• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دار الحرب‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دار الحَرب، دارالکفر، دار الشرک و بلاد حرب همگی به یک معنی یعنی سرزمین کافران می‌باشند و مقابل آن عنوان دار الاسلام قرار دارد؛ از عنوان دار الحرب در بابهای صلات، خمس، جهاد، تجارت، عتق، لقطه و دیات سخن گفته‌اند.




دار الحرب به سرزمینی گفته می‌شود که کافران در آن سکونت دارند و احکام کفر در آن جا نافذ و جاری است. مقابل آن دار الاسلام قرار دارد.



در فرض اختلاف دو یا چند نفر بر سر امامت جماعت، برای تقدیم یکی از آنان به مرجّحات رجوع می‌شود. از جمله مرجّحات، پیشگام بودن یکی از آنان در هجرت از دار الحرب به دار الاسلام است که در صورت برابر بودن آنان در آگاهی از احکام شرعی (فقه) به آن رجوع می‌شود.
برخی گفته‌اند مرجّح فوق مربوط به قبل از فتح مکّه می‌باشد و پس از فتح مکّه، هجرت قطع شده است؛ از این رو، در زمان ما چنین مرجّحی وجود ندارد.



استفاده از آلات و اثاث معابد ویران شده در دار الحرب، تنها در مساجد جایز است.



گنج پیدا شده در دار الحرب، از آنِ یابنده آن است؛ خواه اثر اسلام بر آن باشد یا نباشد و چنانچه ارزش آن به بیست دینار یا بیشتر برسد، باید خمس آن پرداخت گردد.



اموال حربیان (اهل حرب) در دار الحرب، اعم از منقول و غیر منقول که با جنگ و پیروزی بر ایشان به دست آمده غنیمت رزمندگان مسلمان است، مگر اشیایی که ویژه پادشاهان دار الحرب است. این گونه اموال، از انفال به شمار می‌رود؛ چنان که غنایم به دست آمده از جنگی که بدون اذن امام صورت گرفته جزو انفال و از آنِ امام علیه السّلام است.
اموال منقول یا غیر منقولی که مسلمان در دار الحرب از ساکنان حربی آن بدون جنگیدن با آنان به دست می‌آورد، از آنِ خود او است؛ لیکن باید خمس آن را بپردازد.



کافری که در دار الاسلام امان گرفته، اگر برای تجارت و مانند آن با قصد بازگشت به دار الاسلام، به دار الحرب برود، امانش محفوظ است؛ لیکن اگر به قصد سکونت و ماندن به دار الحرب برود، امانش نسبت به خود او باطل می‌شود ولی نسبت به اموالی که در دار الاسلام دارد، محفوظ است.



کافر حربی‌ای که در دار الحرب اسلام آورده، خون و اموال منقولش محترم است. فرزندان نابالغ وی نیز در این حکم ملحق به اویند؛ لیکن اموال غیر منقول وی، غنیمت مسلمانان است.



برای مسلمان، سکونت در دار الحرب در صورت عدم امکان عمل به تکالیف دینی خود، حرام، و در صورت امکان، هجرت از آن جا واجب است. در صورت امکان عمل به وظایف شرعی در دار الحرب ترک آنجا و هجرت به دار الاسلام مستحب خواهد بود. از این رو، پس از برقراری آتش بس بازگرداندن زنانی که به دار الاسلام هجرت کرده و مسلمان شده‌اند، مطلقا و نیز مردان در صورت شرط نکردن آن در قرارداد آتش بس و عدم تمکّن آنان بر عمل به تکالیف دینی در دار الحرب، جایز نیست؛ اما در صورت شرط بازگرداندن مردان و تمکّن آنان از عمل به وظایف دینی و عدم خوف بر آنها، جایز است.



در اینکه اگر کافر حربی در دارالحرب مال مسلمانی را از بین ببرد، ضامن است یا نه اختلاف می‌باشد. برخی میان از بین بردن در حال جنگ با مسلمانان و غیر حال جنگ تفصیل داده و در فرض اوّل، وی را در صورت مسلمان شدن، ضامن ندانسته‌اند.



از اسباب آزادی قهری برده، اسلام آوردن او در دار الحرب، قبل از مولایش و خروج وی از آن جا پیش از مولای خود می‌باشد.



مالی که در دار الحرب پیدا می‌شود و احتمال می‌رود از آنِ مسلمان باشد، مانند چادر و سلاح، محکوم به حکم لقطه است. از برخی قدما نقل شده است که پس از گذشت یک سال از تعریف آن، غنیمت به شمار می‌رود.



اگر مسلمانی در دار الحرب، کودک گمشده‌ای را بیابد، در صورتی که در آن جا مسلمانی که امکان تولد کودک از او می‌رود، زندگی نکند، کودک پیدا شده محکوم به بردگی و مال یابنده است.



بنابر تصریح گروهی، اقامه حدّ بر مسلمان در دار الحرب مکروه است، جز در قتل عمدی که مسلمانی، مسلمانی دیگر را در آن جا بکشد. در این فرض قاتل در دار الحرب قصاص می‌شود. برخی در کراهت اقامه حدّ اشکال کرده‌اند.



اگر در دار الحرب مسلمانی، مسلمانی دیگر را به گمان کافر حربی بودن وی بکشد، قصاص نمی‌شود؛ حتّی بنابر قول اکثر، دیه نیز بر عهده‌اش ثابت نمی‌گردد و تنها کفّاره قتل مسلمان بر عهده‌اش می‌آید.




 
۱. الدروس الشرعیة ج۳، ص۷۸.    
۲. جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۶۳.    
۳. جواهر الکلام ج۱۴، ص۱۳۳.    
۴. جواهر الکلام ج۱۶، ص۲۷.    
۵. مستند الشیعة ج۱۰، ص۲۰.    
۶. جواهر الکلام ج۱۶، ص۵-۶.    
۷. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۳.    
۸. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۶.    
۹. جواهر الکلام ج۲۴، ص۲۲۹.    
۱۰. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۰۴.    
۱۱. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۴۳.    
۱۲. جواهر الکلام ج۲۱، ص۳۴-۳۸.    
۱۳. جواهر الکلام ج۲۱، ص۳۰۳.    
۱۴. جواهر الکلام ج۲۱، ص۳۰۷-۳۰۸.    
۱۵. جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۲۶-۶۲۸.    
۱۶. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۴۵.    
۱۷. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۵۴.    
۱۸. جواهر الکلام ج۲۴، ص۱۳۸.    
۱۹. جواهر الکلام ج۳۴، ص۹۲.    
۲۰. قواعد الاحکام ج۱، ص۴۹۸.    
۲۱. جامع المقاصد ج۳، ص۴۲۲.    
۲۲. جواهر الکلام ج۲۱، ص۲۱۳.    
۲۳. جواهر الکلام ج۴۳، ص۴۰۹.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام جلد۳، صفحه۵۷۰-۵۷۲.    




جعبه ابزار