عوامل ظهور شیعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عوامل ظهور و بروز
شیعه و یا به تعبیر دیگر: جدایی شیعه از
عامه را میتوان در امور ذیل خلاصه کرد:
اوّل: وجود آیات فراوان بر
امامت و ولایت
اهل بیت (علیهمالسّلام).
دوم: وجود آیات فراوان در مورد
فضائل و
مناقب اهل بیت (علیهمالسّلام).
سوم: وجود آیات فراوان درباره
مرجعیّت دینی اهل بیت (علیهمالسّلام).
چهارم: وجود روایات فراوان بر امامت و ولایت اهل بیت (علیهمالسّلام).
پنجم: وجود
روایات فراوان درباره فضایل و مناقب اهل بیت (علیهمالسّلام).
ششم: وجود روایات فراوان درباره مرجعیّت دینی اهل بیت (علیهمالسّلام).
هفتم: وجود روایات فراوان در مرح شیعه و پیروان اهل بیت (علیهمالسّلام).
ما سعی کردهایم در این رساله مختصر برای هر یک از امور فوق به طور فهرست وار، ادله و شواهدی اقامه نماییم:
با مراجعه به قرآن کریم پی به وجود آیاتی خواهیم برد که بر امامت و ولایت امام علی (علیهالسّلام) یا مجموعهی اهل بیت (علیهمالسّلام) دلالت میکنند که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
خداوند متعال میفرماید: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُوْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونُ» .
< ولیّ امر شما تنها خدا و رسول خدا و مومنانی هستند که [[نماز]] را به پا داشته و فقیران را در حال [[رکوع]] [[زکات]] میدهند. >
داستان
نزول آیه شریفه بنا بر آنچه در کتابهای تاریخی، تفسیری و روایی آمده، چنین است: روزی مرد فقیری در مسجد از مردم تقاضای کمک کرد،
علی (علیهالسّلام) که در حال رکوع بود،
انگشتر خود را به عنوان
صدقه به او داد. آن گاه این آیه توسط
جبرئیل بر
پیامبر ـ که در منزل بود ـ نازل شد.
مضمون این حدیث توسط ده نفر از
صحابه نقل گردیده و بیش از پنجاه نفر از علمای
اهل سنت آن را در کتب خود آوردهاند؛ مثل طبرانی،
ابوبکر جصّاص،
واحدی،
زمخشری،
و. . . .
خداوند متعال میفرماید: «اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ وَ لِکُلِّ قَوْمٍهادٍ. ».
< همانا تو بیم دهندهای و برای هر قومی [[هدایت]] گری میباشد. >
جمهور عامه از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) روایت کردهاند که فرمود: < من منذر و علیهادی است و با توای علی! هدایت شوندگان هدایت یابند. >
خداوند میفرماید: «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنزِلَ الَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ. ».
<ای رسول! ابلاغ نما آنچه را که پروردگارت محافظت مینماید. >
ابن عساکر به سند صحیح از
ابی سعید خدری نقل میکند که این آیه شریفه در روز
غدیر خم بر رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) در شان امام علی (علیهالسّلام) نازل شد.
این حدیث را هشت نفر از
صحابه و چهارده نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند.
خداوند متعال میفرماید: «الْیُومَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاسلامُ دیناً»؛.
< امروز دینتان را بر شما کامل نموده ونعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما است. >
خطیب بغدادی به سند صحیح از
ابی هریره نقل میکند که هر کس روز هجدهم ذی حجه (روز غدیر خم) را
روزه بگیرد خداوند ثواب شصت ماه روزه را به او عطا میکند. روز غدیر روزی است که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) دست علیّ را گرفت و فرمود: آیا من
ولیّ مومنین نیستم؟ گفتند: آریای رسول خدا! آن گاه فرمود: هر که من مولای او هستم این علیّ مولای اوست. در این حال عمر بن خطاب دو بار به علی تبریک گقت و عرض کرد: ای پسر ابی طالب تو مولای من و مولای تمام مسلمانان گشتی، در این هنگام آیه فوق نازل شد.
مضمون این حدیث را بیش از پانزده نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند.
در ذیل به برخی از این آیات اشاره میکنیم.
خداوند متعال میفرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیرًا، اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورًا»
و ۹. < و هم به دوستی خدا به [[فقیر]] و [[اسیر]] و طفل [[یتیم]] طعام میدهند (و گویند) فقط برای رضای خدا به شما طعام میدهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمیطلبیم.
سی و شش نفر از علمای اهل سنت
تصریح نمودهاند که این آیه در شان اهل بیت پیامبر (علیهمالسّلام) نازل شده است:
فخر رازی در التفسیر الکبیر، ذیل همین آیه، قاضی
بیضاوی در
انوار التنزیل،
سیوطی در [[الدر المنثور] | الدّر المنثور]]، ابوالفداءِ در تاریخش،
بغدادی در تاریخش
و غیره.
خداوند متعال میفرماید: «وَ مِنَ النّاسَ مَنْ یَشری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَءُوفُ بِالْعِبادِ».
< برخی مرداناند که از جان خود در طلب رضایت خداوند در گذرند و خداوند دوست دار چنین بندگانی است. >
ابن عباس میگوید: < این آیه در شان علیّ (علیهالسّلام) نازل شد، هنگامی که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) از دست [[مشرکین]] فرار کرده و با [[ابوبکر]] به غاری پناه برد، علی (علیهالسّلام) در [[مکه]] در رخت خواب پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) خوابید. >
ابن ابی الحدید میگوید: < تمام مفسرین، روایت کردهاند که آیه فوق در شان علی (علیهالسّلام) نازل شد، آن هم در شبی که آن حضرت در فِراش پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) آرمید تا جان پیامبر محفوظ بماند. >
چهارده نفر از علمای اهل سنت بر نزول آیه شریفه در شان امام علی تصریح نمودهاند که عبارتاند از:
زینی دحلان،
فخر رازی،
ابن اثیر، دیار بکری
و غیره.
سیزده نفر نیز تصریح نمودهاند که این آیه در < [[لیله المبیت]]> بر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) نازل شده است که عبارتاند از:
احمد بن حنبل،
طبری،
ابن سعد،
ابن هشام،
ابن اثیر،
ابن کثیر
و غیره.
خداوند متعال میفرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا تَدْعُ ابْناءَنا وَ ابناءَکُمْ و نساءَنا وَ نساءَکُمْ وَ انفُسَنا و انْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَتَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکاذِبینَ».
< پس هر کس با تو در مقام [[مجادله]] درباره [[حضرت عیسی|عیسی]] برآید پس از آنکه به [[وحی]] خدا بر احوال او آگاه شدی بگو که بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به [[مباهله]] میخیزیم تا [[دروغ]] گو و کافران را به [[لعن]] عذاب خدا گرفتار سازیم. >
مفسرین، اجماع دارند بر این که مراد از < انفسنا > در این آیه علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) است که در این جا از علی (علیهالسّلام) به نفس پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) تعبیر شده است.
احمد بن حنبل نقل میکنند: هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) علی،
فاطمه ـ
حسن و
حسین را خواست، آن گاه عرض کرد: بار خدایا اینان اهل بیت مناند.
بیست و چهار نفر از صحابه و
تابعین این مضمون را نقل کرده و آیه را در شان اهل بیت (علیهمالسّلام) میدانند. از قرن سوم تا سیزدهم نیز بیش از پنجاه نفر از علمای اهل سنت این مضمون را نقل کردهاند.
این حدیث را میتوان از راههای مختلف تصحیح نمود:
۱. حدیث در
صحیح مسلم از
سعد بن ابی وقاص نقل شده.
۲.
ترمذی به صحّت آن تصریح نموده.
۳.
حاکم به صحت آن تصریح نموده.
۴. ذهبی در
تلخیص المستدرک به صحت آن تصریح کرده.
۵.
ابن اثیر اصل قضیه را از مسلّمات دانسته است.
۶.
جصاص تصریح به عدم اختلاف در حدیث نموده است.
۷. قاضی
ایجی نیز به صحت این حدیث
تصریح دارد.
خداوند متعال میفرماید: «قُلْ لا اسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اجْراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی؛ ».
< بگو من از اجر [[رسالت]] جز این نمیخواهم که [مودت [|مودّت]] مرا در حق خویشاوندان من منظور دارید. >
جمهور عامه روایت کردهاند که بعد از نزول آیه فوق، سوال کردند: ای رسول خدا! نزدیکان تو که مودّت آنان بر ما
واجب است کیانند؟ فرمود: < علی، فاطمه، حسن و حسین. >
این مضمون را بیست و چهار نفر از صحابه و
تابعین و حدود شصت نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند؛ امثال: سیوطی،
طبری،
احمد
بن حنبل و دیگران.
عدهای نیز؛ مانند: ابن حبّان در تفسیرش حدیث را از مسلمات دانسته است.
برخی از آیات دلالت بر عصمت و مرجعیّت دینی اهل بیت (علیهمالسّلام) دارند که عبارتاند از:
خداوند متعال میفرماید: «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ اهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا»
< همانا خداوند اراده کرده تا هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت (علیهمالسّلام) دور کرده و شما را پاک نماید. >
شکی نیست که این آیه ـ که دلالت بر
عصمت دارد ـ در شان اهل بیت پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) وارد شده است.
این
شان نزول را سیزده نفر از صحابه و دهها نفر از علمای اهل سنت در کتب خود ذکر کردهاند.
ترمذی در صحیحش از عمر بن ابی سلمه نقل میکند: < هنگامی که [[آیه تطهیر]] بر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در خانهیام سلمه نازل شد، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) علی، فاطمه، حسن و حسین ـ (علیهمالسّلام) ـ را دعوت کرد و سپس کساء را بر روی آنها کشید و عرض کرد: بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. پس [[رجس]] و پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک فرما >
خداوند متعال میفرماید: «اطیعُوا اللهَ وَ اطیعُوا الرَّسُولَ وَ اولِی الْامْرِ مِنْکُمْ. » ؛
< خدا و رسول و صاحبان امر از خود را اطاعت کنید. >
مقصود از
اولی الامر معصومینی هستند که اطاعت آنان به طور مطلق همانند
اطاعت خدا و رسول خدا واجب است. البته در حقّ کسانی غیر از این دوازده امام، ادّعای عصمت نشده است.
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: < هر کسی مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هر کسی مرا نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است و هر کسی علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر کسی علی را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است. >
یکی دیگر از عوامل ظهور و بروز شیعه، روایاتی است که دلالت بر امامت و ولایت اهل بیت (علیهمالسّلام) و در راس آن
علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) دارد؛ مانند:
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در
غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»؛
< هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. >
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: < یکون بعدی اثنا عشر امیراً کلّهم من قریش >
< بعد از من دوازده [[خلیفه]] و امیر خواهد بود که همه آنان از [[قریش]] هستند. >
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) خطاب به علی (علیهالسّلام) فرمود: < انت ولیّ کلّ مومن بعدی >
< تو [[ولی]] و [[سرپرست]] هر مومنی بعد از من هستی. >
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: < انّ لکلّ نبی وصیّاً؛ و وارثاً و انّ علیاً وصیَّی و وارثی >؛
< همانا برای هر نبی، [[وصی]] و وارثی است و همانا علیّ وصیّ و [[وارث]] من است. >
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: < انت منّی بمنزلههارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی >
< تو نزد من مانند [[هارون]] نزد موسایی، مگر آنکه بعد از من نبیای نیست. >
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) خطاب به علی (علیهالسّلام) فرمود: < انت اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا >
< تو [[برادر]]، وصیّ و جانشین من در میان قومت میباشی، پس به سخنان او گوش داده و او را اطاعت کنید. >
در ذیل به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: < کنت انا و علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) نوراً بین یدی الله قبل ان یخلق آدم باربعه آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور جزئین. فجزء انا و جزء علیّ >
< من و علی بن ابی طالب نوری واحد نزد خداوند متعال بودیم، قبل از آن که خداوند [[حضرت آدم]] را به چهار هزار سال خلق کند، بعد از خلقت آدم آن [[نور]] را به دو جزء تقسیم نمود: جزئی من و جزء دیگر علیّ است. >
این حدیث را هشت نفر از صحابه، هشت نفر از تابعین و بیش از چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند.
امام علی (علیهالسّلام) کسی است که طبق
نصّ نبوی: < احبّ الخلق الی الله > است.
ترمذی به سند خود از
انس بن مالک نقل میکند: مرغ بریانی نزد پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) بود.
عرض کرد: خدایا! محبوبترین خلق نزد خودت را نزد من بفرست تا با من در این غذا شرکت کند. در این هنگام علی (علیهالسّلام) وارد شد و با او در غذا شرکت کرد.
این حدیث صحیح را نه نفر از صحابه، نود و یک نفر از تابعین و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. هفت نفر از آنان نیز درباره این حدیث کتاب تالیف نمودهاند و گروهی از آنان نیز حدیث را از مسلّمات دانستهاند؛ مانند: مسعودی در
مروج الذهب،
ابن عبد البرّ،
محمد بن طلحهی شافعی در
مطالب السوول،
صفوری در
نزهه المجالس و
فضل بن روز بهان در ابطال الباطل.
این حدیث را میتوان از راههایی تصحیح نمود:
الف ـ
عدالت و
وثاقت راویانش.
ب ـ تصحیح جماعتی از علمای اهل سنت؛ مانند:
حاکم نیشابوری و قاضی عبد الجبار معتزلی.
ج ـ به شعر در آمدن حدیث که دلالت بر
اشتهار آن دارد.
استاد احمد حسن باقوری مصری میگوید: < اگر کسی از تو سوال کنند که به چه دلیل مردم علیّ (علیهالسّلام) را دوست دارند، تو باید در جواب بگویی: این دوستی از [[حدیث نبوی]] شان گرفته است، زیرا طبق نصّ پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) علیّ محبوبترین فرد نزد خداست. >
امام علی (علیهالسّلام) فرمود: < لا یحبّنی الّا مومن و لایبغضنی الا منافق >؛ دوست ندارد مرا مگر
مومن و مبغوض ندارد مگر منافق. >
این حدیث را هشت نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند، مانند مسلم در صحیح،
ترمذی در صحیح،
احمد در مسند
و
ابن ماجه در سنن.
جابر بن عبدالله و سعید بن مسیّب میگویند: رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) بین اصحابش
عقد اخوت بست و تنها رسول خدا،
ابوبکر،
عمر و علیّ باقی مادند، آن گاه بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و سپس به علی (علیهالسّلام) فرمود: «تو برادر من و من برادر تو ام».
این حدیث را چهارده نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند؛ امثال: ترمذی در صحیح
و حاکم در مستدرک.
احمد بن حنبل از
زید بن ارقم نقل میکند که: گروهی از اصحاب، درهایی را از منزلشان به
مسجد باز نموده بودند، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «همه درها بسته شود، غیر از درب خانه علی».
آن گاه فرمود: «من دربها را از جانب خود نبستم و باز نگذاشتم، بلکه مامور شدم و به ماموریتم عمل نمودم. »
ترمذی نقل میکند که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «دربها را به مسجد، ببندید، جز درب خانه علی. »
این حدیث را حدود دوازده نفر از صحابه و سی نفر از علمای عامه نقل کردهاند.
ابوهریره میگوید: رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) در حالی که سرش در دامان علی (علیهالسّلام) بود خوابید، نماز عصر نخوانده بود که خورشید
غروب کرد. پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) که بیدار شد بر او
دعا کرد، خورشید بازگشت، علی " علیه السّلام، نماز عصر را در وقت خود به جای آورد، آن گاه خورشید بازگشت.
این حدیث را نُه نفر از صحابه و چهل نفر از علمای عامه نقل کردهاند که ده نفر از آنها درباره این حدیث کتاب تالیف نموده و حدود سیزده نفر نیز آن را تصحیح کردهاند؛ امثال:
ابوجعفر طحاوی،
طبرانی،
بیهقی،
هیثمی
و قسطلانی.
ابو رافع میگوید: رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) ابوبکر را برای ابلاغ سورهی برائت به مکه فرستاد. جبرئیل بر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) نازل شد و گفت: سوره را یا باید خودت
ابلاغ کنی یا کسی که از توست. پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) علی (علیهالسّلام) را به دنبال او فرستاد. علی (علیهالسّلام) بین
مکه و
مدینه به او رسید، سوره را از او گرفته و بر مردم
قرائت نمود.
این حدیث را هفتاد و سه نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند که برخی از آنها عبارت است از: احمد بن حنبل در مسند،
ابن ماجه در سنن
و ترمذی در صحیح.
حاکم نیشابوری میگوید: «در اخبار
متواتر آمده است که
فاطمه دختر اسد، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، (کرّم الله وجهه) را داخل
کعبه زایید. »
این حدیث را هفده نفر از علمای اهل سنت نقل کرده، دوازده نفر به تواتر یا شهرت آن تصریح نموده و نه نفر نیز به اختصاص این فضیلت به امام علی (علیهالسّلام) تصریح کردهاند.
بریده اسلمی از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) نقل میکند که فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول او را دوست دارند و او نیز خدا و رسول را دوست دارد. روز بعد ابوبکر و عمر منتظر بودند که آنها را صدا زند، ولی پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) علی (علیهالسّلام) را در حالی که درد چشم داشت صدا زد و آب دهان در چشم او مالید، آن گاه
پرچم را به دست او داد و عدهای نیز با او حرکت کردند. »
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) به فاطمه (سلاماللهعلیها) فرمود: «علیّ اوّلین نفر از اصحاب من است که اسلام آورد.
حاکم نیشابوری به سندش از امام علی (علیهالسّلام) نقل میکند که فرمود: «با رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) هفت سال قبل از دیگران
عبادت کردم. »
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «من خانه
حکمت و علیّ درب آن است. »
و نیز فرمود: من خانه علم و علیّ درب آن است، هر کسی که ارده علم مرا دارد باید از درب آن وارد شود. »
از روایات نیز میتوان مرجعیت دینی اهل بیت (علیهمالسّلام) را استفاده نمود که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
ترمذی از
جابربن عبدالله انصاری نقل میکند که: در
حجه الوداع روز
عرفه رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) را دیدم درحالی که بر
شتر خود سوار بود و خطبه میخواند. شنیدم که فرمود: ای مردم! من در میان شما دو چیز گران بها میگذرام که اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم.
مضمون این حدیث را سی و چهار نفر از صحابه نقل کردهاند و نیز دویست و شصت و شش نفز از علمای اهل سنت در کتب خود به آن اشاره نمودهاند.
حاکم نیشابوری به سند خود از جابر نقل میکند که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «من شهر علم و علی درب آن است، هر کسی که اراده کرده است شهر علم را دریابد باید از درب آن وارد شود. »
مضمون این حدیث را ده نفر از صحابه پانزده نفر از تابعین و دهها نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند.
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «مثل
اهل بیت من مثل
کشتی نوح است، هر کسی از آن تخلف کند در آتش قرار خواهد گرفت. »
این حدیث را هشت نفر از صحابه؛ هفت نفر از تابعین و صد و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند.
حاکم نیشابوری از
ابن عباس نقل میکند که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «ستارگان، امان بر اهل زمیناند. از غرق شدن و اهل بیت من امان این
امت از اختلافاند، اگر قبیلهای از عرب با اهل بیتم مخالفت نمایند بین خودشان اختلاف شده و از گروه
شیطان محسوب خواهند شد. »
این حدیث را گروه زیادی از علمای اهل سنت نقل کردهاند.
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «خدا رحمت کند علیّ را، یا خدایا! هر جا علی است حق را با او قرار بده. »
حاکم نیشابوری از
ام سلمه نقل میکند که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «علیّ با قرآن و
قرآن با علیّ است، این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار
حوض کوثر بر من وارد شوند. »
این حدیث را بیست و سه نفر از صحابه و دهها نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. آیات و روایاتی که در شان اهل بیت (علیهمالسّلام) ذکر شدند تنها فضیلتی برای آنان محسوب میشود بلکه از آنجا که این فضائل انحصاری آنان است
دلالت بر افضلیت و برتری آنان بر دیگران دارد، و طبق نصّ عدّهای ای اهل سنت همچون
ابن تیمیه امامت حقّ افضل امت است.
در مصادر حدیثی اهل سنت روایات بسیاری مییابیم که پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) پیروان اهل بیت (علیهمالسّلام) را تحت عنوان شیعیان علی (علیهالسّلام) مورد مدح و ستایش قرار داده است، اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: نزد رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) بودیم که علیّ (علیهالسّلام) وارد شد، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «قسم به کسی که جانم به دست اوست همانا این (علی) و شیعیان او قطعاً کسانی هستند که روز
قیامت به فوز
بهشت و
سعادت نائل خواهند شد. »
امام علیّ (علیهالسّلام) فرمود: «رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) به من فرمود: تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود. »
این مضمون را حدود سی و چهار نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
ابن عساکر، ابن حجر، ابن اثیر، طبرانی، هیثمی، حاکم نیشابوری، سیوطی، ابن حجر، بلاذری، طبری، خطیب بغدادی، علامهی مناوی، متقی هندی، آلوسی و شوکانی.
علی اصغر رضوانی _ شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ص۴۱