• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صلوةالوسطی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در قرآن بعد از سفارش به حفظ نمازها تأکید بر نماز میانه نموده است. در اینکه مصداق صلوةالوسطی کدام است بین علما اختلاف می‌باشد.



نماز از جمله آیین‌های عبادی است که در اکثر ادیان به شکل‌های گوناگون وجود داشته است. دست کم قرآن در مواردی نمازگزاری پیشینیان را گزارش کرده است؛ مانند نمازگزاری ذکریا در محراب که فرشتگان در چنین حالی بشارت تولّد یحیی را به او دادند و نمازگزاری و زکات دادن برخی از یهودیان. ابراهیم خلیل نیز از آن روی یکی از فرزندانش را به وادی غیر ذی ذرع برد تا بنا به گزارش قرآن در آن‌جا نماز بگزارد و خود دعا می‌کند که خداوند خویش و ذریه اش را نمازگزار قرار دهد، و عیسی بن مریم سفارش خدایش را از جمله در به پا داری نماز و دادن زکات می‌داند. اسماعیل به خانواده اش فرمان نماز و زکات می‌داد و در کوه طور نخستین وحی، فرمان اقامه نماز است. در سوره انبیا ، وقتی گزارش شماری از پیامبران از قبیل ابراهیم، اسحاق ، یعقوب و لوط را می‌دهد، یادآور می‌شود که به همگی آنان فرمان اقامه نماز دادیم و نوح که به فرزندش سفارش به پا داشتن نماز می‌کند. در سوره بیّنه، اصل کلی برای اهل کتاب را عبادت خدا ، اخلاص در دین ، اقامه نماز و دادن زکات می‌داند و دین پایدار را در همین امر خلاصه می‌کند. به پیامبر اسلام نیز دستور می‌دهد که خانواده ات را به نماز فرمان بده.
اینها بیانگر آن است که نماز یکی از بنیان‌های اصلی در ادیان توحیدی است و در اسلام بسیار بدان تأکید شده است. شاید هیچ‌یک از فرایض دینی به این حد در قرآن سفارش نشده باشد. بسیاری از مسائل مربوط به اصل نماز ، چگونگی آن، شرایط روحی و روانی نمازگزاران، تأثیرات و پیامدهای نماز، تأثیر شرایط در چگونگی برپاداری آن و ده‌ها مسئله مرتبط با آن، مورد تأکید قرآن قرار گرفته است.


از جمله مباحث مورد تأکید قرآن، انجام دادن بهنگام نماز است که در سوره بقره آیات ۲۳۸و۲۳۹ به آن اشاره شده است:
حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی و قوموا لله قانتین• فان خفتم فرجالاً او رکباناً فاذا أمنتم فاذکروا الله کما علمکم ما لم تکونوا تعلمون؛ بر نمازها و نمازمیانه مواظبت کنید، و خاضعانه برای خدا به پاخیزید. پس اگر بیم داشتید، پیاده یا سواره بخوانید. چون ایمن شدید، خدا را یاد کنید که آنچه نمی‌دانستید، به شما آموخت.
ییکی از نکات مهم و بسیار مورد اختلاف در این آیه، موضوع تعیین مصداق نماز میانه و یا همان (صلوةالوسطی) است. در این آیه نخست به پاسداشت همه نمازها سفارش و سپس بلافاصله به نماز میانه تأکید شده است. این نماز میانه کدام نماز است که مورد تأکید و سفارش افزون خداوند است؟
در دو آیه دیگر قرآن نیز به همین امر پرداخته شده و از آن‌جا که برای تبیین موضوع به کار می‌آیند، آن دو آیه را نیز نقل می‌کنیم. در سوره هود آیه ۱۱۴ می‌خوانیم:
و اقم الصلوة طرفی النهار و زلفاً من اللیل انّ الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکرین؛ و در دو طرف روز (= اول و آخر آن) و نزدیکی شب نماز را بر پا دار؛ زیرا خوبی‌ها، بدی‌ها را از میان می‌برد. این برای پندگیرندگان، پندی است.
و در سوره اسراء آیه ۷۸ می‌خوانیم:
اقم الصلوة لدلوک الشمس إلی غسق اللیل و قرءان الفجر إن قرءان الفجر کان مشهوداً؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکی شب برپا دار، و (نیز) نماز صبح را؛ زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است.
این آیات وقت نماز‌های واجب را تعیین می‌کنند.


بدیهی است که شناخت مقصود، مقدمه اجرای هر کاری است. از این رو، باید مؤمنان به عنوان مثال مصداق نماز میانه را بدانند تا بر آن مداومت کنند و آن راپاس بدارند. در تعیین مصداق نماز میانه، اختلافی بسیار گسترده در بین فقیهان، محدثان و مفسران شیعه و دیگر فرق اسلامی وجود دارد. این اختلاف، این پرسش را فرا روی انسان می‌نهد که آیا به راستی، مسلمانان صدر اسلام نمی‌دانستند (صلوة وسطی) چیست؟ و یا آنان مصداق را می‌دانستند و پیامبر اسلام آن را تعیین کرده بود، اما جدایی تاریخ زندگی مسلمانان از دانش‌ها و علوم دیگر مانند فقه ، حدیث ، تفسیر و کلام و غیر آن، بسیاری از امور معلوم را در هاله ای از ابهام فرو برد؟ به نظر می‌رسد وقتی تاریخ یک ملت از زندگی روزمره توده‌های مردم و گزارش رفتار‌های روزانه آنان رخت برمی کشد و در بارگاه حاکمان جا خوش می‌کند، پنهان ماندن این قبیل از امور که مربوط به آیین‌های عبادی روزانه آنان است، کاملاً طبیعی می‌نماید و زمانی که دانش‌های مسلمانان از واقعیت‌های روزمره کناره می‌گیرد و در چهارچوب استدلال‌های گریزان از واقعیت شکل می‌گیرد، چنین ابهام‌هایی فراوان می‌گردد.
به هر صورت، (نماز میانه) که مورد سفارش خداوند است، چنین سرنوشتی یافته و در تعیین مصداق آن اختلاف بسیار پیش آمده است. طرفه آن‌که شماری از مفسران علت این ابهام را نه تقصیر گزارشگران، که خواست خدا شمرده و نوشته اند:(همان گونه که خداوند اسم اعظمش را در بین نام‌ها و ساعت اجابت را در ساعت‌های جمعه پنهان داشته است، صلوة الوسطی را نیز میان نماز‌های پنج ‌ ‌گانه پنهان کرده است).
البته باید یادآور شویم که این تفسیر از یک سو، با تبیان بودن قرآن ناسازگار است و از سوی دیگر، لازمه آن دستور دادن به کار مبهم است که این هم قبیح است.


در تعیین مصداق نماز میانه، مرحوم طبرسی شش دیدگاه به این شرح نقل کرده است:
۱. نماز ظهر، به نقل از زید بن ثابت ، عبدالله بن عمر ، ابی سعید حذری ، اسامه ، عایشه و نیز به روایت از امام باقر و امام صادق (ع). وی این دیدگاه را از ابوحنیفه و پیروانش دانسته است.
۲. نماز عصر، که آن را با توجه به روایتی از پیامبر و امام علی ، و نیز از ابن عباس ، حسن بصری ، ابن مسعود ، قتاده ، ضحاک و ابوحنیفه نقل کرده است.
۳. نماز مغرب ، این دیدگاه را از قبیصة بن ذؤیب آورده است.
۴. نماز عشای آخر، که از بعضی از مفسران نقل کرده است.
۵. نماز صبح ، که آن را از معاذ، ابن عباس، جابر بن عبدالله ، عطا، عکرمه و مجاهد نقل کرده و دیدگاه شافعی از ائمه چهارگانه اهل سنت را نیز همین دانسته است.
۶.یکی از نمازهای پنج ‌ ‌گانه‌ به‌طور نامعلوم. این دیدگاه را از ربیع بن خیثم و ابی بکر وراق نقل کرده و در تعلیل آن آورده است که:خداوند آن را تعیین نکرده و در ضمن نمازهای واجب پنهان داشته تا همه آن‌ها را پاس بدارند؛ همان گونه که شب قدر را در شب‌های رمضان پنهان داشته است و اسم اعظم را در بین همه نام‌ها و ساعت اجابت را در همه ساعت‌های جمعه .
مرحوم طبرسی استدلال‌های هر یک از این اقوال را نقل می‌کند که در ادامه بحث به آن‌ها خواهیم پرداخت.
ییکی از نویسندگان اهل سنت مصر به نام حافظ دمیاطی در کتابی با عنوان (کشف المغطی عن الصلوة الوسطی)، نوزده قول نقل کرده است. مؤلف عمدة القاری سخن وی را چنین گزارش کرده است:
۱. نماز صبح. این قول أبی امامه و انس، جابر، ابی العالیه عبید بن عمیر، عطا، عکرمه، مجاهد است که ابن ابی حاتم از آن‌ها نقل کرده است و نیز سخن مالک و شافعی است که در کتاب (الأم) بدان تصریح کرده است.
۲. نماز ظهرکه به نقل ابی‌داود ، عقیده زید بن ثابت است و ابن منذرهم آن را از ابی سعید و عایشه نقل کرده و ابوحنیفه هم در یکی از اقوال خود بدان اعتقاد یافته است.
۳. نماز عصر که آن را قول جمهور و ابن مسعود و ابوهریره و نیز مذهب ابوحنیفه و احمد و معظم شافعیان دانسته است.
۴. نماز مغرب که ابن ابی حاتم از طریق حسن بصری از ابن عباس نقل کرده و قبیصة بن ذؤیب نیز همین را گفته و استدلال کرده که این نماز در سفر قصر نمی‌گردد و قبل از آن دو نماز سرّ و بعد از آن دو جهر است.
۵. همه نمازها. باز ابن ابی حاتم از طریق حسن آن را از نافع نقل می‌کند که وی از ابن عمر پرسیده و وی در پاسخ گفته:همه نمازها. و معاذ بن جبل هم همین اعتقاد را داشت.
۶. نماز جمعه که از بین مالکیان، ابن حبیب بر این اعتقاد است.
۷. در روز جمعه، نماز جمعه و روزهای دیگر، نماز ظهر.
۸. نماز عشا. این دیدگاه ابن التین و قرطبی است؛ زیرا بین دو نماز قرار گرفته که قصر نمی‌شوند، واقدی هم این دیدگاه را برگزیده است.
۹. نماز صبح و عشا مقصود است؛ چون در حدیث صحیح آمده که این دو نماز سنگین ‌ترین نماز‌ها برای منافقان بوده است. از بین مالکیان، ابهری چنین دیدگاهی دارد.
۱۰. صبح و عصر؛ چون دلایل این قول، قوی است.
۱۱. نماز جماعت .
۱۲. نماز وتر .
۱۳. نماز خوف .
۱۴. نماز عید قربان .
۱۵. نماز عید فطر .
۱۶. نماز ضحی .
۱۷. یکی از پنج نماز غیر مشخص که سعیدبن جبیر و شریح قاضی آن را گفته‌اند و از بین شافعیان، امام الحرمین هم آن را پذیرفته است.
۱۸. نماز صبح یا عصر، به صورت تردید.
۱۹. دیدگاه توقف.
بعضی قول بیستم را نیز افزوده و گفته‌اند که مقصود نماز شب است.
[۱۵] عمدة القاری، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ج ۱۸، ص۱۲۴.



در تعیین مصداق این نماز، چنین اختلاف گسترده ای وجود دارد. این گستردگی اقوال دلیل بر آن است که دیدگاه‌ها، زاییده اجتهاد و برداشت افراد است؛ در حالی که در چنین مواردی طبیعت عمل اقتضا می‌کند که قول مستند به مأثور باشد، اما علی رغم استناد اقوال به بعضی صحابه و یا حتی امامان شیعه، به نظر می‌آید که این استنادها چندان از استواری برخوردار نیست و عمده استنباط و استدلال از ادله و قرائن است.
مرحوم طباطبایی بحق فرموده است که:(از کلام خداوند متعال، مقصود از صلوة الوسطی ظاهر نیست و تفسیرش در سنّت است) اما وی وقتی به نقل روایات می‌رسد، ضمن نقل دیدگاه شیعه و بیان مستند بودن آن به روایات، یادآوردی می‌کند که این روایات مقطوعه هستند. ایشان می‌نویسد:
به طرق بسیاری از امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده که صلوة الوسطی همان ظهر است. می گویم:این دیدگاه در همه روایت‌های منقول از اهل بیت به یک زبان آمده است. البته در بعضی از آن‌ها نماز جمعه ذکر شده است… اما معظم روایات مقطوعه اند.
شاید علت اختلاف فقهای شیعه ، به رغم ادعای اجماع از سوی پاره ای از آنها، ناشی از همین مقطوعه بودن روایات باشد. به عنوان نمونه، سید مرتضی صلوة وسطی در نزد اهل بیت را نماز عصر دانسته و دلیل آن را اجماع شیعه امامیّه ذکر کرده است.
[۱۸] رسائل المرتضی، قم، دارالقرآن الکریم، ج ۱، ص۲۷۵.
ولی شیخ در کتاب الخلاف ، آن را صلوة اُولی دانسته و دلیل آن را اجماع فرقه شمرده است. قاضی ابن براج هم آن را نماز ظهر دانسته و دلیل آن را اجماع شمرده و اجماع را حجّت دانسته است.
پرسش آن است که این چگونه اجماعی است که هم بر نماز ظهر و هم بر نماز عصر اقامه شده است؟ جالب آن‌که خود وی در اواخر کتابش، صلوة وسطی را نماز عصر دانسته و باز هم دلیل آن را اجماع شیعه ذکر کرده است. مرحوم علامه هر دو دیدگاه را از شیخ و علم الهدی نقل می‌کند، بدون آن‌که نظری خاص ارائه کند و یکی از آن دو را پذیرا باشد. علامه در اکثر کتاب‌هایش همین دو قول را با استدلال‌های هر کدام نقل می‌کند و دیدگاه خاصی را بر نمی‌گزیند. البته در منتهی چندین دیدگاه اعم از شیعه و سنّی را می‌آورد و حتی استدلال بعضی را رد می‌کند و در این جا تفسیر صلوة وسطی به ظهر را که دیدگاه شیخ است، قریب می‌شمارد.


فقهای زیدیه بر خلاف فقهای دیگر مذاهب اسلامی ، در این خصوص تفسیری مشخص دارند و اختلافی در بین آنان نیست. یحیی بن الحسین، از فقهای زیدیه، می نویسد:
از نظر ما نماز جمعه ، همان نماز وسطی است که خداوند علیّ اعلی از آن یاد کرده است و در غیر جمعه نماز ظهر است و از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (رجمةالله علیه) چنین به ما رسیده است.
[۲۶] الاحکام فی الحلال و الحرام، یحیی بن زید، ج۱، ص۱۲۴.

چنین اتفاقی در بین فرق دیگر وجود ندارد و چنان‌که قبلاً یاد شد، اقوال بسیار گسترده ای وجود دارد.




۷.۱ - پنهان بودن صلوةالوسطی

برای ادامه بحث، باید نخست دیدگاه کسانی را بررسی کنیم که اعتقاد به پنهان داشته شدن نماز میانه از سوی خداوند متعال دارند تا مردم به همه نمازها اهتمام ورزند؛ همان گونه که اسم اعظم الهی و یا شب قدر پنهان است.
به نظر می‌رسد این دیدگاه از قوت لازم برخوردار نباشد و برای عجز از یافتن مصداق، به آن توجیه پناه برده‌اند و آن را با شب قدر و اسم اعظم قیاس کرده اند، غافل از آن‌که این دو مقوله با بحث صلوة وسطی کاملاً فرق می‌کند؛ زیرا در نماز وسطی، امر تکلیفی وجود دارد و خداوند فرمان به انجام کاری داده است و باید مورد فرمان کاملاً مشخص باشد، و گرنه مکلّف می‌تواند در ترک آن معذور باشد، ولی در خصوص شب قدر و نام اعظم الهی چنین دستور تکلیفی وجود ندارد و اگر کسی شب قدر را درک نکرد و یا نام اعظم الهی را نجست، هیچ نافرمانی از او سر نزده است و احتمالاً فضیلتی را از دست داده است.
بنابراین حکمت اقتضا می‌کند که خداوند مورد امر را پنهان نکرده باشد و اطلاق عنوان گویای آن است که یا مسلمانان صدر اسلام این تعبیر را می‌فهمیدند و وقت (وسطی) برایشان واضح بود و طبق همین فهمِ عرفیِ هنگامِ نزول، به این تکلیف عمل می‌کردند و یا از پیامبر (ص) پرسیده و بدان آگاهی یافته بودند، اما این زمان مشخص در بین آنان، به طور دقیق به نسل‌های بعد انتقال نیافت و آنان به اجتهاد و استنباط روی آوردند.

۷.۲ - نماز عصر

دیدگاه دیگر، صلوة وسطی را نماز عصر می‌داند. سیدمرتضی سه دلیل اقامه کرده است:
۱. اجماع شیعه ؛
۲. ابن‌مسعود (الصلوة الوسطی) را همراه با صلوة العصر ذکر کرده؛
۳. این نماز در وسط و میان دو نماز قبل یعنی صبح و ظهر و دو نماز بعد یعنی مغرب و عشار قرار گرفته است.
[۲۷] رسائل المرتضی، ج۱، ص۲۷۵.

آیا این استدلال‌ها برای تعیین مصداق کافی است؟ چنین چیزی به نظر نمی‌رسد؛ زیرا در بین شیعه چنین اجماعی وجود ندارد و قبلاً یادآور شدیم که چند اجماع مخالف نقل شده است. قرائت ابن مسعود هم درست نیست؛ زیرا اولاً، با اتفاق و اجماع مسلمانان بر عدم تحریف قرآن ناسازگار است و ثانیاً، در قرائت ابن مسعود یا حرف عطف (واو) بین الصلوة الوسطی و صلوة العصر وجود داشته که در این صورت به حتم صلوة العصر غیر از صلوة الوسطی خواهد بود، و گرنه عطف معنا نداشت، و یا این‌که بدون حرف عطف است که در این صورت صلوة العصر بیان و توضیح صلوة الوسطی می‌گردد و این روش با روش قرآن هماهنگ نیست و در قرآن تبیین مقصود بدین گونه متداول نیست و شدت حشو آن بیش‌تر خواهد بود.
اما این‌که این نماز در بین دو نماز قبل و دو نماز بعد قرار گرفته، ناشی از آن است که ما روز را از صبح در نظر بگیریم، ولی نزد عرب، هر روز از غروب آفتاب و طلوع ماه روز بعد آغاز می‌شود که در این صورت، نماز صبح بین دو نماز قبل و بعد قرار می‌گیرد.
دلیل دیگری که بر این دیدگاه اقامه شده است، روایت مرسلی است مبنی بر این‌که در روز جنگ احزاب ، جنگ طول کشید و مسلمانان نماز عصر را بین مغرب و عشا خواندند و پیامبر (ص) فرمود:ما را از نماز وسطی بازداشتند.
[۲۸] المستدرک الوسائل، باب پنجم از ابواب اعداد الفرائض، ح۱۱.

اما این روایت اولاً، مرسل است و ثانیاً، در جنگ‌ها طبق دستور قرآن نماز را تأخیر نمی‌انداختند، بلکه دو یا چند دسته می‌شدند و به نوبت نماز می‌گزاردند و جنگ را هم ادامه می‌دادند.
در تفسیر صلوة وسطی به نماز ظهر، افزون بر استدلال به روایاتی چند، به این استدلال کرده‌اند که این نماز بین نماز صبح و عصر و یا این‌که بین دو نافله برابر قرار گرفته است.
اجماع منقول از شیخ، روایت زید بن ثابت مبنی بر این‌که پیامبر نماز ظهر را در نیمروز می‌خواند و هیچ نمازی برای اصحاب از این نماز دشوارتر نبود و این‌که نخستین نمازی که پیامبر خواند نماز ظهر بوده ، دلایل دیگر این دیدگاه است.
این استدلال‌ها هم چندان استوار به نظر نمی‌رسند؛ زیرا قرار گرفتن نماز ظهر بین نماز صبح و عصر، چه امتیاز خاصی ایجاد می‌کند؟ دیگران نیز می‌توانند در مورد هر کدام از نمازها چنین استدلالی بکنند. در مورد وقوع آن در بین دو نافله برابر هم نمی‌توان آن را یک امتیاز ویژه دانست و حتی این‌که نماز ظهر اولین نماز پیامبر بوده، دلیل بر توجّه ویژه به آن نیست؛ زیرا سیاق آیه به گونه ای است که به نوعی دشواری در نماز وسطی اِشعار دارد و همین امر آن را نیازمند تأکید بیش‌تر کرده است. استدلال به این‌که پیامبر این نماز را در نیمروز می‌خواند و این برای اصحاب دشوار بود، شاید بتواند دلیل درخور توجه باشد، اما با توجه به آن‌که معمولاً خانه‌های اصحاب پیامبر در نزدیکی مسجد بود و امکانات مسجد و خانه اصحاب تفاوت چندانی نداشت، نمی توان دشواری آن را اثبات کرد.
البته در میان غالب فقهای متأخر شیعه ، این دیدگاه که مقصود نماز ظهر است، قوّت بیشتری پیدا کرده است.

۷.۳ - نماز صبح

درمورد تفسیر آن به (نماز صبح) که در بین اهل سنت شیوع بیشتری دارد، استدلال‌های چندی انجام گرفته است. مرحوم صاحب جواهر پاره ای از استدلال‌ها را به این شرح نقل می‌کند:
چون بین دو نماز روز و دو نماز شب قرار گرفته و در بین تاریکی و روشنی واقع شده است، با نماز دیگری جمع نمی‌شود؛ و این نماز به صورت منفرد، میان و نماز قابل جمع قرار گرفته و به سبب حضور ملائک شب و روز ، فضیلت آن بسیار بیش‌تر است؛ همان گونه که خداوند فرموده:(ان قرءان الفجر کان مشهودا)؛ چون در آن مشقت زیادتری است و با دستور محافظت بر آن ساز و کارتر است. اموری چون سرمای زمستان و لذت خواب صبحگاهی در تابستان ، سستی اعضا و خواب آلودگی و شدت غفلت و علاقه به استراحت، باعث می‌شود تا نماز صبح معمولا در مظنّه تصنیع باشد.
افزون بر این استدلال‌ها، استدلال‌های دیگر هم در سخن اهل سنّت دیده می‌شود که عبارت‌اند از این‌که در آیه ، صلوة وسطی در کنار دستور به قنوت آمده است و در هیچ نمازی به جز نماز صبح، قنوت وجود ندارد.
[۳۲] المجموع، محی الدین النووی، بیروت، دارالفکر، ج۳، ص۶۰.

البته این استدلال را فقهای شیعه رد می‌کنند و می‌گویند قنوت در همه نمازها وارد شده است،
[۳۳] منتهی المطلب، ج۱، ص۲۱۷.
و اهل سنت در پاسخ یادآور می‌شوند که قنوت به نوع خاصی از دعا اطلاق می‌شود که ا نسان در حال ایستاده دعا می‌کند و چنین دعایی فقط در نماز صبح مطرح است.
[۳۴] المجموع، محی الدین النووی، ج۳، ص۶۰.

همچنین برای این دیدگاه به حدیث عایشه - که شبیه نقل عبدالله بن مسعود است و ادعا کرده‌اند که در آیه واژه (صلوةالعصر) آمده است - استدلال شده و عایشه از پیامبرنقل کرده است که عطف صلوة عصر بر صلوة وسطی دلیل بر تغایر است.
این استدلال، چون با اتفاق مسلمانان بر عدم کم و زیاد شدن قرآن در تضاد است، قابل اعتنا نیست، به ویژه آن‌که این قبیل استدلال‌ها، پس از شکل گیری مکاتب فقهی، تفسیری و دیگر علوم واردشده و در سخنان پیامبر این گونه استدلال‌های ادبی و واژه شناسی وجود نداشت و مردم نیز از او انتظار ارائه دلیل لغوی بر تفسیرهایش از قرآن نداشتند.
استدلال دیگری که مطرح شده است، این که نماز ظهر و عصر، روزانه است و نماز مغرب و عشا، شبانه، و تنها نمازی که وقت آن نه روز به حساب می‌آید و نه شب، نماز ظهر است.
[۳۵] مواهب الجلیل، عبدالرحمان الرعینی، بیروت، دارالکتب، ج۲، ص۳۲.

آنچه بیان شد، بخشی از استدلال‌های طرف داران تفسیر صلوة به نماز صبح است. بعضی از این استدلال‌ها نسبت به برخی دیگر، از قوت بیشتری برخوردار است که می‌توان به دو دلیل اشاره کرد:یکی، شرافت و فضیلت بسیار نماز صبح به دلیل حضور گسترده فرشتگان در این وقت، بر اساس نصّ قرآن در آیه ۷۸ سوره اسراء و دیگری مشقّت و دشواری بیش‌تر نماز صبح، به سبب سرمای شدید صبح در زمستان‌ها و خواب شیرین صبحگاهی.
اما پاره ای دیگر از استدلال‌ها در خور توجه نیست؛ مانند نقل عایشه و یا استدلال به مسئله قنوت . دیگر دیدگاه‌ها هم دلایل خاص خود را دارند، اما به اعتبار آن‌که از شیوع و قوت برخوردار نیستند و بیش‌تر به دیدگاه و برداشت فردی شبیه اند، از نقل آن‌ها صرف نظر می‌کنیم.


یکی از نکاتی که در این استدلال‌ها به آن توجه نشده، آن است که برا ی جامعه عرب ، روز زمانی آغاز می‌شود که ماه در آسمان دیده شود و به همین جهت، آغاز ماه جدید، درغروب روز قبل با دیدن هلال ماه، تعیین می‌شود. در فرهنگ دینی ما نیز چنین است؛ مثلاً اول ماه رمضان ، از هنگام رؤیت هلال است. در قرآن نیز در غالب بلکه همه موارد هنگام یاد کردن شب و روز، شب بر روز مقدم شده است. این خود می‌تواند دلیل آن باشد که در عرف آن روز عرب، آغاز روز را از شب می‌دانسته اند، بر خلاف عرف متداول کنونی ما که معمولاً روز را بر شب هم اطلاق می‌کنیم و مثلاً می گوییم ده روز مسافرت بودم که به معنای ده شبانه روز است. در ادبیات قرآنی که گویای عرف زمان نزول هم است، شب بر شبانه روز اطلاق می‌شود. به عنوان نمونه، به این آیه‌ها بنگرید:
و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشرفتم میقات ربه اربعین لیلة
و با موسی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم، تا آن‌که وقت معیّن پروردگارش در چهل شب به سر آمد.
و در سوره مریم آیه ۱۰ فرمود:
قال رب اجعل لی آیة قال آیتک الا تکلم الناس ثلث لیال سویاً؛ گفت:پروردگارا! نشانه ای برای من قرار بده. فرمود:نشانه تو این است که سه شبانه (روز) با آن‌که سالمی، با مردم سخن نمی‌گویی.
واضح است که سی یا چهل شب میقات موسی، سی یا چهل شبانه روز و عدم تکلم زکریا، سه شبانه روز بود. در این موارد، شب بر شبانه روز اطلاق شده است.
اگر این برداشت درست باشد، مصداق صلوة الوسطی روشن می‌گردد. برای روشن شدن این مدعا، نیازمند بررسی دیدگاه مورخان، محدثان و فقیهان هستیم و از این رو، بحث را با نقل گفتار آنان پی می‌گیریم.

۸.۱ - سخنی از ابوریحان بیرونی

مرحوم مجلسی از قول ابوریحان بیرونی بحث شایان توجهی در خصوص آغاز شبانه روز در نزد ملل مختلف ارائه کرده است که در این جا آنچه را که مربوط به بحث ماست، یاد می‌کنیم:
عرب آغاز مجموعه شبانه روز را در نقطه غروب در دایره افق فرض کرده ا ست. از این رو، شبانه روز در نزد آنان از غروب خورشید از افق تا غروب آن در روز بعد است و آنچه موجب شده آنان به این فرض روی آورند، این بود که ماه‌های آنان مبتنی بر رؤیت هلال و سیر ماه و حرکت‌های گوناگون آن است، نه بر اساس شمارش ایام، و هلال به هنگام غروب خورشید دیده می‌شود و از نظر آنان رؤیت اول هلال، آغاز ماه است و از این روی، در نزد آنان شب مقدم بر روز است و هنگام نام بردن روزهای هفته، عادشان بر این روش جاری گشته است.
کسانی که با این دیدگاه موافق هستند، به این مطلب چنین استدلال کرده‌اند که ظلمت از نظر رتبه برنور مقدم است و نور بر تاریکی عارض می‌شود و آنچه پیشتر است، به آغازیدن سزاوارتر است. همچنین به منظور راحتی و آرامش ، سکون را بر حرکت ترجیح داده‌اند و حرکت به خاطر نیاز و ضرورت انجام می‌گیرد و سختی پیامد ضرورت و در نتیجه پیامد حرکت است و تا زمانی که آرامش و سکون در جوّ حاکم باشد، موجب فساد نمی‌شود، اما هرگاه حرکت در جوّ تداوم پیدا کند و پایدار باشد، موجب فساد می‌شود و زلزله‌ها، طوفان‌ها، موج‌ها و امثال آن به وجود می‌آید.

۸.۲ - سخن علامه مجلسی

مرحوم علامه مجلسی برای اثبات تقدم شب بر روز از نگاه شرعی، بحثی نسبتاً مفصل آورده است که برای تبیین بحث چاره ای جز نقل آن نداریم. وی می‌نویسد:
تردیدی نیست که به حسب شرع ، شب مقدم بر روز است. بنابراین آنچه مثلاً درباره شب جمعه وارد شده است، مربوط به شب گذشته است و نه شب آتی، و آنچه پاره ای از عرب‌ها و نیز منجمان در خصوص تأخیر شب انجام می‌دهند، فقط اصطلاح خاص آنان است و احکام شرعی بر آن مبتنی نمی‌شود. از جمله دلایل بر این نکته، روایت است که کلینی در روضه با سند موثق از عمر بن یزید نقل می‌کند که گفت:به ابوعبدالله (ع) گفتیم:مغیریه‌ها (پیروان مغیرة بن سعد جبلی هستند. مغیره که وی بسیار به امام باقر (ع) دروغ می‌بست و روایات بسیاری در مذمت وی وارد شده است.) می پندارند که این روز برای همین شب آتی است. امام فرمود:دروغ گفته اند. این روز برای شب قبلی است. اهل وادی نخله وقتی هلال را دیدند، گفتند: ماه حرام داخل شده است.
مرحوم مجلسی پس از نقل روایت روضه، به توضیح متن آن می‌پردازد و در مورد جریان اهل نخله می‌نویسد:
طبق آنچه مورخان و مفسران ذکر کرده اند، جریان وادی نخله آن بود که پیامبر عبدالله بن جحش را به همراه هشت و یا دوازده نفر برای کمین قریش و به دست آوردن اخبار آنان، به سوی نخله در بین راه مکه - طائف اعزام کرد. آنان به سوی نخله رفتند و در آن‌جا کمین کردند. در آن‌جا عمرو بن حضرمی را با کاروان تجاری قریش دیدند. عمرو بن حضرمی و همراهانش آن وقت را روز آخر جمادی الثانی می‌پنداشتند؛ در حالی که ماه رجب آغاز شده بود. مسلمانان به گفتگو و رایزنی پرداختند. گروهی از آنان گفتند:دشمن در غفلت است و این رزقی است که خداوند نصیب شما کرده است و ما هم نمی‌دانیم که این روز از ماه حرام است یا از غیر آن. جمعی از آنان گفتند:این روز از ماه حرام است و فکر نمی‌کنیم که به خاطر طمع شما حلال باشد. در هر صورت، آنان بر حضرمی هجوم آوردند و او را کشتند و قافله اش را به غنیمت بردند. جریان به کفار قریش رسید. فرستاده قریش پیش پیامبر (ص) آمد و گفت:آیا جنگ در ماه حرام رواست؟ در این هنگام آیه ۲۱۷ سوره بقره نازل شد که:(از تو درباره قتال در شهر حرام می‌پرسند…). از این خبر چنان‌که در پاره ای از سیره‌ها آمده است، روشن می‌شود که یورش فرستادگان پیامبر (ص) زمانی بود که هلال رجب را دیدند و آن شب را از ماه رجب دانستند و پیامبر (ص) هم گواهی داد که اصحاب وی پس از رؤیت هلال حکم کرده‌اند که آن شب، شب رجب است. بنابراین شب مقدم بر روز است و جزء روزی است که پس از آن می‌آید.
این گزارش به وضوح، آغاز شبانه روز را از غروب خورشید و طلوع ماه در عرف عرب نشان می‌دهد و ابوریحان بیرونی به درستی بین گاه شمار عربی و غیر عربی فرق گذاشته است و تقدّم شب بر روز را بر همین پایه تحلیل کرده است.
وجوب روز، در آغاز تشریع آن و قبل از نزول آیه رفث که زمان روز، از گذشت پاسی از غروب آغاز می‌شد، گواه روشنی بر این امر است که شبانه روز عرب، از غروب خورشید و طلوع ماه آغاز می‌گشت و آیه رفث نوعی تخفیف و تقلیل در زمان روزه است.مفسران در ذیل چند آیه مانند آیه رفث و آیه اهلّه، به این موضوع پرداخته‌اند و بحث‌های گوناگون ارائه کرده اند، ولی فقها در خصوص تعیین آغاز شبانه روز بحث مستقلی نکرده اند؛ هر چند در مباحث مربوط به تعیین آغاز ماه رمضان و مانند آن، به طور ضمنی آغاز روز را با دیدن ماه اثبات می‌کنند. فقیهان در این خصوص افزون بر روایاتی که از معصومان آمده است، به چند آیه قرآن نیز استدلال کرده اند.
ییسئلونک عن الأهلّة قل هی مواقیت للناس و الحج… درباره هلال‌ها از تو می‌پرسند، بگو:آنها (شاخص) گاه شماری برای مردم و (موسم) حج اند….
در این آیه هلال ماه به عنوان ابزار تعیین اوقات برای مردم در زندگی روزمره و انجام کارهای عبادی معرفی شده است. بسیاری از فقیهان در ذیل همین آیه، به مسئله دلیل و راهنما بودن هلال بر تعیین زمان عبادت‌های مدت دار اشاره کرده اند. به عنوان نمونه، شیخ مفید پس از نقل آیه می‌نویسد:
خداوند متعال (هلال) را علامت ماه‌ها و دلیل و راهنما برای اوقات واجبات و گاه شمار برای مردم در حج و روزه و سررسید وام‌ها، کفاره‌ها، و انجام واجبات و مستحبات قرار داده است و حماد بن عثمان از عبیدالله بن علی حلبی از امام صادق (ع) نقل کرده است که از امام درباره (اهلّه) پرسیده و وی فرموده:این هلال ماه‌هاست. بنابراین وقتی هلال را دیدی، روزه بگیر و هرگاه آن را دیدی، افطار کن.
شیخ سپس چند روایت دیگر به همان مضمون نقل می‌کند و می‌افزاید:
بنابراین هلال علامت ماه است و به هلال عبادت در روزه، افطار، حج و دیگر اموری که مربوط به ماه‌هاست، برای اهل شرع ثابت می‌شود.
چنان که ملاحظه می‌شود، شیخ مفید با بهره گیری از آیه قرآن و روایات ، هلال را علامت و نشانه حلول وقت عبادت‌های زمان مند می‌داند. این سخن گویای آن است که آغاز هر روز از هر ماه، با دیدن ماه آن شبانه روز است. از این رو، مثلاً آغاز ماه رمضان از هنگام دیدن ماه در پایان ماه شعبان خواهد بود، نه دمیدن خورشید در اولین روز ماه مبارک رمضان.

۸.۳ - سخن شیخ مفید

شیخ مفید در یکی دیگر از کتاب‌های خود بحق تأکید می‌کند که:
قرآن به زبان و لغت عربی نازل شده است… هرگاه ثابت شد که قرآن به زبان عرب نازل شده است و در مضامین خود افراد مکلّف را به زبانشان مورد خطاب قرار داده است، باید به مضامین آن بر طبق مفاهیم زبان عرب و نه غیر آن عمل کرد و ماه‌ها در نگرش عرب‌ها از آن روی به نام (شهر) نام گذاری شده‌اند که به خاطر هلال، نمایان و آشکار می‌گردند…. و خداوند متعال هم در قرآن به همان نامی نام گذاری کرده است که عرب نامیده است.
سخن مرحوم مفید دقیقاً بیانگر لزوم توجّه به عرف و عادت مردم عصر نزول در جزیرة العرب ، در برداشت‌های فقهی است به ویژه هنگامی که موضوع حکم پدیده ای کاملاً عرفی و قراردادی بین مردم باشد؛ از قبیل نام گذاری‌ها، تعیین وقت‌ها و نظایر آن‌که در این امور به حتم باید عرف زمان نزول را شناخت و مفهوم موضوع حکم را از همان عرف گرفت.
نکته دیگر آن است که در آیه مورد بحث چنین آمده است:(بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید…). چنان که ملاحظه می‌شود، در آیه هیچ سخنی از نماز میانه روز یا نیمه روز نیامده است و اگر چنین بود، زمینه لازم وجود داشت تا در پی نیمروز باشیمو مصداق آن را در نماز ظهر یا عصر جستجو کنیم، بلکه فقط عنوان (نماز میانه) آمده و بهتر است آن را به نیمه شبانه روز حمل کنیم؛ چون نمازهای شبانه روز، یک دوره کامل نماز است و از آن‌جا که روز عرب با طلوع ماه آغاز می‌شود، بنابراین نیمه شبانه روز، نماز صبح خواهد بود. قرائنی مانند دشواری اقامه نماز صبح، حضور فرشتگان و تأثیر معنوی عبادت صبحگاهی، می تواند تأیید کننده این برداشت باشد.
با درنگ در عادت جامعه کنونی، خواهیم دید که انجام نماز صبح از دشواری خاصّی برخوردار است و این دشواری منحصر به جامعه ای خاص نیست و اگر سنجشی انجام گیرد، به حتم قضا شدن نماز صبح فزون تر از نماز ظهر یا عصر است.
همه اینها می‌توانند توجیه مناسبی برای تأکید ویژه خداوند متعال بر نماز صبح باشد. تنها سخنی که باقی می‌ماند این است که در بین فقیهان شیعه قائلان به این دیدگاه اندک اند.
بنابراین با توجه به قرائن و شواهد، تفسیر صلوة الوسطی به نماز صبح ، محذوریّت ندارد. با این همه، علم به واقعیت در انحصار خداوند باری است.


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۳۹.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۱۶۲.    
۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۰.    
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۳۱.    
۶. مریم/سوره۱۹، آیه۵۵.    
۷. طه/سوره۲۰، آیه۱۴.    
۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.    
۹. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۷.    
۱۰. بیّنه/سوره۹۸، آیه۵.    
۱۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.    
۱۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۱۳. تفسیر جوامع الجامع، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول، ج۳، ص۸۱۹.    
۱۴. مجمع البیان، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۱۲۷.    
۱۵. عمدة القاری، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ج ۱۸، ص۱۲۴.
۱۶. المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، ج۲، ص۲۴۶.    
۱۷. المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، ج۲، ص۲۵۸.    
۱۸. رسائل المرتضی، قم، دارالقرآن الکریم، ج ۱، ص۲۷۵.
۱۹. کتاب الخلاف، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج۱، ص۲۹۴.    
۲۰. جواهر الفقه، ابن براج، انتشارات جامعه مدرسین، ص۱۹.    
۲۱. جواهر الفقه، ابن براج، انتشارات جامعه مدرسین، ص۲۵۵.    
۲۲. تحریر الأحکام، قم، مؤسسه الامام الصادق، ج۱، ص۱۸۴.    
۲۳. مختلف الشیعه، ج۲، ص۴۲.    
۲۴. تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۸۶.    
۲۵. منتهی المطلب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ج۴، ص۱۵۷.    
۲۶. الاحکام فی الحلال و الحرام، یحیی بن زید، ج۱، ص۱۲۴.
۲۷. رسائل المرتضی، ج۱، ص۲۷۵.
۲۸. المستدرک الوسائل، باب پنجم از ابواب اعداد الفرائض، ح۱۱.
۲۹. جواهر الکلام، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۱۳.    
۳۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۳۱. جواهر الکلام، ج ۷، ص۱۳.    
۳۲. المجموع، محی الدین النووی، بیروت، دارالفکر، ج۳، ص۶۰.
۳۳. منتهی المطلب، ج۱، ص۲۱۷.
۳۴. المجموع، محی الدین النووی، ج۳، ص۶۰.
۳۵. مواهب الجلیل، عبدالرحمان الرعینی، بیروت، دارالکتب، ج۲، ص۳۲.
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۳۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۲.    
۳۸. مریم/سوره۱۹، آیه۱۰.    
۳۹. بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۵۶، ص۱۰.    
۴۰. بحارالانوار، ج۵۶، ص۱۵.    
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۴۲. بحارالانوار، ج۵۶، ص۱۶.    
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۴۴. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۴۹.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۱۹۸.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۱۹۸.    
۴۷. المقنعه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ص۲۹۵ -۲۹۶.    
۴۸. المقنعه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ص۲۹۵ -۲۹۶.    
۴۹. جوابات اهل الموصل، لبنان، دارالمفید، ص۱۵.    



مجله فقه، دفتر تبلیغات اسلامی، برگرفته از مقاله«صلوةالوسطی در یک نگاه»، شماره۵۰.    



جعبه ابزار