تقوا و ارزشمندی انسان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسان متقی در
قیامت دارای ارزشمندی بیشتری نسبت به کسانی که آنها را
استهزاء میکنند میباشد. و در
اسلام ارزش انسان به تقوای او است و به
رنگ و
نژاد و
قبیله و ... او نیست.
تقوا، عامل ارزشمندی و برتری
انسان است:
زین للذین کفروا الحیوة الدنیا ویسخرون من الذینءامنوا والذین اتقوا فوقهم یوم القیـمة والله یرزق من یشاء بغیر حساب.
زندگی
دنیا برای
کافران زینت داده شده است، از این رو افراد با
ایمان را (که گاهی دستشان تهی است)،
مسخره میکنند در حالی که پرهیزگاران در
قیامت، بالاتر از آنان هستند (چرا که ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار میگردد، و صورت عینی به خود میگیرد) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون
حساب روزی میدهد.
یـنساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفـا.
ای
همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونهای
هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما
طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
یـایها الناس انا خلقنـکم من ذکر وانثی وجعلنـکم شعوبـا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر.
ای مردم! ما شما را از یک
مرد و
زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!
ان اکرمکم عند الله اتقاکم، این جمله مطلب تازهای را بیان میکند، و آن عبارت از این است که چه چیزی نزد خدا
احترام و
ارزش دارد. تا قبل از این جمله میفرمود: مردم از این جهت که مردمند همه با هم برابرند، و هیچ اختلاف و فضیلتی در بین آنان نیست، و کسی بر دیگری برتری ندارد، و اختلافی که در
خلقت آنان دیده میشود که شعبه شعبه و
قبیله قبیله هستند تنها به این منظور در بین آنان به وجود آمده که یکدیگر را بشناسند، تا اجتماعی که در بینشان منعقد شده
نظام بپذیرد، و ائتلاف در بینشان تمام گردد، چون اگر شناسایی نباشد، نه پای
تعاون در کار میآید و نه ائتلاف، پس غرض از اختلافی که در
بشر قرار داده شده این است، نه اینکه به یکدیگر
تفاخر کنند، یکی به نسب خود ببالد، یکی به سفیدی پوستش فخر بفروشد، و یکی به خاطر همین امتیازات موهوم، دیگران را در بند بندگی خود بکشد، و یکی دیگری را
استخدام کند، و یکی بر دیگری استعلا و بزرگی بفروشد، و در نتیجه کار بشر به اینجا برسد که فسادش تری و خشکی عالم را پر کند، و حرث و
نسل را نابود نموده، همان اجتماعی که دوای دردش بود، درد بی درمانش شود.
در این جمله میخواهد امتیازی را که در بین آنان باید باشد بیان کند، اما نه امتیاز موهوم، امتیازی که نزد خدا امتیاز است، و حقیقتا
کرامت و امتیاز است.
توضیح اینکه: این
فطرت و جبلت در هر انسانی است که به دنبال کمالی میگردد که با داشتن آن از دیگران ممتاز شود، و در بین اقران خود دارای شرافت و کرامتی خاص گردد. و از آنجایی که عامه مردم دل بستگیشان به زندگی مادی
دنیا است قهرا این امتیاز و کرامت را در همان مزایای زندگی دنیا، یعنی در
مال و
جمال و حسب و نسب و امثال آن جستجو میکنند، و همه تلاش و توان خود را در طلب و به دست آوردن آن به کار میگیرند، تا با آن به دیگران فخر بفروشند، و بلندی و سروری کسب کنند.
در حالی که این گونه مزایا، مزیتهای موهوم و خالی از
حقیقت است، و ذرهای از
شرف و کرامت به آنان نمیدهد، و او را تا مرحله
شقاوت و
هلاکت ساقط میکند. آن مزیتی که مزیت حقیقی است و آدمی را بالا میبرد، و به
سعادت حقیقیش که همان زندگی طیبه و ابدی در جوار
رحمت پروردگار است میرساند، عبارت است از تقوی و پروای از خدا. آری، تنها و تنها وسیله برای رسیدن به سعادت
آخرت همان تقوی است که به طفیل سعادت آخرت سعادت
دنیا را هم تامین میکند، و لذا خدای تعالی فرموده: تریدون عرض الدنیا و الله یرید الآخرة.
و نیز فرموده: و تزودوا فان خیر الزاد التقوی،
و وقتی یگانه مزیت تقوی باشد، قهرا گرامیترین مردم نزد خدا با تقویترین ایشان است، هم چنان که در آیه مورد بحث هم همین را فرموده.
به هر حال
قرآن مجید بعد از آنکه بزرگترین مایه مباهات و مفاخره عصر جاهلی یعنی نسب و
قبیله را از کار میاندازد، به سراغ معیار واقعی ارزشی رفته میافزاید: گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است (ان اکرمکم عند الله اتقاکم). به این ترتیب قلم سرخ بر تمام امتیازات ظاهری و مادی کشیده، و اصالت و واقعیت را به مساله تقوا و
پرهیزکاری و
خدا ترسی میدهد، و میگوید برای تقرب به خدا و نزدیکی به ساحت مقدس او هیچ امتیازی جز
تقوا مؤثر نیست.
و از آنجا که تقوا یک
صفت روحانی و باطنی است که قبل از هر چیز باید در
قلب و
جان انسان مستقر شود، و ممکن است مدعیان بسیار داشته باشد و متصفان کم، در آخر آیه میافزاید: خداوند دانا و آگاه است (ان الله علیم خبیر). پرهیزگاران را به خوبی میشناسد، و از درجه تقوا و خلوص
نیت و پاکی و صفای آنها آگاه است، آنها را بر طبق
علم خود گرامی میدارد و
پاداش میدهد مدعیان دروغین را نیز میشناسد و
کیفر میدهد.
بدون
شک هر انسانی فطرتا خواهان این است که موجود با ارزش و پر افتخاری باشد، و به همین دلیل با تمام وجودش برای کسب ارزشها تلاش میکند.
ولی شناخت معیار ارزش با تفاوت فرهنگها کاملا متفاوت است، و گاه ارزشهای کاذب جای ارزشهای راستین را میگیرد. گروهی ارزش واقعی خویش را در انتساب به قبیله معروف و معتبری میدانند، و لذا برای تجلیل مقام قبیله و طائفه خود دائما
دست و
پا میکنند، تا از طریق بزرگ کردن آن خود را به وسیله انتساب به آن بزرگ کنند. مخصوصا در میان اقوام جاهلی افتخار به انساب و قبائل رایجترین افتخار موهوم بود، تا آنجا که هر قبیلهای خود را قبیله برتر و هر نژادی خود را نژاد والاتر میشمرد، که متاسفانه هنوز رسوبات و بقایای آن در اعماق
روح بسیاری از افراد و اقوام وجود دارد. گروه دیگری مساله
مال و
ثروت و داشتن کاخ و
قصر و خدم و حشم و امثال این امور را نشانه ارزش میدانند، و دائما برای آن تلاش میکنند، در حالی که جمع دیگری مقامات بلند اجتماعی و سیاسی را معیار
شخصیت میشمرند.
و به همین ترتیب هر گروهی در مسیری گام بر میدارند و به ارزشی
دل میبندند و آن را معیار میشمرند. اما از آنجا که این امور همه اموری است متزلزل و برون ذاتی و مادی و زودگذر یک آئین آسمانی همچون
اسلام هرگز نمیتواند با آن موافقت کند، لذا خط بطلان روی همه آنها کشیده، و ارزش واقعی انسان را در صفات ذاتی او مخصوصا تقوا و پرهیزکاری و
تعهد و پاکی او میشمرد حتی برای موضوعات مهمی، همچون علم و
دانش، اگر در مسیر
ایمان و تقوا و ارزشهای اخلاقی، قرار نگیرد اهمیت قائل نیست. و عجیب است که
قرآن در محیطی
ظهور کرد که ارزش قبیله از همه ارزشها مهمتر محسوب میشد، اما این
بت ساختگی در هم شکست، و
انسان را از
اسارت خون و قبیله و
رنگ و
نژاد و
مال و مقام و
ثروت آزاد ساخت، و او را برای یافتن خویش به درون جانش و صفات والایش رهبری کرد! جالب اینکه در شان نزولهایی که برای این آیه ذکر شده نکاتی دیده میشود که از عمق این دستور اسلامی حکایت میکند.
در حدیثی میخوانیم: روزی
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در
مکه برای مردم
خطبه خواند و فرمود:
یا ایها الناس ان الله قد اذهب عنکم عیبة الجاهلیة، و تعاظمها بابائها، فالناس رجلان: رجل بر تقی کریم علی الله، و فاجر شقی هین علی الله، و الناس بنو آدم، و خلق الله آدم من تراب، قال الله تعالی: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر:
ای مردم! خداوند از شما ننگ
جاهلیت و
تفاخر به پدران و نیاکان را زدود، مردم دو گروه بیش نیستند:
نیکوکار و با تقوا و ارزشمند نزد خدا، و یا بدکار و شقاوتمند و پست در پیشگاه حق، همه مردم فرزند آدمند، و خداوند
آدم را از
خاک آفریده، چنان که میگوید: ای مردم! ما شما را از یک
مرد و
زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا شناخته شوید، از همه گرامیتر نزد خداوند کسی است که از همه پرهیزگارتر باشد، خداوند دانا و آگاه است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ارزشمندى انسان».