فرقه بکریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَکریّه (۱)،
فرقهای کلامی که پیرو بَکر، خواهرزاده
ابوعُبَیده عبدالواحد بن زید بصری (متوفی پس از۱۵۰) بودند.
اشعری و
بغدادی عقاید بکریه را ـ که عقاید خاص کلامی است ـ در کنارعقاید
نجاریّه ،
جَهمیّه و
ضِراریّه بهطور مستقل آورده اند.
نویسندگان کتب ملل و نحل، به سبب ناآگاهی از نام پدر وقوم بکر، او را به واسطه داییش،
عبدالواحد بن زید که از
صوفیان و
اهل حدیث و صاحب عقاید خاص کلامی بوده، معرفی کرده اند.
وفات عبدالواحد بن زید با تاریخ وفات
ابوبشر عبدالواحد بن زیاد بصری (متوفی ۱۷۷) خلط شده است
به عقیده بکر، مرتکب
گناه کبیره ، «
منافق » است، و اگر اهل
نماز هم باشد، در صورت اصرار بر آن
گناه ، همواره در
آتش دوزخ خواهد بود، اما در عین حال
مؤمن و
مسلمان است.
او
حضرت علی علیهالسلام و
طلحه و
زبیر را به سبب گناه جنگیدن با یکدیگر،
کافر و
مشرک میدانست، اما بنابر
حدیثی که
خداوند مسلمانان حاضر در
جنگ بدر را، به رغم هرکاری که انجام دهند، بخشیده است معتقد بود که خداوند از گناهان ایشان در گذشته است.
بکر اصرار بر
گناه صغیره را به منزله گناه کبیره میدانست و برای مرتکب
قتل ،
توبه و بازگشتی قائل نبود.
او در انکار تولّد و نیز اعتقاد به
رؤیت خداوند در
آخرت با
اشاعره همعقیده بود، و در اینکه توانایی و قدرت انسان پیش از فعل، و نه همراه آن، است با
معتزله موافق بود.
بکر معتقد بود که خداوند در هر مکانی هست. به عقیده او «
اخلاص » کسی که خداوند بر قلبش «مُهر» زده، بی فایده است، اما او باز مأمور به اخلاص است، و این مهر که میان او و اخلاص، و نیز میان او و «
ایمان » حائل شده،
عقوبت و
کیفر اوست.
بکر، مانند
نظّام ، معتقد بود که انسان فقط
روح است، نه مجموعهای از «روح و
جسد ».
او درباره حیوانات نیز بر همین عقیده بود، زیرا جایز نمیدانست که خداوند در
جماد ،
حیات و
قدرت و
علم حادث کند.
قاضی عبدالجبار بن احمد بتفصیل، به ردّ این قول نظام پرداخته است. احتمالاً این اعتقاد با مسئله
معاد ، و بحث
لذت و
الم (
آلام ) از نظر او، مربوط است.
بکر درباره آلام بر این اعتقاد بود که خداوند به هنگام ضرب و جرح یا قطع عضو درد را میآفریند. پس ممکن است که ضرب و جرح یا قطع عضو صورت بگیرد، اما دردی نباشد، یعنی خداوند ایجاد درد نکند. او در این امر با اشاعره موافق است. احتمالاً بنابر همین اعتقاد بوده که بکر انسان را «روح» تنها دانسته است، زیرا به اعتقاد او «جسد» از آلام متأثر نمیشود، و این خداوند است که به اراده خود گاهی درد را در موضعی از بدن میآفریند یا نمیآفریند.
گذشته از این، به گفته قاضی عبدالجبار، بعضی معتقدند که آلام و به عبارت دیگر ایجاد درد و رنج از خداوند
قبیح است، مگر در حق کسی که در نتیجه گناه یا اخلال در
واجبات مستحق آن باشد؛ در این صورت، ایجاد درد مستحسن و پسندیده است. اما درباره رنج کودکان و حیوانات که مرتکب گناه نمیشوند، در میان اینان دو قول پدید آمد: بنابه قولی، این کودکان و حیوانات نخست در قالبی (جسدی) دیگر بوده اند، چون در آن قالب به خدا
عصیان کرده اند، خداوند ایشان را به این قالب (کودک یا حیوان) منتقل ساخته است تا با این دردها و رنجها آنان راکیفر دهد. صاحبان این قول معتقد به
تناسخاند و انسان را فقط روح میدانند، نه «مجموع حیّ و حسّاس» (مرکب از روح و جسم). صاحبان قول دیگر، منکر محسوسات شدند و گفتند که کودکان و حیوانات این دردها را حس نمیکنند
و با وجود گریه و شیون، خداوند در ایشان لذت ایجاد میکند
ایشان بکریّه اند. به این ترتیب، از نظر قاضی عبدالجبار بن احمد، بکریه منکر ضروریات و مشاهدات و معلوماتِ بدیهی شده اند، و ازاینرو برای بحث با ایشان راهی باقی نمانده است.
(۱) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت ۱۳۹۰/ ۱۹۷۱.
(۲) ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنّحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامییّن و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰.
(۴) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت.
(۵) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النّبلاء، ج ۷، چاپ شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۶) قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۷) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره ۱۳۸۲/ ۱۹۶۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «فرقه بکریه»، شماره.