• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم کننده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکم به فتح حاء و کاف، از نامهای خدا و به معنای کسی است که در میان مردم داوری می‌کند.




حَکَم و حاکم در لغت به یک معنا هستند
[۱] ابراهیم‌ بن سری زجاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۴۳، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
[۲] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۰، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
[۳] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۰، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
و از مادّه حُکم، به معنای داوری و قضای به عدل، مشتق شده‌اند.
[۴] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «حکم»، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
[۵] ابن‌سیده، المحکم و المحیط‌الاعظم، ذیل «حکم»، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۶] ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «حکم»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
[۷] ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل «حکم»




معنای اصلی حُکم، منع است
[۸] ابن‌فارس، مقاییس، ذیل «حکم»،
[۹] حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌ القرآن، ذیل «حکم»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
[۱۰] عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۴۲، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
[۱۱] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۰، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
و از آن‌رو به کسی که در میان مردم داوری می‌کند حاکم می‌گویند که ستمگر یا طرفین دعوا را از ستم کردن منع می‌کند.
[۱۲] ابراهیم‌ بن سری زجاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۴۳، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
[۱۳] محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «حکم»، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
[۱۴] احمد بن حسین بیهقی، کتاب‌الاسماء و الصفات، ج۱، ص۱۴۲، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.




هر دو به معنای قاضی‌اند
[۱۵] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، الفصول فی الاصول، ج۱، ص۶۷، چاپ ریچارد فرانک، در MIDEO، ش ۱۶ (۱۹۸۳).
[۱۶] ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «حکم»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
با این تفاوت که حَکَم به کسی اطلاق می‌شود که شایستگی داوری دارد، ولی حاکم ناظر به شخصی است که شأن او داوری است، هر چند این کار را به‌خطا انجام دهد.
[۱۷] حسن‌ بن عبداللّه عسکری، معجم‌الفروق اللغویة، ج۱، ص۱۹۵، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۱۸] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل انعام: ۱۱۴،
از این‌رو حَکَم بلیغ‌‌تر و ستایش‌آمیز‌تر از حاکم دانسته شده است.
دیگر آن‌که حکم برای مفرد و جمع یکسان به کار می‌رود.
[۱۹] معجم‌الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۲۰] حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌ القرآن، ذیل «حکم»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.




واژه حَکَم دوبار در قرآن به کار رفته که یک‌بار، به عنوان یکی از اسماء الهی، بر خدا اطلاق شده است. حَکَم از حیث صرفی، صفت مشبهه بر وزن فَعَل است که نوعی تداوم را می‌رساند. واژه حاکم به معنای حَکَم، به صورت مفرد در قرآن نیامده، اما به صیغه جمع مذکر سالم و در ترکیب اضافی أحکَمُالحاکمین و خَیرُالحاکمین (سوره: یوسف: ۸۰)، برای خدا به کار رفته است
[۲۶] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن‌الکریم، ذیل مادّه حَکَم، بیروت، داراحیاء التراث العرب.




در احادیث نیز حَکَم یکی از اسماء الهی تلقی شده است.
[۲۷] محمد بن عیسی‌ترمذی، سنن‌الترمذی، ج۵، ص۱۹۲، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
[۲۸] ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان‌لله تسعة و تسعین اسماً»، ج۱، ص۱۰۱، چاپ مشهور بن حسن‌ بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
[۲۹] احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۱۰، ص۲۷، بیروت: دارالفکر.

بنابر پاره‌ای احادیث، خدا در روز قیامت خود را الحَکَمُ العَدْل معرفی و تأکید می‌کند که در بین مردم به عدل حکم می‌کند.
[۳۲] ابن‌بابویه، الامالی، ج۱، ص۳۵۴، قم ۱۴۱۷.
تعبیر احکم‌الحاکمین در ادعیه نیز برای خدا به کار رفته است
[۳۳] الصحیفةالسجادیة، ص۹۳، علی‌ بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱.
[۳۴] ابن‌بابویه، کتاب مَن لا یحضُرُه‌الفقیه، ج۱، ص۳۳۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
[۳۵] ابن‌بابویه، کتاب مَن لا یحضُرُه‌الفقیه، ج۱، ص۵۶۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.




براساس آیات قرآن کریم، خداوند حَکَم و داور علی‌الاطلاق است، در حکمش هیچ شریکی ندارد، به آنچه بخواهد حکم می‌کند و هیچ چیز نمی‌تواند داوری‌اش را مانع شود، زیرا خدا بهترین حکم‌کنندگان است و به همین سبب است که مؤمنان باید تنها خدا را داور قرار دهند، مطیع حکم الهی باشند و در قبال آن صبر پیشه کنند و بر او توکل نمایند.
کتابهای آسمانی که بر پیامبران نازل شده است، متضمن حکم الهی‌اند و پیامبران و مردم مکلف شده‌اند که براساس آن‌ها داوری کنند و هر کس چنین نکند در زمره کافران، ظالمان و فاسقان است.
شأن داوری و حاکمیت خداوند تنها خاص این دنیا نیست، بلکه در قیامت هم خداوند است که میان بندگان خود حکم می‌کند.
همچنین قرآن، برخی پیامبران را نام می‌برد که خدا به آن‌ها «حکم» اعطا کرده است. دیگر آن‌که مردم نباید طاغوت را حَکَم قرار دهند یا به دنبال داوری (حُکم) جاهلیت باشند



با تأمل در موارد استعمال واژه حُکم و مشتقات اسمی و فعلی آن در قرآن‌کریم، روشن می‌شود که این واژه و مشتقات آن معمولاً در مواضعی به‌کار رفته‌اند که اختلافی در میان بوده است؛ چه در امتهای گذشته چه در عصر نزول قرآن، چه در این دنیا چه در آخرت، چه در امور تشریعی و اجتماعی و چه در امور معرفتی.
در همه این موارد، حُکم منحصراً حق خداوند دانسته شده و در مواردی از جانب او به برخی اشخاص، نظیر انبیا علیهم‌السلام، واگذار شده است.



از منظری دیگر، حکم الهی سه گونه است: گونه‌ای از آن صبغه تکوینی دارد و به معنای محقَق ساختن مسبَّبات به وسیله اسباب است گونه دیگر جنبه تشریعی دارد، نظیر تکالیف دینی ناظر به اعتقاد و عمل و گونه سوم، در روز قیامت در بین مردم متحقق می‌شود که عبارت است از اعلام و اظهار حق در آن روز.
[۸۸] طباطبائی، المیزان، ذیل شوری: ۱۰




در برخی احادیث حُکم و داوری بر دوگونه دانسته شده است: الهی و جاهلی، و کسی که به داوری الهی تن ندهد، در واقع به شیوه جاهلی حکم می‌کند.



عالمان مسلمان، بنابر آنچه در قرآن کریم درباره شأن حاکمیت الهی آمده است، به توضیح و تفسیر ابعاد و ویژگیهای آن پرداخته‌اند. بر این اساس، حُکم عبارت است از فصل خصومت بین حق و باطل بر مبنای حکمت، و بدون هیچ بیم و هراسی.
[۹۰] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آل‌عمران: ۲۳
[۹۱] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مائده: ۴۳
[۹۲] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل یوسف: ۴۰،
بنابراین، حُکم کردن شأن انحصاری خداوند است،
[۹۳] طبری، جامع البیان، ذیل انعام: ۶۲،
[۹۴] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل انعام: ۶۲
زیرا جز او کسی نمی‌تواند به مقتضای حکمت به حل و فصل امور بپردازد،
[۹۵] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل یوسف: ۶۷
در این صورت هیچ‌کس نباید در حکم کردن خود را شریک خداوند بپندارد و‌ به‌طور مستقل حکم کند و نیز هیچ‌کس نباید جز به آنچه خداوند حکم کرده است، حکم کند.
[۹۶] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل کهف: ۲۶
[۹۷] طباطبائی، المیزان، ذیل کهف: ۲۶
بر این اساس، هیچ کس هم حق ندارد از آن جهت که حکمی را نمی‌پسندد از آن عدول کند.
[۹۸] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،ذیل انعام: ۱۱۴

خداوند بهترین حکم‌کننده (حاکم) است، زیرا نه اهل ظلم و جور است و نه از چیزی هراس دارد که به ناحق حکم کند،
[۹۹] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل اعراف: ۸۶
همچنان که در صنع و تدبیرش هیچ خللی راه ندارد تا آن را از مقتضای حکمتش خارج سازد
[۱۰۰] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل تین: ۷




به گفته طباطبائی،
[۱۰۱] طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۷۲ـ۷۳.
چون اشیا و امور در وجود و تحقق خود مستند به خدایند، هر وقت او اراده کند که چیزی تحقق یابد و اسباب و علل ایجاد آن‌ها را فراهم کند، معنای تعیین از سوی خداوند محقق شده و این تعیین همان ابهام‌زدایی است که به آن قضا گفته می‌شود. این قضا گاه به صورت تکوینی و گاه به صورت تشریعی است و از همین قضا به اعتبار دیگری، در پاره‌ای موارد به حُکم و قول تعبیر شده است. در این صورت، آیاتی را که در آن‌ها حکم به غیر خداوند و به اذن او، منسوب شده است باید ناظر به احکام وضعی و اعتباری دانست؛ چه، حکم تکوینی به غیر خدا منسوب نمی‌شود
[۱۱۱] طباطبائی، المیزان، ج۷، ص۱۱۶.




غزالی
[۱۱۲] محمد بن محمد غزالی، المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
حاکمیت مطلق الهی را به معنای مسبب‌الاسبابی او و در نتیجه ازلی دانسته است؛ از این‌رو، معنای حکم خدا درباره نیکوکار و بدکار به سعادت و شقاوت، آن است که خدا نیکی و بدی را سبب سوق آنان به سعادت و شقاوت قرار داده، همان‌طور که ادویه و سموم را اسباب آن قرار داده است که خورندگان آن‌ها به هلاکت می‌رسند.
[۱۱۳] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
وی
[۱۱۴] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
صفت الحَکَم خدا را منشأ قضا و قدر الهی شمرده است.



فخررازی
[۱۱۵] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
در توضیحِ بُعدِ تکوینی حُکم یادآور شده است که جمیع کلیات و جزئیات، مقدر به اوقات و احوال خاصی‌اند و هیچ مقدّمی نمی‌تواند مؤخر و هیچ مؤخری نمی‌تواند مقدّم شود و بدین‌گونه ثابت می‌شود که حکم الهی درباره همه کلیات و جزئیات، از ازل حاصل است.



طباطبائی،
[۱۱۶] طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۲۵۵.
در نحوه اطلاق حکم، گفته است که حکم منسوب به خداوند اگر ناظر به امور تکوینی باشد معنای ایجاد دارد که مساوی با وجود حقیقی و واقعیت خارجی است
و اگر به پیامبران منسوب شود معنای قضا و داوری دارد که از جمله مناصب الهی است که به آنان کرامت شده است و حکم در نسبت به غیر انبیا هم معنای قضا و داوری دارد



به گفته غزالی،
[۱۲۳] محمد بن محمد غزالی، المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
[۱۲۴] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
بندگان در قبال حکم الهی در چهار مرتبه قرار می‌گیرند، که به ترتیب، از نازل به عالی، عبارت‌اند از: کسانی که به سابقه امور و آنچه در ازل مقدّر شده است، نظر دارند؛ کسانی که به خاتمه نظر دارند، زیرا خاتمه تابعِ سابقه است؛ گروهی که گذشته و آینده را وانهاده‌اند و فرزند زمان (ابن‌الوقت) خودند و بدانچه خدا مقدّر کرده است و تجلی می‌یابد، خشنودند؛ و کسانی که حال و گذشته و آینده را ر‌ها کرده و مستغرق در حکم و قضای الهی‌اند و ملازمِ شهودند، که این والاترین مرتبه است.



جوینی
[۱۲۵] عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
الحَکَم را هم از صفات ذات الهی دانسته و هم از صفات فعل
[۱۲۶] ابوبکر بن میمون، شرح‌الارشاد، ج۱، ص۳۲۲، چاپ‌احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۷] احمد بن حسین بیهقی، شعب‌الایمان، ج۱، ص۱۲۳، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۱۲۸] عبدالکریم‌ بن ابراهیم جیلی، الکمالات الالهیة فی‌الصفات المحمدیة، ج۱، ص۱۱۴، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
چنان‌که اگر ناظر به قول خدا در بیان جزای عمل افراد باشد، صفت ذات و اگر دالّ بر افعال الهی در ثواب و عقاب انسان‌ها یا منع از طاعت و معصیت آنان باشد، صفت فعل‌اوست
[۱۲۹] عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ص۱۴۲، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
[۱۳۰] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۰، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
[۱۳۱] ابوبکر بن میمون، شرح‌الارشاد، ج۱، ص۳۲۲، چاپ‌احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۳۲] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.




الحَکَم و پاره‌ای از مشتقات فعلی آن در قرآن کریم با یکی از معانی فتّاح و مشتقات فعلی آن هم‌معنا تلقی شده است.
[۱۳۳] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۴.
[۱۳۴] عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۴۱، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
[۱۳۵] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۲۸ـ ۲۲۹، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.

حَکَم به معنای حکیم نیز آمده است
[۱۳۶] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۱، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
براساس حدیثی، چون الحَکَم نام مخصوص خداست، پیامبر اکرم کنیه ابوالحکم هانی‌ بن یزید را ــکه به سبب مقبولیت داوری، در میان قبیله‌اش به این کنیه شهرت یافته بودــ به ابوشریح تغییر داد تا کسی در این صفت با خدا شریک نشود
[۱۳۷] سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۴۶۷، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۱۳۸] ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.

منابع :
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
(۳) ابن‌بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۴) ابن‌بابویه، کتاب مَن لا یحضُرُه‌الفقیه، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۵) ابن‌سیده، المحکم و المحیط‌الاعظم، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۶) ابن‌فارس، مقاییس.
(۷) ابن‌منظور، لسان العرب.
(۸) ابوبکر بن میمون، شرح‌الارشاد، چاپ‌احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۹) سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان‌لله تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهور بن حسن‌ بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
(۱۱) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
(۱۲) احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، بیروت: دارالفکر.
(۱۳) احمد بن حسین بیهقی، شعب‌الایمان، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۴) احمد بن حسین بیهقی، کتاب‌الاسماء و الصفات، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۵) محمد بن عیسی‌ترمذی، سنن‌الترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۶) عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۱۷) عبدالکریم‌ بن ابراهیم جیلی، الکمالات الالهیة فی‌الصفات المحمدیة، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۸) حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌ القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
(۱۹) ابراهیم‌ بن سری زجاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۲۰) طباطبائی، المیزان.
(۲۱) طبری، جامع البیان.
(۲۲) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۲۳) حسن‌ بن عبداللّه عسکری، معجم‌الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۲۴) علی‌ بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱.
(۲۵) محمد بن محمد غزالی، المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
(۲۶) محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۲۷) عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
(۲۸) عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، الفصول فی الاصول، چاپ ریچارد فرانک، در MIDEO، ش ۱۶ (۱۹۸۳).
(۲۹) کلینی، اصول الکافی.
(۳۰) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن‌الکریم، بیروت، داراحیاء التراث العرب.


 
۱. ابراهیم‌ بن سری زجاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۴۳، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۰، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
۳. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۰، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۴. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «حکم»، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
۵. ابن‌سیده، المحکم و المحیط‌الاعظم، ذیل «حکم»، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۶. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «حکم»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۷. ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل «حکم»
۸. ابن‌فارس، مقاییس، ذیل «حکم»،
۹. حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌ القرآن، ذیل «حکم»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
۱۰. عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۴۲، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۱۱. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۰، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۱۲. ابراهیم‌ بن سری زجاج، تفسیر اسماءاللّه الحسنی، ج۱، ص۴۳، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۱۳. محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «حکم»، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
۱۴. احمد بن حسین بیهقی، کتاب‌الاسماء و الصفات، ج۱، ص۱۴۲، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
۱۵. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، الفصول فی الاصول، ج۱، ص۶۷، چاپ ریچارد فرانک، در MIDEO، ش ۱۶ (۱۹۸۳).
۱۶. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «حکم»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۱۷. حسن‌ بن عبداللّه عسکری، معجم‌الفروق اللغویة، ج۱، ص۱۹۵، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
۱۸. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل انعام: ۱۱۴،
۱۹. معجم‌الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
۲۰. حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌ القرآن، ذیل «حکم»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۱۱۴.    
۲۲. هود/سوره۱۱، آیه۴۵.    
۲۳. تین/سوره۹۵، آیه۸.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۸۷.    
۲۵. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۹.    
۲۶. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن‌الکریم، ذیل مادّه حَکَم، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
۲۷. محمد بن عیسی‌ترمذی، سنن‌الترمذی، ج۵، ص۱۹۲، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۲۸. ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان‌لله تسعة و تسعین اسماً»، ج۱، ص۱۰۱، چاپ مشهور بن حسن‌ بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
۲۹. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۱۰، ص۲۷، بیروت: دارالفکر.
۳۰. کلینی، اصول الکافی، ج۸، ص۱۰۵.    
۳۱. کلینی، اصول الکافی، ج۸، ص۱۷۴.    
۳۲. ابن‌بابویه، الامالی، ج۱، ص۳۵۴، قم ۱۴۱۷.
۳۳. الصحیفةالسجادیة، ص۹۳، علی‌ بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱.
۳۴. ابن‌بابویه، کتاب مَن لا یحضُرُه‌الفقیه، ج۱، ص۳۳۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۳۵. ابن‌بابویه، کتاب مَن لا یحضُرُه‌الفقیه، ج۱، ص۵۶۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۳۶. انعام/سوره۶، آیه۵۷.    
۳۷. انعام/سوره۶، آیه۶۲.    
۳۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۰.    
۳۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۴۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۰.    
۴۱. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۴۲. غافر/سوره۴۰، آیه۱۲.    
۴۳. کهف/سوره۱۸، آیه۲۶.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۱.    
۴۵. رعد/سوره۱۳، آیه۴۱.    
۴۶. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۴۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۷.    
۴۸. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۹.    
۴۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۰.    
۵۰. انعام/سوره۶، آیه۱۱۴.    
۵۱. نور/سوره۲۴، آیه۵۱.    
۵۲. طور/سوره۵۲، آیه۴۸.    
۵۳. قلم/سوره۶۸، آیه۴۸.    
۵۴. انسان/سوره۷۶، آیه۲۴.    
۵۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۵۶. رعد/سوره۱۳، آیه۳۷.    
۵۷. مائده/سوره۵، آیه۴۳.    
۵۸. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۵۹. مائده/سوره۵، آیه۴۴.    
۶۰. مائده/سوره۵، آیه۴۵.    
۶۱. مائده/سوره۵، آیه۴۷.    
۶۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۳.    
۶۳. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۶۴. حج/سوره۲۲، آیه۶۹.    
۶۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۲.    
۶۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۴.    
۶۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.    
۶۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۹.    
۶۹. نور/سوره۲۴، آیه۴۸.    
۷۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱.    
۷۱. قصص/سوره۲۸، آیه۱۴.    
۷۲. نساء/سوره۴، آیه۶۰.    
۷۳. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۷۴. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۷۵. نور/سوره۲۴، آیه۴۸.    
۷۶. نور/سوره۲۴، آیه۵۱.    
۷۷. نساء/سوره۴، آیه۳۵.    
۷۸. بقره/سوره۲، آیه۱۱۳.    
۷۹. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۸۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۴.    
۸۱. حج/سوره۲۲، آیه۶۹.    
۸۲. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۸۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.    
۸۴. کهف/سوره۱۸، آیه۲۶.    
۸۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۸۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۰.    
۸۷. بقره/سوره۲، آیه۱۱۳.    
۸۸. طباطبائی، المیزان، ذیل شوری: ۱۰
۸۹. کلینی، اصول الکافی، ج۷، ص۴۰۷.    
۹۰. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آل‌عمران: ۲۳
۹۱. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مائده: ۴۳
۹۲. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل یوسف: ۴۰،
۹۳. طبری، جامع البیان، ذیل انعام: ۶۲،
۹۴. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل انعام: ۶۲
۹۵. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل یوسف: ۶۷
۹۶. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل کهف: ۲۶
۹۷. طباطبائی، المیزان، ذیل کهف: ۲۶
۹۸. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن،ذیل انعام: ۱۱۴
۹۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل اعراف: ۸۶
۱۰۰. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل تین: ۷
۱۰۱. طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۷۲ـ۷۳.
۱۰۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۷.    
۱۰۳. فصّلّت/سوره۴۱، آیه۱۲.    
۱۰۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۱.    
۱۰۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۱۰۶. یونس/سوره۱۰، آیه۹۳.    
۱۰۷. زمر/سوره۳۹، آیه۷۵.    
۱۰۸. انعام/سوره۶، آیه۶۲.    
۱۰۹. رعد/سوره۱۳، آیه۴۱.    
۱۱۰. ق/سوره۵۰، آیه۲۹.    
۱۱۱. طباطبائی، المیزان، ج۷، ص۱۱۶.
۱۱۲. محمد بن محمد غزالی، المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
۱۱۳. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
۱۱۴. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
۱۱۵. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۱۱۶. طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۲۵۵.
۱۱۷. رعد/سوره۱۳، آیه۴۱.    
۱۱۸. بقره/سوره۲، آیه۱۱۷.    
۱۱۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۸.    
۱۲۰. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۱۲۱. انعام/سوره۶، آیه۸۹.    
۱۲۲. مائده/سوره۵، آیه۴۷.    
۱۲۳. محمد بن محمد غزالی، المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
۱۲۴. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
۱۲۵. عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۱۲۶. ابوبکر بن میمون، شرح‌الارشاد، ج۱، ص۳۲۲، چاپ‌احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۲۷. احمد بن حسین بیهقی، شعب‌الایمان، ج۱، ص۱۲۳، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۱۲۸. عبدالکریم‌ بن ابراهیم جیلی، الکمالات الالهیة فی‌الصفات المحمدیة، ج۱، ص۱۱۴، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۱۲۹. عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ص۱۴۲، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۱۳۰. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، التحبیر فی ‌التذکیر، ج۱، ص۵۰، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
۱۳۱. ابوبکر بن میمون، شرح‌الارشاد، ج۱، ص۳۲۲، چاپ‌احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۳۲. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۱۳۳. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۴.
۱۳۴. عبدالملک‌ بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۴۱، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۱۳۵. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۲۸ـ ۲۲۹، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۱۳۶. محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۱، و هو الکتاب المسمی لوامع‌البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۱۳۷. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۴۶۷، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۳۸. ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۳۷۰.    



جعبه ابزار