیاض،
ترتیب المدارک و تقریب المسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک، ج۲، چاپ عبدالقادر صحراوی،
مغرب ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
•کلینی.
•
محمدحسین مبلغ، «
پژوهشی در باره تفسیر عرفانی امام صادق (ع )»، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش ۵ ـ۶ (
بهار و
تابستان ۱۳۷۵.)
•مجلسی،
بحارالانوار.
•
احمدبن علی نجاشی،
فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
•
محمدحسن بن باقرنجفی،
جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۱۰، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
•
پل نویا،
تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ ش.
• Gerhard Bخwering، "The major sources of Sulam ¦ â 's minor Qur ف a ¦ n commentary"، Oriens، vol. ۳۵(۱۹۹۶).
دانشنامه جهان اسلام، مقاله شماره۳۷۰۴.