• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جامعیت قرآن در نهج‌البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامعیت و جاودانگی قرآن کریم از مهمترین مباحث زیر بنایی، جهت‌شناخت این کتاب الهی و یکی از موضوعات بحث‌انگیز امروزی است. قطعا تشریح و بررسی دقیق و عمیق این موضوع می‌تواند بر ادعاهای پوچ در این زمینه خط بطلان کشد؛ در پرتو مساله جامعیت، موضوع وجود تمامی علوم مختلف در قرآن که از نظریه‌های افراطی به شمار می‌آید حجیت قرآن کریم و نظریه اهل حدیث در این باره و نقد و بررسی این دیدگاه مورد بحث قرار می‌گیرد.

فهرست مندرجات

۱ - ادله جامعیت و جاودانگی قرآن کریم در نهج البلاغه
       ۱.۱ - تشریح جامعیت قرآن
              ۱.۱.۱ - کلام شیخ طبرسی
              ۱.۱.۲ - کلام علامه طباطبایی
       ۱.۲ - معرفی ظاهر و باطن قرآن
              ۱.۲.۱ - کلام علامه جعفری
       ۱.۳ - فقر و غنا و قرآن
       ۱.۴ - جاودانگی نور معارف قرآن
۲ - ارتباط قرآن و علوم مختلف
       ۲.۱ - معنای جامعیت از منظر آیت الله معرفت
              ۲.۱.۱ - معنای کمال قرآن
              ۲.۱.۲ - رطب و یابس در قرآن
              ۲.۱.۳ - علوم طبیعی در قرآن
۳ - دلیل عقلی بر جامعیت قرآن کریم
۴ - حجیت قرآن کریم در نهج البلاغه و نظریه اهل حدیث
       ۴.۱ - بیان حجیت قرآن در نهج البلاغه
       ۴.۲ - نکاتی پیرامون حجیت قرآن در نهج البلاغه
              ۴.۲.۱ - نکته اول
              ۴.۲.۲ - نکته دوم
              ۴.۲.۳ - نکته سوم
       ۴.۳ - اقوال علما در تفسیر حجیج و خصیم
              ۴.۳.۱ - اشاره به شان نزول آیه
       ۴.۴ - دیدگاه امام علی‌علیه السلام پیرامون جامعیت قرآن
۵ - عناوین مرتبط
۶ - پانویس
۷ - منبع


نهج البلاغه ، اخ القرآن و بهترین و نابترین منبعی است که می‌تواند ره پویان طریق را در شناخت صحیح و حقیقی قرآن مجید یاری دهد، در نگاه امیرمؤمنان علی علیه السلام ، قرآن نسخه‌ای جامع و جاودانی است که از نیازهای بشر برای رسیدن به سرمنزل سعادت و کمال، فروگذار نکرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شیوه‌های زیبا و حکیمانه به ترسیم این ویژگی پرداخته است.

۱.۱ - تشریح جامعیت قرآن

در یکی از خطبه‌های نهج‌البلاغه با استناد به آیات قرآن، جامعیت آن را بوضوح تشریح کرده است.
حضرت بعد از آنکه درباره دو رای مختلف صادر شده از دو قاضی سخن می‌گوید، با استفهام انکاری می‌پرسد:«آیا خداوند دین ناقصی فرو فرستاده و در تکمیل آن از آنان مدد جسته است؟ آیا آنها شریک خدایند و بر خدا لازم است‌به گفته ایشان رضایت دهد؟ یا اینکه خداوند دین را کامل نازل کرده، اما پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در تبلیغ و ادای آن کوتاهی ورزیده است؟»
آنگاه با استشهاد به آیات قرآن بصراحت ‌به این شبهه پاسخ می‌دهد: «والله سبحانه یقول:« مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ»و قال: «تبیانا لکل شی‌ء» و ذکر ان الکتاب یصدق بعضه بعضا، و انه لا اختلاف فیه فقال سبحانه:« وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافًا کَثِیرًا »
خداوند می‌فرماید:«در قرآن از هیچ چیز فروگذار نکرده‌ایم‌»و نیز می‌فرماید:«در قرآن بیان همه چیز آمده است‌»و یاد آور شده است که آیات قرآن، یکدیگر را تصدیق می‌کنند و اختلافی در آن وجود ندارد، چنانکه می‌فرماید:«اگر قرآن از ناحیه غیر خدا بود، اختلافات فراوانی در آن می‌یافتند.»

۱.۱.۱ - کلام شیخ طبرسی

مرحوم طبرسی رحمه الله در ذیل آیه ۳۸ سوره انعام به ذکر یکی از این اقوال پرداخته، می‌نویسد:«مراد از کتاب، قرآن است؛ چرا که شامل جمیع نیازهای دنیوی و اخروی آدمی است؛ چه مفصل بیان شده باشد و چه مجمل؛ اما مجمل آن در لسان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) تشریح شده و حق تعالی ما را مامور به تبعیت از او کرده است؛ چنانکه فرمود:«وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا »و شما آنچه را رسول حق دستور می‌دهد(منع یا عطا می‌کند) بگیرید و هرچه را نهی می‌کند، واگذارید.»
بنابراین، قرآن مجید از بیان معارفی که موجب سعادت حقیقی انسان در دنیا و آخرت می‌باشد، فروگذار نکرده است.

۱.۱.۲ - کلام علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۸۲ سوره نساء پس از برشمردن مفاهیم آیه می‌نویسد:«از آنجا که قرآن اختلاف قبول نمی‌کند، تغییر و تحول، نسخ و باطل و غیره را هم نمی‌پذیرد؛ از این رو لازم می‌آید که شریعت اسلامی تا روز واپسین استمرار داشته باشد.»

۱.۲ - معرفی ظاهر و باطن قرآن

حضرت در ادامه خطبه ۱۸ در چندین عبارت بسیار زیبا در حالی که ظاهر و باطن قرآن را معرفی می‌کند، تاییدی دیگر بر جامعیت قرآن ارائه می‌دهد: «ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق‌»(انیق‌»به معنای «حسن معجب‌»می‌باشد، یعنی از نظر انواع بیان دارای زیبایی شگفت آوری است.)
ظاهر قرآن زیبا و شگفت آور و باطن آن ژرف و پرمایه است، پس عموم و خواص مردم می‌توانند بهترین و بیشترین بهره را از این کتاب ببرند.

۱.۲.۱ - کلام علامه جعفری

استاد محمد تقی جعفری در این خصوص می‌نویسد:«مقصود از عمق معانی، دشوار بودن و حالت معمایی نیست، بلکه قرآن همه مسائل نهایی مربوط به انسان و جهان را در آیاتی که کلمات آن ساده و زیباست، مطرح کرده است. از طرفی، عبارت بعدی امام‌ (علیه السلام) که می‌فرماید: «لا تفنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه و لا تکشف الظلمات الا به؛ نکات شگفت آور آن فانی نگردد و اسرار نهفته آن پایان نپذیرد و هرگز تاریکیهای جهل و نادانی جز به آن رفع نشود.»، حاکی از استمرار جاودانی محتویات قرآن است.»
[۱۴] جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۴، ص ۲۶۶- ۲۶۹.


۱.۳ - فقر و غنا و قرآن

امام (علیه السلام) در یکی دیگر از سخنان حکیمانه خویش می‌فرماید: «واعلموا انه لیس علی احد بعد القرآن من فاقة ولا لاحد قبل القرآن من غنی؛ آگاه باشید! هیچ کس پس از داشتن قرآن، فقر و بیچارگی ندارد و هیچ کس پیش از آن، غنا و بی نیازی نخواهد داشت.»
بیان کوتاه اما پر معنای حضرت متضمن این معناست که این نسخه الهی از چنان غنای فرهنگی برخوردار است که پیروان خود را بی نیاز از هرگونه مکتب و مسلکی می‌کند؛ درحالی که دیگر مکاتب فکری و کتب بشری قادر به پاسخگویی نیازهای اخلاقی و معنوی بشر نیستند.

۱.۴ - جاودانگی نور معارف قرآن

در وصف دیگری از قرآن بصورتی شیوا و دلنشین می‌فرماید: «ثم انزل علیه الکتاب نورا لا تطفا مصابیحه و سراجا لا یخبو توقده و بحرا لا یدرک قعره و منهاجا لا یضل نهجه و شعاعا لا یظلم ضوؤه و فرقانا لا یخمد برهانه و تبیانا لا تهدم ارکانه؛ سپس کتاب آسمانی یعنی قرآن را بر او نازل فرمود؛ نوری که خاموشی ندارد، چراغی که افروختگی آن زوال نپذیرد، دریایی که اعماقش را درک نتوان کرد، راهی که گمراهی در آن وجود ندارد، شعاعی که روشنی آن تیرگی نگیرد، جداکننده حق از باطل که درخشش دلیلش به خاموشی نگراید و بنیانی که ارکان آن منهدم نگردد.»
هدف حضرت از بیان این عبارات آن است که دوران حقایق و مفاهیم قرآن محدود و موقت نیست و آیات و دستوراتش پیوسته نوین و جاودانی اند، تا آنجا که مفهوم آیاتی که درباره گروه معینی نازل شده، عمومیت داشته همگان را در موارد مشابه و تا روز واپسین دربرمی‌گیرد.
[۱۷] خویی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ج ۱، ص ۴۱- ۴۲.

از امام صادق (‌علیه السلام) روایت‌شده که فرمود: «اگر چنین بود که آیه‌ای درباره قومی نازل می‌گشت و با از بین رفتن آن قوم، آیه هم از بین می‌رفت، از قرآن چیزی باقی نمی‌ماند ولکن قرآن تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست، اول تا آخر آن جریان و سریان دارد.»


بنابر اصل جامعیت قرآن، برخی این مجموعه عظیم الهی را حاوی کلیه علوم و مسائل مورد نیاز بشر پنداشته و در پی ایجاد رابطه مابین کلیه علوم نوین با قرآن برآمده‌اند.

۲.۱ - معنای جامعیت از منظر آیت الله معرفت

آیت الله معرفت این پندار را افراطی می‌داند و می‌گوید:«این ادعا که هرآنچه بشر به آن رسیده یا می‌رسد مانند دستاوردهای علمی، فنی، فرهنگی و... از قرآن بوده، و یا ریشه قرآنی دارد، ادعایی گزاف و بی اساس است. مقصود از کمال و جامعیت قرآن، جامعیت در شؤون دینی، اعم از اصول و فروع آن است؛ یعنی آنچه در رابطه با اصول، معارف و احکام و تشریعات، بطور کامل در دین مطرح گشته است؛ به عبارت دیگر هرآنچه که در زمینه سلامت و سعادت معنوی، روحی و اخلاقی انسان است، در برنامه‌ها و اهداف قرآن قرار دارد، اما روشهای اجرایی، ساختاری و اجتماعی برای پیاده کردن این برنامه‌ها به عهده انسانهاست.

۲.۱.۱ - معنای کمال قرآن

بایستی به این نکته توجه داشت که دلیل ادعای قرآن کریم به کمال ، در« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ؛‌امروز دین شما را کامل کردم.» ویا«تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْء؛بیانگر همه چیز است.»برعهده داشتن تشریع مطالب است؛ چنانچه از زاویه تکوین چنین می‌گفت، باید انتظار می‌داشتیم که هرآنچه بشر از علوم طبیعی، تجربی و... نیاز دارد بطور کامل در قران آمده باشد و یا حداقل ریشه‌اش در قرآن باشد؛ ولی منظور قرآن از «بیان هرچیز»و «کامل بودن دین‌»آن است که قرآن هرآنچه را در زمینه شریعت است، برای ما طرح‌و پایه‌ریزی‌کرده‌است.
[۲۱] جامعیت قرآن کریم نسبت‌به علوم و معارف الهی و بشری، محمد هادی معرفت، نامه مفید (فصلنامه دارالعلم لمفید)، ش ۶، سال دوم، ص‌۵.
[۲۲] گفت و گوبا استاد معرفت، مجله پژوهشهای قرآنی، ش ۱۱-۱۲، ص ۲۱۰-۲۱۲.


۲.۱.۲ - رطب و یابس در قرآن

آیه « وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ‌» نیز که برخی برای تایید صحبت‌خود مبنی بر اینکه در قرآن همه علوم بشری و طبیعی نهفته است، بدان تمسک جسته‌اند، زمانی مورد قبول است که «کتاب مبین‌»را «قرآن‌»فرض کنیم، حال آنکه مفسران آن را «لوح محفوظ‌» تفسیر کرده‌اند؛ یعنی هرآنچه در عالم وجود تحقق می‌یابد، در آن لوح محفوظ ثبت می‌گردد. طبق شواهد ارائه شده مفسران، منظور از «کتاب مبین‌»در آیه فوق «قرآن‌»نیست.

۲.۱.۳ - علوم طبیعی در قرآن

آیة‌الله معرفت جایی دیگر در تایید صحبت‌خود، دخالت قرآن در امور مربوط به علوم طبیعی را که بشر خود بایستی بدان برسد، دور از شان قرآن کریم دانسته می‌گوید: از طرفی شان قرآن و دین اقتضا نمی‌کند در اموری که مربوط به یافته‌های خود بشر است، دخالت کند و حتی راهنمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا خداوند به انسان عقل و خرد ارزانی داشته و فرموده:« وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ کُلَّهَا » یعنی به انسان اسماء را آموخته است. منظور از اسماء حقایق اشیاست؛ یعنی ما به انسان قدرت پی بردن به تمام حقایق هستی را داده‌ایم و برای آنکه جنبه جانشینی‌او در زمین به منصه ظهور برسد، باید خود جوشیده و به فعلیت‌برسد.
خداوند انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده است. از طرف دیگر میدان تاثیر پذیری را در طبیعت‌ بازگذاشته است: « وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ‌»همین کافی است که بشر بتواند با تصرف در طبیعت‌به طرف سازندگی دنیوی حرکت کند و لزومی ندارد که خداوند فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد.
[۲۶] جامعیت قرآن کریم، نسبت‌به علوم و معارف الهی و بشری، محمد هادی معرفت، نامه مفید (فصلنامه دارالعلم لمفید)، ش ۶، سال دوم، ص‌۵.

واضح است که شارع در برخی موارد در مسائل غیر شرعی نیز دستوراتی داده است، زیرا خدایی که « یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ؛ است، به هنگام بیان مطالبی از اسرار طبیعت‌به صورت اشاره و کنایه صحبت می‌کند و این تراوشاتی است که به هنگام بیان مناسب شرعی عرضه می‌شود. از دیدگاه دیگر، این موضوع از تفضل خدای تعالی بر بشر خبر می‌دهد. بطوری که وظیفه خدای سبحان بیان این امور نبوده است؛ بلکه از روی تفضل و لطف اشاراتی کرده است.
از این رو، وظیفه شرع، دخالت در آنچه عقل بشر بدان می‌رسد، نبوده است. البته در احکام تعبدی بشر که شرع دستور عمل یا احتیاط را داده، عقل بشر توان پی بردن به واقعیت آن عمل را نداشته است و چنانچه این توان را می‌یافت، قطعا آنچه را شرع دستور داده، پیاده می‌کرد. در نتیجه در اسلام احکامی وجود دارد که صرفا جنبه تعبدی دارد و با پیشرفت علم، احکام آن قابل تغییر نیست.


آنچه گذشت دلایل نقلی متقنی بر جامعیت قرآن مجید بود. در میان بیانات گهربار حضرت علی‌ (علیه السلام) به دلیل عقلی بر این مطلب رهنمون می‌شویم؛ امام (علیه السلام) در جایی می‌فرماید: «و اکمل به دینه و قبض نبیه صلی الله علیه وآله و قد فرغ الی الخلق من احکام الهدی به فعظموا منه سبحانه ما عظم من نفسه فانه لم یخف عنکم شیئا من دینه و لم یترک شیئا رضیه او کرهه الا و جعل له علما بادیا و آیة محکمة تزجر عنه او تدعو الیه فرضاه فیما بقی واحد و سخطه فیما بقی واحد؛
پیامبرش را هنگامی از این جهان برد که از رساندن احکام و هدایت قرآن به خلق فراغت‌یافته بود؛ پس خداوند را آنگونه بزرگ بدارید و تعظیم کنید که خود بیان کرده است؛ زیرا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودیش باشد وانگذاشت، جز اینکه نشانی آشکار و آیه‌ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد. پس رضایت و خشم و قانون او در گذشته و حال و آینده درباره همه یکسان است.»
مسلما وقتی پیامبری برای هدایت‌بشر فرستاده می‌شود و خاتم پیامبران معرفی می‌گردد، کتاب آسمانی او نیز که معجزه ابدی هم نام گرفته، باید تامین کننده این هدف باشد، و الا هدف الهی مهمل جلوه می‌کند؛ بنابراین لازم است پیامبر تا به انجام رساندن این هدف در میان امت‌باشد تا تمامی احکام دین خدا که متضمن تکامل و تعالی و هدایت انسان است، به مردم عرضه گردد.
از طرف دیگر، بایستی این احکام چنان واضح و روشن باشند که دقیقا مبین اوامر و نواهی الهی که سعادت بشر در گرو آن است، باشند.
همچنین، از نظر عقلی، جامعیت قرآن اقتضا می‌کند که دستورات آن متغیر نبوده دستخوش تحولات زمان قرار نگیرد. سخن آخر امام (علیه السلام) دقیقا گویای همین مطلب است:«احکام الهی تا قیامت تغییر نمی‌پذیرد، بلکه حکم هر مساله مطابق ست‌با آنچه در عهد رسول اکرم‌ (صلی الله علیه وآله وسلم) در قرآن و سنت‌ بیان شده است.»
[۲۹] فیض الاسلام، سید علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص ۵۹۵.



حجیت قرآن کریم از جمله مسائلی است که مورد اختلاف بسیاری از علما و اندیشمندان فرقه‌های اسلامی و غیر اسلامی بوده است. منظور از حجیت قرآن کریم آن است که این کتاب آسمانی از هرجهت‌برای همگان قابل درک و فهم است و در مقام استنباط و استناد می‌توان بدان تکیه کرد و آن را مورد عمل و دلیل و مبنا قرار داد.
آیت‌الله خویی درباره حجیت ظواهر قرآن کریم که برخی از علمای حدیث (علمای حدیث چنین عقیده دارند که ظواهر قرآن حجیت ندارد؛ یعنی نمی‌توان از ظاهر آیات بدون تمسک به روایات رسیده از معصومان (علیهم السلام) به مفهوم و معنای آن رسید؛ لذا هرگونه تفسیری بدون نقل و تمسک به روایات ممنوع شمرده می‌شود. ) بر آن اشکال وارد کرده‌اند، می‌نویسد: «ظواهر قرآن، حجیت و مدرکیت دارد و ما می‌توانیم در موارد مختلف به معنای ظاهری آن تکیه کرده، آن را مستقلا مورد عمل قرار دهیم و در گفتار و نظریات و استدلالهای خویش به آن تمسک جوییم؛ زیرا ظواهر قرآن برای عموم مردم، حجت و مدرک است.»
[۳۱] خوئی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ص ۴۱۳.
وی سپس پنج دلیل را برای اثبات این موضوع مطرح می‌کند.
بدین ترتیب قرآن کریم از همه جهات برای بشر حجت است و دلیل محکمی برای او در پیشگاه حق تعالی است.

۴.۱ - بیان حجیت قرآن در نهج البلاغه

این مطلب در نهج‌البلاغه بوضوح دیده می‌شود. حضرت در خطبه ۱۸۳ می‌فرماید: «فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق حجة الله علی خلقه اخذ علیه میثاقهم و آرتهن علیه انفسهم اتم نوره و اکمل به دینه؛ قرآن امر کننده و نهی کننده است و - برحسب ظاهر خاموش است ولی - در واقع - گویا و حجت و برهان خدا بر بندگان است که از ایشان بر آن پیمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد. نور آن را تمام گردانید و دین خود را به سبب آن کامل کرد».

۴.۲ - نکاتی پیرامون حجیت قرآن در نهج البلاغه

در این قسمت، توجه به جند نکته ضروری است:

۴.۲.۱ - نکته اول

حضرت، قرآن را به عنوان حجت‌خدا بر خلق معرفی می‌کند. بدیهی است، از آنجا که قرآن کریم معجزه اصلی است و شامل کلیه دستورات سعادت بخش برای بشر است، از جانب خداوند منان حجت‌بر تمام انسانهاست. از این رو اگر پیروان این کتاب آسمانی بدان عمل کنند، در آخرت نیز دلیلی بر اعمال خویش در پیشگاه حق تعالی خواهند داشت.

۴.۲.۲ - نکته دوم

خداوند از بندگان خود بر فراگرفتن و عمل به قرآن کریم پیمان گرفت. ابن ابی الحدید در این باره می‌نویسد: «از آنجا که خداوند سبحان در عقول مکلفان، ادله توحید ، عدل و از جمله مسائل نبوت را قرار داد و نبوت پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله را عقلا اثبات کرد، به مانند گیرنده میثاق از مکلفان است‌به تصدیق دعوتش و قبول قرآنی که نازل گشت، بدین صورت، نفوس آنها را مرهون بر وفا قرار داد که در این حال، آنکه مخالفت کند به خود زیان رسانده و تا ابد هلاک شده است.»
برخی دیگر از شارحان نهج البلاغه در ذیل این عبارت گفته‌اند« که خدا به واسطه نبی اکرم‌ (صلی الله علیه وآله وسلم) از بندگانش پیمان گرفت که به قرآن عمل کنند.»
[۳۵] مغنیه، محمدجواد، فی ظلال نهج البلاغه، ج‌۳، ص ۴۱.

همچنین احتمال دارد مراد از آن، قضیه ذریه قبل از خلقت آدم‌ (علیه السلام) باشد که در اخبار هم آمده است.
تفسیر این عبارت، به هر صورتی که باشد، مبین این مطلب است که نفوس بندگان با خداوند در پذیرش قرآن - بعنوان کتابی الهی برای هدایت و سعادت بشری پیمان بسته‌اند؛ به طوری که حضرت دقیقا بیان می‌دارد که خداوند نفوس و ارواح عباد را مرهون وفا به این امر قرار داد.
زمانی نفوس، مرهون رعایت‌حق تعالی و اطاعت از او و دستوراتش - که همگی در کتاب آمده - می‌شوند که این کتاب از حجیت لازم برخوردار باشد.

۴.۲.۳ - نکته سوم

این کتاب را کامل کننده دین مبین اسلام معرفی کرد. این گفته حضرت دقیقا گویای این است که:« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِینًا »؛ امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم.
این مطلب نشان از آن دارد که قرآن مجید زیربنای دین جاودانی اسلام است؛ پس لازم است از جامعیت، جاودانگی و حجیت‌برخوردار باشد.

۴.۳ - اقوال علما در تفسیر حجیج و خصیم

امام علی ‌(علیه السلام) در جایی دیگر فرموده است:«انا حجیج المارقین و خصیم الناکثین المرتابین و علی کتاب الله تعرض الامثال؛ من با خارج شوندگان از دین احتجاج و با شک کنندگان در دین دشمنی می‌کنم؛ کارهای مشتبه به حق، به قرآن عرضه می‌گردد.»
این عبارت تفسیرهای مختلفی دارد؛ علامه مجلسی می‌گوید: «احتمال دارد مراد از امثال، حجتها یا احادیث‌باشد؛ یعنی آنچه در مخاصمه با مارقان و مرتابان بدانها احتجاج می‌شود، باید به کتاب خدا عرضه گردد تا صحت و فساد آن روشن شود و یا آنچه درباره عثمان به من استناد می‌دهند، باید بر کتاب خدا عرضه گردد.»
[۳۹] مجلسی، محمد باقر، المتقطف من بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۰۷.

ابن ابی الحدید و خویی مراد حضرت از این سخن را همان گفته خداوند می‌دانند که فرمود:« هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ...» ؛ این دو گروه (مؤمن و کافر) که در دین خدا با هم به جدل برخاستند، مخالف و دشمن یکدیگرند.
[۴۲] هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۲۲۸.


۴.۳.۱ - اشاره به شان نزول آیه

در شان نزول این آیه روایتی است از امام حسین‌ (علیه السلام) که نضر بن مالک آن را نقل کرده است. نضر می‌گوید:«به امام‌ (علیه السلام) گفتم:یا ابا عبدالله از قول خداوند در آیه «هذان خصمان اختصموا فی ربهم‌»به من خبر ده! پس فرمود:ما و بنی امیه درباره خدای تعالی به خصم برخاستیم. ما گفتیم صدق الله و آنها کذب گفتند؛ پس ما روز قیامت دو خصم هستیم.»
روایاتی شبیه به همین مضامین که دو خصم ذکر شده را امام علی‌ (علیه السلام) و طرف مقابل را دشمنان وی معرفی کرده:در اخبار و روایات بسیار وارد شده است که در اینجا مجال ذکر آن نیست.
درست است که طبق روایات رسیده، خصومت ‌بین محمد و آل محمد (علیهم السلام) و دشمنان آنها باید برکتاب خدا عرضه گردد تا حق و ناحق از هم تمییز داده شود، اما همین می‌رساند کتابی که قابلیت عرضه شبهات را داشته و میزان و مقیاس قرار می‌گیرد، (برخی شارحان مراد حضرت در خطبه ۷۵ را میزان و مقیاس قرار گرفتن قرآن کریم دانسته‌اند.
[۴۴] مغنیه، محمدجواد، فی ضلال نهج البلاغه، ج ۱، ص ۳۸۵.
) بایستی کتابی منزه از هر عیب، نقص و تحریف بوده و بتواند مرجع و حجت و مبنا باشد.
امام (علیه السلام) در یکی از بیانات نورانی خویش صریحا به همین مطلب اشاره کرده، می‌فرماید:«و کفی بالکتاب حجیجا و خصیما؛ قرآن برای بازخواست و داوری کفایت می‌کند.»
بدین ترتیب، قرآن برهان قاطع و حجتی محکم است‌برای کسی که به آن احتجاج و با آن مخاصمه کند. و همین حجیت‌سبب می‌گردد که این مجموعه وحی الهی به عنوان ماخذ اصلی قوانین اسلام تلقی گردد و اصل و ریشه همه فروع قرار گیرد.

۴.۴ - دیدگاه امام علی‌علیه السلام پیرامون جامعیت قرآن

می‌توان بوضوح دریافت که دیدگاه امام علی‌ (علیه السلام) پیرامون جامعیت قرآن مجید در راستای همان نگاه قرآن است که فرموده::« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِینًا؛امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.»
و در جایی دیگر فرمود: «فیه تبیان لکل شی‌ء؛ در قرآن بیان هر چیزی هست.»
و نیز فرمود:« وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد، و او در آخرت ، از زیانکاران است.»
روشن است‌با توجه به دیدگاههای همه جانبه حضرت در این زمینه، به کلیه نظرات افراطی که وجود همه علوم بشری را در قرآن می‌دانند و یا نظرات تفریطی که به حجیت ظواهر قرآن بدون تمسک به روایات تردید وارد می‌کنند، خط بطلان می‌کشد و از این میان معنای صحیح آیات قرآن نیز روشنتر رخ می‌نمایاند.


اعجاز جامعیت قرآن ؛ تحدی به جامعیت ؛ جامعیت اسلام ؛ جامعیت دین ؛ جامعیت قرآن در نگاه احادیث ؛ جامعیت قرآن کریم .


۱. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸.    
۲. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۳. نحل/سوره ۱۶، آیه۸۹.    
۴. نساء،/سوره ۴، آیه۸۲.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۶. حشر/سوره ۵۹، آیه۷.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۹.    
۸. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۸۳.    
۹. نساء،/سوره ۴، آیه۸۲.    
۱۰. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۲۱- ۲۲.    
۱۱. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ج‌۱، ص۵۴۲.    
۱۲. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸.    
۱۳. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸.    
۱۴. جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۴، ص ۲۶۶- ۲۶۹.
۱۵. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.    
۱۶. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.    
۱۷. خویی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ج ۱، ص ۴۱- ۴۲.
۱۸. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۰.    
۱۹. مائده/سوره ۵، آیه۳.    
۲۰. نحل/سوره ۱۶، آیه ۸۹.    
۲۱. جامعیت قرآن کریم نسبت‌به علوم و معارف الهی و بشری، محمد هادی معرفت، نامه مفید (فصلنامه دارالعلم لمفید)، ش ۶، سال دوم، ص‌۵.
۲۲. گفت و گوبا استاد معرفت، مجله پژوهشهای قرآنی، ش ۱۱-۱۲، ص ۲۱۰-۲۱۲.
۲۳. انعام/سوره ۶، آیه ۵۹.    
۲۴. بقره/سوره ۲، آیه ۳۱.    
۲۵. جاثیه/سوره ۴۵، آیه ۱۳.    
۲۶. جامعیت قرآن کریم، نسبت‌به علوم و معارف الهی و بشری، محمد هادی معرفت، نامه مفید (فصلنامه دارالعلم لمفید)، ش ۶، سال دوم، ص‌۵.
۲۷. فرقان/سوره ۲۵، آیه ۶.    
۲۸. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.    
۲۹. فیض الاسلام، سید علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص ۵۹۵.
۳۰. الحدائق الناضرة فی احکام العترة‌الطاهرة، یوسف بحرانی، ج ۱، ص ۲۶-۳۵.    
۳۱. خوئی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ص ۴۱۳.
۳۲. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.    
۳۳. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص‌۱۱۶.    
۳۴. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص‌۱۱۷.    
۳۵. مغنیه، محمدجواد، فی ظلال نهج البلاغه، ج‌۳، ص ۴۱.
۳۶. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص‌۱۱۷.    
۳۷. مائده/سوره ۵، آیه ۳.    
۳۸. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۷۵.    
۳۹. مجلسی، محمد باقر، المتقطف من بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۰۷.
۴۰. حج/سوره ۲۲، آیه ۱۹.    
۴۱. ابن ابی الحدید، عبد الحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۱۷۱.    
۴۲. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۲۲۸.
۴۳. حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۷۶.    
۴۴. مغنیه، محمدجواد، فی ضلال نهج البلاغه، ج ۱، ص ۳۸۵.
۴۵. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۸۳.    
۴۶. مائده/سوره ۵، آیه ۳.    
۴۷. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۸.    
۴۸. آل عمران/سوره ۳، آیه ۸۵.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جامعیت قرآن در نهج‌البلاغه».    



جعبه ابزار