تکبیر1
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تکبیر گفتن ذکر مخصوص؛ از کارهای مستحب در مناسک و آداب حج و حرمین
«تکبیر» از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن
و در اصطلاح، به معنای جاری کردن جمله «الله اکبر» بر زبان است. در کاربردی عامتر، گاهی به بیان جملاتی حاوی عباراتی همچون: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله»
وَ اللهُ اَکْبَرُ وَ لله الحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَامِ»
و الفاظی مانند «الله الاکبر»، «الله الکبیر» و «الله کبیر» بر پایه نظر شماری از
اهل سنت نیز تکبیر گفته شده است.
جمله «الله اکبر» به چندگونه معنا شده است: خدا بزرگ است؛ خدا بزرگتر از هر چیز است؛ خدا بزرگتر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.
بر پایه آموزههای
اهل بیت(ع) مقصود از «الله اکبر» آن است که
خداوند بزرگتر از آن است که وصف شود.
آیات گوناگون در
قرآن کریم به تکبیر فرمان دادهاند؛ از جمله آیه ۱۱۱
سوره اسراء:
نیز در آیه ۱۸۵
سوره بقره بزرگداشت خداوند به سبب هدایت
مؤمنان، از حکمتهای وجوب روزه به شمار رفته است؛ زیرا معنویت برآمده از
روزه برای روزهدار، او را به درک بیشتر کبریا و عظمت خداوند توفیق میبخشد.
برخی مقصود از این آیه را تکبیر گفتن پس از نمازها پس از شامگاه
عید فطر یا در ضمن نماز عید فطر دانستهاند.
در آیه ۳۷
سوره حج:
تکبیر از حکمتهای قربانی کردن شمرده شده است. شماری از مفسران، مقصود از این تکبیر را یاد کردن خداوند به عظمت
یا شناخت بزرگی خداوند
دانستهاند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در
ایام تشریق (یازدهم تا سیزدهم
ذیحجه)
یا هنگام ذبح
قربانی دانستهاند.
تکبیر در منابع و متون اسلامی، دارای ارزشِ والا و پیشینه طولانی معرفی شده است. به روایتی، هنگام بنای
کعبه، آن گاه که
حضرت آدم(ع) از کنار
کوه صفا به
رکن حجر نگریست، تکبیر گفت
و در مناسکی که خداوند از طریق
جبرئیل به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از
عرفات بر بالای هر یک از کوههای هفتگانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت و پس از انجام قربانی و
حلق در
منا در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن
شیطان در محل
جمرات سهگانه، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.
نیز بر پایه روایات،
هبةالله جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او ۳۰ تکبیر گفت.
در
عهدین نیز به بزرگتر بودن یهُوَه از همه خدایان دیگر،
بزرگتر بودن خدا از انسان
و از هر که در جهان است
و نیز بزرگ بودن خدا
اشاره شده و به بزرگ شمردن کارهای وی سفارش گشته است.
پیش از
اسلام، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنانکه به روایتی، هنگامی که
عبدالمطلب توانست با حفر دیگر بار
چاه زمزم، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود، دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.
در سیره
پیامبر اسلام(ص) نیز این واقعیت بسیار دیده میشود. در نبردهای گوناگون، از جمله
بدر (۲ق.)،
احد (۳ق.)،
بنینضیر (۴ق.)
و
خندق (۵ق.) ایشان تکبیر گفت و
مسلمانان نیز همراهی کردند.
نیز ایشان با شنیدن تکبیر
امام علی(ع) هنگام کشته شدن
عمرو بن عبدود، تکبیر گفت.
همچنین از تکبیر پیامبر(ص) هنگام استجابت دعای ایشان برای نزول باران در
غزوه تبوک (۹ق.)
و نیز شب عروسی حضرت علی(ع) و
حضرت فاطمه(س) که به سنت شدن تکبیرگویی در شب ازدواج انجامید،
گزارشهایی در دست است.
در دورههای بعد نیز مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر میگفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.
به سال ۲۴۱ق.
اسحق بن سلمه، سرپرست گروه اعزامی از سوی
متوکل خلیفه عباسی برای بررسی گزارش خرابی دیوار کعبه، دیوارهای آن را سالم یافت و پس از استفسار از
حاجبان کعبه در باره جواز تکبیر گفتن درون
کعبه، به نشانه سپاس برای سالم بودن کعبه تکبیر گفت و حاضران در مسجد نیز با او همصدا شدند.
نیز تکبیر و
تهلیل مسلمانان در نبردها، از جمله هنگام
فتح بیتالمقدس به سال ۴۹۲ق. در جنگهای صلیبی گزارش شده است.
در روزگار
فاطمیان (حک: ۲۹۷-۵۶۷ق.) در
ماه رمضان برای بیدارکردن مردم در سحرگاه و مراسم مناجاتخوانی، تکبیر میگفتند.
احادیث متعدد از فضیلت و اهمیت تکبیرگویی نقل شده است. پیامبر(ص) ۱۰۰ بار تکبیر گفتن را بهتر از آزاد کردن ۱۰۰ برده دانسته است.
در روایات
امامان شیعه(ع)، تکبیر ذکری با پاداش بسیار زیاد،
برترین ذکر
و از ارکان چهارگانه اسلام
خوانده شده است.
از جمله آداب سفر، بر پایه احادیث، تکبیر گفتن است.
نیز تکبیر گفتن در اوقات گوناگون، از جمله پیش از طلوع آفتاب،
هنگام زوال شمس،
پیش از غروب آفتاب،
پیش از خواب،
هنگام رؤیت هلال رمضان،
پس از ورود به
کوفه و مسجد آن،
هنگام دیدن جنازه،
موقع خاکسپاری،
و هنگام بالا رفتن از تپهها و عبور از پلها
سفارش شده است.
همچنین در ادعیه گوناگون، مانند دعای روزهای هفته،
دعای عشرات،
ادعیه ماه رمضان
و شبهای قدر
و دعاهای روز عرفه
تکبیر به چشم میخورد.
در زیارت پیامبر(ص)، امامان(ع) و برخی اولیاء نیز تکبیر گفتن سفارش شده است؛ از جمله زیارت
امیر مؤمنان علی(ع)،
زیارت
امام حسین(ع)،
زیارت سرداب مقدس
و زیارت
حضرت معصومه.
نیز در
زیارت جامعه کبیره، پس از ورود به حرم و دیدن قبر و پیش از خواندن زیارت، ۱۰۰ بار تکبیر در سه مرحله جداگانه با فاصله سفارش شده است.
در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.
از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان(ع) پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمردهاند.
حکمت این همه تاکید بر تکبیر و ذکر خداوند در زیارت معصومان(ع) را اموری از این قبیل دانستهاند: غافل نشدن از بزرگی خداوند و توجه به عظمت او که چنین چهرههای برجستهای آفریده است؛ توجه دادن به رسالت اصلی معصومان برای دعوت انسانها به یکتاپرستی و پرهیز از
غلوّ و افراط در باره آنها تا مردم آنان را بندگان مخلص خداوند بدانند و کرامات آنها و برکات قبرهای ایشان را از سوی خداوندگار بشمارند و از تعابیر این زیارات دچار غلوّ نشوند.
برخی دانشوران امامی بر حضور قلب هنگام تکبیرگویی و توجه به معنای آن تاکید کرده و با تذکر به آگاهی
خداوند از اسرار درونی انسان، آثار بزرگداشت خداوند در ظاهر و باطن انسان و مطابقت رفتار و گفتار او در بزرگداشت خداوند را از آداب تکبیر دانستهاند.
تکبیر در مهمترین عبادت مسلمانان یعنی
نماز، جایگاهی ویژه دارد. همه مذاهب اسلامی تکبیر را از اجزای
اذان و
اقامه میدانند که دو بند از آنها را تشکیل میدهد.
امامیان شش تکبیر را در اذان و چهار تکبیر را در اقامه واجب شمردهاند.
در باره تعداد آن در بندهای اذان و اقامه، میان فقیهان
اهل سنت اختلاف دیده میشود.
در باور مشهور فقهی،
تکبیرة الاحرام از ارکان نماز به شمار میرود؛ یعنی ذکر نشدن سهوی یا عمدی آن، مایه بطلان نماز است.
نیز تکبیر از ذکرهای تسبیحات چهارگانه در رکعتهای سوم و چهارم نماز است.
در باور فقیهان امامی، تکبیرگویی پیش و پس از تکبیرة الاحرام،
پیش از هر
سجده و
رکوع و پس از هر سجده،
پیش از
قنوت،
در تعقیبات نماز
از جمله سه تکبیر پس از سلام
و نیز ۳۴ تکبیر در تسبیحات حضرت زهرا۳
مستحب به شمار میرود.
نیز در برخی احادیث، مجموع تکبیرهای نمازهای پنجگانه در شبانهروز ۹۵ تکبیر دانسته شده
که از این میان، پنج تکبیر مربوط به تکبیرة الاحرام، پنج تکبیر مربوط به قنوت، و ۸۵ تکبیر مربوط به رکوع و سجده است. بدین سان، در هر رکعت پنج تکبیر گفته میشود: ۱. پیش از رکوع. ۲. پیش از سجده اول. ۳. پس از سجده اول. ۴. پیش از سجده دوم. ۵. پس از سجده دوم.
بر این اساس، نماز صبح دارای ۱۲ تکبیر، هریک از نمازهای ظهر و عصر و عشا شامل ۲۲ تکبیر، و نماز مغرب حاوی ۱۷ تکبیر است.
در نماز آیات نیز پس از هر رکوع، جز رکوع پنجم و دهم، تکبیرگویی استحباب دارد.
در برخی نمازهای مستحب هم گفتن تکبیر سفارش شده است؛ از جمله در نماز حضرت علی(ع)،
نماز امام صادق(ع)،
نماز جعفر طیار،
پس از نافلههای
رجب و
شعبان و رمضان،
و پس از نماز باران.
در حدیثی، تکبیرگویی حجگزار و عمرهگزار، مایه اوجیابی شرف و بزرگی او خوانده شده است.
به روایت
سعید بن جبیر، از آن جا که امیر مؤمنان علی(ع) در
روز عرفه تکبیر میگفت،
معاویه برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.
بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در
ایام حج در بازارهای مکه تا هنگامی که
حجاج بن یوسف ثقفی (حک: ۷۳-۷۵ق.) به حکومت
مکه رسید، رایج بوده است.
بر پایه این گزارش، حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.
خالد بن عبدالله قسری، حاکم اموی مکه (حک: ۸۷-۹۶ق.) برای شمارش تعداد طوافها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن
نماز تراویح در ماههای رمضان، شماری از خدمتکاران
کعبه را موظف کرده بود که در هر
شوط طواف، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.
در منابع حدیثی و فقهی، ذکر «الله اکبر» در بسیاری از
مناسک حج و
عمره و پارهای اعمال دیگر مستحب به شمار رفته است؛ از جمله:
شماری از منابع، تکبیرگویی را هنگام سوار شدن بر مرکب برای آغاز سفر حج مستحب دانستهاند.
بر پایه احادیث، مقصود از «ایام معلومات» که در آیه ۲۸
سوره حج ذکر خداوند در آنها سفارش شده، ۱۰ روز اول ماه ذیحجه است.
پیامبر(ص) این روزها را محبوبترین ایام نزد خداوند خوانده و به تکبیر و تهلیل و یادکرد خدا در آنها سفارش فرموده است.
شماری از فقیهان امامی، استحباب تکبیر پیش از
عید قربان را نفی کرده و حتی در این زمینه ادعای اجماع نمودهاند.
بر پایه گزارشهایی، تکبیرگویی در دهه اول ذیحجه در
بازارهای مکه، به
عمر و
عبدالله بن عمر منسوب است. آوردهاند که مردم از آن دو پیروی کردند.
از این رو، شماری از فقیهان اهل سنت به استحباب تکبیر در این ایام فتوا دادهاند و آن را «تکبیر مطلق» خواندهاند و تکبیر پس از نمازهای واجب را در ایام تشریق «تکبیر مقید» نامیدهاند.
شماری از فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی،
تکبیرگویی هنگام دیدن کعبه را مستحب دانستهاند.
پیامبر(ص) در
فتح مکه، هنگام
استلام حجرالاسود تکبیر گفت و
مسلمانان با ایشان همراهی کردند.
امام صادق(ع) سفارش فرموده که حجگزار هنگام ورود به
مسجدالحرام، روبهروی
حجرالاسود قرار گیرد و این ذکر را به زبان آورد: «اللهُ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اَکْبَرُ مِمَّنْ اَخْشَی وَ اَحْذَر»؛ «خداوند از آفریدگانش بزرگتر است و نیز بزرگتر است از هر که از او میترسم و بیم دارم.»
در حدیثی دیگر، ایشان به تکبیرگویی و درود فرستادن بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان هنگام روبهرو شدن با حجرالاسود سفارش کرده است.
نیز امام صادق هرگاه نزد حجرالاسود میآمد، میفرمود: «اللهُ اَکْبَرُ السَّلَامُ عَلَی رسولِ الله.»
بر پایه حدیثی،
امام باقر(ع) هنگام استلام حجر دعایی دیگر حاوی تکبیر را سفارش فرموده
که فقیهان امامی بر پایه آن، این ذکر را مستحب شمردهاند.
در منابع اهل سنت نیز ذکر «بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ اَکْبَرُ» هنگام استلام حجر از ابنعمر به نقل از پیامبر(ص) سفارش شده است
و شماری از فقیهان بر پایه آن فتوا دادهاند.
به روایتی دیگر، پیامبر(ص) به عمر بن خطاب که در ازدحام جمعیت، با دشواری به سوی حجرالاسود راه میگشود، سفارش فرمود که دیگران را آزار ندهد، بلکه روبهروی حجر بایستد و ذکر «لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید.
اهل سنت به پشتوانه این حدیث و روایات مشابه
هنگام استلام حجرالاسود و در صورت ممکن نبودن استلام، همانند فقیهان امامی،
به جای استلام، تکبیر گفتن را مستحب شمردهاند.
در باور مشهور فقیهان امامی،
تکبیرگویی در ایام تشریق در
منا برای حجگزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذیحجه (۱۵ نماز) و در دیگر مکانها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (۱۰ نماز) مستحب است. پشتوانه آنان، آیات قرآن (سوره بقره،آیه ۲۰۳) است که به ذکر خدا در «ایام معدودات» فرمان داده و نیز آیه ۳۷ سوره حج که تکبیر را حکمت
مناسک حج شمرده است. پشتوانه دیگر آنان، احادیث
است.
از فقیهان شیعه، تنها
سید مرتضی و
ابنحمزه طوسی به پشتوانه احادیثی
این تکبیرها را برای حاجیان واجب دانستهاند. ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه
چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.»
در برخی روایات، عبارت «وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلَی مَا اَبْلَانَا» یا «و الحمدُ لله علی ما اولانا» به ذکر پیشین افزوده شده است.
بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات ۱۹۸ و ۲۰۰ سوره بقره است که پس از گزاردن مناسک در
عرفات و منا به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان
مشرکان رایج بوده، فرمان داده است.
شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمردهاند.
شافعیان و
مالکیان و
حنبلیان به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه ۳۷ سوره حج و روایات،
تکبیرگویی را در
ایام تشریق مستحب دانستهاند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه ۲۰۳ سوره بقره:
و روایات حاکی از سنت نبوی(ص)
این تکبیر واجب است.
در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.
البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح
روز عرفه دانستهاند
و شماری از حنبلیان بر آغاز آن از روز عرفه، ادعای اجماع کردهاند.
در باره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت میشود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.
عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.»
در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار میشود.
فقیهان امامی گفتن تکبیر را هنگام پرتاب هر سنگ در
رمی جمرات، به پشتوانه احادیث
مستحب دانستهاند.
حنفیان تکبیر را در ضمن عباراتی چون: «بسم الله و الله اکبر»، «بسم الله و الله اکبر رغماً للشیطان و حزبه»، «بسم الله و الله اکبر اللهم اجعله حجا مبرورا و ذنبا مغفورا و سعیا مشکورا» مستحب شمردهاند؛ هر چند در باور آنان، گفتن تسبیح و ذکرهای دیگر هم به جای آن کافی است.
مالکیان تنها تکبیرگویی را ماثور شمردهاند و آن را هنگام رَمی، مستحب میدانند.
نظر شافعیان
و حنبلیان
نیز همین است. اذکاری چون «لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد» از شافعی گزارش شده است.
پشتوانه فقیهان اهل سنت، سیره پیامبر(ص) در تکبیرگویی با هر پرتاب است که روایات متعدد از
عایشه،
ابنعمر جابر بن عبدالله و
ابنعباس از آن حکایت دارد.
بر پایه احادیثی از امام صادق(ع)، دعایی مشتمل بر تکبیر هنگام ذبح یا قربانی کردن، سفارش شده است
و فقیهان شیعه بر پایه آن به استحباب این ذکر فتوا دادهاند.
برخی از
اهل سنت نیز به استحباب تکبیرگویی هنگام قربانی کردن باور دارند و به آیه ۳۷ حج استناد کردهاند.
شماری از فقیهان شافعی پس از
حلق در روز عید قربان، تکبیرگویی را مستحب دانستهاند.
در باور فقیهان امامی و اهل سنت، تکبیرهای متعدد در نماز عید قربان مستحب است. روایات شیعه این تکبیرها را پیش از قنوتها در رکعت اول، پنج تکبیر و در رکعت دوم، چهار تکبیر دانستهاند که با احتساب تکبیرة الاحرام و تکبیرهای پیش از رکوع، ۱۲ تکبیر میشود.
فقیهان امامی بر پایه این روایات فتوا دادهاند.
شماری از روایات در منابع اهل سنت، تعداد تکبیرهای نماز عید را هفت بار در رکعت اول و پنج بار در رکعت دوم، پیش از قرائت حمد، دانستهاند.
به گزارش از ابن عباس، پیامبر(ص) در رکعت اول پنج بار و در رکعت دوم چهار (یا پنج) بار تکبیر میگفت و خلفای عباسی بر پایه این روایت رفتار میکردند.
نیز فقیهان اهل سنت در باره تعداد و محل این تکبیرها تفاوت دیدگاه دارند.
بر پایه شماری از منابع شیعی، هنگام ورود به
مسجدالنبی برای زیارت پیامبر(ص) مستحب است کنار ذکرهای دیگر ۱۰۰ بار تکبیر گفته شود.
نیز گفتن تکبیر هنگام زیارت
حضرت فاطمه(س) و دیگر معصومان، از جمله
امامان بقیع مستحب به شمار رفته است.
بر پایه روایتی از اهل سنت، پیامبر(ص) هنگام
طواف،
ابوبکر را در حال خواندن شعر یافت و تکبیر گفت و او را نیز به تکبیرگویی تشویق کرد.
فقیهان امامی سه بار تکبیرگویی را هنگام بیرون آمدن از
کعبه، به پشتوانه حدیثی حاکی از سه بار تکبیرگویی امام صادق(ع)
مستحب دانستهاند.
بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) مستحب است که انسان پس از پایان یافتن طواف، بر بالای
کوه صفا رود و به حجرالاسود روی کند و پس از حمد و ثنای خداوند و یاد کردن از نعمتهای او، با ترتیب و آداب مشخص بیش از ۱۰۰ بار تکبیر گوید و این کار را تا حد ممکن تکرار کند و مدتی در مکان صفا درنگ نماید و تکبیر گوید.
بر پایه روایات اهل سنت، توقف و تکبیرگویی بر صفا پس از طواف، سنت پیامبر(ص) در
حجة الوداع بوده است.
فقیهان امامی
و اهل سنت
به پشتوانه روایات یاد شده، به استحباب تکبیرگویی پیش از آغاز
سعی باور دارند.
از جمله ذکرهای مستحب در آغاز و نیز هنگام سعی میان صفا و
مروه، تکبیر است.
در باور برخی از اهل سنت، مستحب است سعی کننده هنگام استقرار بر صفا و مروه در میان سعی، تکبیر بگوید.
در منابع اهل سنت، تکبیرگویی در مسیر حرکت به سوی عرفات، از پیامبر(ص) نقل شده و مستحب به شمار رفته است.
بر پایه روایتی، امام صادق(ص) ۱۰۰ بار تکبیر را همراه با ذکرهای دیگر هنگام
وقوف در عرفات سفارش فرموده است.
فقیهان امامی
و اهل سنت
نیز تکبیرگویی را هنگام وقوف مستحب شمردهاند.
فقیهان امامی
و اهل سنت
به پشتوانه آیه ۱۹۸ سوره بقره که به ذکر خدا در
مشعر الحرام فرمان داده:
و نیز روایتی از پیامبر۹
ذکر خدا از جمله تکبیر را هنگام وقوف در مشعر الحرام در شب عید قربان مستحب دانستهاند.
مستحب است حاجیان هنگام عبور از
مازمین، اگر دچار ازدحام جمعیت شوند، تکبیر گویند؛ زیرا بر پایه احادیث، این کار، شیاطینی را که بر حاجیان راه تنگ میکنند، دور میسازد و فرشتگان را به یاری آنان میفرستد.
{{دانشنامه
| آدرس = http://phz.hajj.ir/۴۲۲/۷۴۶۵
| عنوان = تکبیر
| نویسنده = محمدسعيد نجاتي
}}
•
احکام القرآن: ابن العربی (م. ۵۴۳ق.)، به کوشش محمد عطا، لبنان، دار الفکر؛
•
اخبار مکه: الازرقی (م. ۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛
•
اخبار مکه: الفاکهی (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛
•
الاختیار لتعلیل المختار: عبدالله بن محمود الموصلی (م. ۶۸۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق؛
•
اخصر المختصرات فی الفقه: محمد بن بلبلان الحنبلی (م. ۱۰۸۳ق.)، به کوشش محمد ناصر، بیروت، دار البشائر الاسلامیه، ۱۴۱۶ق؛
•
ارشاد القلوب: حسن بن محمد الدیلمی (م. ۸۴۱ق.)، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق؛
•
الاستبصار: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش؛
•
الاستذکار: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛
•
اسنی المطالب فی شرح روض الطالب: ذکریا الانصاری، به کوشش محمد تامر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق؛
•
الاشراف فی عامة فرائض اهل الاسلام: المفید (م. ۱۴۱۳ق.)، به کوشش مهدی نجف، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق؛
•
اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛
•
اقبال الاعمال: ابن طاوس (م. ۶۶۴ق.)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۸ق؛
•
الاقناع: الشربینی (م. ۹۷۷ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
•
الامالی: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق؛
•
امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛
•
الانتصار: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق؛
•
انوار الفقاهه: کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۷ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، ۱۴۲۲ق؛
•
بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
•
البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
•
بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. ۵۹۵ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛
•
البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
•
بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛
•
بصائرالدرجات: الصفار (م. ۲۹۰ق.)، به کوشش کوچهباغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق؛
•
البلد الامین: الکفعمی (م. ۹۰۵ق.)، بیروت، الاعملی، ۱۴۱۸ق؛
•
البنایة شرح الهدایه: محمود بن احمد الغیتابی (م. ۸۵۵ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛
•
بیان السعاده: الجنابذی (م. ۱۳۲۷ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق؛
•
البیان و التحصیل: محمد بن رشد القرطبی (م. ۵۲۰ق.)، به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۰۸ق؛
•
تاج العروس: الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
•
التاج و الاکلیل لمختصر خلیل: محمد بن یوسف العبدری (م. ۸۹۷ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۸ق؛
•
تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
•
تاریخ مکة المشرفه: محمد ابن الضیاء (م. ۸۵۴ق.)، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق؛
•
تاویل الدعائم: النعمان بن محمد (م. ۳۶۳ق.)، به کوشش الاعظمی، قاهره، دار المعارف؛
•
التبیان: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
•
تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علی الزیلعی، قاهره، دار الکتب الاسلامی، ۱۳۱۳ق؛
•
تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق؛
•
تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵ق./۵۳۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛
•
تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق؛
•
تفسیر القمی: القمی (م. ۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
•
التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛
•
تفسیر شاهی (آیات الاحکام) : ابوالفتح جرجانی (م. ۹۷۶ق.)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، ۱۳۶۲ش؛
•
تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛
•
تهذیب اللغه: الازهری (م. ۳۷۰ق.)، محمد عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۲۰۰۱م؛
•
الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. ۱۳۳۰ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛
•
ثواب الاعمال: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، الرضی، ۱۳۶۸ش؛
•
جامع الخلاف و الوفاق: علی بن محمد القمی (م. قرن۷ق.)، به کوشش حسنی، قم، زمینهسازان ظهور امام عصر، ۱۳۷۹ش؛
•
جامع المدارک: سید احمد الخوانساری (م. ۱۴۰۵ق.)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق؛
•
الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق؛
•
جمال الاسبوع: ابن طاوس (م. ۶۶۴ق.)، به کوشش قیومی، الآفاق، ۱۳۷۱ش؛
•
جمل العلم و العمل: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.)، النجف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۷ق؛
•
جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
•
حاشیة الجمل: سلیمان الجمل (م. ۱۲۰۴ق.)، بیروت، دار الفکر؛
•
حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛
•
الحاوی الکبیر: الماوردی (م. ۴۵۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق؛
•
الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛
•
حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. ۱۳۰۱ق.) و العبادی (م. ۹۹۴ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
•
الخصال: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
•
الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق؛
•
الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛
•
الدعوات: الراوندی (م. ۵۷۳ق.)، قم، مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۷ق؛
•
دلائل الامامه: الطبری الشیعی (م. قرن۴ق.)، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق؛
•
دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛
•
ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.)، آل البیت؛
•
الذخیره: احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۴م؛
•
ذکری: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۹ق؛
•
روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.)، قم، آل البیت.
•
الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق؛
•
رهتوشه حج: شماری از نویسندگان، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش؛
•
ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق.)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۸ق؛
•
زاد المسیر: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق؛
•
زبدة البیان: المقدس الاردبیلی (م. ۹۹۳ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
•
سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛
•
السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛
•
السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر؛
•
سنن النسائی: النسائی (م. ۳۰۳ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق؛
•
الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
•
شرح نهج البلاغه: ابن ابیالحدید (م. ۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛
•
شعب الایمان: البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، به کوشش محمد سعید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق؛
•
الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛
•
صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛
•
صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛
•
صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر؛
•
الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
•
العده شرح العمره: عبدالرحمن المقدسی (م. ۶۲۴ق.)، به کوشش عویضه، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق؛
•
علل الشرائع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق؛
•
عمدة القاری: العینی (م. ۸۵۵ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
•
العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
•
عیون الاثر: ابن سید الناس (م. ۷۳۴ق.)، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق؛
•
غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م. ۵۸۵ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق؛
•
فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.)، دار الفکر؛
•
فرهنگ زیارت: جواد محدثی، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش؛
•
فقه الرضا۷: الصدوق (م. ۳۲۹ق.)، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا۷، ۱۴۰۶ق؛
•
فلاح السلائل: ابن طاوس (م. ۶۴۴ق.) ؛
•
قرب الاسناد: الحمیری (م. قرن۳ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۳ق؛
•
الکافی فی فقه اهل المدینه: ابن عبدالبر (م. ۴۶۲ق.)، محمد مورتیانی، ریاض، مکتبة الریاض، ۱۴۰۰ق؛
•
الکافی فی فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛
•
الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
•
کامل الزیارات: ابن قولویه القمی (م. ۳۶۸ق.)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق؛
•
الکامل فی التاریخ: علی ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛
•
کتاب مقدس: ترجمه
: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش؛
• کشاف القناع
: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
• کشف الغطاء
: کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۷ق.)، اصفهان، مهدوی؛
• لسان العرب
: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
• لوامع صاحبقرانی
: محمد تقی المجلسی (م. ۱۰۷۰ق.)، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۴ق؛
• المبدع شرح المقنع
: ابراهیم بن محمد ابن مفلح (م. ۸۴۴ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
• المبسوط فی فقه الامامیه
: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
• المبسوط
: السرخسی (م. ۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
• مجمع البیان
: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
• مجمع الفائدة و البرهان
: المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
• المجموع شرح المهذب
: النووی (م. ۶۷۶ق.)، دار الفکر؛
• المحاسن
: ابن خالد البرقی (م. ۲۷۴ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش؛
• المحیط فی اللغه
: صاحب بن عباد (م. ۳۸۵ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، ۱۴۱۵ق؛
• مدارک الاحکام
: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق؛
• المدونة الکبری
: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛
• المزار الکبیر
: محمد بن المشهدی (م. ۶۱۰ق.)، به کوشش القیّومی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق؛
• المزار
: المفید (م. ۴۱۳ق.)، به کوشش ابطحی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق؛
• مسالک الافهام الی آیات الاحکام
: فاضل الجواد الکاظمی (م. ۱۰۶۵ق.)، به کوشش شریفزاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش؛
• مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام
: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
• مسائل علی بن جعفر
: علی بن جعفر العریضی (م. قرن۲ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ق؛
• المستدرک علی الصحیحین
: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
• مستند الشیعه
: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق؛
• مسند احمد
: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر؛
• مصباح المتهجد
: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق؛
• المصباح
: الکفعمی (م. ۹۰۵ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛
• المصنّف
: ابن ابیشیبه (م. ۲۳۵ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛
• المصنّف
: عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛
• معانی الاخبار
: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش؛
• المعجم الکبیر
: الطبرانی (م. ۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛
• المغازی
: الواقدی (م. ۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛
• مغنی المحتاج
: محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق؛
• المغنی
: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
• المقنع
: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۵ق؛
• المقنعه
: المفید (م. ۴۱۳ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛
• مکارم الاخلاق
: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۲ق؛
• من لا یحضره الفقیه
: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛
• من وحی القرآن
: سید محمد حسین فضل الله، بیروت، دار الملاک، ۱۴۱۹ق؛
• منار السبیل فی شرح الدلیل
: ابراهیم بن ضویان (م. ۱۳۵۳ق.)، به کوشش الشاویش، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق؛
• مناسک حج و عمره
: بهجت، قم، شفق، ۱۴۲۴ق؛
• المنتظم
: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛
• منتهی المطلب
: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛
• المواعظ و الاعتبار
: المقریزی (م. ۸۴۵ق.)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
• مواهب الجلیل
: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛
• مواهب علیّه (تفسیر حسینی)
: حسینی کاشفی (م. ۹۱۰ق.)، به کوشش جلالی، تهران، اقبال؛
• موسوعة مرآة الحرمین الشریفین
: ایوب صبری پاشا (م. ۱۲۹۰ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، ۱۴۲۴ق؛
• الموطا
: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.)، به کوشش الندوی، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۳ق؛
• مهذب الاحکام
: السید عبدالاعلی السبزواری (م. ۱۴۱۴ق.)، قم، المنار، ۱۴۱۳ق؛
• المهذب
: القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق؛
• المیزان
: الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛
• النتف فی الفتاوی
: علی بن الحسین السغدی (م. ۴۶۱ق.)، صلاح الدین، عمان، دار الفرقان، ۱۴۰۴ق؛
• النجوم الزاهره
: یوسف بن تغری بردی (م. ۸۷۴ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۳۹۲ق؛
• نزهة الناظر
: یحیی بن سعید حلی (م. ۶۸۹ق.)، به کوشش حسینی و واعظی، النجف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۶ق؛
• نهایة الاحکام
: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛
• النهایه
: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق؛
• وسائل الشیعه
: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق؛
• الوسیلة الی نیل الفضیله
: ابن حمزه (م. ۵۶۰ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق؛
• هدایة الامة الی احکام الائمه
: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲ق؛
• الهدایة شرح بدایة المبتدی
: علی بن ابیبکر المرغینانی (م. ۵۹۳ق.)، به کوشش طلال یوسف، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛
• الهدایه''': الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی۷، ۱۴۱۸ق.