محمد حسن مامقانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عالم فاضل ربانی،
فقیه کم نظیر، شیخ محمدحسن، فرزند عبدالله مامقانی نجفی، از بزرگان مراجع امامیه در اقطار اسلامی بود که مجلسش، مجمع علما و اهل فضل بودبحق که او آیة الله العظمی بدون کلام بود.
از احوال و موقعیت علمی و اجتماعی اجداد آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی، اطلاع چندانی در دست نیست ولی همین مقدار مسلم است که بسیاری از آنها از ثروتمندان و افراد با نفوذ
مامقان (شهر کوچکی در چند فرسنگی شهر
تبریز است)
و برخی از آنان از اهل
علم بودهاند.
آیة الله شیخ
عبدالله مامقانی کبیر (وی آیةالله شیخ عبدالله مامقانی، مؤلف کتاب
تنقیح المقال است)،
پدر آیة الله محمدحسن مامقانی، اولین عالم و
فقیه نامدار این خاندان است. با این که ثروت فراوانی از طرف پدر و اجدادش به وی رسیده بود، دست از همه شسته، کمال واقعی را در علم و فضیلت دیده، راهی کربلای معلی شد و بعد از طی مراحل مقدماتی علوم دینی، برای کسب مدارج عالی معارف و احکام اسلامی، نزد بزرگانی همچون:
سید محمد مجاهد (۱۲۴۲ق.) ، شریف العلماء حائری مازندرانی (۱۲۴۶ ق.)
سید علی طباطبایی (۱۲۳۱ ق.) و دیگران حاضر شده، بهرههای فراوان برد تا به درجه بلند
مرجعیت نایل آمد و بسیاری از مردم
آذربایجان از او تقلید میکردند.
آن بزرگوار، شبها در ایوان شریف حرم مطهر حسینی و ظهرها در مسجدی در محله باب النجف، از محلههای معروف
کربلا ، اقامه جماعت میکرد. آثار به جا مانده از وی عبارتند از:
رساله علمیه و کتاب فی الفقه الاستدلالی که کتاب مذکور مشتمل بر مباحث
زکات ،
خمس ،
صوم ،
اعتکاف و
حج است.
آیة الله شیخ عبدالله مامقانی در سال ۱۲۴۶ق. دار فانی را وداع گفت (بلای طاعون در دو مرحله به فاصله شش ماه در سالهای ۱۲۴۵ و ۱۲۴۶ شهرهای
ایران و
عراق و به ویژه کربلا را در برگرفت و بسیاری را به کام مرگ کشاند که در میان آنان، عالمانی همچون: شریفالعلماء حائری، شیخ محمدعلی نجفی، حاج ملااحمد مراغی، شیخ عبدالله مامقانی، سیدمحمدباقر قزوینی، شیخ جعفر آل محیی الدین، شیخ خلف کربلایی، سیدعبدالغفور یزدی و سیدکاظم کاظمینی وجود داشتند.)
و در ایوان شریف حسینی، در آن جا که در آن اقامه جماعت میکرد، به خاک سپرده شد.
آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی در ۲۲
ماه رمضان سال ۱۲۳۸ ق. در مامقان، دیده به جهان گشود.
هنوز چند ماهی از عمر او نگذشته بود که همراه خانواده به کربلا (محل اقامت پدر و مادرش) مشرف شد. سایه پدر و مادر بر سر او، خیلی طولانی نبودزیرا مادرش در سال ۱۲۴۵ ق. و پدر بزرگوارش در سال ۱۲۴۶ ق. به لقای الهی نائل شدند و او که هنوز نه سالش نشده بود، بار غم یتیمی را به دوش میکشید و تحت سرپرستی
وصی پدرش قرار گرفت. مدتی بدین منوال گذشت تا این که وصی پدر که قیمومیت شیخ عبدالله مامقانی را به عهده داشت، از دنیا
رحلت کرد. مرجع بزرگ
شیعه ، آیة الله شیخ
محمد حسین اصفهانی ، معروف به
صاحب فصول بعد از اطلاع از جریان مذکور سرپرستی را برای وی منصوب کرد. آن شخص نیز به بهترین وجه به تربیت و
ارشاد شیخ محمدحسن همت گماشت و او را به
آداب و اخلاق اسلامی، خواندن، نوشتن و نیز تحصیلات مقدماتی رایج علوم دینی تشویق کرد تا این که او نیز در سال ۱۲۵۵ ق. وفات یافت.
تشویقهای مستمر سرپرست انتصابی صاحب فصول و نیز برخورداری از هوش سرشار و علاقه فراوان به علم و کمال، محمدحسن مامقانی را در راه کسب دانش و
معرفت ، بسیار کوشا نمودبه طوری که در
مدرسه حسن خان (این مدرسه در نزدیک حرم حسینی علیهالسّلام در کربلا قرار داشت.) ، از صبح تا شام، جز در مواقع استراحت و
نماز ، به مطالعه و تحقیق میپرداخت و شبها نیز آخرین کسی بود که دست از مطالعه کشیده، استراحت میکرد.
شیخ محمدحسن مامقانی بعد از یادگیری مقدمات علوم اسلامی، در سال ۱۲۵۵ ق. در حالی که ۱۷ سال داشت، برای تکمیل یافتههای خود به
نجف اشرف هجرت کرد تا سال ۱۲۵۸ ق. در آن شهر از مدرسان بزرگ بهرههای فراوان برد و ضمن تثبیت معلومات گذشته خود، به مدارج عالی علوم دینی دست یافت.
در مورد علت و انگیزه سفر شیخ محمدحسن مامقانی به زادگاه خود (مامقان) چنین نقل شده است: «برخی از مردم مامقان که برای زیارت به نجف رفته بودند، از فضل و کمالات علمی و معنوی آن بزرگوار مطالب فراوانی شنیده بودنداز این رو، وی را به مامقان دعوت کردند تا به ترویج معارف و احکام دین بپردازد و اعتقادات دینی و معنوی مردم را تقویت کند. ابتدا به خاطر ادامه تحصیل و پژوهش، دعوت آنان را نپذیرفت از این رو، از مرجع عالی قدر، مؤلف کتاب جواهر خواهش کردند تا از او بخواهد که همراه آنان به زادگاه خود برگردد و مردم را ارشاد و کام تشنگان معارف الهی را سیراب کند و سرانجام او به دستور صاحب جواهر، نجف اشرف را ترک کرد و در سال ۱۲۵۸ ق. (در همین سال
نجیب پاشا از طرف دولت عثمانی به کربلای معلی حمله کرد و بسیاری از شیعیان و زائران
امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند. این واقعه در روز
غدیر خم اتفاق افتاد و از این جهت،
غدیر الدم (غدیرخون) نامیده شد.) به مامقان رفت.
شیخ محمدحسن مامقانی بعد از آن که در مامقان به
تبلیغ معارف و احکام دین پرداخت، احساس کرد که هنوز در اوایل جوانی به سر میبرد و یافتههای قبلی خود را برای نیازهای جامعه کافی نمیدید. از این رو به تبریز رفت و در
مدرسه صفرعلی (این مدرسه در وسط بازار رئیسی تبریز قرار داشته است.) سکونت گزید و نزد استادان بنام آن شهر به تحصیلات خود ادامه داد و به پیشرفتهای قابل توجهی نائل گردیدبه طوری که خود از استادان و عالمان مبرز آن دیار شد.
اقامت این عالم متقی در مامقان، تبریز و برخی از شهرهای دیگر چند سالی به طول انجامید. با این که وی در طول این سالها در امر تحصیل، تدریس و تبلیغ بسیار کوشا و موفق بود، ولی شوق به تحصیل و کسب مراحل عالی علوم اسلامی که فقط در
حوزه علمیه نجف میسر بود، ذهن او را به خود مشغول کرده بودبه طوری که گه گاهی جمعهها به قبرستانهای شهر تبریز (که برخی از آنها شباهت زیادی به قبرهای نجف داشتند) میرفت و با گریه و تضرع، از خداوند منان، اقامت در نجف را درخواست میکرد. سرانجام حاجت او برآورده شد و در سال ۱۲۷۰ ق. (این سفر چهار سال بعد از وفات شیخ
محمدحسن نجفی ، مؤلف جواهر انجام شد.) شرایط سفر مهیا شد و وی از راه
کرمانشاه و سپس
خانقین به کربلا رفت و پس از توقفی کوتاه در آن جا، به نجف اشرف عزیمت کرد و با جدیت کامل، نزد استادان بزرگ آن عصر به تحصیل پرداخت و در کنار آن، با تعمق و تحقیق در موضوعات مهم علمی، به درجه
اجتهاد نایل آمد و خود از استادان و مراجع تقلید صاحب نام شهر نجف گردید.
دانشمند وارسته، شیخ محمدحسن مامقانی، در جهت رشد و بالندگی شخصیت علمی و اخلاقی خویش، نزد استادان بزرگی تحصیل و از اندوختههای آنان بهره برداری کرد تا به قله رفیع اجتهاد،
فقاهت و کمال نایل آمد. استادان او عبارتند از:
(۱۲۷۷ ق.)
وی از عالمان و فقیهان مشهور
تهران و از شاگردان بنام شیخ محمد حسین اصفهانی (مؤلف کتاب فصول)، شیخ محمد حسن نجفی (مؤلف جواهر)، شیخ
علی کاشف الغطا و شیخ
موسی کاشف الغطا بوده است. آن بزرگوار، مدتی در تبریز اقامت داشت و در این مدت، شیخ محمدحسن مامقانی از وی بهرههای فراوانی برد. آیة الله مامقانی درس صوم (روزه) آن استاد بزرگ را به رشته تحریر درآورد.
(۱۲۹۹ ق.)
سید حسین کوه کمری ، فرزند سید محمد کوه کمری، معروف به آیة الله ترک از پژوهشگران بزرگ و استادان بنام درسهای خارج
فقه و اصول در نجف اشرف بود. شاگردان بسیاری در درسهای او حاضر میشدند که بالغ بر صدها نفر میشدند که آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی یکی از این افراد بود. وی بیش از ده سال، به ویژه بعد از وفات شیخ انصاری، نزد آن بزرگ مرد به شاگردی پرداخت. او علاوه بر تحریر درسهای وی، استفتائاتی را که از این استادش میشد، پاسخ میداد. آیة الله کوه کمری در بیست و سوم ماه
رجب سال ۱۲۹۹ ق. در نجف اشرف به لقاء الله نائل شد و در منزلش در
محله العماره به خاک سپرده شد.
شیخ مرتضی انصاری (۱۲۸۱ ق.)
آیة الله مامقانی از سال ۱۲۷۲ تا سال وفات شیخ انصاری ، به مدت ۹ سال، نزد آن بزرگوار به تحصیل پرداخت و از درس فقه و
اصول ایشان بهرههای فراوانی کسب کرد.
شیخ
ملاعلی خلیلی فرزند میرزا
خلیل رازی تهرانی، متولد ۱۲۲۶ ق. از شاگردان
شریف العلماء مازندارانی ،
سعید مازندرانی و شیخ
محسن خنفر مولف فصول بود. کتابهای الهدایة و شرح الفوائد الرجالیة الخمسة از آثار او میباشند. وی عالمی
فقیه ، رجال شناس،
محدث و عابدی زاهد بود که در
تقوا ، ضرب المثل بوده است. آن فقیه بزرگوار در
صفر ۱۲۹۷ ق.
در نجف اشرف وفات یافت و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
شیخ
مهدی آل کاشف الغطاء (۱۲۸۹ ق.)
آیة الله شیخ مهدی، فرزند شیخ علی و نوه شیخ
جعفر کاشف الغطاء بود. او در سال ۱۲۲۶ ق. در نجف اشرف به دنیا آمد و در زادگاهش نزد بزرگانی چون پدرش شیخ
علی آل کاشف الغطاء (نویسنده
اعیان الشیعه ، آیةالله شیخ علی آل کاشف الغطاء را از استادان آیةالله شیخ محمدحسن مامقانی شمرده است. ولی با توجه به سال وفات شیخ علی آل کاشف الغطاء این مسئله نمیتواند صحیح باشدزیرا در سال ۱۲۴۰ ق. آیةالله مامقانی ۲ ساله بوده است.)
(نویسنده الخیارات) و عمویش شیخ
حسن آل کاشف الغطاء (نویسنده
انوار الفقاهه ) تحصیل کرد و به درجه عالی رسید. او بعد از وفات شیخ انصاری، از مدرسان خارج فقه و اصول و از مراجع بزرگ نجف شد.
آن عالم ربانی مقلدان بسیاری در کشورهای ایران،
قفقاز ، عراق و دیگر بلاد اسلامی داشت. از آثار به جامانده از وی، میتوان به کتابهای «الخیارات» و «الصوم» اشاره کرد. آن بزرگوار در شب سه شنبه ۲۴ صفر سال ۱۲۸۹ ق. وفات یافت و در مقبره آل کاشف الغطاء به خاک سپرده شد.
(۱۲۹۰ ق.)
آیة الله
شیخ راضی نجفی ، فرزند محمد راضی، از دانشمندان و فقیهان مشهور عصر خویش بود و به تعبیر
معارف الرجال ، به «فقیه عراق» معروف بوده است. وی از شاگردان برجسته شیخ حسن آل کاشف الغطاء، شیخ علی آل کاشف الغطاء و مولف جواهر است. بعد از وفات شیخ مرتضی انصاری، بسیاری از مردم عراق و برخی از شهرهای ایران، از وی تقلید میکردند. آن
فقیه بزرگوار، در ۲۹ شعبان ۱۲۹۰ ق. وفات یافت و در مقبره آل کاشف الغطاء به خاک سپرده شد. «
حاشیه بر نجاة العباد »، اثری است که از وی به جا مانده است.
آیة الله شیخ محمدحسن مامقانی در کنار تحصیل، به
تدریس نیز مشغول بودزیرا تدریس، در کنار تحصیل نقش مهمی در تثبیت یافتههای علمی دارد. وی در چند سالی که در تبریز سکونت داشت، ضمن شرکت در درس استادان آن شهر، به تدریس کتابهای قوانین و
لمعه همت گماشت و بسیاری از طلاب تبریز، در درس اصول و فقه او شرکت میکردند.
همچنین در سالهایی که وی مراحل و قلههای بلند علم و کمال را در نجف اشرف، فتح میکرد، به تدریس درسهای خارج فقه و اصول نیز اشتغال داشت و در این راه، آن چنان تبحر و تسلط داشت که بسیاری از طلاب و روحانیون در درس وی شرکت میکردند. وی قائم مقام استادان طراز اول نجف به حساب میآمد و او را به عنوان «مقرر» میشناختندیعنی کسی که درس استاد را آموخته است و به خوبی آن را تدریس و تبیین میکند.
نویسنده
ریحانة الادب در این باره میگوید: «حوزه درس فقهی و اصولی او، مجمع علمای امصار و محل استفاده افاضل هر دیار بود. در نجف صبحها و عصرها درس فقه میگفت در مسجد صاحب جواهر، درس اصول او بسیار رونق داشت به طوری که بیش از پانصد نفر در درس او شرکت میکردند
».
نویسنده معارف الرجال نیز در این باره میگوید: «شیخ (محمد) حسن مامقانی، عالمی جلیل القدر و بلند مرتبه و مدرسی قدرتمند بود که توانایی زیادی در تدریس علم اصول داشت البته علم اصول او خیلی بهتر از فقه او بود. در مسجد صاحب جواهر به منبر میرفت و تدریس میکرد و ما صبحها در درس فقه و عصرها در درس اصول ایشان حاضر میشدیم و این در حالی بود که بسیاری از اهل فضل و علم در محضر او حاضر میشدند
».
آیة الله مامقانی در طول سالیهای تدریس، به ویژه بعد از وفات آیة الله سیدحسین کوه کمری که کرسی درس وی بسیار رونق پیدا کرد، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که بیش از صد نفر از آنها از بزرگان و مجتهدان مسلم عصر خویش بودند. برخی از شاگردان وی عبارتند از:
۱.
سید ابوالحسن اصفهانی .
۲.
سید ابوالحسن انگجی (نویسنده کتاب الجمع و حاشیه الرسائل).
۳.
سید ابوالقاسم طباطبایی (نویسنده شرح نجاة العباد فی الفقه).
۴. شیخ
ابوالقاسم مامقانی (فرزند آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی).
۵. سید باقر طباطبایی تبریزی.
۶. میرزا
حسن علیاری (نویسنده بهجة الآمال و مختصر المقال).
۷. شیخ
حسنعلی نخودکی اصفهانی .
۸.
سید عبدالعظیم حسینی تبریزی.
۹. شیخ
عبدالعلی زنجانی (نویسنده شرح دعای صباح).
۱۰.
سید عبدالله اعرجی (نویسنده کتابهای نور الایمان و تاریخ النجف).
۱۱. شیخ
علی علیاری (نویسنده بهجة الامال فی علم الرجال).
۱۲. میرزا
فرج الله تبریزی ۱۳. شیخ
محمدباقر بیرجندی (نویسنده آیات الاحکام و الکبریت الاحمر فی شرائط المنبر).
۱۴. شیخ
محمدحسن میانجی تبریزی (نویسنده الآیات الباهرة).
۱۵. شیخ
محمدحسین آل کاشف الغطاء (نویسنده اصل الشیعه و اصولها).
۱۶.
سید محمد شریف رضوی شیرازی (نویسنده الناسخ و المنسوخ در رد بهائیت).
۱۷. شیخ
عبدالله مامقانی (نویسنده تنقیح المقال فرزند آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی).
۱۸.
سید محسن امین عاملی (نویسنده اعیان الشیعه).
۱۹.
سید نجم لکنهوی رضوی هندی.
۲۰.
سید میرزا هادی بجستانی خراسانی ۲۱. شیخ
هاشم تبریزی (نویسنده کتاب فی اصول الفقه).
۲۲. شیخ
یوسف غروی اردبیلی .
۲۳. شیخ
هادی اسکوئی تبریزی .
۲۴.
سید مصطفی نخجوانی نجفی .
۲۵. شیخ
مهدی سلیمانی .
۲۶. شیخ
ابراهیم سلیمانی .
آیة الله مامقانی علاوه بر سفرهای تحصیلی، سفرهای زیادی به شهرهای و کشورهای اسلامی داشت. سفر تبلیغی از تبریز به قفقاز در سال ۱۲۶۶ق. یکی از این سفرها بود. وی در این سفر که بیش از یک سال به طول انجامید، در شهرهای قلعه شیشه،
نخجوان ، گنجه و... اقامت کرد و مردم را
هدایت نمود. وی مطالب و روایاتی را که برای مردم بیان میکرد، یادداشت کرده که در مجموعهای گردآوری شده و به صورت کتاب نشر شده است. مهمترین سفر زیارتی آن عالم ربانی، سفر به
مشهد مقدس، همراه فرزند بزرگوارش آیة الله شیخ عبدالله مامقانی بود. این سفر در روز سه شنبه چهاردهم ماه
محرم سال ۱۳۲۲ ق. آغاز شد و آنان از راه کربلا، کرمانشاه و سپس تهران، عازم مشهد مقدس شدند. وی در هر شهری که وارد میشد، مورد استقبال بسیار گرم مردم قرار میگرفت. او ضمن بیان تعالیم دینی به سؤالات و استفتائات مردم پاسخ میداد و به این جهت، سفر وی رنگ و بوی ترویج دین پیدا کرده بود.
آیة الله مامقانی و همراهان، بعد از رسیدن به
شهر ری ، به زیارت حضرت
عبدالعظیم حسنی علیه السلام مشرف شدند و این در حالی بود که بسیاری از مردم شهر ری و عالمان تهران و ری به استقبال او آمده بودند و با او ملاقات کردند. آنان چند روزی را در آن مکان مقدس توقف نمودند تا این که تقریبا اوایل ماه
ربیع الاول بود که
مظفرالدین شاه قاجار عدهای از وزیران و شاه زادگان را نزد وی فرستاد و از آن جناب دعوت کرد تا به پایتخت رفته، با شاه قاجار ملاقات کند.
آیة الله مامقانی از آن جا که نسبت به عدم التزام حکومت قاجار به احکام
اسلام و ترک حدود شرعی
اعتراض داشت، این دعوتها را رد کرد. کوششهای شاه قاجار برای آوردن مرجع
تقلید شیعه به پایتخت، ثمری نبخشیدو از این رو، خود تصمیم گرفت تا به ملاقات آن بزرگ مرد برود. آیة الله مامقانی نیز با اکراه بسیار او را به حضور پذیرفت و شاه
قاجار با دست و پایی لرزان که از هیبت و بزرگی
مرجع تقلید شیعه بر او عارض شده بود به حضور وی رسید و دست آن بزرگوار را بوسید و بعد از احوال پرسی و گفت و گویی کوتاه، ملاقات به پایان رسید. آیة الله مامقانی در اواخر ماه ربیع الاول سال ۱۳۲۲ ق. به مشهد رسید و بعد از زیارت حرم مطهر امام هشتم علیهالسّلام و ملاقات با عالمان و فقیهان و مردم، در شب دوم ماه جمادی الاولی، آن مکان مقدس را به قصد نجف ترک نمود و در ۲۵
رجب همان سال به مقصد رسید.
پژوهشگر ژرف اندیش، دانشمند آگاه، آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی، نزد دانشمندان و بزرگان علم و کمال، منزلتی بس والا دارداز این رو با عبارات گوناگون و عناوین متعدد و متنوعی از جنبههای علمی وی یاد کرده و از مقام عالی او تجلیل کردهاند که ذکر همه آن عبارات و عناوین، خود دفتری مستقل میطلبد از این رو، به نمونههایی از آنها اشاره میشود.
شیخ عباس قمی ، او را از اعظم علمای
امامیه و عالم به
فقه و اصول معرفی میکند.
شیخ
محمدمهدی موسوی اصفهانی کاظمی میگوید: «عالم فاضل ربانی،
فقیه کم نظیر، شیخ محمدحسن، فرزند عبدالله مامقانی نجفی، از بزرگان مراجع امامیه در اقطار اسلامی بود که مجلسش، مجمع علما و اهل فضل بودبحق که او آیة الله العظمی بدون کلام بود».
شیخ
محمد حرز الدین ،
آیة الله مرعشی نجفی و میرزا
محمدعلی مدرس خیابانی ، او را به عالم فقیه، جلیل القدر، بلند مرتبه، مدرس قوی، متبحر در علوم، فقیه کامل و ادیب لغوی و اصولی توصیف کردهاند و مجلس درس او را محل تجمع پژوهشگران و دانشمندان دانسته و برای جویندگان علم و دانش مفید شمردهاند.
شیخ
محمد هادی امینی در وصف آن عالم متقی میگوید: «(وی) از علمای بزرگ امامیه است. او فقیهی دانشمند و متبحررجالی محدث است. او پژوهشگری است که فروع و اصول را داراست بین فراوانی فضل و
علم و معرفت و ورع و
تقوا و صلاح و زهد، جمع کرده است. در علوم اسلامی قوی و متضلع است».
عالم ربانی آیة الله شیخ محمدحسن مامقانی، جامع تمام کمالات
اخلاق اسلامی بودبطوری که بین صفات متضاد مثل نرمی و خشونت، گذشت و سخت گیری، صلابت و
تواضع و... جمع کرده بود. همه بزرگانی که نامی از آن مرجع بزرگوار در کتابهای خود آوردهاند، این ویژگی را بیان کردهاند. فرزند بزرگوارش، آیة الله شیخ عبدالله مامقانی میگوید: «پدرم در عین حال که چهرهای با هیبت داشت و بسیار جدی مینمود، ولی هر کسی برای اولین بار با او سخن میگفت، مجذوب حرکات و سکنات و مهربانیهای او میشدبه طوری که دوست میداشت نزد او مانده، با وی به گفت و گوی بیشتر بپردازد».
وی در ادامه میگوید: «آن جناب، عالمی بود، دارای همتی بلندزاهدی بود متقی، مخالف هوی و هوس، مطیع فرمان مولایش (امام عصر علیهالسّلام)، حفظ کننده دین، صیانت کننده از نفس، دقیق در شرعیات، خشن در راه خدا و بسیار متواضع بودصبور و متوکل بود».
نویسنده
اعیان الشیعه در این مورد میگوید: «آیة الله مامقانی، بین سجایای اخلاقی به خوبی جمع کرده بود، در عین تواضع، قاطع نیز بود و از هر دو، بنا بر مصلحت و در موارد خاص، استفاده میکرد، روز دهم محرم بود و من در منزل شیخ
جعفر آل کاشف الغطاء بودم دیدم آیة الله مامقانی از در وارد شدند و با این که میتوانستند به صدر مجلس آمده، در آنجا بنشینندولی پشت سر مردم در همان ابتدای مجلس نشتستند. مردم متوجه حضور ایشان شدند و با احترام او را به صدر مجلس بردند».
نویسنده اعیان الشیعه در در ادامه مینویسد: «در نجف مردی بود به ظاهر دیوانه به نام حسن کاشی که لباس روحانیت پوشیده، به نام
امر معروف و نهی از منکر ، مجالس درس آیات عظام نجف را به هم میزد. او با چهره ترسناک و خشنی که داشت، روی منبر میرفت و مانع از درس گفتن بزرگان میشد. وی درس آیة الله میرزا حسین خلیل و آیة الله شیخ محمد طه را به تعطیلی کشاند و خوف آن بود که همه درسهای آیات عظام را به تعطیلی بکشاندتا این که به سراغ جلسه درس آیة الله مامقانی آمدبه وسط مجلس آمده، شروع به داد و فریاد کردن نمود. آیة الله مامقانی نه تنها درس را تعطیل نکرد، بلکه با
اقتدار خطاب به طلاب فرمودند: «جروه» یعنی او را به بیرون مسجد بکشید. طلاب نیز اطراف او را گرفته، وی را از مسجد بیرون انداختنددیگر کسی ندید که او در مجلسی، بی نظمی کند».
ساده زیستی و
قناعت ، در عین تمکن و دارایی، یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی آیة الله مامقانی بود. وی چه در زمان طلبگی و چه در زمان
مرجعیت ، ساده زندگی میکرد و از هر گونه کار که با عزت طلبگی منافات داشت، پرهیز میکرد. سالیانه بیش از پنجاه هزار تومان از سراسر بلاد اسلامی به او میرسید و او تمام آن اموال را به مستحقین آن میرساند و با این که خود نیز مجاز به
تصرف در آنها بود، ولی با این حال، از زمان گرفتن پولها تا زمان رساندن آنها به دست مستحقین، تغییری در لباس، غذا و سایر موارد زندگی وی پدید نمیآمد.
شیخ
آقا بزرگ تهرانی در این مورد میگوید: «حال قبل از مرجعیت و حال بعد از مرجعیت او تغییری نکردبه غذا، لباس و منزل کم اهمیت میداد و خانه اش اجارهای بود. لباسی ساده داشت از
اهل ظلم و رجال حکومتی
هدیه قبول نمیکرد و از اموال شرعی حتی برای ضروریات زندگی خود نیز استفاده نمیکرد».
مظفرالدین شاه قاجار، دوهزار و پانصد تومان برای وی فرستاد که هزار و پانصد تومان آن
نذر سادات و هزار تومان دیگر برای طلاب علوم دینی بود. آیة الله مامقانی دستور داد تا همه را به سادات و طلاب برسانند و این در حالی بود که خود از نظر مالی در حال
اضطرار بودولی خود استفاده نکرد و به اطرافیان نیز سفارش میکرد که به اندازه رفع نیاز و در حد ضرورت از آن اموال بردارند.
فرزند بزرگوارش، آیة الله شیخ عبدالله مامقانی میگوید: «(پدرم) در هنگام
وفات ، نه خانه مسکونی داشت و نه ملکی بلکه تا آخر عمر مستاجر بودچرا که نه خود توانایی خرید مسکن را پیدا کرد و نه
اجازه میداد تا کسی برای او خانه بخردزیرا خوف آن را داشت که کسانی که پول منزل مسکونی او را میپردازند، حق کسی بر گردن آنها باشد و یا در برخی موارد منت گذاشته و یا چشم داشتی از ایشان داشته باشند».
آیة الله مامقانی با بینش توحیدی و باور محکمی که نسبت به
حکمت الهی داشت، در تمام حالات زندگی به ویژه در هنگام بروز مصایبها، بسیار با تحمل بود و بر خداوند
توکل میکرد. هر وقت یکی از فرزندان یا بستگان وی از دنیا میرفت و یا مصیبتی بر او نازل میشد، تنها برای چند لحظه چهره اش دگرگون میشد و بیش از آن عکس العملی نشان نمیدادبلکه شکر خداوند را به جا آورده، بر او توکل میکرد.
گاهی به فرزند بزرگوارش، آیة الله شیخ عبدالله مامقانی که از کثرت صبر و توکل ایشان در تعجب بود میفرمود: «فرزندم!
توفیق ، تنها از خداوند تعالی است. قضایای بسیاری برای من اتفاق افتاده است که تنها و تنها توفیقات الهی به یاری من شتافته است از این رو، من بر او توکل میکنم».
آیة الله مامقانی نقل میکند که به مدت یک سال از ناحیه دولت وقت عراق، مرزها بسته شد و زائری به عتبات مشرف نمیشداز این رو، هدایایی که مؤمنین و مقلدین برای من (میفرستادند) که قسمت اعظم مخارج من و خانوادهام را تامین میکرد، به ما نرسیده و از طرفی خبر آوردند که بسته شدن مرزها به مدت یک سال دیگر تمدید شده است. من در وقت شنیدن این خبر، در حال نوشتن مطلبی بر روی کاغذ بودم و بعد از نوشتن، منتظر خشک شدن آن بودم.
لحظهای به فکرم خطور کرد که این همه
قرض دارم و راهها هم که بسته شده است و مخارج زندگیام نیز زیاد است در این حال، چشمم به کاغذی که مطلب بر آن نوشته بودم، افتاد، دیدم پشهای از راست کاغذ بالا میرود و عنکبوتی از طرف چپ تا این که پشه خود را به طرف عنکبوت پرتاب کرد و عنکبوت آن را خورد. با مشاهده این صحنه، به خود آمدم و خطاب به خود گفتم: این قضیه، حتما موعظهای است از طرف پروردگار کهای بنده
رزق به دست من است و من روزی را حواله تو میکنم و به طرف تو میآیدبدون آن که تو آن را طلب کرده باشی پس بر من توکل کن. من بر خداوند توکل کردم اتفاقا چند روزی نگذشته بود که شخصی از ایران دور از چشم مرزبانان خود را به
نجف رساند و اموال بسیاری را به عنوان هدیه برای من آورد. من نیز قرضهای خود را ادا کردم و مخارج خود و خانواده خود را تایک سال از آن پولها تامین دیدم».
شیخ آقا بزرگ تهرانی میگوید: «در نجف رسم بر آن بود که در هنگام رفت و آمد علما، بزرگان و افراد صاحب نام (چه شب و روز)، چراغی روشن میکردند و جلو آنها حرکت میدادند و آن را نوعی
احترام و اکرام برای آن شخص میدانستندآیة الله مامقانی از آن نهی میکرد تا مبادا نوعی خود بزرگ بینی و
تکبر و شهرت برای ایشان ایجاد شود».
آیة الله مامقانی از هر گونه کار یا وضعیتی که موجب شهرت میشد، خودداری میکردو از این رو، اگر کسی پشت سر او حرکت میکرد، با کمال تواضع بر میگشت و میفرمود: «آیا مطلبی داری» اگر آن شخص سوال یا مطلبی داشت، پاسخ میداد و در غیر این صورت، میگفت: «من میخواهم تنها راه بروم» و از آن شخص عذر خواهی میکرد. و وقتی مریدان میگفتند: چرا ما را از این کار نهی میکنی؟ میفرمود: «مردم مطالبی برای گفتن با من دارند و طبعا دوست ندارند کسی (غیراز من)آنها را بشنوداز این رو، اگر کسی در معیت من باشد، افراد با حیا و عفیف از گفتن آن مسائل خود داری میکنند
».
آیة الله مامقانی در
حق الناس بسیار دقیق بود و کمال عدالت را در این زمینه به کار میبرد و این عمل را، امتیازی برای خود نمیپنداشت. از این رو، میگفت: «شما مرا در تقسیم اموال و رساندن حقوق به مستحقین آنها مدح میکنید که دزدی نکردهام و حال آن که در بازار، تاجران و صرافان بسیاری هستند که امانتها را به اهلش میرسانند و این، اولین درجه
ایمان است و کسی را به خاطر
امین بودن مدح نمیکنند و از طرفی من برای این اموال زحمتی متحمل نشده یا از پدرم به
ارث نبردهام بلکه فقط آنها را به صاحبانش رساندهام و نهایتا در آنها
خیانت نکردهام و توصیف من به عدم خیانت، مدح من نیست».
آیة الله مامقانی علاوه بر فعالیتهایی همچون تبلیغ، تدریس، پرورش شاگردان بزرگ و
اقامه جماعت (وی شبها در ایوان شمالی مقابل
باب طوسی ، در حرم حضرت امیر علیهالسّلام ،
نماز جماعت اقامه میکرد و بسیاری از روحانیون، عالمان و صالحان به وی اقتدا میکردند)
متصدی مقام مرجعیت نیز بود و بعد از وفات
سید محمد حسن شیرازی در سال ۱۳۱۲ ق. بسیاری از مردم، به ویژه مردم آذربایجان، قفقاز،
استانبول و تهران از وی تقلید میکردند.
از آیة الله مامقانی در موضوعات فقه و اصول، آثار ارزشمندی به جا مانده است. این آثار عبارتند از:
۱. بشری الوصول الی اسرار علم الاصول.
۲.
غایة الآمال .
۳.
ذرایع الاحکام فی شرح شرایع الاسلام .
۴. رساله عملیه
۵. اصالة البرائة
۶. المواعظ
آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی بعد از سالها تلاش و مجاهدت در راه سر بلندی اسلام و مسلمین، در روز هیجدهم محرم سال ۱۳۲۳ ق. به لقاء الله پیوست و عالم تشیع را در غم ماتم خود فرو برد. پیکر مطهر وی با شرکت عموم مردم، عالمان و بزرگان شهر تشییع شد و در
محله عماره (در این محله، بزرگانی همچون شیخ کاشف الغطاء، سید حسین کوه کمری،
سید مهدی قزوینی و. . دفن شدهاند.) نجف به خاک سپرده شد.
مدفن آن عالم ربانی، محل زیارت مؤمنین است و جسد پاک و مطهر وی، بعد از گذشت بیش از یک قرن، سالم باقی مانده و رنگ کفن وی تغییری نکرده است.
شاعران و ادیبان و حتی بزرگان در رثای آیة الله مامقانی اشعار بسیاری سرودهاند که به یکی از آنها اشاره میشود:
دریغ و درد که چون شیخ مامقانی رفت• • • که بد زبودش، بنیان شرع استحکام
مه محرم و قتل حسین و فوت حسن• • • از این دو واقعه بر خلق خورد و خواب حرام
به مقتضای قضا چون که کرد جان تسلیم• • • کمیت روحش به سوی بهشت چون زد گام
نمود ملهم غیبی به سال تاریخش• • • هزار و سیصد و بیست و سه از عدد الهام
از آیة الله شیخ محمدحسن مامقانی، دو فرزند پسر به جا ماند که هر دو از عالمان بزرگ جهان اسلام به شمار میروند که یکی آیة الله شیخ عبدالله مامقانی (متوفای ۱۳۵۱ ق.) مؤلف کتاب
تنقیح المقال است، فرزند دیگر آیة الله شیخ محمدحسن مامقانی، آیة الله شیخ ابوالقاسم مامقانی است. وی در سال ۱۲۸۵ ق. در نجف اشرف به دنیا آمد. تحصیلات علوم دینی را در زادگاهش آغاز و در نجف ادامه داد.
وی از شاگردان شیخ
اسماعیل قره باغی ،
آخوند خراسانی ، شیخ محمدحسن مامقانی و
شیخ الشریعه اصفهانی بود. او از عالمان بزرگ نجف به حساب میآمد و در علم و
تقوا ، جایگاه بلندی داشت.
آثار به جا مانده از آن بزرگوار عبارتند از:
۱. مقباس الکرامه فی شرح تبصرة العلامه.
۲. غایة المامول فی علم الاصول
۳. شرح
دعای کمیل آیة الله شیخ ابوالقاسم مامقانی در سال ۱۳۵۱ ق. دارفانی را وداع کرد و در حرم مطهر
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در صحن غروی، در پایین مقبره
میرزای نائینی به خاک سپرده شد.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «محمد حسن مامقانی».