• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جناحیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌چگونگی تشکیل فرقه و شناخت اعتقادات پیروان آن و شان اجتماعی فرقه از مباحث مهم در مورد فرق و مذاهب می‌باشد. کتب فرق و مقالات با اشاره به این مسائل ما را با تاریخ گذشته در مورد مذاهب آشنا می‌کند در این مقاله کوتاه به بررسی فرقه جناحیه می‌پردازیم. فرقه جناحیه در تضاد و تزاحم با فرق دیگر و پیروانشان مراحل مختلفی را پیموده است که خود این موارد به شناخت بیشتر در جناحیه کمک می‌کند. جَناحیه‌، فرقه‌ای‌ از غالیان‌، پیروان‌ عبداللّه ‌بن‌ معاویه بن‌ عبداللّه ‌بن‌ جعفر بن‌ ابی‌ طالب‌ هستند.



چون‌ جدّ عبداللّه ‌بن‌ معاویه‌ ، جعفر بن‌ ابی‌طالب‌ ، ملقب‌ به‌ ذوالجناحین‌ بوده‌ است‌، این‌ فرقه‌ را جناحیه‌ خوانده‌اند. نام‌ معاویه‌، منسوب‌ به‌ پدر عبداللّه‌، نیز برای‌ این‌ فرقه‌ ذکر شده‌ است‌.
[۳] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۲.



جناحیه فرقه‌ای با وصایت ادعائی از ابوهاشم برای عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر ذی الجناحین است رهبر این فرقه از نوادگان جعفر طیار از یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است او که ملقب به ذی الجناحین است که خداوند در عوض دو دستانش که در پیکار در راه خدا اعطاء نمود به او دو بال در بهشت عنایت می‌کند و شاید از این جهت به این فرقه جناحیه می‌گویند.
عده‌ای قائل‌اند که این فرقه بخاطر اینکه پایبند به احکام نبودند و دلیلشان لفظ خاصی در آیه شریفه (جناح) و برداشت و تفسیر نامطلوب از آیه شریفه بود منسوب به جناحیه شدند و آیه این است: «لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا...؛بر آنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند باکی (گناهی) نیست در آنچه خورده‌اند هنگامی که تقوا داشته باشند...».
این قوم ایمان و عمل صالح را شرط جواز هر کار دیگر می‌دانند و بر آنها دیگر گناهی نمی‌شمرند و در تأویل این آیه گفته‌اند هر کس به امام برسد و او را بشناسد دیگر گناهی برای او در تمام آنچه بخورد نیست: زیرا به کمال رسیده است و هیچ عملی بعد از رسیدن به کمال مضر نیستدر حالی که این تفسیر به رای باطل نه با شان نزول آیه و روایات در این زمینه می‌سازد و نه با اصول مذهب فریقین.


درباره پیدایی‌ این‌ فرقه‌ اقوال‌ متعددی‌ مطرح‌ شده‌ است‌.

۳.۱ - ترور ابوهاشم زمینه فرقه سازی

هاشمیه فرقه ایست بر ضد امویان و سلطه حاکم و از سوئی وامدار و برگرفته شده از کیسانیه می‌باشد، فرقه‌ای که ضربات سهمگینی بر پیکر امویان وارد آورد. به همین دلیل هاشمیه در بین فرق سده اول هجری از شان والای اجتماعی برخوردار بود و مورد توجه جدی دیگر سران و رهبران و یا دیگر افرادی که در سر فکر فرقه سازی را پرورانده بودند، قرار داشت و از سویی هاشمیه به عنوان قدرتی در برابر امویان ایشان را به فکر تخریب هاشمیه کشاند و عملیات فروپاشی هاشمیه توسط امویان با نقشه ترور ابوهاشم عبدالله بن محمد رهبر هاشمیه اجرا شد. با انجام موفقیت آمیز ترور ابوهاشم بنی امیه به اهدافی چند نائل گشت. همچنین با این عمل پیامدهایی بروز یافت:
۱. هاشمیه به عنوان قدرتی در برابر امویان از بین رفت.
۲. فرقه سازی بعد از ابوهاشم.
۳. تفرقه و عدم وحدت بر ضد بنی امیه.

۳.۲ - فرق ادعائی

از جمله فرقی که بعد از قتل ابوهاشم ظهور یافت عبارتند از حربیه و جناحیه و راوندیه و بیانیه و عده‌ای از غلات که قائل به مهدویت و غیبت ابوهاشم شدند.
[۱۲] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۸ -۵۰.
علاوه بر اینکه فرزندان ابوهاشم در مسیر امامت و وصایت صاحب ادعا بودند. رهبران این فرق با ادعای وصایت از ابوهاشم مردم را به خود دعوت می‌کردند که این رهبران و جانشینان عبارتند از:
۱. محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب .
۲. عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر ذی الجناحین.
۳. علی بن محمد بن الحنیفه.
۴. حسن بن علی بن محمد بن الحنیفه.
۵. عبدالله بن عمرو بن حرب الکندی.
۶. بیان سمعان التمیمی.

۳.۳ - دیدگاه عبدالقادر بغدادی

به‌ نوشته عبدالقاهر بغدادی‌ در الفرق‌ بین‌ الفرق، وقتی‌ مُغیریه‌، پیروان‌ مغیره بن‌ سعید (از غالیان‌ قرن‌ دوم‌)، از وی‌ تبرّی‌ جستند و در طلب‌ امام‌ از کوفه‌ به‌ مدینه‌ رفتند، در آن‌جا با عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ برخورد کردند.
عبداللّه‌ با این‌ ادعا که‌ بعد از علی‌ (علیه‌السلام)‌، کسانی‌ که‌ از صلب‌ او هستند، شایسته امامت‌اند، آنان‌ را به‌ سوی‌ خود دعوت‌ کرد.
آنان‌ نیز با او بیعت‌ کردند و به‌ کوفه‌ بازگشتند؛

۳.۴ - دیدگاه نوبختی و سعد بن عبدالله

اما، برخی‌ منابع‌ دیگر
[۱۴] نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۲
[۱۵] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه‌، المقالات‌ و الفرق، ج۱، ص‌ ۳۹.
پیدایی‌ جناحیه‌ را با بروز اختلاف‌ میان‌ پیروان‌ ابوهاشم‌ عبداللّه‌ بن‌ محمد بن‌ حنفیه‌ پس‌ از مرگ‌ وی‌ توضیح‌ داده‌اند.
پس‌ از درگذشت‌ ابوهاشم‌، گروهی‌ از پیروانش‌ قائل‌ شدند که‌ وی‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ را وصی‌ و امام‌ پس‌ از خود معرفی‌ کرده‌، اما چون‌ عبداللّه‌ در هنگام‌ وفات‌ وی‌ کودک‌ بوده‌، ابوهاشم‌ این‌ راز را به‌ صالح‌ بن‌ مدرک‌ گفته‌ است‌ تا زمانی‌ که‌ عبداللّه‌ بالغ‌ شد راز را با وی‌ در میان‌ بگذارد.


گروهی‌ دیگر، که‌ حربیه‌ خوانده‌ می‌شوند، پیرو عبداللّه‌ بن‌ عمرو بن‌ حرب‌ کندی‌ شدند که‌ خود را امام‌ نامید، اما وقتی‌ علم‌ و دیانتی‌ را که‌ شایسته امام‌ بود در او ندیدند، برای‌ یافتن‌ امام‌ به‌ مدینه‌ رفتند و با عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ ملاقات‌ کردند. او آنان‌ را به‌ سوی‌ خود دعوت‌ کرد و آنان‌ نیز امامت‌ وی‌ را پذیرفتند.
[۱۶] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۱.



قول‌ دیگر آن‌ است‌ که‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ به‌ کوفه‌ رفت‌ و در آن‌جا جماعتی‌ از کوفیان‌، که‌ عقیده‌ داشتند بنی‌هاشم‌ برای‌ خلافت‌ سزاوارتر از بنی‌امیه ‌اند، او را به‌ خروج‌ بر امویان‌ تحریک‌ کردند.
وی‌ پس‌ از خروج‌، در کوفه‌ در سال‌ ۱۲۷ ادعای‌ امامت‌ نمود و عده‌ای‌ از مردم‌ کوفه‌ و مدائن‌ با او بیعت‌ کردند.


با توجه‌ به‌ این‌ اقوال‌، می‌توان‌ گفت‌ پس‌ از آنکه‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌، با ادعای‌ امامت‌، مردم‌ را به‌ سوی‌ خویش‌ دعوت‌ کرد، گروههای‌ مختلفی‌ چون‌ مغیریه‌ و حربیه‌ و افرادی‌ از بنی‌هاشم‌ (مانند ابوجعفر منصور سفاح‌ و عیسی ‌بن‌ علی‌) و بنی‌امیه‌ به‌ او پیوستند.

۶.۱ - برد سیاسی جناحیه

فرقه جناحیه در طول مدتی که به استمرار راه خود ادامه می‌داد با دو اقبال روبرو شد که به نحوی بر پیروان آن افزود اکنون به هر دو نمونه اشاره می‌کنیم:
۱. هنگامی که پیروان عبدالله بن عمر بن حرب کندی از فرقه حربیه بخاطر نادانی و عدم دیانت او به خدعه و نیرنگش در جانشینی از ابوهاشم پی بردند و در این مسئولیت او را لایق ندیدند و صلاحیت جانشینی کندی را از ابوهاشم رد کردند و بیعت خود با او را نقض کرده به فرقه جناحیه پیوستند و عبدالله بن معاویه را در این مقام صادق و لائق دانستند.
۲. مغیره بن سعید به یارانش وانمود کرد که محمد بن عبدالله بن الحسن مهدی قائم است و این فرقه با کشته شدن محمد بن عبدالله به کذب و دروغ پردازیهای مغیره پی برد و به یکباره از مغیریه جدا شدند و از او بیزاری جستند و به دنبال انتخاب امامی برای خود از کوفه به مدینه رفتند که عبدالله بن معاویه راملاقات کردند و او این شکست خوردگان را به امامت خودش فرا خواند و با این عمل بر پیروانش افزود و به اعتبار جناحیه کمک کرد.


جناحیه‌ نصب‌ امام‌ را از طریق‌ وصایت‌ می‌دانستند و معتقد بودند همان‌ طور که‌ امامت‌ علی‌ (علیه‌السلام)‌ با وصیت‌ پیامبر ثابت‌ شده‌ است‌، امامت‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ نیز با وصیت‌ ابوهاشم‌ ثابت‌ می‌شود
[۲۷] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۳۹ - ۴۰.
[۲۸] نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۲.
).

۷.۱ - کیفیت ادعای وصایت

هنگام مرگ ابوهاشم در سال ۹۹هـ ق عبدالله بن معاویه کودک و صغیر بوده است و این شبهه وجود داشته که چگونه ابوهاشم امامت را به صغیری وصیت نموده است؟ جناحیه در جواب قائل است که ابوهاشم وصایت در مورد عبدالله را به فردی به نام صالح بن مدرک می‌کند تا عبدالله بعد از بلوغ امام و جانشین باشد.
[۳۰] نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.

اختلاف شدید در امامت بین فرقه جناحیه و طرفداران محمد بن علی بن عباس بر سر جانشینی از ابوهاشم اختلاف شدید و نزاع بوده است و هر کدام وصایت را برای رهبر خود ادعا می‌نموده ولی بر مدرکی متقن و محکم استشهاد نمی‌کردند.


آنان‌ همچنین‌ به‌ حلول‌ و تناسخ‌ معتقد بودند و می‌گفتند ارواح‌ از بدنی‌ به‌ بدنی‌ دیگر منتقل‌ می‌شوند.
به‌ گمان‌ آنان‌ روح‌ خدا در آدم‌ حلول‌ کرد و از او به‌ دیگر پیامبران‌ رسید تا به‌ حضرت‌ رسول‌ (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم)‌، سپس‌ در علی‌ و فرزندانش‌ حسن‌ و حسین‌ (علیهم‌السلام)‌ و محمد بن‌ حنفیه‌ و از محمد بن‌ حنفیه‌ در فرزندش‌ ابوهاشم‌ و از او در عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ حلول‌ کرد.
[۳۲] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه‌، المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۲.
[۳۵] حمیری‌، نشوان‌ بن‌ سعید، الحورالعین، ج۱، ص‌ ۱۶۱.

عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ نیز ادعای‌ نبوت‌ و در عین‌ حال‌ الوهیت‌ می‌کرد.
همچنین‌ جناحیه‌ بر این‌ باور بودند که‌ ارواح‌ یاران‌ پیامبر در تن‌ ایشان‌ جای‌ گرفته‌ است‌ و ازاین‌رو نام‌ آنها را بر خویش‌ می‌نهادند
[۳۷] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۸.
[۳۸] نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۹
.
بر همین‌ اساس‌، اعتقاد به‌ فنا ناپذیری‌ جهان‌، نفی‌ معاد و بهشت و دوزخ‌ اخروی‌، و منحصر دانستن‌ ثواب‌ و عقاب‌ به‌ زندگی‌ دنیوی‌، از اعتقادات‌ ایشان‌ شمرده‌ شده‌ است‌.

۸.۱ - اعتقادات منسوب به عبدالله بن معاویه

آنچه از اعتقادات که به عبدالله منسوب است عقائدی افراطی و غلو آمیز است و بالتبع فرقه جناحیه نیز از غلو بی بهره نیست مانند:
۱. ادعای امامت و دعوت به خویش بعد از امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) و فرزندانش (حسنین و ابن حنیفه و ابوهاشم).
۲. طبق نظر پیروانش او ادعای ربوبیت نمود.
۳. روح خدا را در آدم سپس در فرزندش شیث و سپس در انسانها دانست.
۴. در بین خودشان به افرادی برتر از جبرئیل و میکائیل و رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قائل‌اند.
۵. معتقد هستند که نمی‌میرند.
۶. هر کس به نهایت درجه در دین برسد به ملکوت برده می‌شود و مدعی هستند که با ملکوتیان هر صبح و شام در ارتباط هستند.
۷. رهبر فرقه قائل به تناسخ ارواح است و ثواب و عقاب را در اشخاص (از بنی آدم و حیوانات) متناسخ می‌داند.
۸. روح خدا را به قاعده تناسخ در خود ادعا می‌کرد.
۹. ادعای حلول و ربوبیت و نبوت می‌نمود.
۱۰-مدعی آگاهی بر غیب بود.
۱۱- مدعی است که به هر مومنی وحی می‌شود به دلیل تاویلی که از این سه آیه استنتاج کرده است:
ا. «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله...؛هیچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مرد»، در این مورد گفته‌اند که به اذن الله یعنی به وحی خداوند.
ب. «و اوحی الی ربک ال النحل...پروردگارت به زنبور وحی (الهام) کرد که...»، در این مورد گفته‌اند که اگر وحی به زنبور جائز است وحی به ما اولویت دارد.
ج. «و اذ اوحیت الی الحواریین...؛(و یاد کن) آنگاه که به حواریون وحی کردم...»، در این مورد قائل شده‌اند که خودشان حواریون می‌باشند.


آنان‌ معتقد بودند که‌ آخرت‌ همان‌ آسمان‌ است‌ و کسانی‌ که‌ عمل‌ صالح‌ انجام‌ داده‌اند به‌ آسمان‌ می‌روند و زمین‌ نیز برای‌ بدکاران‌، جای‌ عذاب‌ است‌.
[۴۵] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۱.

گفته‌اند که‌ آنان‌ با تأویل‌ آیه «لَیسَ عَلَی‌الَّذینَ امَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا؛بر آنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند باکی (گناهی) نیست در آنچه خورده‌اند هنگامی که تقوا داشته باشند...»، محرّماتی‌، از قبیل‌ گوشتِ مردار و شراب‌ و زنا و لواط‌، را حلال‌ شمردند و آیه مذکور را ناسخ‌ آیه سوم‌ سوره مائده‌ دانستند.
[۵۱] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص۴۱.



همچنین‌ وجوب‌ عبادات‌ را ساقط‌ و برای‌ عبادات‌ و محرّمات‌ مصادیقی‌ ذکر کردند، چنانکه‌ گفتند عبادات‌ (مثلاً نماز، روزه‌، حج‌) همان‌ کسانی‌ هستند که‌ دوستی‌ آنها واجب‌ است‌ (یعنی‌ اهل‌ بیت‌ علی‌ (علیه‌السلام)‌) و محرّمات‌ مذکور در قرآن‌، کنایه‌ از قومی‌ است‌ که‌ کینه‌ و بغض‌ داشتن‌ به‌ آنها واجب‌ است‌


از دیگر اعتقادات‌ آنان‌، همچون‌ اکثر غالیان‌، این‌ بود که‌ هرکس‌ امام‌ را بشناسد، هر چه‌ بخواهد می‌تواند انجام‌ دهد و هرگونه‌ تکلیف‌ از او برداشته‌ می‌شود و به‌ کمال‌ و بلوغ‌ می‌رسد.
[۵۵] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه‌، المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۳۹.

پیروان‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ این‌ ادعای‌ وی‌ را که‌ علم‌ غیب‌ می‌داند، باور داشتند.
پس‌ از مرگ‌ عبداللّه ‌بن‌ معاویه‌، جناحیه‌ به‌ چند فرقه‌ تقسیم‌ شدند.
برخی‌ از پیروان‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ معتقد بودند که‌ او نمرده‌ است‌ و در کوهی‌ در اصفهان‌ به‌ سر می‌برد و باز خواهد گشت‌ تا رهبری‌ بنی‌هاشم‌ را برعهده‌ گیرد.


عده‌ای‌ می‌گفتند او همان‌ مهدی‌ منتظر است‌ که‌ امور مردم‌ را اصلاح‌ و زمین‌ را پر از عدل‌ خواهد کرد (
[۶۱] نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌۳۵.

دسته‌ای‌ از ایشان‌ معتقد بودند که‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌ وفات‌ یافته‌ و کسی‌ را نیز به‌ جانشینی‌ خود برنگزیده‌ است‌ (
[۶۵] نوبختی‌، حسن بن موسی،فرق‌ الشیعة، ص۳۵.



از جمله‌ فِرقی‌ که‌ از جناحیه‌ منشعب‌ شدند، اسحاقیه‌ بودند که‌ از اسحاق‌ بن‌ زید بن‌ حارث‌ (از یاران‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌) پیروی‌ می‌کردند.
بنا بر گزارش‌ فخررازی‌ (متوفی‌ ۶۰۶)، این‌ فرقه‌ دست‌ کم‌ تا اواخر قرن‌ ششم‌ در حلب‌ و برخی‌ نواحی‌ شام‌ حضور داشتند.
ایشان‌ را نیز اهل‌ اباحت‌ و اسقاط‌ تکالیف‌ دانسته‌اند.


همچنین‌ گفته‌اند که‌ آنان‌ حضرت‌ علی‌ (علیه‌السلام)‌ را در نبوت] شریک‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌دانستند.
این‌ فرقه‌ با فرقه‌ای‌ به‌ نام‌ شریکیه‌ که‌ چنین‌ اعتقادی‌ داشته‌اند تطبیق‌ داده‌ شده‌ است‌.
[۶۸] اقبال‌آشتیانی‌، عباس،‌ خاندان‌ نوبختی‌، ج۱، ص‌ ۲۴۹.

از دیگر اعتقادات‌ آنان‌ این‌ بود که‌ نبوت‌ تا روز قیامت‌ متصل‌ و همیشگی‌ است‌ و هر کس‌ علم‌ اهل‌ بیت‌ را داشته‌ باشد، نبی‌ است‌.
چنانکه‌ در الملل‌ و النحل‌ شهرستانی‌ آمده‌ است‌ که‌ این‌ فرقه‌ با نُصَیریه‌ در بسیاری‌ از مسائل‌ هم‌ عقیده‌ بودند.
از جمله این‌ عقاید، حلول‌ است‌ که‌ برای‌ تأیید آن‌ به‌ متمثل‌ شدن‌ جبرئیل‌ یا ظهور شیطان‌ یا جنّ به‌ صورت‌ بشر متوسل‌ می‌شدند و آن‌ را مؤید ظهور امر روحانی‌ در جسم‌ می‌خواندند.
ایشان‌ قائل‌ به‌ ظهور حق‌ در حضرت‌ علی‌ (علیه‌السلام)‌ و اولادش‌ بودند و تفاوتی‌ بین‌ پیامبر اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و حضرت‌ علی‌ (علیه‌السلام)‌ قائل‌ نبودند، مگر اینکه‌ پیامبر اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) سابق‌ است‌ و حضرت‌ علی (علیه‌السلام)‌ لاحق‌، مانند دو نوری‌ که‌ یکی‌ بر دیگری‌ پیشی‌ گرفته‌ باشد.
این‌ فرقه‌ را نباید با سه‌ فرقه دیگر، که‌ آنها نیز اسحاقیه نامیده‌ می‌شوند، اشتباه‌ کرد: اسحاقیه‌ از فرق‌ کیسانیه‌ که‌ منسوب‌اند به‌ اسحاق ‌بن‌ عمرو
[۷۲] ابوالمعالی‌، محمد بن‌ عبیداللّه،‌ بیان‌الادیان، ج۱، ص‌ ۶۷.
اسحاقیه‌ از فروع‌ فرقه عَلیائیه‌/ عَلبائیه‌ که‌ پیروان‌ ابویعقوب‌ اسحاق‌ بن‌ محمد بن‌ احمد بن‌ اَبان‌ نخعی‌، معروف‌ به‌ احمر (متوفی‌ ۲۸۶)، هستند
[۷۴] مامقانی‌، عبداللّه،‌ تنقیح‌ المقال‌ فی‌ علم‌ الرجال‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۱.
[۷۵] اقبال‌آشتیانی‌، عباس،‌ خاندان‌ نوبختی‌، ج۱، ص‌ ۲۴۹.
اسحاقیه‌ از فروع‌ فرقه کرامیه‌، که‌ پیروان‌ عبداللّه ‌بن‌ محمد بن‌ کرّام‌اند.


اختلاف شدید بین طرفداران جناحیه و طرفداران عباسیه (راوندیه) در جانشینی از ابوهاشم کار را به جائی رساند که از این نزاع خسته شدند و به حکم و شهادت حکم رضایت دادند. با شهادت شخصی به نام ابی ریاح که به نظر ایشان مرد صالحی بود نزاع فیصله یافت و او به نفع بنی العباس شهادت به وصایت از ابوهاشم داد و با این حکم جناحیه و طرفداران عبدالله بن معاویه ضربه و شکست سیاسی را تجربه می‌کرد و جناحیه تا حدی از هم فروپاشید.
[۷۷] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.



از جمله کسانی که از اصحاب عبدالله بن معاویه بشمار می‌رفته عبدالله بن حارث بوده است و خود جز گروه جناحیه بود، تا اینکه با سقوط جناحیه بعد از کشته شدن عبدالله بن معاویه به امر ابومسلم خراسانی، عده‌ای از طرفداران عبدالله بن معاویه به انتخاب جانشین برای رهبر فقید خویش دست زدند و رهبر منتخب این عده کسی نبود جز زندیق زاده‌ای که عبدالله بن حارث نام داشت. به این ترتیب فرقه حارثیه از دامن سقوط یافته جناحیه بوجود آمد و به همان عقاید افراطی و غلو آمیز به نحوه دیگری ادامه دادند.
[۷۸] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۱.


۱۶.۱ - مرگی همراه غلو

بعد از مرگ عبدالله عده‌ای طرفدارانش در او غلو کردند و مرگ او را منکر شده و قائل شدند که او زنده است و نمی‌میرد و در آینده با سپاهی از مردان بنی هاشم خواهد آمد و عده‌ای او را مهدی موعود دانستند.


فرقه غالی‌ دیگری‌ که‌ از جناحیه‌ منشعب‌ شده‌، حارثیه‌ است‌.
در باره پیدایی‌ این‌ فرقه‌ گفته‌ شده‌ که‌ بعد از مرگ‌ عبداللّه‌ بن‌ معاویه‌، برخی‌ اصحاب‌ او از یکی‌ از یارانش‌، یعنی‌ عبداللّه‌ بن‌ حارث‌، پیروی‌ کردند که‌ اهل‌ مدائن‌ بود و از زنادقه‌ شمرده‌ می‌شد.
او و پیروانش‌ قائل‌ به‌ تناسخ‌، اظلّه‌ یا صور ظلّی‌ (اعتقاد به‌ وجود سایه‌ و ظلّ در عالم‌ مجردات‌) و دَوْر بودند
[۸۰] اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۳.
[۸۱] نوبختی، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۴.

وی‌ این‌ عقاید را به‌ جابر بن‌ عبداللّه‌ انصاری‌ (صحابی‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)) و جابر بن‌ یزید جعفی‌ (از اصحاب‌ امام‌ محمدباقر و امام‌ جعفر صادق‌ (علیهماالسلام)) نسبت‌ می‌داد.
[۸۲] نوبختی، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۵.

عبداللّه‌ بن‌ حارث‌ جزو هفت‌ تنی‌ است‌ که‌ امام‌ صادق‌ (علیه‌السلام)‌ آنها را لعن‌ کرده‌ و کذاب‌ نامیده‌ است‌.
[۸۳] تستری‌، محمد، قاموس الرجال، ج‌ ۶، ص‌ ۳۰۱.

شهرستانی‌ حارثیه‌ را همان‌ فرقه اسحاقیه‌ منسوب‌ به‌ اسحاق ‌بن‌ زید بن‌ حارث‌ انصاری‌ دانسته‌ است‌.
[۸۵] اقبال‌آشتیانی‌، عباس‌، خاندان‌ نوبختی‌، ج۱، ص‌ ۲۵۴.

این‌ فرقه‌ را با حارثیه‌ای‌ که‌ از فروع‌ خوارج‌ و منسوب‌ به‌ حارث‌ اِباضی‌اند نباید اشتباه‌ کرد.
شهرستانی‌ و نوبختی‌ (
[۸۸] نوبختی، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص۳۶‌.
) نوشته‌اند که‌ دو فرقه خرّمدینان‌ و مزدکیان‌ از این‌ فرقه‌ پدید آمده‌اند.


(۱) ابن‌ ابی‌الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغه، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا (.
(۲) ابن‌ جوزی‌، تلبیس‌ ابلیس‌، بیروت‌ ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳) ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴) ابوالفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین، چاپ‌ کاظم‌ مظفر، نجف‌ ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ‌ افست‌قم‌ ۱۴۰۵.
(۵) محمد بن‌ عبیداللّه‌ ابوالمعالی‌، بیان‌الادیان، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌.
(۶) سعد بن‌ عبداللّه‌ اشعری‌، کتاب‌ المقالات‌و الفرق، چاپ‌ محمدجواد مشکور، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.
(۷) علی ‌بن‌ اسماعیل‌ اشعری‌، کتاب‌ مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، چاپ‌ هلموت‌ ریتر، ویسبادن‌ ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۸) عباس‌ اقبال‌آشتیانی‌، خاندان‌ نوبختی‌، تهران‌ ۱۳۱۱ ش‌.
(۹) عبدالقاهر بن‌ طاهر بغدادی‌، الفرق‌ بین‌الفرق، چاپ‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌: دارالمعرفة،) بی‌تا (.
(۱۰) احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌، چاپ‌ محمود فردوس‌العظم‌، دمشق‌ ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
(۱۱) تستری‌.
(۱۲) علی ‌بن‌ محمد جرجانی‌، التعریفات‌، چاپ‌ عبدالرحمان‌ عمیره‌، بیروت‌ ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۳) سمعانی‌.
(۱۴) محمد بن‌ عبدالکریم‌ شهرستانی‌، الملل‌ و النحل‌، چاپ‌ احمد فهمی‌ محمد، قاهره‌ ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ‌ افست‌ بیروت‌) بی‌تا).
(۱۵) محمد بن‌ عمر فخررازی‌، اعتقادات‌ فرق‌ المسلمین ‌و المشرکین‌، چاپ‌ عبدالرؤوف‌ سعد و مصطفی‌ هواری‌، قاهره‌ ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۶) عبداللّه‌ مامقانی‌، تنقیح‌ المقال‌ فی‌ علم‌ الرجال‌، چاپ‌ سنگی‌ نجف‌ ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۱۷) نشوان ‌بن‌ سعید حمیری‌، الحورالعین، چاپ‌ کمال‌ مصطفی‌، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۷۲.
(۱۸) حسن ‌بن‌ موسی‌ نوبختی‌، فرق‌ الشیعة، چاپ‌ محمدصادق‌ آل‌ بحرالعلوم‌، نجف‌ ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶


۱. اشعری‌، علی‌ بن‌ اسماعیل‌، مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، ج۱، ص‌ ۲۶.    
۲. جرجانی‌، علی‌ بن‌ محمد، التعریفات‌، ج۱، ص‌ ۷۹.    
۳. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۲.
۴. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۷۶.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۹۳.    
۶. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۷۶.    
۷. طوسی، محمدبن‌حسن، الامالی، ص۲۴۰.    
۸. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۹۳.    
۹. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۳۸.    
۱۰. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۷۶.    
۱۱. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۷ -۳۰.    
۱۲. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۸ -۵۰.
۱۳. بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص‌ ۲۳۵.    
۱۴. نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۲
۱۵. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه‌، المقالات‌ و الفرق، ج۱، ص‌ ۳۹.
۱۶. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۱.
۱۷. اشعری‌، علی ‌بن‌ اسماعیل،‌ مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، ج۱، ص‌ ۳۷.    
۱۸. حمیری‌، نشوان‌ بن‌ سعید، الحورالعین، ج۱، ص‌ ۱۶۰.    
۱۹. اصفهانی‌، ابوالفرج‌، مقاتل‌ الطالبیین، ج۱، ص‌ ۱۱۴.    
۲۰. ابن‌ کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج‌ ۱۰، ص‌ ۳۷.    
۲۱. فخررازی‌، محمد بن‌ عمر، اعتقادات‌ فرق‌ المسلمین ‌و المشرکین، ص۳۸‌.    
۲۲. بلاذری‌، احمد بن‌ یحیی،‌ انساب‌ الاشراف‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۴.    
۲۳. اصفهانی‌، ابوالفرج‌، مقاتل‌ الطالبیین، ج۱، ص‌ ۱۱۵.    
۲۴. اصفهانی‌، ابوالفرج‌، مقاتل‌ الطالبیین، ج۱، ص ۹۹.    
۲۵. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۷۶.    
۲۶. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۵.    
۲۷. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۳۹ - ۴۰.
۲۸. نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۲.
۲۹. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۹۳.    
۳۰. نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.
۳۱. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۷۶.    
۳۲. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه‌، المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۲.
۳۳. بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص‌ ۲۵۵.    
۳۴. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۳۵. حمیری‌، نشوان‌ بن‌ سعید، الحورالعین، ج۱، ص‌ ۱۶۱.
۳۶. شهرستانی، عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۳۷. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۸.
۳۸. نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۹
۳۹. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۵- ۲۳۶.    
۴۰. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۷۶.    
۴۱. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۶.    
۴۲. آل عمران/سوره۳، آیه ۱۴۵.    
۴۳. النحل/سوره۱۶، آیه۶۸.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۱.    
۴۵. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۱.
۴۶. اشعری‌، علی بن‌ اسماعیل،‌ مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، ج۱، ص‌ ۶.    
۴۷. بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق، ج۱، ص‌ ۲۴۲.    
۴۸. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۴۹. حمیری‌، نشوان‌ بن‌ سعید، الحورالعین، ج۱، ص‌ ۱۶۱.    
۵۰. مائده‌/سوره۵، آیه۹۳.    
۵۱. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص۴۱.
۵۲. بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص ۲۳۵- ۲۳۶.    
۵۳. حمیری‌، نشوان‌ بن‌ سعید، الحورالعین، ج۱، ص۱۶۱.    
۵۴. عبدالقاهر بن‌ طاهر بغدادی‌، الفرق‌ بین‌الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص، ۲۳۵.    
۵۵. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه‌، المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۳۹.
۵۶. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج۱، ص‌ ۱۷۶.    
۵۷. بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۵.    
۵۸. اشعری‌، علی‌ بن‌ اسماعیل،‌ مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، ج۱، ص‌ ۲۶.    
۵۹. بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص ۲۳۵- ۲۳۶.    
۶۰. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۶۱. نوبختی‌، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌۳۵.
۶۲. اشعری‌، علی ‌بن‌ اسماعیل،‌ مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، ج۱، ص‌۳۸.    
۶۳. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۶۴. حمیری‌، نشوان‌ بن‌ سعید، الحورالعین،ص، ۱۶۱.    
۶۵. نوبختی‌، حسن بن موسی،فرق‌ الشیعة، ص۳۵.
۶۶. فخررازی‌، محمد بن‌ عمر، اعتقادات‌ فرق‌ المسلمین ‌و المشرکین‌، ج۱، ص‌ ۶۱.    
۶۷. ابن‌ ابی‌الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغه، ج‌ ۸، ص‌ ۱۲۲.    
۶۸. اقبال‌آشتیانی‌، عباس،‌ خاندان‌ نوبختی‌، ج۱، ص‌ ۲۴۹.
۶۹. ابن‌ جوزی‌، عبد الرحمن، تلبیس‌ ابلیس‌، ج۱، ص‌ ۸۸.    
۷۰. شهرستانی‌، عبدالکریم‌، الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۰- ۲۲۱.    
۷۱. شهرستانی‌، عبدالکریم‌، الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۱.    
۷۲. ابوالمعالی‌، محمد بن‌ عبیداللّه،‌ بیان‌الادیان، ج۱، ص‌ ۶۷.
۷۳. سمعانی‌، عبد الکریم، الانساب، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۰.    
۷۴. مامقانی‌، عبداللّه،‌ تنقیح‌ المقال‌ فی‌ علم‌ الرجال‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۱.
۷۵. اقبال‌آشتیانی‌، عباس،‌ خاندان‌ نوبختی‌، ج۱، ص‌ ۲۴۹.
۷۶. فخررازی‌، محمد بن‌ عمر، اعتقادات‌ فرق‌ المسلمین ‌و المشرکین‌، ج۱، ص‌ ۶۷.    
۷۷. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.
۷۸. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۱.
۷۹. اشعری‌، علی ‌بن‌ اسماعیل،‌ مقالات‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌ المصلّین‌، ص۳۷- ۳۸.    
۸۰. اشعری‌، سعد بن‌ عبداللّه،‌ المقالات‌و الفرق، ج۱، ص‌ ۴۳.
۸۱. نوبختی، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۴.
۸۲. نوبختی، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص‌ ۳۵.
۸۳. تستری‌، محمد، قاموس الرجال، ج‌ ۶، ص‌ ۳۰۱.
۸۴. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۸۵. اقبال‌آشتیانی‌، عباس‌، خاندان‌ نوبختی‌، ج۱، ص‌ ۲۵۴.
۸۶. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۵۸.    
۸۷. شهرستانی‌، عبدالکریم،‌ الملل‌ و النحل‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۶.    
۸۸. نوبختی، حسن بن موسی، فرق‌ الشیعة، ص۳۶‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جناحیه»، شماره۴۹۱۷.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جناحیه».    



جعبه ابزار