تقوا و فرجام نیک (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جلوههای تقواپیشگی زمینه سازی و رسیدن
انسان متقی به فرجامی سرشار از
سلامت و
امنیت کامل میباشد.
تقوا، عامل نیک فرجامی
انسان میباشد:
... والعـقبة للمتقین.
و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.
.. ان العـقبة للمتقین.
عاقبت از آن پرهیزگاران است.
مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهـر اکلها دائم وظـلها تلک عقبی الذین اتقوا.... .
توصیف بهشتی که به پرهیزگاران
وعده داده شده، (این است که) نهرهای
آب از زیر درختانش جاری است،
میوه آن همیشگی، و سایهاش دائمی است این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند... .
.. والعـقبة للتقوی.
و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.
.. والعـقبة للمتقین.
و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.
هـذا ذکر وان للمتقین لحسن مـاب.
این یک یادآوری است، و برای پرهیزکاران فرجام نیکویی است.
این
آیات فصل دیگری است از کلام که در آن سرانجام کار
متقین و طاغیان را بیان نموده متقین را
بشارت داده، و
کفار را
انذار و
تهدید میکند.
هذا ذکر و ان للمتقین لحسن مآب، کلمه هذا اشاره است به داستانهایی که از اوابین از انبیای گرام نقل فرموده و اینکه میفرماید: این ذکر است، مراد از
ذکر شرف و ثنای جمیلی است که: از اوابین کرده. و معنای جمله این است که: این داستانها که آوردیم
شرف و ذکر جمیل و ثنای نیکی است برای اوابین از
انبیاء. و خاطرات و ذکر خیری است که تا
دنیا برقرار است از ایشان میماند، هم چنان که
ثواب آخرت هم برایشان آماده است، تا بازگشتگاه نیکی برایشان باشد.
و بنابراین
تفسیر، مراد از متقین یا فقط همان انبیای نامبرده شده هستند و یا عموم اهل تقوی خواهد بود که انبیاء هم داخل آنان هستند. و در نتیجه زمینه گفتار همان متقین هستند، و اگر در پنج آیه بعد سخنی از طاغیان به میان آورده، از باب استطراد میباشد. ولی به نظر ما این طور نیست، چون از ظاهر آیه بر میآید که کلمه هذا اشاره به
قرآن باشد. میفرماید: قرآن ذکر است، یعنی کتابی است مشتمل بر ذکر، و در نتیجه از این آیه به بعد، اجمال در آیه اول
سوره که میفرمود: و القرآن ذی الذکر، به تفصیل بیان میشود، و در این آیات خدای سبحان دار آخرت را شرح میدهد که در آن برای متقین ثواب، و برای طاغیان
عقاب آماده شده است.
و ان للمتقین لحسن مآب، کلمه ماب به معنای مرجع است. و اگر آن را
نکره آورده به منظور
تعظیم آن است. و معنای جمله روشن است.
با توجه به تناوب آیات این
سوره در زمینه بیان
توحید و
معاد و سایر
معارف اسلامی بار دیگر در این آیه سخن از معاد و مخصوصا از نعمتهای بهشتی و کیفرهای دوزخی به میان آمده است.
نخست میگوید: مثل باغهای
بهشت که به پرهیزگاران
وعده داده شده است باغهایی است که آبهای جاری از زیر درختان آنها میگذرد (مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار).
تعبیر به مثل، شاید اشاره به این نکته باشد که باغها و سایر نعمتهای سرای دیگر برای ساکنان این
جهان محدود که در برابر
عالم پس از
مرگ فوق العاده کوچک است، قابل توصیف با هیچ بیانی نیست، تنها مثل و شبحی از آن را میتوان برای مردم این
جهان ترسیم کرد، همانگونه که اگر بچهای که در عالم
جنین است،
عقل و
هوش میداشت، هرگز نمیشد نعمتهای این دنیا را برای او توضیح داد، جز با مثالهای ناقص و کمرنگ!
دومین وصف باغهای بهشت این است که، میوههای آن دائمی و همیشگی است (اکلها دائم). نه همچون میوههای این جهان که فصلی است و هر کدام در فصل خاصی آشکار میشود بلکه گاهی بر اثر آفت و بلا ممکن است در یک سال اصلا نباشد، اما میوههای بهشتی نه آفتی دارد، و نه فصلی و موسمی است، بلکه همچون
ایمان مؤمنان راستین دائم و پابرجا است. و همچنین
سایه آنها نیز همیشگی است (و ظلها).
نه همچون سایههای درختان
دنیا که ممکن است در آغاز
صبح که
آفتاب از یک سو میتابد سایه پرپشتی در سطح
باغ باشد، اما به هنگام
ظهر که آفتاب عمودی میتابد سایهها کم میشود، و یا در فصل
بهار و
تابستان که درختان پر برگند وجود دارد و در فصل خزان و
زمستان که درختان برهنه میشوند از بین میرود (البته نمونههای کوچکی از درختان همیشه بهار که همیشه
میوه و
گل میدهند در محیط دنیا در مناطقی که سرمای خزان و زمستان نیست دیده میشوند).
خلاصه، سایههای بهشتی همچون همه نعمتهایش جاودانی است و از این روشن میشود که باغهای
بهشت خزان ندارند، و نیز از آن معلوم میشود که تابش
نور آفتاب یا همانند آن در بهشت هست، و الا تعبیر به سایه در آنجا که شعاع نور نباشد مفهومی ندارد، و اینکه در آیه ۱۳
سوره دهر میخوانیم لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا،
ممکن است اشاره به
اعتدال هوا باشد چرا که سوزش آفتاب و همچنین سرمای سخت در بهشت نیست، نه اینکه اصلا آفتاب نمیدرخشد. خاموش شدن کره آفتاب نیز دلیل از میان رفتن ابدی آن نیست، چرا که
قرآن میگوید: در
قیامت زمین و
آسمان، تبدیل به زمین و آسمان دیگری (نوتر و وسیعتر) میشوند. و اگر گفته شود جایی که آفتاب سوزندگی ندارد، سایه برای چیست؟ در پاسخ میگوئیم لطف سایه تنها به این نیست که از سوزش آفتاب جلوگیری کند بلکه
رطوبت مطبوع متصاعد از برگها که توام با اکسیژن نشاط بخش است لطافت و
طراوت خاصی به سایه میدهد، و لذا هیچگاه سایه درخت همچون سایه سقف اطاق
خشک و بی
روح نیست.
و در پایان آیه بعد از بیان این اوصاف سه گانه بهشت میگوید: این است سرانجام پرهیزگاران ولی سرانجام
کافران آتش است! (تلک عقبی الذین اتقوا و عقبی الکافرین النار). در این تعبیر زیبا، نعمتهای بهشتی با لطافت و به تفصیل بیان شده، اما در مورد
دوزخیان در یک جمله کوتاه، و خشک و
خشن میگوید عاقبت کارشان
جهنم است!
تقوا، زمینه ساز فرجامی سرشار از
سلامت و
امنیت کامل است:
وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا• وسلـم علیه یوم ولد ویوم یموت ویوم یبعث حیـا.
و
رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (
دل و
جان)! و او پرهیزگار بود!•او نسبت به
پدر و
مادرش نیکوکار بود و
جبار (و
متکبر) و عصیانگر نبود! •
سلام بر او، آن
روز که
تولد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود!
در این
آیات به مواهب دهگانهای که
خدا به
یحیی داده بود، و یا او به
توفیق الهی کسب کرد، اشاره میکند.
۱. ما فرمان
نبوت و
عقل و
هوش و
درایت را در کودکی به او دادیم (و آتیناه الحکم صبیا). ۲. به او
رحمت و
محبت نسبت به
بندگان از سوی خود بخشیدیم (و حنانا من لدنا). حنان در اصل به معنی رحمت و
شفقت و محبت و ابراز علاقه و تمایل است. ۳. به او پاکی
روح و
جان و پاکی
عمل دادیم و زکاة. گرچه مفسران برای
زکات، معانی مختلفی کردهاند، بعضی آن را به
عمل صالح، بعضی به
اطاعت و
اخلاص، بعضی، نیکی به
پدر و
مادر، بعضی، حسن
شهرت، و بعضی به پاکی پیروان، تفسیر کردهاند، ولی ظاهر این است که زکات معنی وسیعی دارد و همه این پاکیزگیها را در بر خواهد گرفت. ۴. او پرهیزگار بود و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری میکرد (و کان تقیا). ۵. او را نسبت به پدر و مادرش خوشرفتار و نیکوکار و پر محبت قرار دادیم (و برا بوالدیه ). ۶. او مردی ستمگر و متکبر و خود برتربین در برابر
خلق خدا نبود (و لم یکن جبارا). ۷. او
معصیت کار و آلوده به
گناه نبود (عصیا). ۸ و ۹ و ۱۰. و چون او جامع این صفات برجسته و افتخارات بزرگ بود، درود ما بر او به هنگام ولادتش، و درود ما بر او به هنگامی که مرگش، و درود بر او در آن روز که زنده و برانگیخته خواهد شد(و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «فرجام نیک».