• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تمیشه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَمیشَه، شهری قدیمی در مشرق طبرستان قدیم است.



این شهر در مرز شرقی طبرستان و سرحد گرگان ، در شانزده فرسخی مشرق شهر ساری (ساریه) واقع بوده است. نام آن در منابع سده های اولیه اسلامی به صورت طَمیس،
[۲] ابن رسته، ج۱، ص۱۴۹.
طَمیسه، طمیش،
[۴] ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۲.
طَمیشه، طمیسه و تمیشه
[۶] مقدسی، ج۱، ص۳۵۴ـ ۳۵۵.
آمده است. ضبط تمیشه نیز در منابع قدیم فارسی به کار رفته است.
[۷] حدودالعالم، ج۱، ص۱۴۴.
[۸] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۲۲.
[۹] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۳۶.
[۱۰] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۴۰.
[۱۱] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲.



از اوضاع تمیشه پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست. در شاهنامه آمده که شهر تمیشه پایتخت دوم فریدون، پس از آمل ، بوده است.
[۱۲] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۲۲.
در دوره ساسانیان، انوشیروان در مشرق تمیشه دیواری آجری از کوه تا دریا ساخت تا از حمله ترکان به طبرستان جلوگیری کند. او مدتی در تمیشه به سر برد و در آن‌جا به عمارت پرداخت.
[۱۳] ابن رسته، ج۱، ص۱۵۰.
[۱۴] ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۴.
[۱۵] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۵۴۷.
[۱۶] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲.

مسلمانان تمیشه را در سال ۳۰ و زمان خلافت عثمان (۲۳ـ ۳۵) گشودند.
[۱۷] طبری، تاریخ (لیدن)، ج۵، ص۲۸۳۶.
[۱۸] ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۷.
به نوشته حجازی کناری، محقق معاصر، در آن زمان یکی از آبادیهای مهم تمیشه آبادی کوسان بود.
[۱۹] حسن حجازی کناری، پژوهشی در زمینه نامهای باستانی مازندران، ج۱، ص۱۰۲.
طبری به لشکرکشی و نبرد سنگین سعید بن عاص در شهر ساحلی تمیشه، گشوده شدن دروازه به دست اهالی هنگامی که سعید به آنان امان داده بود و کشتار ایشان اشاره کرده است.
[۲۰] طبری، تاریخ (لیدن)، ج۵، ص۲۸۳۶ـ۲۸۳۷.
در سال ۹۸ یزید بن مُهَلَّب به تمیشه لشکر کشید. در اواسط قرن دوم ابوالعباس طوسی ، حاکم طبرستان، سپاه هزار نفری از اعراب را به سرپرستی شمر بن عبداللّه خزائی در «مَسلحه تمیشه» مستقر کرد.
[۲۱] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۲.
[۲۲] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۷۸.

در ۲۲۴، کوهیار به دستور برادرش مازیار ــ آخرین امیر قارِن وَندان طبرستان ــ شهر و باروی تمیشه را ویران کرد و اهالی آن‌جا را کشت. پس از او سُرخاسْتان، از یاران مازیار در ساری ، به تمیشه رفت و دور آن خندقی استوار حفر کرد و دژی محکم بنا نهاد.
[۲۳] طبری، تاریخ (لیدن)، ج۱۱، ص۱۲۷۵.
ابن اثیر با نقل همین وقایع، طول باروی ویران شده را حدود ۵۵۶، ۵ متر ضبط کرده است. ابن خلدون نیز از بارو ساختن مازیار در مشرق تمیشه (در محل باروی ساسانیان) و حفر خندقی در آن‌جا یاد کرده است.

۲.۱ - قرن سوم

در قرن سوم، ابن خرداذبه در بیان جَربی (سرزمینهای شمال)، و بلاذری در ذکر فتح گرگان و طبرستان از شهر تمیشه و قریه نامیه/ نامنه نام برده اند. در اواخر قرن سوم، ابن رسته تمیشه را اولین شهر طبرستان از طرف گرگان دانسته و به دروازه بزرگ، جمعیت زیاد، مسجدجامع و سپاه آن‌جا اشاره کرده است. به گفته او، اهالی تمیشه و طبرستان فقط از طریق آن دروازه می‌توانستند به گرگان بروند. ابن فقیه (قرن سوم) از حدود تمیشه، وجود منبر، دو هزار سپاهی و دیواری در آن‌جا یاد کرده است.
[۲۹] ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۴.
او فاصله استرآباد تا تمیشه را هفت فرسخ و فاصله تمیشه تا نامیه را شش فرسخ ضبط کرده است.
[۳۰] ابن فقیه، ج۱، ص۳۳۰.


۲.۲ - قرن چهارم

در قرن چهارم، اصطخری و ابن حوقل
[۳۲] ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۳۸۴.
به تمیشه در فاصله سه «مرحله» ای ساری و یک مرحله ای استرآباد و نیز آبادیهای نزدیک آن، از جمله بارَسْت/ مارست و آبادان/ ابادان، اشاره کرده اند. مؤلف حدودالعالم تمیشه را شهرکی خرد و میان کوه و دریا، در فاصله یک مرحله ای شهرک لِمراسْک ذکر کرده و از بارو، نعمت بسیار و حصار استوار آن‌جا یاد کرده است.
[۳۳] ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۱۴۴ـ ۱۴۵.
در اواخر قرن چهارم، مقدسی به نقل از مؤلفان پیشین، در باره تمیشه و آبادیهای نزدیک آن مطالبی آورده است.
[۳۴] ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۳۵۴ـ ۳۵۵.
[۳۵] ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۳۷۲.



در قرن ششم، سمعانی تمیشه را قریه ای در مازندران ضبط کرده و از بزرگان آن‌جا یاد نموده است.
[۳۶] سمعانی، ج۴، ص۷۲.
مهمترین وقایع تمیشه در این قرن عبارت است از: لشکرکشی مرداویج، فرستاده سلطان سنجر (حک: ۵۱۱ ـ۵۵۲) با ده هزار سپاهی به تمیشه و استقبال اهالی از او؛ به آتش کشیده شدن نواحی تمیشه به دستور بهرام، از امرای طبرستان، ظاهراً در ۵۱۲ پس از یک ماه نبرد با رستم پسر دارا؛ و محاصره چهل روزه تمیشه به فرمان مؤید آی ابه (متوفی ۵۶۹)، غلام سلطان سنجر.
[۳۷] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۲، ص۵۵ ـ۶۰.
[۳۸] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۲، ص۶۹ـ۷۱.
[۳۹] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۲۵ـ ۲۲۶.
[۴۰] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۳۸ـ ۲۳۹.
[۴۱] ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۴۸.
[۴۲] خواندمیر، ج۲، ص۴۱۹.

در ۶۱۳، ابن اسفندیار تمیشه را یکی از ۲۷ شهر درون دربند تمیشه و در هامون در طبرستان ذکر کرده
[۴۳] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۷۴.
و گفته است که فریدون، پس از پیروزی بر ضحاک ، تمیشه را پایتخت خود کرد. در دوره ابن اسفندیار ، ویرانه های شهر تمیشه در جایی که او موضع «بانَصران» خوانده و نیز آثار گنبدهای گرماوه و خندقی که از کوه تا دریا کشیده شده بود، بجا مانده بود.
[۴۴] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۵۸.
ابن اسفندیار، به نقل از علاءالدین تکش (حک: ۵۶۸ ـ۵۹۶)، در باره تمیشه گفته است : «در معموره عالم چون آن طرف جایی نیست، چندان قلاع حصین و اموال دفین که در آنجاست، کجا تواند بود و آبها بر روی زمین روان و ینابیع که به تابستان به برف و یخ حاجت نیست و کهریزهای پاکیزه ساخته و حقیقت آن‌که آن موضع را شمّامة الدّین گفتند».
[۴۵] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۲، ص۱۳۹.

در ۶۱۷، در پی هزیمت سلطان محمدخوارزمشاه و عبور وی از این نواحی، لشکر مغول به تمیشه حمله کرد.
[۴۶] عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج۱، ص۳۱۲.
در ۶۲۳، یاقوت حموی ضمن نقلِ مطالبِ پیشینیان اشاره کرده است که «تَمِیسَه» و «نَمیسَه» همان تمیشه نزد ایرانیان است.
[۴۷] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۵۴۷.
[۴۸] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۸۱۵.
به نوشته عطاملک جوینی در ۶۳۰، نصرت الدین از سوی قاآنِ مغول، حاکم ناحیه ای از کبودجامه در درون تمیشه تا بیرون تمیشه و استرآباد شد.
[۴۹] جوینی، ج۲، ص۲۲۲ـ۲۲۳.
در ۶۹۲، رشیدالدین فضل اللّه در باره به سر بردن غازان خان و قتلغ شاه در تمیشه مطالبی آورده است.
[۵۰] رشیدالدین فضل اللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، ج۱، ص۳۶ـ۳۷.
[۵۱] رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۳۶.
اولیاءاللّه آملی در ۷۳۴ و در ذکر واقعه امیرمسعود سربداری و توجه او به جانب مازندران، از خندق تمیشه نام برده است.
[۵۲] محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۸۰.
[۵۳] محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۸۶.



در قرن نهم، مرعشی به خرابه تمیشه اشاره کرده و نشستگاه فریدون را تمیشه دیگری،
[۵۴] میترا مهرآبادی، شاهنامه منثور: متن کامل شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، ج۱، ص۱۲۷، پانویس.
غیر از تمیشه بانصران یا تمیشه کوتی بانصران در مشرق طبرستان، دانسته است. مقصود مؤلفان قدیم، از جمله ابن اسفندیار،
[۵۵] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۵۸.
از تمیشه، تمیشه ای بوده که در نزدیکی قریه نامیه در مشرق طبرستان قرار داشته است.
از زمان ویرانی تمیشه اطلاع دقیقی در دست نیست. بعضی منابع جدید، ویرانی آن را در دوره مغول ، بویژه میان سالهای ۶۱۷ تا ۶۲۵، ذکر کرده اند.
[۵۶] یاسنت لویی رابینو، مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۱۴.
[۵۷] اسماعیل مهجوری، تاریخ مازندران، ج۱، ص۲۲۹.
[۵۸] عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۳۲۵.
به عقیده رابینو،
[۵۹] یاسنت لویی رابینو، مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۳۹.
پس از تغییراتی که با حمله مغول روی داد، تمیشه جزو نواحی گرگان و ضمیمه مازندران گردید. در ۱۲۷۵ـ۱۲۷۷/ ۱۸۵۸ـ۱۸۶۰ ملگونوف
[۶۰] گریگوری والریانوویچ ملگونوف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰م)، ج۱، ص۶۶ـ۶۷.
از آبادی «سرکَلا خرابْ شهر» ــ که ظاهراً تمیشه در آن‌جا بود ــ در بلوک سَدَن رُستاق، از بلوکات استرآباد ، نام برده است در همین زمانها، مکنزی
[۶۱] چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص۱۶۸.
از مشاهدات خود از امامزاده، آثار دیوار و خندق خرابه شهر گزارش داده است. رابینو در ۱۳۲۶ـ۱۳۲۷/ ۱۹۰۸ـ ۱۹۰۹ محل شهر قدیمی تمیشه را در دهات اَنزان (در ۱۳۷۹ش از دهستانهای بخش مرکزی در شهرستان بندرگز) و جایی به نام خرابه شهر ذکر کرده و از امامزاده‌ای محصور با قبرستانی وسیع، خرابه‌های خندق ــ که از کوه تا دریا کشیده شده است ــ و رود کوچک خرابه شهر (الوندکیا) در حدود صدمتری آن خبر داده است.
[۶۲] چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص۱۱۴ـ۱۱۵.
[۶۳] چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص۱۹۲.
[۶۴] اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پیش از اسلام، ج۱، ص۳۹.
[۶۵] عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۳۲۵.



باستان شناسان در باره آثار شهر قدیم خراب شهر و اشیای نفیس (بویژه از قرن هفتم) به دست آمده از آن‌جا مطالبی گزارش کرده اند.
[۶۶] محمدکاظم مداح، «تورنگ تپه»، ج۱، ص۱۵۶.
در ۱۳۴۳ ش کاوشگران در سر کلاته خرابه شهر (نیز سَرکلاتة خراب شهر؛ در محل سَرکلاته) و در قلعه نظامی و ناحیه بانصران، سفالینه‌هایی متعلق به پیش از اسلام و دوره اسلامی، و نیز از استخوانهایی از حیوانات و انسانها کشف کرده اند. در حفریات ناحیه بانصران، مشخص شده که بالاترین لایه های شیشه های سفالی متعلق به سده‌های ششم تا هشتم است.
[۶۷] بیور و فهروری، ص ۴۳ـ۴۷.

امروزه ویرانه های شهر تمیشه در محل آبادی سَرکلاته، مرکز دهستان چهار کوه، در بخش مرکزی شهرستان کُردکوی، در استان گلستان ، در حدود یازده کیلومتری جنوب غربی شهر کردکوی و شش کیلومتری جنوب راه اصلی کردکوی ـ بهشهر واقع است.
[۶۸] ایران وزارت کشور معاونت سیاسی و اجتماعی دفتر تقسیمات کشوری، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۵۷.
[۶۹] رزم آرا، ج۳، ص۱۵۳.
[۷۰] فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج ۲۹: شاهرود (گرگان)، ج۲۹، ص۸۸.



(۱) ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران (۱۳۲۰ش).
(۳) ابن حوقل، صوره الارض.
(۴) ابن خرداذبه، المسالك والممالك.
(۵) ابن خلدون.
(۶) ابن رسته.
(۷) ابن فقیه.
(۸) اصطخری، المسالك والممالك.
(۹) محمدبن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۰) ایران وزارت کشور معاونت سیاسی و اجتماعی دفتر تقسیمات کشوری، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۱) اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پیش از اسلام، ج ۱، تهران ۱۳۲۹ ش.
(۱۲) بلاذری، فتوح البلدان.
(۱۳) جوینی.
(۱۴) حسن حجازی کناری، پژوهشی در زمینه نامهای باستانی مازندران، تهران ۱۳۷۲ش.
(۱۵) حدودالعالم.
(۱۶) خواندمیر.
(۱۷) یاسنت لویی رابینو، مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۵ش.
(۱۸) رزم آرا.
(۱۹) رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ش.
(۲۰) رشیدالدین فضل اللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، چاپ کارل یان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
(۲۱) سمعانی.
(۲۲) عباس شایان، مازندران، تهران ۱۳۶۴ش.
(۲۳) طبری، تاریخ (لیدن).
(۲۴) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، نسخه موزه بریتانیا، چاپ محمد روشن و مهدی قریب، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۵) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج ۲۹: شاهرود (گرگان)، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، ۱۳۶۷ش.
(۲۶) محمدکاظم مداح، «تورنگ تپه»، در بازخوانی تاریخ مازندران، به کوشش اسداللّه عمادی، ساری: فرهنگ خانه مازندران، ۱۳۷۲ش.
(۲۷) ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد دورن، پترزبورگ ۱۸۵۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۸) مقدسی.
(۲۹) چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران ۱۳۵۹ش.
(۳۰) گریگوری والریانوویچ ملگونوف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰م)، تصحیح، تکمیل و ترجمه مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۱) عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، یا، تاریخ ایران و اسلام، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۳۲) اسماعیل مهجوری، تاریخ مازندران، ج ۱، ساری ۱۳۴۲ش.
(۳۳) میترا مهرآبادی، شاهنامه منثور: متن کامل شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، تهران ۱۳۷۴ـ۱۳۷۵ش.
(۳۴) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۳۵) ADH Bivar and GFehإrvؤri، "The walls of Tamm ¦ â sha"، Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies، IV (۱۹۶۶).


۱. ابن خرداذبه، المسالک والممالک، ج۱، ص۱۱۹.    
۲. ابن رسته، ج۱، ص۱۴۹.
۳. بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۲۶.    
۴. ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۲.
۵. اصطخری، المسالک والممالک، ج۱، ص۲۰۷.    
۶. مقدسی، ج۱، ص۳۵۴ـ ۳۵۵.
۷. حدودالعالم، ج۱، ص۱۴۴.
۸. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۲۲.
۹. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۳۶.
۱۰. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۴۰.
۱۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲.
۱۲. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۲۲.
۱۳. ابن رسته، ج۱، ص۱۵۰.
۱۴. ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۴.
۱۵. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۵۴۷.
۱۶. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۵۲.
۱۷. طبری، تاریخ (لیدن)، ج۵، ص۲۸۳۶.
۱۸. ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۷.
۱۹. حسن حجازی کناری، پژوهشی در زمینه نامهای باستانی مازندران، ج۱، ص۱۰۲.
۲۰. طبری، تاریخ (لیدن)، ج۵، ص۲۸۳۶ـ۲۸۳۷.
۲۱. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۲.
۲۲. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۷۸.
۲۳. طبری، تاریخ (لیدن)، ج۱۱، ص۱۲۷۵.
۲۴. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۹۵۴۹۶.    
۲۵. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۵۵۳.    
۲۶. ابن خرداذبه، المسالک والممالک، ج۱، ص۱۱۸۱۱۹.    
۲۷. بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۲۶.    
۲۸. بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۲۶.    
۲۹. ابن فقیه، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۴.
۳۰. ابن فقیه، ج۱، ص۳۳۰.
۳۱. اصطخری، المسالک والممالک، ج۱، ص۲۱۶۲۱۷.    
۳۲. ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۳۸۴.
۳۳. ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۱۴۴ـ ۱۴۵.
۳۴. ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۳۵۴ـ ۳۵۵.
۳۵. ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۳۷۲.
۳۶. سمعانی، ج۴، ص۷۲.
۳۷. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۲، ص۵۵ ـ۶۰.
۳۸. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۲، ص۶۹ـ۷۱.
۳۹. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۲۵ـ ۲۲۶.
۴۰. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۳۸ـ ۲۳۹.
۴۱. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ج۱، ص۲۴۸.
۴۲. خواندمیر، ج۲، ص۴۱۹.
۴۳. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۷۴.
۴۴. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۵۸.
۴۵. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۲، ص۱۳۹.
۴۶. عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج۱، ص۳۱۲.
۴۷. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۵۴۷.
۴۸. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۸۱۵.
۴۹. جوینی، ج۲، ص۲۲۲ـ۲۲۳.
۵۰. رشیدالدین فضل اللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، ج۱، ص۳۶ـ۳۷.
۵۱. رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۳۶.
۵۲. محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۸۰.
۵۳. محمد بن حسن اولیاءاللّه، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۸۶.
۵۴. میترا مهرآبادی، شاهنامه منثور: متن کامل شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره، ج۱، ص۱۲۷، پانویس.
۵۵. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۵۸.
۵۶. یاسنت لویی رابینو، مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۱۴.
۵۷. اسماعیل مهجوری، تاریخ مازندران، ج۱، ص۲۲۹.
۵۸. عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۳۲۵.
۵۹. یاسنت لویی رابینو، مازندران و استرآباد، ج۱، ص۱۳۹.
۶۰. گریگوری والریانوویچ ملگونوف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰م)، ج۱، ص۶۶ـ۶۷.
۶۱. چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص۱۶۸.
۶۲. چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص۱۱۴ـ۱۱۵.
۶۳. چارلز فرانسیس مکنزی، سفرنامه شمال، ج۱، ص۱۹۲.
۶۴. اردشیر برزگر، تاریخ تبرستان پیش از اسلام، ج۱، ص۳۹.
۶۵. عباس شایان، مازندران، ج۱، ص۳۲۵.
۶۶. محمدکاظم مداح، «تورنگ تپه»، ج۱، ص۱۵۶.
۶۷. بیور و فهروری، ص ۴۳ـ۴۷.
۶۸. ایران وزارت کشور معاونت سیاسی و اجتماعی دفتر تقسیمات کشوری، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۵۷.
۶۹. رزم آرا، ج۳، ص۱۵۳.
۷۰. فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج ۲۹: شاهرود (گرگان)، ج۲۹، ص۸۸.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تمیشه»، شماره۳۸۹۱.    



جعبه ابزار