صفت بخل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُخْل، واژهای قرآنی به معنای «زُفتی» که در
سنت،
تفسیر و آموزههای اخلاقی از زمینهها، آثار و علاج آن گفت و گو شده است.
بخل در
لغت ضد
کَرَم، و به معنای منع و امساک آمده است،
اما در واژگان دینی خودداری از خرج کردن
مال است در مواردی که نباید از آن دریغ شود و این صفت در مقابل
جود قرار دارد.
به تعبیر دیگر بخل خودداری از ادای حقوق
واجب است
و آن بر دو نوع است: بخل نسبت به مال خود و بخل نسبت به مال دیگران یا امر به بخل که میتوان چنین تقسیمی را از آن برداشت کرد.
کمال مطلوب اخلاق جاهلی
مروت بود و مروت فضیلتهای مختلفی چون
سخاوت،
شجاعت،
صبر،
صداقت و
امانت را شامل میشد.
بدین ترتیب، بخل صفتی ضد ارزش به شمار میآمد و سخاوت نشانه اصالت،
نجابت و
شرافت بود.البته این بدان معنا نیست که بخل در میان
عرب اصلاً وجود نداشته است؛ این امر که شاعران بسیاری در عهد جاهلی در اشعار خود از
رذیلت بخل سخنها گفتهاند، خود دلیل بارزی بر وجود چنین خوی ناپسندی در جامعه آنان بوده است.گویا این صفت بیشتر در میان زنان بادیهنشین شیوع داشته است.
حاتم طایی نمونه واقعی و مَثَل اعلای سخاوت اعراب جاهلی و نماد دوری از بخل است.شعرای جاهلی از جمله
زهیر بن ابی سُلمی و
طرفه بن عبد نیز اشعاری در مدح سخاوت و نکوهش بخل سرودهاند.
جاحظ در کتاب
البخلاء سخاوت را صفت عرب و بخل را صفت غیر عرب معرفی میکند. پس از
فتوحات اسلامی که عربها با اقوام و نژادهای دیگر ترکیب شدند، تقابل بخل و سخای
عجم غیر مسلمان و عربهای
مسلمان در کتابها و آثار تاریخی بیشتر به چشم میخورد. در همین راستا در عهد
عباسیان، خراسانیها جُنگهایی حاوی حکایاتی درباره بخیلان مینوشتهاند.
با ظهور
اسلام،
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) شدیداً مردم را از بخل منع کرد و این ممانعت با آرمان اخلاقی عرب، یعنی مروت، سازگاری تمام داشت. اسلام با
تهذیب و تشویق سخای دوران جاهلی، مفهومی را در قالب نظام اخلاقی خود مطرح نمود که در
قرآن کریم از آن به
انفاق تعبیر شده است. از یک سو قرآن بار خودستایی و خود نمایی را از این ارزش دوران
جاهلیت سلب کرد.
و از سوی دیگر اسراف و نیز بخل را روا ندانست.
در نظر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سخاوت چنان فضیلتی داشت که آن حضرت آن را پایهای برای جامعه دینی - سیاسی خود قرار داد.
بازرگانان ثروتمند
مکه به هنگام ظهور اسلام از صفت بخل بری نبودند. در جامعه مکه که جامعهای بازرگانی بود، آرمان مروت جای خود را به
تفاخر به مال و ثروت و بخل نسبت به آن داده بود و مفهومی که بادیهنشینان از مجد و
شرف داشتند، دیگر به عنوان شالوده واقعی
حیات کارایی نداشت. قرآن کریم نیز برخی مردم زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را به بخل متهم میکند.
نویسندگان عرب در دوران اسلامی مانند
ابنعبدربه موضوع بخل را از دیدگاه قرآن و
حدیث نیز بررسی کردند و به ساختن حکایتها و سرودن اشعاری درباره بخیلان پرداختند. در این آثار، تنها نام ۴ تن از عربها به عنوان بخیل ثبت شده است:
خطیئه،
حمید الاربط،
ابوالاسود دوئلی و
خالد بن صفوان
جاحظ (د ۲۵۵ق/۸۶۹م) دانشمند
مسلمان که حیات اجتماعی اوایل دوران عباسی را وصف میکند، نخستین دانشمندی است که در عالم اسلام کتابی مستقل درباره بخیلان نوشته است. وی در البخلاء با وصف اشخاص بخیل، گفتار و مذاکرات بخیلان و استدلال آنان را بر پسندیده بودن بخل و امساک با زبانی شیوا، طنزگونه و دلنشین آورده است. دانشمندان و ادیبان دیگری نیز به صورت پراکنده در آثارشان از بخل سخن گفتهاند.
بسیاری از شعرای مشهور پارسیگوی در این موضوع شعرهایی سرودهاند و در
زبان فارسی مَثلهای فراوانی نیز یافت میشود که در آنها واژههای بخل، بخیل و بخیلی به کار رفته است.
موضوع بخل از ۴ منظر در فرهنگ و ادب جامعه اسلامی قابل بررسی است:
واژه بخل و مشتقات آن جمعاً ۱۲ بار و در ۸ آیه قرآن کریم به کار رفته است. نقطه مقابل بخل، سخاوت است.هر چند این واژه و مشتقات آن در قرآن مجید نیامده، در آیات فراوانی تعبیر «انفاق» به کار رفته است که میتواند بیانگر همان مفهوم با بار اسلامی و وحیانی باشد. اصطلاح بخل در قرآن کریم با توجه به قراین آیهها همیشه به معنای دریغ داشتن
مال به کار رفته است و یا دست کم مصداق بارز آن بخل در مال است.
مفسران قرآن عموماً بخل را در آیات قرآنی خودداری از پرداخت
حقوق واجب و به ویژه
زکات دانستهاند.
نوع وصف بخیلان در قرآن و سنت، و مجازاتهایی که در زبان قرآن و
روایات برای بخیلان آمده است، تفسیر یاد شده را تایید میکند؛ چه، خودداری از پرداخت
صدقات مستحب نمیتواند چنین مجازاتهایی را به دنبال داشته باشد. طوق آتشین شدنِ مال بخیل بر گردن او
و ایجاد
نفاق در دل بخیل و باقی بودن بر این حالت تا هنگام
مرگ از مجازاتها و آثار بخل است که در قرآن به آن تصریح شده است.
لعنت خداوند بر بخیلان،
حرام بودن
بهشت بر آنان
و اینکه بخیلان دورترین آفریدگان نسبت به خدای تعالی هستند،
از جمله مجازاتها و اوصاف بخیلان در روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است.
گفتنی است که مفسران به ندرت از مصادیق دیگری بجز بخل در مال نیز برای مفهوم آن یاد کردهاند. از جمله بخل در آیه ۳۷
سوره نساء به بخلورزیدن
اهل کتاب در اظهار صفات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که در کتابشان آمده بود، تفسیر شده است.
واژه دیگری که در قرآن با معنایی نزدیک به بخل به کار رفته، کلمه «شُحّ» است.
شح آخرین حد بخل یا آزمندی است. برخی نیز گفتهاند که بخل بر نفس عمل منع و باز گرفتن دلالت میکند، در حالی که شح حالت خاص نفس است که
انسان را به چنین عملی وادار میکند. استعمال قرآنی واژه شح نیز چنین معنایی را تایید میکند، زیرا شح به نفس نسبت داده شده است.
این موضوع در منابع حدیث
شیعه و
اهل سنت با عنوانهای البخل، باب البخل، باب کراهة البخل علی المؤمن، باب تحریم ترک معونة المؤمن عند ضرورته و جز آنها بررسی شده است. گاه نیز احادیث مربوط به بخل به صورت پراکنده و در ابواب مختلف کتابهای حدیثی آمده است.
در سنت، بخل بدترین بیماری و نکوهیدهترین خصلت انسانی شمرده شده است.
در احادیث، بخل به معنایی اعم از معنای قرآنی آن به کار رفته است، اما به راستی مقصود از آن بخل در ادای حقوق واجب است و در نتیجه به شدت
نکوهش شده است.
همچنین این واژه در سنت به معنایی جز بخل مالی به کار رفته است: درود نفرستادن بر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هنگام ذکر نام او،
بخل در سلام کردن،
بخل در گشادهرویی
و بخل در مایه گذاشتن تن برای
جان.
موضوع بخل در منابع اخلاقی فریقین با عنوانهای کتاب ذم البخل و حب المال، بیان تفصیل آفات المال و فوائده، بیان ذم البخل، حکایات البخلاء، و فی رذائل البخل و الشح و الامساک بررسی شده است.
در
علم اخلاق بخل عبارت است از امساک کردن در مقامی که باید بذل کرد و ندادنِ آنچه باید داد؛ طرف دیگر آن
اسراف است.
غزالی میگوید: بخل خودداری از ادای حقوق واجب است و واجب خود بر دو نوع است ۱.
واجب شرعی، ۲.واجب به مقتضای
مروت. سخاوتمند کسی است که از هیچیک از این دو واجب دریغ نکند و چنانچه در پرداخت هر یک از اینها خودداری کند، دچار بخل شده است.
در اصطلاح عرفا، بخل ترک
ایثار است که خود بر دو قسم است: ۱.ترک ایثار مال در وقت نیاز، چنانکه
ابوحفص حداد گفته است.
عرفا همچنین گفتهاند: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) منقول است که ولیّ
خداوند جز بر سخاوت سرشته نشده است.
۲.ترک ایثار جان، چنانکه گفتهاند: «بخیل آن است که جان خود حق را ندهد».
چون هدف نهایی عارف و سالک فانی شدن در حق است، این ایثار بر وی واجب است
در اینجا به برخی از آثار بخل می پردازیم:
بخل و تنگچشمی همه بدیها را فراهم میگرداند و مهاری است که به سوی هر بدی میکشاند.
نخستین و مهمترین اثر بخل بر انسان، زدودن تدریجی ایمان اوست و در واقع بخل و
ایمان با یکدیگر جمع نمیشوند.در
قرآن کریم انفاق که ضد بخل است، یکی از نشانههای بارز متقیان شمرده شده، و همتای ایمان به غیب قرار داده شده است.
از همینجا مجانست ایمان و
جود و در برابر آن مجانست
کفر و بخل استنباط میشود.
اثر دیگر بخل
حسد است؛ شخص بخیل بر
قضای الهی خشم میورزد و گرفتار حسد میشود
و در واقع او نسبت به فضل خداوند بر دیگران بخیل است.
در قرآن آمده است که بخل، نفاق را نیز در دل شخص جای میدهد.
اثر دیگر بخل بر شخص بخیل،
فقر و سلب آسایش دنیوی
است.
عامه مردم به سبب طبیعت آزمند بشری و
ثروت انبوه افراد بخیل، به آنان روی میآورند و در زندگی اجتماعی خوی و خصلت آنها را به خود میگیرند. بدین ترتیب، افراد بخیل عملاً امر کننده به بخل نیز هستند.
از سوی دیگر چنانچه فرهنگ بخل در جامعهای توسعه یابد، پایههای
دین و دنیای افراد سست میگردد.
از آثار سوء اجتماعی بخل، رواج دروغگویی، بیدادگری و
قطع رحم در میان افراد جامعه است.
اثر اجتماعی دیگر بخل بیوفایی نسبت به دوستان است.
بخل به لحاظ آثار آن، داراى
احکامى است. بخل از پرداخت زکات و سایر
واجبات مالى،
حرام است.
چنانکه بخل از
بذل علم به اهلش
جایز نیست.
بخل از انفاق در غیر موارد
واجب،
مکروه است.
همنشینى با بخیل،
کراهت دارد.
کسى که انسان با او
مشورت مىکند سزاوار است از ویژگی هایى از جمله؛ پیراسته بودن از
صفت بخل، برخوردار باشد؛ از اینرو، مشورت کردن با بخیل، مکروه است.
نسبت دادن بخل به
مؤمن، موجب
ثبوت تعزیر است.
(۱) عبدالواحد آمدی، غرر الحکم، همراه با ترجمه محمد علی انصاری، تهران، ۱۳۳۵ق.
(۲) محمد ابشیهی، المستطرف، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۳) عبدالله ابن ابی الدنیا، الاشراف فی منازل الاشراف، به کوشش نجم عبدالرحمان خلف، ریاض، ۱۴۱۱ق.
(۴) عبدالرحمان ابندیبع، تمییز الطیّب من الخبیث، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۵) عبدالله ابن مقفع، الادب الصغیر و الادب الکبیر، بیروت، دار بیروت للطباعه و النشر.
(۶) ابن منظور، لسان.
(۷) نصر ابولیث سمرقندی، تنبیه الغافلین، به کوشش احمد سلام، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۸) توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی و دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۹) محمد بخاری، الادب المفرد، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۰) تاج العروس.
(۱۱) محمد اعلی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، کلکته، ۱۸۶۲م.
(۱۲) عمرو جاحظ، البخلاء، به کوشش احمد عوامری بک و علی جارم بک، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۱۳) علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۴) حسین راغب اصفهانی، المفردات، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
(۱۵) محمد سلمی، طبقات الصوفیه، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰م.
(۱۶) محمدحسین طباطبایی، المیزان، تهران، ۱۳۹۷ق.
(۱۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
(۱۸) محمد غزالی، احیاء علوم الدین، دمشق، مکتبه عبدالوکیل الدروبی.
(۱۹) قرآن کریم.
(۲۰) محمد کلینی، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۲۱) دهخدا لغتنامه.
(۲۲) علی ماوردی، ادب الدنیا و الدین، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۲۳) محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۴) حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۲۵) ابوالفضل میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۶) احمد نراقی، معراج السعاده، قم، ۱۳۷۱ش.
(۲۷) محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، به کوشش محمد کلانتر، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۲۸) نهج البلاغه.
(۲۹) ۲ EI.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «صفت بخل»، شماره۴۵۸۱. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۲، ص۷۲ – ۷۳.