عزاداری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عزاداری یا سوگواری، واژهای آیینی است که در سوگ و عزای بزرگان دین، از جمله
معصومان (علیهمالسلام) و بهویژه
امام حسین (علیهالسلام) انجام میشود. عزاداری، با انگیزههای دینی مانند ابراز
محبت به معصومان و اظهار غم و
اندوه در مصیبت آنان و در قالب مجالس و مراسمی مشخص برگزار میشود.
با نظری به
آیات و
روایات روشن میشود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با
قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلکه از مصادیق شعایر الهی،
مودّت و
محبّت به اهل بیت (علیهم
السّلام) و مبارزه با
ظلم و ستم میباشد که در قرآن به آنها سفارش شده است.
واژه عزاداری و سوگواری مانند واژههای
صلاة،
حج و
زکات، اصطلاحی شرعی نیست که شناخت آن نیاز به تعریف
شارع مقدس داشته باشد بلکه واژهای است آیینی که نشاندهنده رفتار و مراسم خاصی است که در مواقعی بخصوص توسط اقوام و ملل گوناگون انجام میشود.
البتّه در روایات و دیگر منابع تاریخی الفاظی وجود دارد که میتوان آنها را با معنای عزاداری برابر دانست ـمانند عزا، ماتم، نوحه و یا نائحه، تسلی، رثا و مرثیهـ و ما در ابتدا سعی خواهیم کرد آنها را با استفاده از
عرف و
لغت بررسی کنیم.
این واژه به معنای
صبر و شکیبایی در ماتم و به معنای سوگ و
مصیبت آمده است.
«تعزیه الرجل» از باب تفعیل به معنای تسلی و توصیه به صبر؛ «عزی بعضهم بعضاً» یعنی توصیه به صبر میکنند و میگویند: «أحسن الله عزاءک»؛ خداوند به تو صبر و نیکی روزی فرماید.
خرسندی یافتن، آرام گرفتن و شخص عزادار و مصیبتزده را تسلی دادن.
گریه و زاری و شیون بر مردن؛ «ناحت المرأه علی المیت نوحاً من باب قال، ربما قیل النیاح هی نائحه»
النیاحه «بکت
علیه بصیاح و عویل و جزع»؛
نیاحه، یعنی گریه با آواز، ناله و زاری و بیتابی. در لغتنامه دهخدا ذیل لغت نوحه آمده است «بیان
مصیبت، گریه کردن با آواز، آواز ماتم، شیون و زاری، مویهگری، زاری بر مرده، شعری که در ماتم و سوگواری با صوت حزین و ناله و زاری خوانند، اعم از سوگواری برای کسی که تازه مرده یا برای
امامان شیعه.
خود امامان بر
سیدالشهدا میگریستند و دستور به نوحهخوانی میدادند. بر
حمزه سیدالشهدا و بسیاری دیگر نوحهخوانی شد و مرثیهسرایی کردند و آنچه از
کراهت نوحه و ناپسند بودن شغل نوحهگری در روایت یاد شده، ناظر به نوحهگریهای جاهلی است که آمیخته به باطل و گاهی
حرام بوده که تفصیل آن در مباحث آینده بیان خواهد شد.
جمع: مَآتم، اسم مصدر یا اسم زمان و مکان، به معنای اجتماع گروهی از
مردان یا
زنان برای اندوه و عزا و یا سرور و شادی. این لغت در عرف عامه برای اجتماع بانوان به هنگام عزا به کار رفته است، چنانکه ابن منظور مینویسد: «اَلماتُم فی الاصل: مجتمع الرجال و النساء فی الغم و الفرح ثم خص به اجتماع النّساء للموت... و هو عند العامه المصیبه یقولون: کنا فی مَأتم فلان. و الصواب أن یقال کُنّا فی مناحه فلان»؛
ماتم عبارت است از اجتماع مردان و زنان در غم و شادی. این واژه به مرور زمان در اجتماع زنان در مرگ و اندوه به کار برده شده است. وی سپس مینویسد: «قال ابن بری: لا یمنع أن یقع المأتم بمعنی المناحه و الحزن و النوح و البکاء لان النساء لذلک اجتمعن و الحزن هو السبب الجامع. و علی ذلک قول التیمی فی منصور بن زیاد: و الناس مأتمهم
علیه واحدٌ فی کال دار رنه و زفیرٌ. و قال آخر: أضحی بنات النبی، اذقتلوا فی ماتمٍ و السباع فی عُرس؛ ابن بری گفته است: اشکالی ندارد که ماتم به معنای نوحهسرایی، اندوه و گریه باشد زیرا اجتماع زنان بدین جهات است؛ و اندوه، انگیزه جامعه و فراگیری است. از این رو تیمی در
مرگ منصور بن زیاد گفت: مردم در یک مکان اجتماع کرده بودند و از هر خانهای فریاد و صدایی بلند بود و نیز شاعری سروده است: پیامبر و عزیزانشان در ماتم نشستند در حالی که درندگان در سرور و شادمانی بودند.»
فیومی گفته است: «المأتم: مجتمع الناس عموماً و قد غلب علی مجتمعهم فی حزن»؛
یعنی هر نوع اجتماع مردم را ماتم میگویند ولی به مرور زمان بر اجتماعی به کار برده شده که دارای حزن و اندوه میباشد.
بنابراین مأتم به معنای عزاداری و مصیبت و عزاست و برگزار کردن آیین سوگواری، ماتم گرفتن و به ماتم نشستن میگویند در
آداب اسلامی، اقامه عزا برای متوفی و رسیدگی به بازماندگان و تغذیه داغدیدگان آمده است.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
سیدرضی در اشعارش «کانت مآتم بالعراق تعدّها أمویّه بالشام من أعیادها» از سوگواریهای سرزمین عراق یاد میکند که شامیان، همانها را
روز عید و
جشن میدانستند.
رثا به معنای گریستن بر مرده و بر شمردن نیکوییهای او و شعر گفتن درباره مرگ کسی با اظهار دلسوزی چنان که لغویون به آن اشاره کردهاند: «رثیت: المیت أرثیه از باب رمی، مرثیه، و رثیت له: ترحمت و رقت له» رثا: رَثواً المیّت: بکاه و عدّد محاسنه. نظم فیه شعراً. الرثایه: النواحه: المرثیه: ما یرثی به المیت من یشعر و سواه؛
یعنی مرثیه به معنای مهربانی و دلسوختن، گریستن بر مرده و بر شمردن نیکوییهای او همراه با شعر و غیر آن است.
مرثیه: مردهستایی، عزاداری، شرح محامد و اوصاف مرده، چکامهای که در عزای از دست رفتهای سرایند، در عزای کسی شعر سرودن، گریستن بر مرده و بر شمردن ذکر محاسن وی، سوگواری،
روضه، مراسم عزایی که با یاد شهیدان راه
دین و بخصوص ایام محرم و یا
واقعه کربلا برپا کنند، اشعاری که در ذکر مصایب و شرح
شهادت پیشوایان دین و بخصوص
شهیدان کربلا سرایند و خوانند.
نمونه عینی عزا و گریه در
قرآن کریم، درباره
حضرت یعقوب (علیهالسّلام) میخوانیم که در فراق
یوسف (علیهالسّلام)،
شب و
روز میگریست که بنابر نقل
زمخشری هفتاد سال گریه کرد و
پاداش آن گریهها برابر با پاداش هفتاد شهید میباشد. تا آنجا که بینائی خود را از دست داد «و ابیضت عیناه من الحزن»
و گفت «وااسفا بر یوسف! و چشمان او از گریه و اندوه سفید شد. در آیه ۸۶ میخوانیم «گفت من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم و
شکایت نزد او میبرم و از خدا چیزهای میدانم که شما نمیدانید» حتی خود برادرها به ظاهر گریه کردند، و حضرت یعقوب آنها را منع نکرد، «و جائوا اباهم عشاءً یبکون»
شب هنگام گریان به سراغ
پدر آمدند. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و
اهلبیت (علیهمالسّلام) مورد تایید روایات بوده و ممدوح قرآن کریم و در قرآن و
روایات هیچگونه
نهی و مذمتی از آن نشده است.
در حجم زیادی از روایات این مطلب آمده که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سوگ مصائب آینده
حسین بن علی (علیهالسّلام)،
اشک ریختند، مانند گریه حضرت، هنگام
ولادت امام حسین (
علیه
السّلام)، همچنین موارد بسیاری از عزاداری اصحاب در روایات نقل شده است، همچون گریه اصحاب بر خبر شهادت امام حسین (
علیه
السّلام) و عزاداری صحابه در رحلت پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) مرثیهسرایی و گریه فاطمه زهرا (
سلاماللهعلیها) در لحظه جان دادن پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) و بعد از رحلت آن حضرت، و در مرگ مادرش
خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) و عموی بزرگوارش
حمزه، و گریستن خلیفه اول و دوم در سوگ پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) همراه سخنان ام ایمن و گریه امیرالمؤمنین علی (
علیه
السّلام) و ابن عباس در هنگام عبور از سرزمین کربلا و اقدام نمادین
عبدالله عمر پس از وفات رسول خدا (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) و... که از
مسلمات تاریخ اسلام میباشد.
آری گریه و خنده از عوارض وجودی انسان است، که بسیاری از حالات روحی و درونی انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا میکنند و
فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادی آنها، خشنود میشود.
و غالباً این اندوه و شادی باعث بروز گریه و خنده میشوند و دین مبین
اسلام که قوانین آن با فطرت مطابق «فطرت الله التی فطر الناس علیها» قرآن کریم،
است؛ بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین میشدند و گریه میکردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) برای پسرش ابراهیم
یا برای
فاطمه بنت اسد.
حال اگر ما شیعیان در
مصیبت ائمه اطهار (علیهم
السلام) عزاداری و گریه میکنیم به این دلیل است که آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با
عشق و
محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا که پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) در ازای
رسالت و هدایتگری خویش، فقط مودتِ ذی القربی را طلب نموده: (قل لا اسئلکم
علیه اجراً الا الموده فی القربی) با توجه به این که خودِ اهل سنت گفتهاند که منظور از قربی
فاطمه (علیهالسّلام)، علی (
علیه
السّلام) و فرزندان اوست.
و محبّ واقعی کسی است که در شادی آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول الله (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) ندارد، بلکه برای تمام ازمنه و کل مسلمانان ثابت است و هر
مسلمانی در هر کجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است. و حتی در عزای امام حسین (
علیه
السّلام) به خاطر ضایع شدن اجر رسالت و جاری شدن ظلم و جور در حق اهل بیت (علیهم
السّلام) و ذوی القربی پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم)
آسمان و
زمین گریستند و این مطلب را
مفسرین شیعه و
اهل سنّت در ذیل آیه (فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین) ذکر کردهاند.
همچنین از رسول گرامی
اسلام (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) نقل شده: الزموا مودتنا اهل البیت فانه من لقی الله و هو یحبّنا دخل الجنّه بشفاعتنا
«همیشه با
مودت ما اهل بیت همراه باشید، پس کسی که در
روز قیامت،
خداوند را ملاقات کند در حالی که ما را دوست بدارد به واسطه
شفاعت ما داخل
بهشت خواهد شد.» و به قول شافعى: یا اهل بیت رسول الله حبکم، فرض من الله فی القرآن انزله
در اینجا به چند نکته اشاره مینمائیم:
عزاداری در مصائب ائمه اطهار (علیهم
السّلام) در واقع یک حرکت اجتماعی بر ضد
ظلم و جور و احیاء عدل و
سنّت پیامبر (صلیالله
علیهوآله) است چرا که
بنیامیّه، که به گفته خود اهل سنت، از طرف پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم)، شرالملوک نامیده شدند
و هم چنین
بنیعباس، با خیانتها و ستمهایی که در حق اهل بیت (علیهم
السلام) روا داشتند اجر رسالت را ضایع نمودند و مسیر
اسلام را منحرف ساختند و عزاداری شیعیان در حقیقت اظهار برائت از ستمگران زمان و زنده کردن ارزشهاست و یکی از نمونههای بارز آن
انقلاب اسلامی ایران است که مردم با الهام از
مکتب عاشورا و
قیام امام حسین (
علیه السلام) بر
علیه حاکمان جور قیام نمودند و به ارزشهای
اسلامی جان تازهای بخشیدند.
اوید روسی میگوید: در گریستن لذتی است زیرا اندوهها و تاثرات درونی که در اعماق روح و قلب انسان است با سیلاب و اشک بیرون آمده و نابود میشوند» و دیگری میگوید: قطرههای اشک بدون اینکه به کوشش ما برای جلوگیری از آن توجهی کند فرو ریخته و با افتادن خود روح پرشکنجه ما را آسوده میکنند.
آنچه از گفتار
ائمه (علیهمالسّلام) در دست ما میباشد تشویق به عزاداری نمودهاند، و پاداشهای زیادی برای آن بیان نمودهاند، که به بعضی از آنها اشاره میشود.
الف)
امام صادق (علیهالسّلام) رئیس مکتب جعفری میفرماید: «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولا یتنا، یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا» پیروان ما که از طنیت ما ساخته شدهاند و با آب ولایت ما خمیر مایه آنها سرشته شده است در
حزن و اندوه ما ناراحتند و در شادیهای ما خشنودند.
این روایت چه میگوید؟ آیا اگر
شیعه در
مصیبت اهلبیت (علیهم
السّلام) اشک ریخت و عزادار بود و در روز ولادت آنها شاد بود و این شادی را ابراز داشت، این روایت شامل آن نمیشود؟ آری بهترین مصداق برای روایت فوق همین است.
ب) امام صادق (
علیه
السّلام) فرمود: «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالی بها فی الجنه حقباً»
کسی که قطره اشکی درباره ما بریزد، بخاطر خونی که از ما ریخته شده و یا حقی که از ما
غصب شده است و یا آبرویی که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در
بهشت جای میهد.
مودت و
محبت اهلبیت را همه فرقههای
اسلامی فرض و لازم میدانند چون قرآن بر آن تصریح دارد
اگر انسان بخواهد به این فریضه عمل کند، جز این است که در روزهای شادمانی آنان شادمان و در ایام غم و اندوه آنان اندوهناک گردد. امثال محمد حامد فقیها باید جواب دهند که این محبتها چگونه باید ابراز شود؟ خوب است پرسشگر محترم لحظهای تصور کند، آیا انسان در مرگ عزیزترین بستگانش اشک نمیریزد؟ و بستگان دور هم جمع نمیشوند اظهار تاسف و ناراحتی نمیکنند؟ و آیا در تولد فرزندی که مدتها در انتظارش بوده (مخصوصاً اگر
پسر باشد، برای آنها که بر اثر فکر جاهلی از نوزاد
دختر،
نفرت دارند) شاد نمیشود؟
عزاداریها خود نوعی از شعائر
اسلامی است که در قرآن بر آن سفارش شده است (من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب
، همچنین ائمه اطهار (علیهم
السلام) سفارش کردهاند، که در شادی ما شاد باشید.
چنانچه
کاخ کسری و... در مقابل
ولادت پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) عکسالعمل نشان دادند و پدرش عبدالله خوشحال شد،
خداوند متعال میفرماید: «فالذین آمنوا و عَزّروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون»
آنان که به پیامبر
ایمان آورده و او را گرامی داشته و او را
یاری کردهاند، و از نوری که (قرآن) به او فرستاده شده است پیروی کنند رستگارانند. جمله «غزّروه» «النصرة مع التعظیم» که به معنای تعظیم و تکریم است
به زمان پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) اختصاص ندارد و برپائی مراسم جشن در روزهای بعثت، و ولادت آن حضرت و ائمه اطهار (علیهم
السلام) و ایراد سخنرانی و قرائت شعار سازنده، مصداق روشن تعظیم و تکریم آن حضرت و اهل بیت است. مودتی را که همه فرقههای
اسلامی نسبت به اهلبیت فرض و لازم میدانند، یکی از راههای اظهار آن، برپائی مجالس عزاداری در ایام سوگواری آن عزیزان و مجالس جشن و شادی در ایام شادی و میلاد آن ذوات مقدسه است که در آن، تاریخ زندگی، شجاعتها و فداکاریهای آنها بازگو میشود.
قرآن کریم میفرماید: «و رفعنالک ذکرک»
آوازه تو را در جهان بلند کردیم، آیا ترتیب مجالس عزاداری و جشن سوگ یا شادی ائمه اطهار (علیهم
السلام) جز بالابردن نام و نشان آنها نتیجهای دیگر دارد؟
عزاداریها پیوند قلبی و ارتباط باطنی با حجتهای الهی و ائمه معصومین (علیهم
السّلام) را در پی دارد، چرا که شیعیان و محبّین اهلبیت با تمام احساس و عواطف و با همه وجود، در مجالس امام حسین (
علیه
السّلام) شرکت، میکنند به گونهای که بین خود و آن حضرت یک پیوند معنوی برقرار ساختهاند و همین امر به طور محسوس در رفتار و اخلاق ایشان تاثیر گذاشته و آنان را به
صراط مستقیم، هدایت کرده و کمالجویی و
فضیلت را در آنها ایجاد میکند.
در مراسم عزاداری، مقام و شخصیت ائمه معصومین (علیهم
السّلام) تکریم شده و به مردم معرفی میشوند و به همه ارزشها و خوبیهایی که در شخصیت معصومین (علیهم
السّلام) ظهور و بروز داشته است احترام گزارده شده و مورد تمجید قرار میگیرند. همین امر باعث تقویت این خصائص نیک در اخلاق و کردار مردم میگردد.
رشد فضائل و کرامتهای انسانی و الهی و پرورش روحیّه شهادتطلبی؛ هر قطره اشک کلامی است که شهادت را چون پیامی به مردم ابلاغ میکند و گریه نشانه آن است که فاجعهای روی داده و ظلمی صورت گرفته، است عزاداری نه یک روز، نه ده روز، نه یک ماه، بلکه در تمام سال، برای این است که ملتی که در شهادت زندگی میکند باید عزادار باشد و در مجالس عزا با بیان
فلسفه شهادت و با یادآوری از شهیدانش، روحیه شهادتطلبی را همچنان تازه نگه دارد. بیشک به خاطر نشر فلسفه شهادت و
ایثار و کرامتهای انسانی است که
شیعه به بهانه
مرگ برادر،
عمو،
دایی و... جلسه برگزار میکند و یکباره به کربلا گریز میزند و از حسین (
علیه
السّلام) سخن میگوید.
عزاداری،
اسلام را زنده کرد و اگر امام حسین (
علیه
السّلام) قیام نمیکرد، اثری از
اسلام باقی نمیماند. اساس شکلگیری انقلاب
اسلامی ایران نیز از نهضت امام حسین (
علیه
السّلام) است.
امام خمینی (رحمةالله
علیه) درباره تجدید و تکرار عزاداریها میفرماید: «... اصلاً نمیفهمند مکتب
سیدالشهداء چه بوده و نمیدانند این منبرها، گریهها و سینهزنیها حدود ۱۴۰۰ سال است که ما و مکتب را حفظ کرده و تا حالا
اسلام را آورده. این عده از جوانها اینطور نیست که
سوء نیت داشته باشند آنها خیال میکنند که ما باید حرف روز بزنیم، حرف
سیدالشهداء حرف روز، و همیشه حرف روز است. اصلاً حرف روز را سیدالشهداء آورده و دست ما داده است و
سیدالشهداء را این گریهها و مکتب وی را این مصیبتها و داد و قالها و این سینهزنیها و این دستجات حفظ کرده است. اگر فقط مقدسی بوده و توی اتاق و توی خانه مینشست و برای خودش هی
زیارت عاشورا میخواند و
تسبیح میگفت چیزی نمانده بود... همینهاست که این
نهضت را پیش برده. اگر سیدالشهداء نبود این نهضت را کسی پیش نمیبرد.»
بنابراین عزاداری حسین بن علی (
علیه
السّلام) یک حرکت است یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است. همین عزاداریها سبب میشود که شور و عاطفه، از شعور و شناخت برخوردار گردد و
ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه دارد و مکتب عاشورا به عنوان یک فکر سازنده و حادثه الهامبخش، همواره تاثیر خود را حفظ کند.
خون و شهادت و عزاداری احیای خط رساندن صدای مظلومیت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم
السّلام) به گوش تاریخ است.... هم بر مظلومیت امام گریه میشود و هم در سایه آن، هدف امام حسین (
علیه
السّلام) از نهضت و حرکت شناخته میشود، جلسات سخنرانی و
موعظه، روضههای خانگی و دستههای عزاداری و هیاتهای زنجیرزنی، پوشیدن لباس مشکی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در بر پایی مجالس و عزاداریها، با آن شورو و عشق و صفای باطن، و هر یک به نوعی سربازگیری جبهه حسینی است و این پیوند قلبی را عمق و غنا میبخشد.
در اینکه آیات و
روایات معصومین (علیهم
السّلام) به
صبر و استقامت توصیه کردهاند، هیچ جای تردید نیست مراد از آن توصیهها این است که در عزاداریها جزع و فزع و اظهار نارضایتی نسبت به
قضا و قدر الهی، و گفتن سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت صورت نگیرد، در حالی که هیچ یک از مصادیق عزاداری (گریه، تسلیت گقتن، گرامی داشت خاطرات شهدا و...) که شیعیان دارند، چنان حالتی نداشته و منافاتی با سفارشات صبر ندارد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عزاداری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۲/۳۱. سایت اندیشه قم