• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جذیمةالابرش

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جَذِیمة الابرش، از مشهورترین فرمانروایان حِیَره و مؤسس دولت تَنوخیان است.



جذیمة الابرش بن مالک/ مَلک بن فَهْم بن غَنْم اَزدی، به مالک بن نَصْربن أَزْد می‌رسد.
[۱] ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲.
[۲] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۳.
[۳] یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۷ـ ۹۸.
برخی مورخان او را از عرب‌های بائده (از میان رفته) و از نسل سام بن نوح دانسته‌اند اما بنا به گفته ابن حَزْم ، چنین انتسابی صحیح نیست. برخی نیز او را از عَمالقه شمرده و کنیه‌اش را ابومالک ذکر کرده اند.
[۸] مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳.
[۹] حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۱۰۱.

بر خلاف دیگر مورخان، ابن حائک
[۱۰] ابن حائک، کتاب الاکلیل، ج۲، ص۱۴۰، ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
ادعا دارد که دو جذیمه وجود داشته است، یکی جذیمه الابرش بن مالک ازدی و دیگری جذیمه الوَضّاح بن حارث حِمیری.


در پی شکسته شدن سد مأرِب و حادثه سیل عَرِم در یمن، که به گفته‌ای در اواخر سده اول یا اوایل سده دوم میلادی اتفاق افتاد،
[۱۱] پانویس ۱، یوسف رزق اللّه غنیمه، ج۱، ص۱۱۵، الحیره.
پدر جذیمه با گروهی از قبیله ازد، از یمن خارج شدند و مدتی در سَراه، عمان و بحرین اقامت گزیدند و از این رو به تنوخ (به معنای مقیم) معروف شدند. بنا بر برخی روایات، نخستین سکونتگاه جذیمه، یَبرِین در اطراف بحرین بود.
[۱۲] طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۴.
در پی اوضاع آشفته دوره ملوک الطوایف، یعنی دوره پس از مرگ بلاش چهارم اشکانی (۱۹۱ـ۲۰۹ میلادی) تا تأسیس دولت ساسانی در حدود ۲۲۶ میلادی،
[۱۴] حسن پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۰.
خاندان جذیمه راهی عراق شدند و در سیاه چادرهایی در کنار رود فرات (از حیره تا اَنبار) مستقر گردیدند.
[۱۵] یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸.
[۱۶] یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۶ـ۹۷.
[۱۷] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۳ـ۶۴.

قبایل یمنی کنار رود فرات، نخست مالک بن فهم را فرمانروای خویش کردند و پس از کشته شدن وی، برادرش عمروبن فهم و به روایتی پسرش جذیمه بن مالک را به فرمانروایی خود برگزیدند.
[۲۰] مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۴.



جذیمه، که بزرگ ‌ترین فرزند پدرش بود،
[۲۲] یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸.
به اختلاف روایات، یازده
[۲۳] یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸ـ۹۹.
تا چهارده برادر و یک خواهر به نام رَقاش (ام عمرو) داشت که نزد مورخان اخباری از شهرت خاصی برخوردار بود.


جذیمه با لَمیس، دختر زُهَیربن عمرو قُضاعی (از رؤسای قبایل یمنی)، ازدواج کرد و مدتی در بحرین مقیم شد و بعد به همراه پدرش به عراق رفت.


درباره زمان فرمانروایی او نیز اختلاف نظر هست؛ برخی گفته‌اند که او در دوره ملوک الطوایف یا سی سال پس از ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام به حکومت رسید که این گفته، با توجه به برخی تناقض‌ها و قرائن تاریخی
[۳۱] مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳.
[۳۲] یاقوت حموی، البلدان، ج۲، ص۳۷۹.
و نیز سنگ نوشته کشف شده در اُمَّالجمال واقع در اردن
[۳۳] عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۱ـ۱۵۲.
[۳۴] عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۵.
نمی تواند صحیح باشد.
بنا بر روایاتی، که منطقی‌تر به نظر می‌رسند و با دیگر حوادث تاریخی هماهنگی دارند، جذیمه در حدود سال ۲۰۸ میلادی و به روایتی در ۲۱۵ میلادی،
[۳۵] یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۱۸ و پانویس ۴.
به عنوان نخستین فرمانروای عرب، بر حیره و حومه‌اش مسلط گردید و عرب‌های منطقه به وی پیوستند و از او حمایت کردند
[۳۸] یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸.
و آنگاه اردشیر بابکان (حک: ۲۲۶ـ۲۴۱ میلادی)، سر سلسله ساسانیان (حک: ح ۲۲۶ـ ح۶۵۲ میلادی)، به پاس خدماتش، وی را فرمانروای عرب‌ها در منطقه مرزی حیره کرد.
[۴۰] حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۱۰۱.
[۴۱] یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۲۲.
[۴۲] عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۲.

جذیمه را پادشاه مَعَدّ (جدّ اعلای اعراب) و دومین فرمانروای آل نصر یا لَخمیان عراق و آخرین حاکم قضاعی حیره
[۴۵] محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۲، ص۳۳۸.
نیز دانسته اند.


درباره مدت حکومت جذیمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی مورخان اخباری، مدت فرمانرواییش را ۱۱۸ یا ۱۲۰ سال
[۴۸] مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳.
گفته‌اند که درست به نظر نمی‌رسد. بیشتر مورخان معتقدند که وی از ۲۰۸ تا ۲۶۸ میلادی حکومت کرد.
[۵۰] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۵.
[۵۲] یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۱۸.
قلمرو حکومت جذیمه در سرزمین عراق، از حیره تا انبار بود.
[۵۵] عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانه الادب و لب لباب لسان العرب، ج۱، ص۴۰۹.



بیشتر مورخان بر این باورند که جذیمه به نوعی بیماری پوستی (بَرَص، خوره یا جذام) دچار شده بود و اعراب، از بیم خشم وی و نیز برای احترام، به جای أَبْرَص (خوره دار یا جذامی) از او با لقب أبْرَش (خالدار یا لکه دار) یا وَضّاح (تابناک، روشن، درخشان) یاد کرده اند.
[۵۸] طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۳.
[۵۹] یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸.
با این حال، برخی گفته‌اند که جذیمه از زیباروترین مردم بود.


گفته‌اند که او پادشاهی با عظمت و در حکمت و خطابت سرآمد و دارای طبع شعر بود و از وی اشعاری نقل شده است که نحویان به برخی از آن‌ها استشهاد کرده اند.
[۶۷] مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۵.

مورخان، جذیمه را برترین پادشاه عرب از نظر ژرف نگری، سرسخت‌ترین آنان بر دشمنان، دوراندیش‌ترین آنان در مسائل، و با استقامت‌ترین آنان در امور دشوار دانسته‌اند و هیئت‌هایی با هدایا از اطراف قلمروش نزد او می‌رفتند.
[۶۸] ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲.
در عین حال گفته‌اند که او بسیار متکبر بود و کسی را لایق شب نشینی نمی‌دانست و به جای آنان، با دو ستاره آسمان به نام «فَرقَدان» هم نشینی می‌کرد تا اینکه با مالک و عقیل آشنا گردید و آنان را به مصاحبت خویش برگزید.
[۷۳] عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۱۴۳.



جذیمه برای کسب شهرت و شکوه بیش‌تر و به دست آوردن قدرت سیاسی و دینی، ادعای نبوت و پیشگویی می‌کرد.
[۷۴] یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۲۲.
او دو بت به نام ضَیزَنان ساخت که در کنار آن‌ها به می‌گساری می‌پرداخت و از آن‌ها برای چیره شدن بر دشمنانش مدد می‌جست.
[۷۵] یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸.



مورخان عرب جذیمه را در بسیاری از امور پیشتاز می‌دانند، از جمله می‌گویند او نخستین پادشاه عرب بود که بر تخت نشست و کمربند شاهی بست،
[۷۷] عبدالملک بن محمد ثعالبی، لطائف المعارف، ج۱، ص۱۰، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
بر قبیله قُضاعه در حیره فرمانروایی کرد،
[۷۹] حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۹۸.
با سپاهیان منظم به جنگ می‌رفت
[۸۰] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۴.
نخستین کسی بود که برایش در شب شمع روشن کردند، نخستین کسی بود که نعلین به پا کرد، و در جنگ‌ها بر روی قلعه‌ها منجنیق قرار داد.
[۸۱] مفضل ضبی، امثال العرب، ج۱، ص۱۴۴.



به گفته برخی مورخان، جذیمه عقیم بود و از این‌ رو پادشاهی را پس از خود به خواهرزاده‌اش، عمروبن عَدِیّ، واگذار کرد.
[۸۵] احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، ج۳، ص۱۵.
به گفته برخی دیگر، وی دختری به نام زینب داشت.
[۸۸] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۴.
عده‌ای هم او را صاحب فرزندانی شمرده‌اند
[۸۹] طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۵.
و نام دو فرزند او را جَهضَم و وَهَبیل ذکر کرده اند.


اخباریان عرب ماجرایی را نقل می‌کنند که بیش‌تر شبیه به افسانه است: جذیمه می‌خواست با یورش به قبیله اِیاد، عَدِیّبن نصر لخمی را، که نزد داییهایش در قبیله ایاد زندگی می‌کرد و زیبا و ظریف بود، نزد خویش بیاورد و ساقی مجلس خود کند. افراد قبیله ایاد، که از یورش‌های جذیمه به ستوه آمده بودند، برای جلوگیری از حملات وی، شخصی را برای دزدیدن دو بت او، ضیزنان، فرستادند و آنگاه به جذیمه خبر دادند چنانچه به آنان تضمین دهد که دیگر به قبیله ایاد حمله ور نمی‌شود، دو بت را به همراه عدی بن نصر لخمی به او باز می‌گردانند. جذیمه نیز پذیرفت و عدی را ساقی مجلس می‌گساری خود نمود تا این‌که رقاش، خواهر جذیمه، شیفته وی شد و به همسری او در آمد و آنان صاحب فرزندی به نام عمرو گردیدند. عمرو در جوانی ناپدید شد (به نظر اخباریان عرب، جنها او را ربوده بودند) و تلاشهای جذیمه برای یافتنش به نتیجه‌ای نرسید تا این‌که پس از سالها مالک و عقیل، فرزندان فارج قضاعی، عمرو را یافتند و نزد دایی‌اش باز گرداندند. جذیمه الابرش، مالک و عقیل را به پاس خدماتشان به هم نشینی خود برگزید و بنا بر روایاتی، آن دو چهل سال هم نشین جذیمه بودند و از لحاظ طول هم نشینی، مَثَل شدند تا این‌که جذیمه، به عللی نامعلوم، آن دو را کشت.
[۹۴] مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۴ـ۲۱۷.
[۹۵] پانویس ۶، یزیدبن محمد ازدی، ج۱، ص۹۸، تاریخ الموصل.



جذیمه شیفته یورش بردن به قبایل دیگر بود. گفته‌اند بیش‌تر حملاتش به عربهای عاربه، قبایل ایاد که در مجاورت قلمروش در عَین اُباغ بودند
[۹۶] ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲.
[۹۷] یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸.
و ملوک الطوایف
[۹۹] نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، ج۱، ص۳۰۱.
بود، که به نظر منطقی نمی‌آید.
[۱۰۱] عادل فریجات، جذیمه الابرش الازدی فی المصادر العربیه، ج۱، ص۲۶ـ۲۷.
وی به قصد یورش به قبایل طَسْم و جَدیس در یمامه حرکت کرد، ولی وقتی دید حَسّان بن تُبَّع بن اَسعَدبن ابی کَرِب به آنان حمله کرده است، بازگشت و در راه، سپاهیان حسان بن تبّع دسته‌ای از لشکریانش را سرکوب کردند. جذیمه در اواخر عمرش به شام حمله کرد و با عمروبن ظَرِب (طرب) بن حَسّان بن اُذَینه عاملی، پادشاه شام و غرب جزیره فرات، جنگ‌های سختی کرد و سرانجام، او را کشت و با غنایم بسیار به قلمروش بازگشت.
[۱۰۳] ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
[۱۰۵] حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵.
جذیمه به داشتن مشاوری بسیار دانا و دور اندیش به نام قَصیربن سَعد و اسبی کم نظیر و بسیار تندرو به نام عصا
[۱۰۸] حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴.
مشهور بود.


برخی مورخان، کشته شدن جذیمه را به دست زَبّاء، دختر عمروبن ظَرِب عاملی، به صورت افسانه‌ای نقل کرده‌اند. بر اساس آن، زبّاء به قصد انتقام گرفتن از قاتل پدرش، از جذیمه در ظاهر خواست تا وی را به همسری خود بپذیرد و دو قلمرو را تحت سلطه خویش در آورد. جذیمه، پس از مشورت با اطرافیانش و موافقت همگی آنان، به جز قصیربن سعد لخمی که این درخواست را دسیسه می‌دانست، با این درخواست موافقت کرد. آنگاه خواهرزاده‌اش، عمروبن عدیّ، را در حیره جانشین خود کرد و راهی شام شد و پس از حوادث بسیاری که بیش‌تر جنبه داستانی دارد، زبّاء رگهای دست وی را برید و او را کشت. آنگاه قصیر، به یاری عمروبن عدیّ، انتقام خون جذیمه را گرفتند و زبّاء را کشتند و یا زبّاء، با خوردن زهر، خودکشی کرد.
[۱۰۹] یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸ـ ۲۰۹.
[۱۱۰] طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۸ـ ۶۲۵.

مورخان معاصر درباره زبّاء و این‌که وی همان زنوبیا، پادشاه معروف تَدْمُر، باشد یا خیر، اختلاف نظر دارند و اجمالاً قتل جذیمه به دست این زبّاء را نمی‌پذیرند و آن را افسانه می‌دانند.
[۱۱۲] عادل فریجات، جذیمه الابرش الازدی فی المصادر العربیه، ج۱، ص۲۹.
[۱۱۳] عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۴.

نام جذیمه در سنگ نوشته‌ای متعلق به ۲۷۰ میلادی، که اخیراً در امّالجمال کشف شده، به صورت جدیمت آمده است.
[۱۱۵] عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۱.
[۱۱۶] عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۵.
برخی مورخان معاصر، بدون ذکر منبع، تاریخ کشته شدن جذیمه را سال ۲۶۸ میلادی ذکر کرده‌اند.
[۱۱۷] عمر فرّوخ، تاریخ الجاهلیه، ج۱، ص۶۸.



(۱) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب.
(۲) ابن حائک، کتاب الاکلیل، ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۳) ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۴) ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
(۵) ابن حزم، جمهره انساب العرب.
(۶) ابن خلکان، وفیات الاعیان.
(۷) ابن درید، الاشتقاق.
(۸) ابن رشیق، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده.
(۹) ابن سعید مغربی، نشوه الطرب فی تاریخ جاهلیه العرب.
(۱۰) ابن قتیبه، المعارف.
(۱۱) ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر.
(۱۲) علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین.
(۱۳) یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل.
(۱۴) عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانه الادب و لب لباب لسان العرب.
(۱۵) حسن پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان.
(۱۶) عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، قاهره ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸.
(۱۷) عبدالملک بن محمد ثعالبی، لطائف المعارف، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
(۱۸) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، قاهره ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱/ ۱۹۶۰ـ۱۹۶۱.
(۱۹) عمروبن بحر جاحظ، کتاب البرصان و العرجان و العمیان و الحولان، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۰) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام.
(۲۱) حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام.
(۲۲) محمدبن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم.
(۲۳) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال.
(۲۴) خیرالدین زرکلی، الاعلام.
(۲۵) عمروبن عثمان سیبویه، الکتاب.
(۲۶) طبری، تاریخ.
(۲۷) عبدالرحیم بن احمد عباسی، معاهد التنصیص علی شواهد التلخیص.
(۲۸) عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام.
(۲۹) حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل.
(۳۰) یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره.
(۳۱) عمر فرّوخ، تاریخ الجاهلیه.
(۳۲) عادل فریجات، جذیمه الابرش الازدی فی المصادر العربیه.
(۳۳) قلقشندی.
(۳۴) مسعودی، مروج.
(۳۵) مفضل ضبی، امثال العرب.
(۳۶) احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال.
(۳۷) نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین.
(۳۸) یاقوت حموی، البلدان.
(۳۹) یعقوبی، تاریخ؛


۱. ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲.
۲. حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۳.
۳. یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۷ـ ۹۸.
۴. ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۸۷ ۴۸۸.    
۵. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۳۹.    
۶. ابن سعید مغربی، نشوه الطرب فی تاریخ جاهلیه العرب، ج۱، ص۲۱۹.    
۷. ابن حزم، جمهره انساب العرب، ج۱، ص۸ ۹.    
۸. مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳.
۹. حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۱۰۱.
۱۰. ابن حائک، کتاب الاکلیل، ج۲، ص۱۴۰، ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
۱۱. پانویس ۱، یوسف رزق اللّه غنیمه، ج۱، ص۱۱۵، الحیره.
۱۲. طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۴.
۱۳. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۱۹.    
۱۴. حسن پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۰.
۱۵. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸.
۱۶. یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۶ـ۹۷.
۱۷. حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۳ـ۶۴.
۱۸. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۱۷۷.    
۱۹. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۳۹.    
۲۰. مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۴.
۲۱. ابن رشیق، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۲، ص۲۲۹.    
۲۲. یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸.
۲۳. یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸ـ۹۹.
۲۴. ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۸۸.    
۲۵. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۳۷.    
۲۶. یاقوت حموی، البلدان، ج۲، ص۳۳۰.    
۲۷. ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۵۴۳.    
۲۸. نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، ج۱، ص۳۰۰.    
۲۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۸.    
۳۰. احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۵۴ ۵۵.    
۳۱. مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳.
۳۲. یاقوت حموی، البلدان، ج۲، ص۳۷۹.
۳۳. عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۱ـ۱۵۲.
۳۴. عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۵.
۳۵. یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۱۸ و پانویس ۴.
۳۶. مفضل ضبی، امثال العرب، ج۱، ص۱۴۴.    
۳۷. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۱۸.    
۳۸. یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸.
۳۹. عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانه الادب و لب لباب لسان العرب، ج۱۱، ص۴۰۸.    
۴۰. حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۱۰۱.
۴۱. یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۲۲.
۴۲. عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۲.
۴۳. ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر ۱۳۶۱/۱۹۴۲، ج۱، ص۲۹۹.    
۴۴. محمدبن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم، ج۱، ص۱۳۲.    
۴۵. محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۲، ص۳۳۸.
۴۶. ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۳۷۸.    
۴۷. ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۵۴۳.    
۴۸. مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۳.
۴۹. ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۴۶.    
۵۰. حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۵.
۵۱. نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، ج۱، ص۳۰۰.    
۵۲. یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۱۸.
۵۳. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۱۸.    
۵۴. عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانه الادب و لب لباب لسان العرب، ج۷، ص۲۹۳.    
۵۵. عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانه الادب و لب لباب لسان العرب، ج۱، ص۴۰۹.
۵۶. عمروبن بحر جاحظ، کتاب البرصان و العرجان و العمیان و الحولان، ج۱، ص۱۰۶۱۰۷.    
۵۷. عمروبن بحر جاحظ، کتاب البرصان و العرجان و العمیان و الحولان، ج۱، ص۱۱۶.    
۵۸. طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۳.
۵۹. یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، ج۱، ص۹۸.
۶۰. مفضل ضبی، امثال العرب، ج۱، ص۱۴۴.    
۶۱. حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۷۵.    
۶۲. نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، ج۱، ص۳۰۰.    
۶۳. عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۲۹۰.    
۶۴. عمروبن عثمان سیبویه، الکتاب، ج۳، ص۵۱۷.    
۶۵. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۴۰.    
۶۶. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۱۸.    
۶۷. مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۵.
۶۸. ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲.
۶۹. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۳۹.    
۷۰. یاقوت حموی، البلدان، ج۲، ص۳۳۰.    
۷۱. ۶۴۵ ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۵۴.    
۷۲. ابن سعید مغربی، نشوه الطرب فی تاریخ جاهلیه العرب، ج۱، ص۶۹.    
۷۳. عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۱۴۳.
۷۴. یوسف رزق اللّه غنیمه، الحیره، ج۱، ص۱۲۲.
۷۵. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸.
۷۶. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۴۰.    
۷۷. عبدالملک بن محمد ثعالبی، لطائف المعارف، ج۱، ص۱۰، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
۷۸. قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعه الانشاء، ج۱، ص۴۷۳.    
۷۹. حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۹۸.
۸۰. حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۴.
۸۱. مفضل ضبی، امثال العرب، ج۱، ص۱۴۴.
۸۲. ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۵۵۴.    
۸۳. ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۴۵.    
۸۴. حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۷۸.    
۸۵. احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، ج۳، ص۱۵.
۸۶. ابن سعید مغربی، نشوه الطرب فی تاریخ جاهلیه العرب، ج۱، ص۲۲۰.    
۸۷. ابن سعید مغربی، نشوه الطرب فی تاریخ جاهلیه العرب، ج۱، ص۲۷۱.    
۸۸. حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۴.
۸۹. طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۵.
۹۰. ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۹۱.    
۹۱. ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۱۸.    
۹۲. ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۴۵۶۴۶.    
۹۳. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۴۰.    
۹۴. مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۱۴ـ۲۱۷.
۹۵. پانویس ۶، یزیدبن محمد ازدی، ج۱، ص۹۸، تاریخ الموصل.
۹۶. ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲.
۹۷. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸.
۹۸. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۴۰.    
۹۹. نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، ج۱، ص۳۰۱.
۱۰۰. عبدالرحیم بن احمد عباسی، معاهد التنصیص علی شواهد التلخیص، ج۱، ص۳۱۲ ۳۱۳.    
۱۰۱. عادل فریجات، جذیمه الابرش الازدی فی المصادر العربیه، ج۱، ص۲۶ـ۲۷.
۱۰۲. طبری، تاریخ، ج۱، ص۴۴۰.    
۱۰۳. ابن حبیب، کتاب اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام ۱۳۹۳/۱۹۷۳، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
۱۰۴. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۱۹.    
۱۰۵. حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوه والسلام، ج۱، ص۶۴ـ ۶۵.
۱۰۶. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۲۱.    
۱۰۷. نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، ج۱، ص۳۰۱.    
۱۰۸. حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴.
۱۰۹. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸ـ ۲۰۹.
۱۱۰. طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۸ـ ۶۲۵.
۱۱۱. علی بن سلیمان اخفش اصغر، کتاب الاختیارین، ج۱، ص۷۱۹۷۲۹.    
۱۱۲. عادل فریجات، جذیمه الابرش الازدی فی المصادر العربیه، ج۱، ص۲۹.
۱۱۳. عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۴.
۱۱۴. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱۵، ص۱۷۵.    
۱۱۵. عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۱.
۱۱۶. عارف عبدالغنی، تاریخ الحیره فی الجاهلیه والاسلام، ج۱، ص۱۵۵.
۱۱۷. عمر فرّوخ، تاریخ الجاهلیه، ج۱، ص۶۸.
۱۱۸. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۱۴.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جَذِیمه الابرش»، شماره۴۵۳۹.    



جعبه ابزار