تیسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آسان گردانیدن را تیسیر گویند که در
شرع به آسان و
سهل قرار دادن احکام بر
مکلف اطلاق میشود. از این عنوان در ابواب مختلف فقهی اعم از
عبادات و
معاملات به مناسبت سخن رفته است.
تیسیر در شرع عبارت است از آسان و سهل قرار دادن احکام بر
مکلّف؛
بهگونهای که نه تنها فراتر از
وسع او نباشد بلکه کمتر از
طاقت او باشد.
تیسیر یا
به آسان و سهل قرار دادن
احکام در مقام
جعل و
تشریع آنها است و یا
به برداشتن
حکمی که
به سبب ظروف و
حالات خاص برای
مکلّفی حرجی شده است.
بنابر تعریف فوق، تیسیر، اعم از
تخفیف است؛ زیرا تخفیف عبارت است از برداشتن
مشقّت حکمی که در اصل دارای مشقّت نیست، لیکن بر اثر عوارضی برای برخی
مکلّفان دارای مشقّت غیر متعارف گردیده است. بنابر این
به آسان قرار دادن حکم در
مقام تشریع، تخفیف اطلاق نمیشود.
یسر و انتفای حرج دو صفت اساسی برای
احکام و
تکالیف در
شرع مقدّس است.
در
قرآن کریم آمده است: «او شما را برگزیده است و برای شما در
دین مشقّتی قرار نداده است»
و در آیهای دیگر آمده است: «خداوند برای شما آسانی میخواهد و دشواری نمیخواهد»
و در آیهای دیگر میفرماید: «
خداوند میخواهد بر شما آسان گیرد و
انسان،
ناتوان آفریده شده است».
در
حدیثی از
رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است:
«من
به آیین معتدل و آسان برانگیخته شدهام.»
یسر در دین یا در
فهم مسائل و احکام آن است و یا در
عمل به تکالیف.
خداوند هر رسولی را
به زبان
قوم او فرستاده تا سخن او را بفهمند
و
قرآن را
به زبان عربیّ فصیح و
بلیغ نازل کرده تا مردم از آن بهره گیرند
و نیز
به رسول خود،
فصاحت و
بلاغتی عنایت کرده که
به زیباترین و رساترین شیوه،
پیام الهی را
به مردم برساند.
در قرآن کریم آمده است: «
حجّت و
دلیل رسا و
روشن از آن خداوند است».
معنای رسا بودن
حجّت الهی این است که خداوند
بهگونهای دین خود را
به مکلّفان میرساند که
عذر و
شبههای برای کسی باقی نمیماند.
این نوع یسر
به یسر اصلی و
یسر تخفیفی تقسیم میشود.
اصلی- چنانکه اشاره رفت- در اصل
تشریع احکام و
تکالیف لحاظ شده است و تخفیفی، یسری است که در حالات و شرایطی استثنایی برای
مکلّف قرار داده شده است.
در قرآن کریم آمده است:
«خداوند هیچکس را جز
به اندازۀ
وسع و توانش
تکلیف نمیکند».
وسع، پایینتر از
طاقت است. بنابراین مفاد آیۀ شریفه چنین میشود که خداوند
به مقدار طاقت بندگان نیز آنان را
تکلیف نکرده است، بلکه پایینتر از آن، آنان را
مکلّف ساخته است.
در
شریعت مقدس اسلام برای
تخفیف اسبابی قرار داده شده که پیدایی آنها برای
مکلّف عذر محسوب میشود. مهمترین عذرهایی که سبب تخفیف میگردند عبارتند از:
بیماری،
به دلیل آنکه موجب ناتوانی
بیمار میگردد و او را از اعتدال خارج میکند در
شریعت از اسباب تخفیف شمرده شده است و بیمار از بسیاری تخفیفها بهرهمند است، مانند معاف بودن از حضور در
نماز جمعه، شرکت در
جهاد،
بهجا آوردن
حج در فرض برخورداری از
استطاعت مالی، مشروعیّت
تیمم بدل از وضو یا
غسل در فرض زیان داشتن آب برای او و تأخیر اجرای حدّ
تازیانه بر او تا زمان
تندرستی.
سفر از دیگر اسباب تخفیف است که موجب
قصر نماز و
افطار میگردد.
بر
اعمالی که
مکره (اکراه شونده)
به سبب
اکراه انجام میدهد
آثار شرعی بار نمیشود،
به عنوان مثال، برکسی که با اکراه
شراب نوشیده و
مست شده است
حد جاری نمیشود؛ زیرا مرتکب کار حرامی نشده است.
هرگاه
مکلّف به ممنوع شرعی اضطرار پیدا کند، بر او
حلال میگردد، مانند کسی که
به دلیل دسترسی نداشتن
به غذا به خوردن
مردار مضطر میشود.
فراموشی از نظر
شرع، عذر
به شمار میرود؛ ازاینرو کسی که از روی فراموشی نماز واجبی را ترک کرده مرتکب حرامی نشده است؛ هرچند بعد از تذکّر، قضای آن
واجب خواهد بود.
جهل نیز در
شریعت عذر
به شمار میرود و
جاهل معذور است.
مکلّف در
اعمالی که
به اشتباه و
خطا از او سر میزند
معذور است؛ ازاینرو، کسی که
به اشتباه در مال دیگری تصرف کرده مرتکب کار حرامی نشده است، هرچند
ضامن خواهد بود، و یا کسی که
به اشتباه با
زنی،
به خیال اینکه بر او حلال است نزدیکی کرده است، حد بر او جاری نمیشود و بر
عمل او
احکام زنا بار نمیگردد. در نتیجه فرزندی که از این راه متولّد میشود
حلالزاده خواهد بود، و نیز کسی که
به خطا دیگری را کشته
قصاص نمیشود، هرچند
دیه بر او ثابت میگردد.
مراد،
مشقّت غیرقابل تحمّل برحسب عادت است که موجب رفع
تکلیف از
مکلّف میشود.
تخفیف نیز در شرع دارای انواعی میباشد:
مانند اسقاط نماز جمعه از فرد معذور.
مانند کاهش و قصر نماز برای
مسافر و
خائف و کاهش افعال نماز برای بیمار یا خائفی که ناتوان از انجام دادن آنها است، مانند اشاره برای
رکوع و
سجود و در خائف، اکتفا
به تسبیحات اربعه به جای دیگر
افعال نماز.
مانند تیمّم بدل از وضو و غسل برای بیمار، نشستن یا
به پهلو
خوابیدن،
بدل از
قیام در نماز و
فدیه دادن برای
پیر ناتوان از
روزه به جای روزه.
مانند جواز تقدیم
غسل جمعه و انجام دادن آن در روز پنجشنبه
به جهت بیم از دسترسی نداشتن
به آب در
روز جمعه.
مانند جواز تأخیر
نماز ظهر از اوّل وقت در فصل گرما و نیز تأخیر
نماز مغرب برای روزهداری که اشتیاق
به افطار دارد.
مانند رخصت در ترک
اذان و
اقامه برای کسی که پس از اقامۀ
نماز جماعت و قبل از
به هم خوردن صفوف بخواهد نماز بگزارد و یا کسی که اذان و اقامۀ دیگری را حکایت کرده یا شنیده است. البتّه برخی در موارد یاد شده سقوط اذان و اقامه را
به نحو
عزیمت دانستهاند نه
رخصت.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۷۷-۶۷۹.