• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رجوع از اقرار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رجوع از اقرار یا انکار آن پس از اقرار اثری ندارد و اقرارکننده ملزم به اقرار خویش می‌باشد.



زیرا شخص عاقل و رشیدی در کمال آزادی به وجود حقی برای غیر بر ضرر خویش اعتراف کرده و این خود اماره بر این است که حق مزبور در واقع موجود بوده است و احتمال آنکه اقرار او شرایط لازم را فاقد بوده بر خلاف ظاهر است و اثبات آن مستلزم اقامه دلیل و بیّنه است. به علاوه با اقرار عاقل بالغ حقی به سود مقرّ له پدید می‌آید ولی رجوع از اقرار مستلزم ابطال حق مزبور است و این امر، ظلم و حرام و بر خلاف عدالتی است که خداوند بندگانش را به آن امر کرده است؛ پس اگر کسی بعد از اقرار به مدیون بودن خود بگوید:مدیون نیستم، انکار وی اثر اقرار پیشین را زایل نمی‌سازد.


با این حال عدم بطلان اقرار به وسیله رجوع کلیت ندارد و دارای استثنا است:

۲.۱ - عدم سقوط حقوق با شبهه

اگر موضوع اقرار از حقوق افراد (حق العباد) مانند عین مال یا دین یا حق شفعه ، نکاح ، طلاق یا نسب و یا از آن دسته از حقوق الهی باشد که با شبهه ساقط نمی‌شود مانند زکات ، وقف و کفاره ، رجوع از اقرار به صحت اقرار خللی وارد نمی‌کند،
ولی اگر در زمرۀ آن حقوق الهی باشد که با شبهه ساقط می‌شود رجوع از آن اقرار را باطل می‌سازد، مثلا در اقرار به زنا ، سرقت و شرب خمر . به عقیده فقیهان عامه در صورتی که اقرارکننده پیش از اجرای حد از اقرار خویش رجوع کند حد ساقط می‌شود، زیرا رجوع وی موجب شبهه و تردید در وقوع جرم می‌گردد و طبق قاعدۀ «الحدود تدرء بالشبهات» شبهه حد را ساقط می‌کند.
[۱] السیل الجرّار، ج ۴، ص ۱۸۴- ۱۸۵
[۲] الوسیط، ج ۲، ص ۴۸۶
[۳] علم القضاء، ج ۲، ص ۳۴۵ تا ۳۵۰.


۲.۲ - حد رجم یا قتل

فقیهان امامیه رجوع از اقرار را مسقط حد رجم یا قتل دانسته‌اند، ولی در صورتی که حد، قطع ید یا شلاق باشد رجوع اقرارکننده را مانع اجرای حد نمی‌دانند.
[۴] اللمعة الدمشقیه، ص ۳۵۹.

علامه حلی تصریح می‌کند:«رجوع اقرارکننده از اقرارش تنها در حد رجم پذیرفته می‌شود، اما در حقوق آدمیان و حقوق خداوند متعال مانند زکات و کفاره پذیرفته نمی‌شود».
[۵] تحریر الاحکام، ج ۲، ص ۱۱۸.



البته رجوع از اقرار تنها نسبت به آن اموری که حق خالص الهی است صحیح می‌باشد، از این رو رجوع از اقرار به قذف (نسبت دادن زنا به دیگری) حتی به نظر فقیهان اهل تسنن نیز حد را ساقط نمی‌کند، زیرا حد قذف حق الله محض نیست بلکه فرد قذف شده نیز در این حد صاحب حق است. همچنین رجوع از اقرار به قتل قصاص را ساقط نمی‌کند، زیرا حق قصاص از حقوق الناس محض نیست. به عقیده فقیهان عامّه در مورد سرقت که هم جنبه حق الله و هم جنبه حق الناس دارد، رجوع از اقرار تنها نسبت به حق الله صحیح است، یعنی با رجوع، حق قطع ید ساقط می‌شود ولی حق مطالبه مال مسروقه باقی است.
[۷] بدایع الصنایع، ج ۷، ص ۲۳۲- ۲۳۳.



یکی از مصادیق رجوع از اقرار نسبت به حقوق افراد آن است که کسی اقرار کند خانه‌ای که در تصرف او است ملک زید است سپس از این اقرار رجوع کند و بگوید:نه ملک عمرو است. در این گونه موارد فقیهان رجوع را مبطل اقرار پیشین نمی‌دانند بلکه به نظر ایشان اقرارکننده نسبت به اقرار به نفع زید و عمرو هر دو ملزم می‌باشد. از این رو باید خود خانه را به زید و قیمت آن را به عمرو تسلیم کند مگر آنکه زید رجوع اقرارکننده را تصدیق کند و خانه را ملک خویش نداند که اقرارکننده تنها به تسلیم خانه به عمرو محکوم می‌گردد.
[۸] بدایع الصنایع، ج ۷، ص ۲۱۳
[۹] المغنی، ج ۵، ص ۲۸۸.
همچنین اگر کسی ادعا کند که مال معینی از ترکه میت ملک او است و ورثه میت نیز مدّعی را تصدیق کنند، سپس کس دیگری مدّعی شود که همان مال از آن او است و ورثه میت او را هم تصدیق نمایند، در این صورت ایشان باید عین مال را به اولی و‌ قیمت آن را به دومی بپردازند.


۱. السیل الجرّار، ج ۴، ص ۱۸۴- ۱۸۵
۲. الوسیط، ج ۲، ص ۴۸۶
۳. علم القضاء، ج ۲، ص ۳۴۵ تا ۳۵۰.
۴. اللمعة الدمشقیه، ص ۳۵۹.
۵. تحریر الاحکام، ج ۲، ص ۱۱۸.
۶. تحریر الاحکام، ج۴، ص۴۲۳.    
۷. بدایع الصنایع، ج ۷، ص ۲۳۲- ۲۳۳.
۸. بدایع الصنایع، ج ۷، ص ۲۱۳
۹. المغنی، ج ۵، ص ۲۸۸.



قواعد فقه، ج۳، ص۱۵۹، برگرفته از مقاله«رجوع از اقرار».    



جعبه ابزار