• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکذیب حق (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تکذیب حق
۷۲. تکذیب حق از سوی مشرکان مکه :
«فقد کذبوا بالحق لما جاءهم...» «آنان حق را هنگامی که سراغشان آمد، انکار کردند»
«بل کذبوا بالحق لما جاءهم...» «آنها حق را هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند...!»
۷۳. رویگردانی از آیات خداوند، تکذیب حق:
«وما تاتیهم من ءایة من ءایـت ربهم الا کانوا عنها معرضین• فقد کذبوا بالحق لما جاءهم...» «هیچ نشانه و آیهای از آیات پروردگارشان به آنها نمیرسد مگر اینکه از آن روی میگردانند! • آنان حق را هنگامی که سراغشان آمد، انکار کردند...»
در این آیه به روح لجاجت و بی اعتنائی و تکبر مشرکان در برابر حق و نشانه‌های خدا اشاره کرده، می‌گوید: آنها چنان لجوج و بی اعتنا هستند که هر نشانهای از نشانه‌های پروردگار را میبینند، فورا از آن روی برمی گردانند.
یعنی ابتدائی‌ترین شرط هدایت و راهیابی که تحقیق و جستجوگری است در آنها وجود ندارد، نه تنها شور و عشق یافتن حق در وجود آنان نیست که همانند تشنگانی که به دنبال آب میدوند در جستجوی حق باشند، بلکه اگر چشمه آبی زلال بر در خانه آنها بجوشد صورت از آن برگردانده و اصلا به آن نگاه نمی‌کنند، حتی اگر این آیات از طرف پروردگار آنها باشد (ربهم) و به منظور تربیت و و تکامل خود آنها نازل گردد!
این آیه اشاره است به طبیعت استکبار که در دلهای کفار رسوخ کرده، پس در نتیجه از آیات دال بر حق و حقیقت اعراض نموده‌اند، و چنان شده‌اند که دیگر به هیچ آیه‌ای از آیات التفات نمی‌کنند، آری، وقتی اصل را که حق است انکار کردند آیات دال بر آن را آسانتر تکذیب می‌کنند،
واین تخویف و انذار برای این است که استهزاء به آیات پروردگار استهزاء به حق است، و حق چیزی است که خواه ناخواه روزی ظهور می‌کند، و از مرحله نبأ (خبر) تجاوز نموده و به مرحله خارج و عیان می‌رسد، و معلوم است که وقتی حق ظاهر می‌شود مؤمن و کافر و آن کسی که خاضع در برابر حق است با آن کسی که مسخره کننده آن است برخوردشان با آن یکسان و مساوی نیست.
این روحیه منحصر به دوران جاهلیت و مشرکان عرب نبوده، الان هم بسیاری را میبینیم که در یک عمر شصت ساله حتی، زحمت یکساعت تحقیق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمی‌دهند، سهل است اگر کتاب و نوشتهای در این زمینه به دست آنها بیفتد به آن نگاه نمیکنند، و اگر کسی با آنها در این باره سخن گوید، گوش فرا نمیدهند، اینها جاهلان لجوج و بیخبری هستند که ممکن است گاهی در کسوت دانشمند ظاهر شوند!
سپس به نتیجه این عمل آنها اشاره کرده و می‌گوید: نتیجه این شد که آنها حق را به هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند در حالی که اگر در آیات و نشانه‌های پروردگار دقت می‌نمودند، حق را بخوبی میدیدند و می‌شناختند و باور می‌کردند «و نتیجه این تکذیب را بزودی دریافت خواهند داشت، و خبر آنچه را بباد مسخره گرفتند به آنها می‌رسد.»
۷۴. تکذیب عذاب الهی، از سوی قوم پیامبر صلی الله علیه وآله، به رغم حقانیت آن:
«قل هو القادر علی ان یبعث علیکم عذابـا... • وکذب به قومک وهو الحق...» «بگو او قادر است که عذابی از طرف فوق یا از زیر پای شما بر شما بفرستد ...• قوم و جمعیت تو آن را تکذیب و انکار کردند در حالی که حق است...»
مقصود از اقوام رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) قریش یا قبیله مضر و یا عموم امت عرب است. مردم از قوم رسول خدا که برای نخستین بار نفاق ورزیده، مخالفت و اعتراض کردند وراه مخالفت را برای سایرین باز کردند. گویا کسی می‌گوید: ‌ای امت اسلام ! در زیر لوای توحید گرد آمده و در پیروی از کلمه حق اتفاق کنید، و گر نه هیچ تامینی از عذابی که از بالا یا از پائین یا از ناحیه اختلاف کلمه بر شما مسلط شود، و بین شما کار را به شمشیر و تازیانه می‌کشد، نخواهید داشت.
آنگاه همان شخص رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) را مخاطب قرار داده می‌گوید: این قوم خود تو است که دین تو را تکذیب نمودند. و هم آنان باید خود را برای چشیدن عذاب دردناکی آماده سازند.
آثار تکذیب حق
۱. سرگردانی
۷۵. تکذیب حق، درپی دارنده سرگردانی و پریشان گویی:
«بل کذبوا بالحق لما جاءهم فهم فی امر مریج» «آنها حق را هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند لذا پیوسته در کار پراکنده خود متحیرند! »
(احتمال دارد، مقصود از «فهم فی امر مریج» این باشد که آنان بعد از تکذیب حق سرگردان شدند و نمی‌دانستند چه می‌گویند. گاهی می‌گفتند: افترای بر خدا است و گاهی می‌گفتند: سحر است و گاهی می‌گفتند: شعر است و... )
کلمه مرج که کلمه مریج از آن مشتق شده به معنای اختلاط و اشتباه است، و در آیه شریفه از آنچه که آیه قبلی اشاره‌ای به آن داشت اعراض کرده. توضیح اینکه از آیه قبلی این معنا به ذهن می‌رسید که کفار به این حقیقت جاهلند که خدا عالم است، و اگر از مساءله بعث و رجوع تعجب می‌کنند بدین جهت است که نمی‌دانند خدا دانا است و چیزی از احوال آثار خلقش از او پنهان نیست، و نمی‌دانند که تمامی این جزئیات در لوح محفوظ نزد او نوشته شده، به طوری که حتی ذره‌ای از قلمش نیفتاده.
و چون از آیه قبلی بوی چنین توهمی می‌آمد، آیه مورد بحث با کلمه بل می خواهد آن را رد کند، و بفرماید: انکار کفار نسبت به قیامت از جهلشان به مقام پروردگار و به علم او به جزئیات نیست، و حتی تجاهل هم نمی‌خواهند بکنند، بلکه اینان به طور کلی منکر حقند و چون فهمیده‌اند مساءله معاد حق است آن را هم انکار می‌کنند، پس اینان از این جهت منکر حقند که با آن معاند و دشمن‌اند، نه اینکه جاهل محق باشند، و از ادراک حق قاصر باشند، پس ایشان در وصفی مریج بسر می‌برند، و با وضعی نامنظم و گیج کننده حق را درک می‌کنند، و در عین حال تکذیب هم می‌کنند، با اینکه لازمه درک حق و علم به حقانیت هر چیز این است که آن را تصدیق نموده به آن ایمان بیاورند.
۲. ظلم
۷۶. تکذیب حق، موجب ورود انسان، در زمره ظالمان و کافران:
«ومن اظلم ممن افتری... او کذب بالحق لما جاءه الیس فی جهنم مثوی للکـفرین» «چه کسی ستمکارتر از آن کس است که ... دروغ می‌بندد، یا حق را پس از آنکه به سراغش آمد تکذیب می‌کند؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟ »
این آیه، مشرکین را به آتش دوزخ تهدید می‌کند، و آنان را به ارتکاب شدیدترین ظلم، و بزرگترین ستم معرفی می‌کند، و آن عبارت است از دو چیز: اول این است که به خدا افتراء بسته‌اند، چون خدایانی دروغی را شریک او معرفی نموده‌اند، و دوم اینکه بعد از آمدن حق آن را تکذیب کردند و این دو صفت هر دو در مشرکین وجود داشت، چون هم بت می‌پرستیدند، و هم رسالت پیامبر و قرآن کریم را تکذیب کردند با اینکه قرآن برای آنان آمده بود، پس به این دو جهت کافر بودند، و جای کافران و محل اقامتشان در آخرت، جهنم است.
۳. کفر
۷۷. تکذیب حق، موجب کفر انسان:
«... کذب بالحق لما جاءه الیس فی جهنم مثوی للکـفرین» «...حق را پس از آنکه به سراغش آمد تکذیب می‌کند؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟»
کیفر تکذیب حق
۷۸. تکذیب حق، درپی دارنده عقوبت الهی در دنیا:
«کذبت قبلهم قوم نوح والاحزاب من بعدهم وهمت کل امة برسولهم لیاخذوه وجـدلوا بالبـطـل لیدحضوا به الحق فاخذتهم فکیف کان عقاب» «پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از آنها آمدند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند، و هر امتی توطئه‌ای چید که پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد) و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند، اما من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم) ببین عذاب الهی چگونه بود؟!»
این آیه در مقام جواب دادن از شبهه‌ای است که بعد از آیات قبل ممکن است به ذهن کسی وارد شود، و آن شبهه این است که ما می‌بینیم همیشه برد با همین کفار است که از پذیرفتن حق استکبار می‌ورزند و در آیات خدا جدال می‌کنند و هیچ گرفتاری هم پیدا نمی‌کنند و باطل خود را پیش هم می‌برند.
و حاصل جواب این است که : امتهای گذشته چون قوم نوح ، و گروههای بعد از ایشان مانند عاد و ثمود و قوم لوط و غیره،
از کفار امروز در تکذیب و جدال به باطل قویتر بودند، آنها هم تا این حد پیشروی کردند که می‌خواستند رسول خدا را بگیرند و از بین ببرند، ولی عذاب خدا مهلتشان نداد و این قضا در حق همه کفار رانده شده. پس توهم اینکه کفار معاصر از خدا پیشی گرفته‌اند و اراده خود را علیه اراده خدا به کار زدند، توهمی است باطل .
۷۹. جهنم، جایگاه تکذیب کنندگان حق:
«... کذب بالحق لما جاءه الیس فی جهنم مثوی للکـفرین» «... حق را پس از آنکه به سراغش آمد تکذیب می‌کند؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟»

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. انعام/سوره۶، آیه۵.    
۲. ق/سوره۵۰، آیه۵.    
۳. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۵۰۸.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۳۱.    
۵. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۶، ص۵۳۲.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۳۵.    
۷. حویزی، علی بن جمعه، نور الثقلین، ج۵، ص۱۰۵.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۴- ۵.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۰. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۰.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۲. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۱۰۸.    
۱۳. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۲۴۹.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۱۱.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۶۵.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۶۶.    
۱۷. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۹۵.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۸۲- ۲۸۶.    
۱۹. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۱۲۷.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۷۷.    
۲۱. ق/سوره۵۰، آیه۵.    
۲۲. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۴۰.    
۲۳. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۵۰۸.    
۲۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۸.    
۲۵. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۲۷.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۴۷.    
۲۷. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۴، ص۱۲۳.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۴۱.    
۲۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۸.    
۳۰. غافر/سوره۴۰، آیه۵.    
۳۱. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۴۶۳.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۱۷.    
۳۳. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۶، ص۲۹۲.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۳۴۶.    
۳۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۸.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تکذیب حق».    



جعبه ابزار