• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تلبیس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تلبیس، اصطلاحی در عرفان است و در لغت به معنای تخلیط یا مبهم کردن امور است.

فهرست مندرجات

۱ - تلبیس در لغت
۲ - مادّه لبس در قرآن
۳ - مادّه لبس در أحادیث
۴ - دو معنای مثبت تلبیس در عرفان
       ۴.۱ - اولین معنای تلبیس در عرفان
              ۴.۱.۱ - کاربرد واژه تلبیس به عنوان صفت ربوبی از ابوبکر واسطی
              ۴.۱.۲ - تلبیس از جانب حق در نزد ابن عطای اَدْمی
              ۴.۱.۳ - کلام جنید قبل از ابوبکر و ابن‌عطا
              ۴.۱.۴ - هم معنا بودن التباس با تلبیس
       ۴.۲ - دومین معنای تلبیس در عرفان
              ۴.۲.۱ - مناسبت معنای دوم تلبیس با خُمول
۵ - نکته‌ای در رایج بودن این واژه
۶ - کلام خواجه عبداللّه انصاری درتلبیس
۷ - تلمسلنی در شرح کلام خواجه عبدالله
۸ - عبدالرزاق کاشی و تلبیس
۹ - خواجه عبدالله و کاربرد واژه تلبیس
۱۰ - تلبیس حق
۱۱ - تلبیس اهل غیرت
۱۲ - تلبیس اهل تمکین
       ۱۲.۱ - تلبیس اهل تمکین از نظر شارحانِ منازل السائرین
۱۳ - تلبیس الابتداء و تلبیس الانتهاء
       ۱۳.۱ - تلبیس الابتداء
       ۱۳.۲ - تلبیس الانتهاء
              ۱۳.۲.۱ - وادی تلبیس الانتهاء
۱۴ - اصطلاح تلبیس در معنای تلبیس ابلیس
۱۵ - اصطلاح تلبیس در ادبیات عرفانی و تعلیمی
۱۶ - کتاب تلبیس ابلیس
۱۷ - بحث تلبیس در کتب
۱۸ - منابع
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع



تلبیس به معنای آمیختن و مبهم کردن کار و دَرهم و مشتبه ساختن امور (تخلیط) و فریب دادن (تدلیس) است
[۱] معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
[۲] المفردات فی غرائب القرآن، چاپ محمدسید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
[۳] ابن منظور، لسان‌العرب.، ذیل «لبس».
[۴] احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، ج۲، ص۵۶۲، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵ ش.
و از واژه لَبْس (صورت فعلی آن: لَبَس ـ یَلبِس) برای مبالغه و تأکید، اشتقاق یافته است. واژه های لباس و لَبوس و لُبْس (صورت فعلی آن: لَبِس ـ یَلبَسُ) به معنای پوشاندن نیز با لَبْس و تلبیس از نظر معنایی اشتراک دارند.
[۵] معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.




مادّه لبس در قرآن به صورت فعل به معنای آمیختن و مشتبه کردن امور چند بار به کار رفته است. در آیه ۴۲ بقره و ۷۱ آل عمران تَلْبِسُوا و تَلْبِسُون همراه با تَکْتُمُوا و تَکْتُمُون آمده و بنا به نظر مفسران مراد این دو آیه مشتبه ساختن حق و باطل به هم است به طوری که تمییز و تشخیص آن دو، به جهت شباهت بسیار، مشکل باشد. بنابراین تَکْتُمُون که اشاره به کتمان حق دارد، غیر از تلبیس است. در واقع تلبیس و کتمان حق دو روش متفاوت برای گمراه کردن دیگران است
[۱۳] زمخشری، کشاف، ج۱، ص۱۳۲.
[۱۴] زمخشری، کشاف، ج۱، ص۳۷۲.
[۱۵] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص۱۶۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۶] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص۱۶۸، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۷] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۲، ص۱۵۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۸] احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۳۰۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۹] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۴۳، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
[۲۰] سیوطی، الدر‌المنثور، ج۱، ص۶۴.
[۲۱] سیوطی،الدر‌المنثور، ج۱، ص۴۲.
[۲۲] سیوطی، الدر‌المنثور، ج۳، ص۵.




در احادیث نیز فعل مشتق از لَبْس به معنای عمل شیطانی یعنی حیله و نیرنگ، نفاق و ریا و غل و غش در کارها
[۲۳] ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۴۱، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
[۲۴] ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۸۴، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
[۲۵] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۱۷، ص۳۳۷.
[۲۶] مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۱۷، ص۳۳۹.
آمده است.



در کنار معنای مذموم تلبیس، این واژه در عرفان به دو معنای مثبت نیز به کار رفته است.

۴.۱ - اولین معنای تلبیس در عرفان


اولین معنای تلبیس در عرفان که از آیه «وَلَلَبَسْنا عَلَیهِم ما یَلْبِسُون» گرفته شده به معنای نهفتن حقیقت چیزی از خَلق و نمودن آن بر خلاف آن است که اختصاص به خدا دارد
[۲۸] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۷۱، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
[۲۹] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۵۰۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
[۳۰] علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۹۱، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.


۴.۱.۱ - کاربرد واژه تلبیس به عنوان صفت ربوبی از ابوبکر واسطی


ظاهراً اولین بار واژه تلبیس را ابوبکر واسطی (متوفی ح۳۲۰) به عنوان صفت ربوبی به کار برده، و گفته است که خداوند مؤمن را در زیّ کافر و کافر را در زیّ مؤمن می‌نماید.
[۳۱] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۷۱، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).


۴.۱.۲ - تلبیس از جانب حق در نزد ابن عطای اَدْمی


ابن عطای اَدْمی (متوفی ۳۹۰) نیز در تفسیر «لایحیطون به علماً» می گوید که هیچ‌کس به مقام ربوبیت حق علم ندارد، و حق هر چه را در مقام ربوبی به وجود می‌آورد در لوای تلبیس است.
[۳۳] ابن عطا، تفسیر ابی العباس بن عطاء، در نصوص صوفیة غیر منشورة، ص۹۳، چاپ پل نویا، بیروت: دارالشرق، ۱۹۷۳.


۴.۱.۳ - کلام جنید قبل از ابوبکر و ابن‌عطا


پیش از این دو، جنید (متوفی ۲۹۷) نیز گفته است که خدا امتزاج به التباس می‌کند.
[۳۴] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۷۱، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).


۴.۱.۴ - هم معنا بودن التباس با تلبیس


التباس با تلبیس هم معناست و می‌تواند توضیحی بر همین معنای از تلبیس باشد، یعنی بر اساس سخن وی خداوند در پدیدارها ممزوج نشده یا حلول نکرده، بلکه تجلی او با صفتِ التباس بوده است. چنین مفهومی از تلبیس در شطحیات روزبهان بَقْلی
[۳۵] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۶۴، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۳۶] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۱۴۹، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۳۷] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۶۱۰_۶۱۱، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
نیز وجود دارد؛ از جمله می‌گوید: تلبیس، ظهور و تجلی است
[۳۸] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۶۲۷، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.


۴.۲ - دومین معنای تلبیس در عرفان


دومین معنای تلبیس در عرفان به کاربرد اخلاقی آن در میان اهل سلوک باز می‌گردد. هجویری
[۳۹] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۵۰۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
اگرچه صفت تلبیس را جز برای خدا محال دانسته، در توضیح معنای دوم گفته است که وقتی کسی خصال محمود خود را با صفات مذموم می‌پوشاند، می گویند که تلبیس می‌کند؛ ازاین‌رو برخی عرفا از جمله بوبکر یزدانیار اُرمَوی و ابوعَمروبن نُجَیْد سُلَمی (متوفی ۳۶۵) و ابوالحسن نَجّار (متوفی ۴۸۱) را صاحب تلبیس دانسته اند،
[۴۰] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
[۴۱] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
[۴۲] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۳۵۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
زیرا آنان احوال درونی و کرامات خویش را از مردم می‌پوشاندند و ظاهر خود را شبیه مردم عادی می‌نمودند، گاه نیز طریق ملامت در پیش گرفته، مردم را بر خود می‌شوراندند تا کسی آنان را صاحب معرفت و کرامت نداند.
[۴۳] عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، ص۷۰، تهران ۱۳۶۲ش.
[۴۴] عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ص۲۶۲، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۴۵] عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ص۲۶۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۴۶] محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۴۷] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، ص۵۴۰، تهران ۱۳۷۰ش.


۴.۲.۱ - مناسبت معنای دوم تلبیس با خُمول


ظاهراً کاربرد تلبیس در این معنا با غیرت و همچنین با خُمول (گمنامی) یا کتمان و ستر احوال ــ که یکی از آداب صوفیه و اهل فتوت بخصوص ملامتیه است ــ مناسبتی دارد،
[۴۸] محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۴۰۶، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
[۴۹] محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۲، ص۱۱۴، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
[۵۰] محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۲، ص۴۳۳، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
[۵۱] حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۲۱۱، چاپ عبدالقادر احمدعطا، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
زیرا عرفا می‌گویند که غیرت حق بر بنده آن است که او را از چشم خلق مخفی کند؛ بعلاوه آنان نیز از غیرتی که به حق دارند، از شهرت و مقبولیت می‌گریزند و به گمنامی و نهفتن کرامات خویش رو می‌آورند و حتی گاه به ملامت شدن می‌گرایند تا بدین طریق از چشم مردم پوشیده بمانند
[۵۲] عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمة رسالة قشیریة، ج۱، ص۴۲۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۵۳] عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ص۲۶۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۵۴] روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بألف مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۲۹۴، چاپ نظیف محرّم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
[۵۵] عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، ص۵۴۰، تهران ۱۳۷۰ش.




با اینهمه، واژه تلبیس میان اهل فتوت یا اهل ملامت به اندازه ستر یا کتمان احوال رایج نبوده است.



به نظر می‌رسد که فقط خواجه عبداللّه انصاری در منازل السائرین
[۵۶] عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ج۱، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
آن را یکی از مقامات ــ بعد از مقام تحقیق و قبل از مقام وجود ــ ذکر کرده و گفته است تلبیس توریه (پوشاندن) است و حق، عمل خود را در لباس آن‌که وجودش عاریه است، می پوشاند و بدین ترتیب حق در لباس غیر حق ظاهر می‌شود.
[۵۷] عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل‌السّائرین، ج۱، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۵۸] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۱، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.




تلمسانی
[۵۹] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۱، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
در توضیح این مسئله می‌گوید که عملِ حق که به دست خلق ظاهر می‌شود، تلبیس حق است. پس وقتی می‌گوییم کسی دیگری را کشت، وجود قاتل عاریه است و قاتل در حقیقت، ذات خداست؛ همچنانکه قرآن می‌گوید: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُم وَلکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ. . . ».



عبدالرزاق کاشی
[۶۱] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
نیز همین توضیح را با مثالهای دیگری می‌آورد و می‌گوید که وقتی پیامبر اکرم مشتی ریگ به طرف دشمنان ریخت و آن‌ها شکست خوردند، رامی (ریگ اندازنده) در اصل خدا بود: «مارَمیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَل'کِنَّاللّهَ رَمی '. . . ».



انصاری
[۶۳] عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ج۱، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
تلبیس را در سه مورد به کار برده است: تلبیس حق، تلبیس اهل غیرت و تلبیس اهل تمکین.



تلبیس حق بر اهل تفرقه یا اهل حجاب است، یعنی کسانی که چشم حق بین نیافته‌اند و علل و اسباب همه امور عالم را به غیر از خدا منتسب می‌دانند، مثلاً سرسبزی را به آب و زمین و بهار نسبت می‌دهند، ریاضت و تمسک به قرآن و حدیث را طریق رسیدن به معرفت می‌دانند، همچنین ثواب را به طاعت و عقاب را به گناه مُعلَّل می‌کنند، حال آن‌که رضا و سخط حق که سببِ اصلی شقاوت و سعادت و موجب وصل به حق و فصل از حق است، از خلق پنهان است
[۶۴] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۲ ـ ۵۸۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
[۶۵] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۶ ـ ۵۸۷، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.




تلبیس از آنِ اهل غیرت است. آنان مقامات و احوال و کرامات خود را کتمان می‌کنند
[۶۶] عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ج۱، ص۱۳۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
تا مقبولیت و آمدوشد مردم آنان را از ذکر حق غافل نکند، بنابراین به خمول گراییده، خود را به لباس اهل تفرقه در می‌آورند و مانند آنان به کسب وکار و استفاده از اسباب و علل طبیعی می‌پردازند، با آن‌که مظهر و مرآت حق‌اند و می‌توانند بدون کسب و بدون اسباب به هر آنچه می‌خواهند برسند
[۶۷] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۴، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
[۶۸] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۸ ـ ۵۸۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.




مورد سوم تلبیس مربوط به اهل تمکین یعنی انبیا و امامان ربّانی است.
[۶۹] عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.


۱۲.۱ - تلبیس اهل تمکین از نظر شارحانِ منازل السائرین


از نظر شارحانِ منازل السائرین، امامان ربّانی همان عالمان اهل تحقیق یا فانی شدگان در مقام جمع‌اند که به بقای بعد از فنا رسیده اند. اینان خلفای خداوندند و فعلشان فعل حق به شمار می‌آید.
[۷۰] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۵ ـ۵۸۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
[۷۱] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۹ ـ ۵۹۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
[۷۲] محمدعلی حکیمی، لطائف العرفان، ج۱، ص۳۱۶، تهران ۱۳۴۰ش.
چنین کسانی چون می‌دانند که بیش‌تر مردم از حق و شهود افعال او در حجاب‌اند و از انقطاع و توکل بر او عاجز، از روی ترحم و مراعات حال خلق، مردم را به استفاده از اسباب و کسب وکار دلالت می‌کنند و خود نیز مانند مردم عادی به اسباب متوسل می‌شوند، با آن‌که می‌دانند که اسباب و علل اثری ندارد و خود نیز نیازی به آن ندارند
[۷۳] سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
[۷۴] عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۸ ـ ۵۸۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
[۷۵] نعمة اللّه ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاه نعمت اللّه ولی کرمانی قدس سره، ج۳، ص۱۲۷، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات، (تهران) ۱۳۴۲ ش.




به طورکلی تلبیسِ اهل تلبیس دو مرحله دارد: مرحله ابتدایی (تلبیس الابتدا) و مرحله انتهایی (تلبیس الانتها).

۱۳.۱ - تلبیس الابتداء


تا زمانی که بنده برای غیرحق ذره ای وجود حقیقی، حیات و یا علم قائل است، تلبیس او را «تلبیس الابتدا» می گویند

۱۳.۲ - تلبیس الانتهاء


آنگاه که غیرحق را لباسی برای حق می‌بیند و خدا را در همه جا و همه چیز مشاهده می‌کند، از هر تلبیسی رها شده است؛ به این مرحله، تلبیس الانتها می‌گویند.

۱۳.۲.۱ - وادی تلبیس الانتهاء


کسی که در این مرحله باشد، از مقاماتی چون فنا و بقا و تحقیق گذشته است.
[۷۶] عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام: معجم المصطلحات و الاشارات للصوفیة، ج۱، ص۳۴۴ـ۳۴۵، ج ۱، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
[۷۷] نظام الدین بن اسحاق ترینی قندهاری، قواعد العرفاء و آداب الشعراء: فرهنگ اصطلاحات عارفان و شاعران، ج۱، ص۳۲، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۴ش.




به هر حال، اصطلاح تلبیس در معنای مثبت آن چندان شایع نبوده و در منابع عرفانی بیش‌تر در همان معنای مذموم و به شکل تلبیس ابلیس به کار رفته است.
[۷۸] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۷۹] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۷۴، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۸۰] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۲۶۲، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
[۸۱] ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۸۰، سفر ۴ و ۱۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۸۲] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، فیه مافیه، ج۱، ص۴۰۶، چاپ زینب یزدانی، تهران ۱۳۷۸ش.




در ادبیات عرفانی و تعلیمی نیز به معنای ممدوح تلبیس توجهی نشده و تلبیس به معنای زرق و مکر و خدعه از صفات شیطانی شمرده شده و دین فروشی و مقدس نمایی از مصادیق آن است.
[۸۳] مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۲۲۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۸۴] مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۲۵۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۸۵] مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۸۶] مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۷۴۲، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۸۷] محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۱۵۸، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ش.
[۸۸] محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۲۹۶، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ش.
[۸۹] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج۲، دفتر ۴، ص۳۵۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
[۹۰] مصلح بن عبداللّه سعدی، ج۱، ص۷۷، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۹۱] مصلح بن عبداللّه سعدی، ج۱، ص۸۴، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۹ش.
[۹۲] شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج ۱، غزل ۲۲۰، بیت ۴، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.




کتابی عرفانی به نام تلبیس ابلیس نیز به میرسیدعلی همدانی نسبت داده اند.
[۹۳] احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه گنج بخش، ج۲، ص۶۵۵، اسلام آباد ۱۳۵۷ـ۱۳۶۱ش.




در کتب اخلاقی نیز از تلبیس بندرت به استقلال بحث شده است و بحث آن معمولاً تحت عناوین غرور (فریب) یا وسوسه های شیطان آمده است.
[۹۴] محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۲۹، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۹۵] محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۱۳۳، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
در این منابع، تلبیس از جمله مکاید شیطان و قسمی از خواطر است که شخص نمی‌داند آن را فرشته بر قلب او الهام کرده یا شیطان بر او القا کرده است. بنابراین فرد فضیلت را از رذیلت تمیز نمی‌دهد. شیطان چنین مکایدی را بیش‌تر در حق عابدان به کار می‌برد، زیرا شیطان نمی‌تواند بدی را به آن‌ها القا کند، پس بدی را در صورت نیکی می‌پوشاند تا عابد را رفته رفته به ریا و عُ جب و جاه و غرور بکشاند
[۹۶] محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۳۲، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۹۷] محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۱۹۶، چاپ حسین خدیو جم، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۸] محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۲۱۸، چاپ حسین خدیو جم، تهران ۱۳۶۴ش.
[۹۹] محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۱۳۵، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
غزالی در احیاء علوم الدین
[۱۰۰] محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۳۳، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
گفته که قصد دارد کتابی به نام «تلبیس ابلیس» بنویسد، زیرا مکاید شیطان در همه بلاد منتشر شده است. وی در مکاشفة القلوب
[۱۰۱] محمد بن محمد غزالی، مکاشفة القلوب المقرِّب الی حضرة عَلاّ م الغیوب فی علم التصوف، ص۳۵۲_۳۵۳، چاپ جمیل ابراهیم حبیب، بغداد ۱۹۸۷.
مواردی از تلبیس شیطان را بر امت اسلام بر می‌شمارد، از جمله: مردم در خواندن قرآن فقط به درست خواندن توجه می‌کنند و به معانی قرآن و عمل به آن التفات ندارند، مال حرام مخلوط به حلال می‌خورند و گمان می‌کنند که با تصدق مال خود را پاک کرده اند، استغفار می‌گویند و دائم در فضایل استغفار و تسبیحات و تهلیلات تأمل می‌کنند، ولی از غیبت و دروغ و نمّامی دوری نمی‌کنند و در عقوبت این رذایل نمی‌اندیشند.



(۱) قرآن.
(۲) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۳) ابن عربی، الفتوحات المکیة، سفر ۴ و ۱۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۴) ابن عطا، تفسیر ابی العباس بن عطاء، در نصوص صوفیة غیر منشورة، چاپ پل نویا، بیروت: دارالشرق، ۱۹۷۳.
(۵) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
(۶) ابن منظور، لسان‌العرب.
(۷) ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
(۸) عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۹) عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۰) احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵ ش.
(۱۱) نظام الدین بن اسحاق ترینی قندهاری، قواعد العرفاء و آداب الشعراء: فرهنگ اصطلاحات عارفان و شاعران، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۴ش.
(۱۲) سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
(۱۳) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۴) عبدالرحمان بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
(۱۵) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۶) حارث محاسبی، الوصایا، چاپ عبدالقادر احمدعطا، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۷) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۸) محمدعلی حکیم، لطائف العرفان، تهران ۱۳۴۰ش.
(۱۹) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمدسید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۲۰) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ش.
(۲۱) روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بألف مقامٍ و مقامٍ)، چاپ نظیف محرّم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
(۲۲) زمخشری، کشاف.
(۲۳) مصلح بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۲۴) محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
(۲۵) مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۲۶) سیوطی؛ الدرّ‌المنثور.
(۲۷) عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
(۲۸) عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام: معجم المصطلحات و الاشارات للصوفیة، ج ۱، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۲۹) محمد بن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ش.
(۳۰) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۳۱) محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ حسین خدیو جم، تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۲) محمد بن محمد غزالی، مکاشفة القلوب المقرِّب الی حضرة عَلاّ م الغیوب فی علم التصوف، چاپ جمیل ابراهیم حبیب، بغداد ۱۹۸۷.
(۳۳) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۳۴) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۳۵) عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمة رسالة قشیریة، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳۶) مجلسی، بحار‌الأنوار.
(۳۷) محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۳۸) احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه گنج بخش، اسلام آباد ۱۳۵۷ـ۱۳۶۱ش.
(۳۹) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، فیه مافیه، چاپ زینب یزدانی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۴۰) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
(۴۱) احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
(۴۲) نعمة اللّه ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاه نعمت اللّه ولی کرمانی قدس سره، ج ۳، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات، (تهران) ۱۳۴۲ ش.
(۴۳) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.


 
۱. معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
۲. المفردات فی غرائب القرآن، چاپ محمدسید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
۳. ابن منظور، لسان‌العرب.، ذیل «لبس».
۴. احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، ج۲، ص۵۶۲، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵ ش.
۵. معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
۶. بقره/سوره۲، آیه۴۲.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۷۱.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۹.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۸۲.    
۱۰. انعام /سوره۶، آیه۷۱.    
۱۱. انعام /سوره۶، آیه۱۳۷.    
۱۲. ق/سوره۵۰، آیه۱۵.    
۱۳. زمخشری، کشاف، ج۱، ص۱۳۲.
۱۴. زمخشری، کشاف، ج۱، ص۳۷۲.
۱۵. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص۱۶۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۶. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص۱۶۸، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۷. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۲، ص۱۵۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۸. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۳۰۴، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۹. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۴۳، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
۲۰. سیوطی، الدر‌المنثور، ج۱، ص۶۴.
۲۱. سیوطی،الدر‌المنثور، ج۱، ص۴۲.
۲۲. سیوطی، الدر‌المنثور، ج۳، ص۵.
۲۳. ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۴۱، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
۲۴. ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۸۴، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
۲۵. مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۱۷، ص۳۳۷.
۲۶. مجلسی، بحار‌الأنوار، ج۱۷، ص۳۳۹.
۲۷. انعام/سوره۶، آیه۹.    
۲۸. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۷۱، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
۲۹. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۵۰۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
۳۰. علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۹۱، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۳۱. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۷۱، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
۳۲. طه /سوره۲۰، آیه۱۱۰.    
۳۳. ابن عطا، تفسیر ابی العباس بن عطاء، در نصوص صوفیة غیر منشورة، ص۹۳، چاپ پل نویا، بیروت: دارالشرق، ۱۹۷۳.
۳۴. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۷۱، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا).
۳۵. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۶۴، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۶. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۱۴۹، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۷. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۶۱۰_۶۱۱، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۸. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۶۲۷، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۹. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۵۰۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
۴۰. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
۴۱. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
۴۲. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۳۵۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
۴۳. عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، ص۷۰، تهران ۱۳۶۲ش.
۴۴. عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ص۲۶۲، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۴۵. عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ص۲۶۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۴۶. محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
۴۷. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، ص۵۴۰، تهران ۱۳۷۰ش.
۴۸. محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۴۰۶، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
۴۹. محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۲، ص۱۱۴، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
۵۰. محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۲، ص۴۳۳، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
۵۱. حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۲۱۱، چاپ عبدالقادر احمدعطا، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۵۲. عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمة رسالة قشیریة، ج۱، ص۴۲۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ ش.
۵۳. عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ص۲۶۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.
۵۴. روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بألف مقامٍ و مقامٍ)، ج۱، ص۲۹۴، چاپ نظیف محرّم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
۵۵. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، ص۵۴۰، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۶. عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ج۱، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۵۷. عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل‌السّائرین، ج۱، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۵۸. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۱، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
۵۹. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۱، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
۶۰. انفال/سوره۸، آیه۱۷.    
۶۱. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
۶۲. انفال /سوره۸، آیه۱۷.    
۶۳. عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ج۱، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۶۴. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۲ ـ ۵۸۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
۶۵. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۶ ـ ۵۸۷، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
۶۶. عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ج۱، ص۱۳۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۶۷. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۴، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
۶۸. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۸ ـ ۵۸۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
۶۹. عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السّائرین، ص۳۷۱، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۷۰. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۵ ـ۵۸۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
۷۱. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۹ ـ ۵۹۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
۷۲. محمدعلی حکیمی، لطائف العرفان، ج۱، ص۳۱۶، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۳. سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۸۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ش.
۷۴. عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۵۸۸ ـ ۵۸۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
۷۵. نعمة اللّه ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاه نعمت اللّه ولی کرمانی قدس سره، ج۳، ص۱۲۷، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات، (تهران) ۱۳۴۲ ش.
۷۶. عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام: معجم المصطلحات و الاشارات للصوفیة، ج۱، ص۳۴۴ـ۳۴۵، ج ۱، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
۷۷. نظام الدین بن اسحاق ترینی قندهاری، قواعد العرفاء و آداب الشعراء: فرهنگ اصطلاحات عارفان و شاعران، ج۱، ص۳۲، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۴ش.
۷۸. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۷۹. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۷۴، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۸۰. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۲۶۲، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۶۰ش.
۸۱. ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۸۰، سفر ۴ و ۱۴، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
۸۲. جلال الدین محمد بن محمد مولوی، فیه مافیه، ج۱، ص۴۰۶، چاپ زینب یزدانی، تهران ۱۳۷۸ش.
۸۳. مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۲۲۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
۸۴. مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۲۵۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
۸۵. مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
۸۶. مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۷۴۲، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
۸۷. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۱۵۸، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ش.
۸۸. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۲۹۶، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ش.
۸۹. جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج۲، دفتر ۴، ص۳۵۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
۹۰. مصلح بن عبداللّه سعدی، ج۱، ص۷۷، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۹ش.
۹۱. مصلح بن عبداللّه سعدی، ج۱، ص۸۴، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۹ش.
۹۲. شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج ۱، غزل ۲۲۰، بیت ۴، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
۹۳. احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه گنج بخش، ج۲، ص۶۵۵، اسلام آباد ۱۳۵۷ـ۱۳۶۱ش.
۹۴. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۲۹، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
۹۵. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۱۳۳، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۹۶. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۳۲، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
۹۷. محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۱۹۶، چاپ حسین خدیو جم، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۸. محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۲۱۸، چاپ حسین خدیو جم، تهران ۱۳۶۴ش.
۹۹. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۱۳۵، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
۱۰۰. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۳۳، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
۱۰۱. محمد بن محمد غزالی، مکاشفة القلوب المقرِّب الی حضرة عَلاّ م الغیوب فی علم التصوف، ص۳۵۲_۳۵۳، چاپ جمیل ابراهیم حبیب، بغداد ۱۹۸۷.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تلبیس»، شماره۳۸۲۲.    



جعبه ابزار