مردم بیشتر نواحی به ابنزبیر، که از آغاز خلافت یزید بنای ناسازگاری گذاشته بود، تمایل پیدا کردند و در مناطق گوناگون، همچون حجاز، مصر، شام، جزیره، عراق و خراسان، نامش را بر منبرها میخواندند.
فقط مردم اردن ــکه حسّان بر آنان ریاست داشت ــ به بنیامیه وفادار ماندند و از پذیرش بیعت با ابنزبیر سرباز زدند.
حسّان میخواست خلافت را به نام خالد بنیزید کند.
پس از تسلط ابنزبیر بر حجاز، بنیامیه همراه مروان بن حکم از مدینه اخراج شدند و به شام رفتند و مردم شام دو دسته شدند.
در اردن، حسّان هواخواه بنیامیه بود و مردم را به سوی آنان دعوت میکرد، اما مردم اردن، عبداللّه و خالد (پسران یزید) را، بهسبب خردسالی، شایسته خلافت نمیدانستند.
در دمشق نیز ضحّاک بن قَیس فهری هواخواه و عامل عبداللّهبن زبیر بود و به نام وی دعوت میکرد
، اما وی به سبب حضور بنیامیه در دمشق، هنوز دعوت خود را علنی نکرده بود؛ از اینرو، حسّان نامهای در طرفداری از بنیامیه برای ضحاک فرستاد تا برای مردم بخواند و آنان را به بنیامیه متمایل کند.
بهرغم مخالفت ضحاک، فرستاده پنهانی حسّان نامه را برای مردم خواند و اختلاف بین طرفداران دو گروه شدت گرفت.
سرانجام، ضحاک تسلیم شد و طرفداران هر دو گروه، از جمله حسّان و بنیامیه، در جابیه گرد آمدند تا با فردی از بنیامیه بیعت کنند، اما بار دیگر ضحاک، به تحریک فردی به نام ثَوْر بن مَعْن سُلَمی، مسیر خود را تغییر داد و راهی مَرْج راهِط شد.
[۲۳]محمد بن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ص۹۲ـ۹۳، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۸/۱۹۹۸.
[۲۴]ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، ج۳، ص۵۳۷، چاپ شعیب ارنؤوط، محمد نعیم عرقسوسی، و مأمون صاغرجی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
حسّان در آغاز با خلافت مروان صریحاً مخالف و به انتخاب خالد بنیزید متمایل بود.
بیشتر طرفداران بنیامیه، بهسبب سنّ کم خالد و بیتجربگیاش در برابر ابنزبیر و مروان، تمایلی به خلافت او نداشتند.
حسّان، در مقام رئیس قحطانیان شام، از مروان خواست که قومش همان امتیازات روزگار معاویه و یزید و معاویة بنیزید را داشته باشند، از جمله آنکه به دو هزار تن از آنان، به هر یک دو هزار مستمری دهد؛ هر که بمیرد، پسر و پسرعمویش جایش را بگیرد؛ امر و نهی و صدر مجلس خاص قحطانیان باشد و حل و عقد همه امور به رأی و مشورت آنان انجام شود.
مروان نیز با همه این خواستها موافقت کرد.
مروان به قول خود مبنی بر ولایتعهدی خالد بنیزیدوفا نکرد و چندی بعد به حسّان گفت که میخواهد پسرانش، عبدالملک و عبدالعزیز، را به عنوان ولیعهد، یکی پس از دیگری، معرفی کند، اما حسّان با او مخالفت نکرد و ضمن ایراد خطبهای، تصمیم خلیفه را به اطلاع مردم رساند و از آنان خواست که بیعت کنند.
عمرو بن سعید نیز، که در جابیه به عنوان ولیعهد و جانشین خالد بنیزید در نظر گرفته شده بود، بعدها در سال ۶۹ (در دوره خلافت عبدالملک بن مروان) با کمک حسّان بن مالک کشته شد.
درباره ادامه زندگی او اطلاعی در دست نیست؛ روایتی حکایت از آن دارد که حسّان دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز (حک: ۹۹ـ۱۰۱) را درک کرده و در دمشق به سر میبرده است.