خونى که از رحم خارج مىشود یا حیض است یا استحاضه و یا نفاس و هریک داراى احکام خاصى است؛ هرچند حیض و نفاس در بسیارى از احکام مشترکاند.
از عیبهاى زن که در صورت جهل مرد به آن قبل از عقد نکاح، موجب ثبوت حق فسخ براى او مىشود قرن است که عبارت است از روییدن گوشت اضافى و یا به قولى، روییدن استخوانى بسان دندان در دهانه رحم که در هردو صورت مانع آمیزش مىگردد.
بارورسازی رحم با روش گرفتن نطفهشوهر و تزریق آن به رحم زن یا ترکیب آن در بیرون از رحم و انتقال آن به رحم همسرجایز است؛ لیکن اگر صاحب نطفهاجنبی باشد، بنابر قول معروف میان معاصرانحرام است. بنابر قول به حرمت، بر زنحرام است رحم خود را براى این کار اجاره دهد.
قرار دادن منی مرد در رحم مصنوعى بنابر تصریح برخى جایز است و بنابر قول معروف میان معاصران، بچه به صاحب نطفه ملحق مىشود، لیکن چنین بچهاى بدون مادر خواهد بود.
بنابر تصریح برخى، بستن لولههاى رحم در صورتى که اخلالى به قابلیت باردارى و بچه دار شدن زن نرساند و زیان در خور توجهى نیز براى زن نداشته باشد، جایز است.
خویشاوندان در ارث بردن از میت به ترتیب زیر به سه طبقه تقسیم مىشوند.
۱. فرزند، پدر و مادر میت.
۲. پدر بزرگ، مادر بزرگ، برادر و خواهرمیت و فرزندان آنان.
۳. عمو، عمه، دایی و خالهمیت و فرزندان ایشان.
با وجود طبقه پیشین، طبقه بعدى ارث نمىبرد. چنان که در یک طبقه نیز با وجود نزدیکتر به میت، دورتر ارث نمىبرد؛ از این رو، با وجود برادر و خواهر میت فرزندانشان ارث نخواهند برد.
گواهى دادن ارحام به نفع یا زیان یکدیگر با وجود شرایط آن پذیرفته است، جز شهادتفرزند علیه پدر که بنابر مشهور پذیرفته نیست، بلکه بر این قول ادعاى اجماعشده است.