فرقه مرجئه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرقه
مرجئه یکی از شعب و فرق انحرافی در اسلام به شمار میرود. در این مقاله به شرح و نقد آراء و
عقائد این نحله میپردازیم.
ظلم و ستم و
عدل و داد از عناوین برون دینی و فطری هستند. هر کس با توجه به
عقل خود میتواند این عناوین را درک کند. عقل هر انسانی
قبح ظلم و مذمت ظالم را به سادگی درک میکند. اما شبههپراکنی، به حدی که فضای سالم
اندیشه را تحت تاثیر قرار دهد، میتواند به
توجیه قبائح منجر شود.
نهادینه شدن
شبهه به عنوان اندیشه دینی از بزرگترین و خطرناکترین آسیبهائی است که میتواند ریشه ادراکات عقلی را نابود کند.
مرجئه به عنوان نهادینهترین تفکر ضد عقلی، در دامن
اهل سنت به وجود آمد. تفکری که به توجیه اعمال ظالمان میپردازد.
مرجئه از
ارجاء، به معنی تاخیر افتاده میآید.
بعضی گفتهاند: ارجاء به معنی
تاخیر به این معنی است که
امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) را از رتبه اول به رتبه چهارم
خلفاء موخر نمودهاند.
مرجئه به این معنی هم بر تمام اهل سنت بکار میرود
و هم بر خصوص این
فرقه اطلاق میشود.
مرجئه یکی از مذاهب کلامی اهل سنت است. این
عقیده و تفکر در حکومت اموی بوده است ولی به عنوان مکتب کلامی در اواخر قرن اول بروز مییابد. این اصطلاح از عقیده ایشان برداشت شده، بدین معنا که عمل، موخر از نیت و
ایمان است
و موجب ضرر به ایمان نمیشود و در نتیجه رجاء، به امید داشتن نیز در این فرقه معنی میدهد
و میگویند کسی که
گناه کبیره مرتکب شده باشد، مخلد در
آتش نیست بلکه کار او به
خدا واگذار میشود.
هر اندیشه و تفکری از مجموعه سوالات اساسی خاصی تشکیل میشود. مهمترین سوالی که در اندیشه ارجاء حضور داشت، این بود که آیا مرتکب گناه کبیره در آتش مخلد خواهد بود یا نه؟ به دنبال این سؤال، حدود ایمان را مشخص میکردند و
مؤمن را تعریف میکردند.
انگیزه حامیان و طرفداران هر
مکتب و عقیده برای حمایت و یا پیوستن متفاوت است ولی شناسائی این افراد ما را به چهره واقعی این تفکرات آشنا میکند. به ذکر تعدادی از حامیان اندیشه
مرجئه بسنده میکنیم:
۱.
ابوحنیفه۲.
ابویوسف۳.
بشر المریسی۴.
طلق بن حبیب۵.
عمرو بن مرة۶.
محارب بن زیاد۷.
مقاتل بن سلیمان۸.
قدید بن جعفر۹.
عمرو بن ذر۱۰.
حماد بن ابی سلیمان۱۱.
غیلان بن مروان۱۲. عموم حکام و عمال ظالم اموی
باید گفت اعتقادات مرجئی در بسیاری از فرق بوده و به همین دلیل در فرقی چون
خوارج و
معتزله نیز این تفکر دنبال میشده
اما مرجئه خالص به شش فرقه تقسیم میشوند.
افراد مختلفی باعث ترویج این تفکر شدند. به همین دلیل فرق مختلف مرجئه به سران این فرق منسوبند. مانند:
۱.
یونسیه پیروان
یونس بن عون النمیری۲.
عبیدیه پیروان
عبید مکتئب۳.
غسانیه پیروان
غسان کوفی۴.
ثوبانیه پیروان
ابوثوبان کوفی۵.
تومنیه پیروان
ابو معاذ تومنی۶.
صالحیه پیروان
صالح بن عمرو صالحی.
اعتقادات مرجئه از دو بعد مسئله
ایمان و
حکومت و
خلافت مورد بررسی قرار می گیرد.
آنان معتقد بودند ایمان، گفتار زبانی (اقرار زبانی) است و گفتار زبانی بر عمل مقدم است و کسی که عملی نداشته باشد اما ایمان داشته باشد
رستگار خواهد بود.
این همان اعتقادیست که
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صاحبانش را
لعن نمود.
از جمله
اعتقاد آنان این بود که اگر کسی ایمان داشته باشد (اقرار زبانی) و
گناهان کبیره مانند کشتن بستگان خود،
زنا، دزدی، قتل نفس محترمه، آتش زدن
قرآن و
کعبه انجام دهد ضرری به ایمان او نمیرسد و ایمانش مانند ایمان
جبرئیل و
میکائیل است.
مرجئه قومی هستند که به ایمان اکتفاء نموده و اعمال را در ایمان مدخلیت نمیدهند.
مراتب ایمان را متفاوت نمیدانند و با وجود ایمان
معصیت را مضر نمیدانند. همانطور که با وجود کفر اطاعت فائدهای ندارد.
مرجئه کار مرتکبین گناهان کبیره را به
خدا واگذار مینمودند و آنان را در
آتش مخلد نمیدانستند. برای این سخن،
آیه ۱۰۷
سوره توبه را دلیل بر ادعای خود میآوردند:
و آخرون مرجون لامر الله، اما یعذبهم و اما یتوب علیهم و الله علیم حکیم
؛ برخی دیگر از گناهکاران آنهایی هستند که کارشان بر
مشیت و خواست خدا بستگی دارد که یا به
عدل آنان را
عذاب کند، و یا به لطف و کرم از گناهشان چشم بپوشد و خدا دانا و
حکیم است.
در رد این استدلال به ادله دیگری باید توجه شود که مرجئه از آنها غافل بودهاند. مانند
شان نزول آیه و نیز ادله
توبه. زیرا توبه تمام گناهان کبیره به یک صورت نمیباشد. از تفاسیر به دست میآید که آیه مربوط به مشرکانی است که گناه کبیرهای انجام دادهاند که قابل
جبران نبوده مانند کشتن
حمزه سیدالشهدا و
جعفر طیار اما بعد از این گناه کبیره،
مسلمان شدهاند ولی
ایمان ندارند. این عده نمیدانند بخشیده شدهاند یا نه؟
در نتیجه این آیه ربطی به عقیده مرجئه ندارد و نمیتواند مدرکی برای این
عقیده باشد.
این فرقه به همراه برخی فرق منحرف قائلند که
ابوبکر و
عمر (غاصبین خلافت) و ظالمین به
ولایت، علاوه بر اینکه ظالم و گنهکار نبودند، عملکردشان نیز صحیح بوده و اهل
بهشت هستند و این فرقه به
خلافت این غاصبین و ظالمین اعتقاد دارند.
همانطور که حکومتهای جائر اموی را تایید میکردند.
فردی به ایشان عرض نمود که
مرجئه در استدلال نظر خود به ما میگویند: همانگونه که هر کس نزد ما
کافر است نزد خدا نیز کافر است، کسی که نزد ما
مؤمن است نزد خداوند نیز مؤمن خواهد بود.
امام (علیهالسّلام) فرمود: «سبحان الله» چگونه این دو یکسان است با آنکه کفر، اقرار
عبد است علیه خود و با وجود
اقرار،
بینه و
شاهد لازم نیست ولی ایمان، یک ادعاست و
اثبات آن نیاز به شاهد دارد و آن عبارت است از عقیده و
عمل. پس هر گاه این دو هماهنگ باشد مدعای او ثابت خواهد بود و احکام ظاهری بر آن مترتب میگردد. البته چه بسا افرادی که اظهار ایمان میکنند ولی نزد
خداوند مؤمن نخواهند بود.
درباره ایمان از دو جهت میتوان بحث کرد: یکی از نظر آثار دنیوی آن که در این صورت اقرار به
شهادتین کافی است و دیگری از نظر آثار اخروی و
سعادت و رستگاری انسان که باید گفت اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده،
عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات
قرآن، پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است اما مرجئه آثار اخروی ایمان را همانند آثار دنیوی میدانند و بین این آثار فرقی نگذاشته است. در واقع بین
اسلام و ایمان فرقی نمیگذارند.
مهمترین آسیبهای نظریه مرجئه در بعد سیاسی و اخلاقی وارد میشود.
نظریه ارجاء خطر بزرگی برای
اخلاق فردی و اجتماعی است و از جمله عوامل برای رشد و ترویج
فساد و بی بند و باری است. زیرا در این تفکر
گناه کبیره ضرری به ایمان نمیزند و به صاحب کبیره نمیتوان حکم نمود که اهل بهشت است یا
جهنم.
اعتقادات مرجئه برای
امویان که از ارتکاب
ظلم و
تجاوز و گناهان بزرگ در نهان و آشکار پروایی نداشتند پناهگاه و ماوای خوبی بود. زیرا عقیده مرجئه باعث شد که
امر به معروف و نهی از منکر را وانهند و بگویند: اگر امام یا
خلیفه مرتکب کبیره شود از ایمان خارج نیست و
واجب الاطاعه است. در نتیجه تفکر مرجئی ابزار مناسبی در دست زمامداران مستبد و تبهکار شد. به همین دلیل، هیچ یک از زمامداران اموی با مرجئه به خاطر عقیده
ارجاء مخالفت نکردهاند بلکه به تقویت این
تفکر میپرداختند.
اهل بیت (علیهمالسّلام) همانطور که به مبارزه علمی با این
فرقه برخاستند، به افشاگری و معرفی چهره واقعی آنان پرداختند.
حضرت امام صادق (علیهالسّلام) با هوشیاری در برابر مرجئه از
شیعیان میخواهند که فرزندانشان را با شناخت
معارف ا
هل بیت (علیهمالسّلام) از خطر مرجئه دور کنند:
علموا صبیانکم من علمنا ما ینفعهم الله به لاتغلب علیهم المرجئه برایها.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
خدا مرجئه را
لعنت کند. زیرا
دشمن ما هستند در
دنیا و
آخرت.
در قضیهای دیگر دو مرتبه مرجئه را لعنت نمودند که موجبات سوال برخی اصحاب را فراهم نمود. در جواب فرمودند: مرجئه قاتلین ما را
مؤمن میدانند پس
خون ما تا روز
قیامت به لباس مرجئه آغشته است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه مرجئه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۱۵.