• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مسأله شر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شر، یکی از قدیمی‌ترین و جدی‌ترین برهان‌هایی است که برای اثبات عدم وجود خدا اقامه شده‌ است. این برهان تلاش می‌کند نشان دهد که میان دو قضیه وجود خدا و وجود شر، تناقض وجود دارد، و بنابر اصل تناقض تنها یکی از این دو قضیه می‌توانند درست باشند؛ از آنجا که در وجود شر شکی نیست، صدق قضیه دوم، مستلزم نادرست بودن قضیه نخست است؛ بنابراین خدا نمی‌تواند وجود داشته باشد.



شر در لغت به معنای بدی، زشتی و... در مقابل خیر به معنای خوبی، زیبایی و... به کار برده می‌شود؛ اما برای دریافتن حقیقت معنای خیر و شر
[۲] شیخ اشراق، المشارع و المطارحات (مجموعه مصنفات، ج۱، ص۴۷۳ – ۴۶۶.
[۳] الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ج۳، نثر البلاغه، ص۳۶۳- ۳۳۴.
[۴] عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان ناپذیری وجود خدا، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ دوم،۱۳۸۸، فصل نقد ادله هیوم و دیگر غربیان و مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه سلطانی و نراقی، فصل شرور.
می‌توان از دقت در ویژگی‌های مشترک میان مصادیق آنها کمک گرفت؛ مثلاً سلامتی، علم و امنیت از مصادیق واضح خیر و بیماری و جهل و ناامنی از مصادیق واضح شر محسوب می‌شوند.



با دقت در مصادیق خیر و شر معلوم می‌شود عنصر مطلوبیت و عدم مطلوبیت از مقوّمات این دو مفهوم محسوب می‌شوند. بنابراین هنگامی که در رابطه با انسان واژۀ خیر و شرّ به کار برده می‌شود، مراد از خیر، آن چیزی است که مطلوب انسان باشد و به عبارتی اگر چیزی با خواسته‌های انسان موافق باشد خیر و اگر مخالف بود آن را شر می‌نامند. هم‌چنین هنگامی که خیر و شرّ در مورد هر موجود ذی شعور به کار برده می‌شود، باز «خیر» مساوی با شیء مطلوب آن موجود ذی شعور و «شرّ» مساوی با شیء نامطلوب آن موجود می‌باشد.
زمانی که این دو واژه درباه اعیان به کار برده می‌شود (مثلاً گفته می‌شود سر سبزی، خرمی و....خیرند و زلزله و سیل و....شرّ هستند) مطلوبیت و عدم مطلوبیت آنها تابع کمال و نقص آن اعیان است. زمانی که واژه‌های فوق دربارۀ افعال به کار برده می‌شود، تابع مطلوبیت و عدم مطلوبیت نتایج آن افعال می‌باشند.
خلاصه آنکه این دو مفهوم از جمله مفاهیم فلسفی و معقولات ثانیه فلسفی
[۵] مدخل معقولات ثانیه فلسفی.
می‌باشند که عقل آنها را از دیدگاه‌های معینی، از وجودهای خاصی انتزاع می‌کند و تنها منشأ ‌انتزاع خارجی دارند اما مابه‌ازاء عینی ندارند.
[۶] آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۴۲۳ ـ ۴۲۰ (درس ۷۰).




خیر و شرّ در یک تقسیم به دو دسته تقسیم می‌شوند:
[۷] اندیشه اسلامی (۱)، جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی؛ قم، معارف، ص۱۲۲.


۳.۱ - خیر و شر اخلاقی

به آن دسته از خیرات و شروری گفته می‌شود که عامل انسانی در آنها دخالت دارد و به عبارتی اگر شخصی از افراد انسان آن فعل را انجام نمی‌داد، آن خیر یا شر هم اتفاق نمی افتاد. مانند احسان به دیگران (در مورد خیر) و قتل (درمورد شر)

۳.۲ - خیر و شر طبیعی

به آن دسته از خیرات و شروری گفته می‌شود که عامل انسانی در آنها دخلی ندارد و به عبارتی اگر شخصی از افراد انسان نیز آن فعل را انجام نمی داد آن خیر یا شر اتفاق می‌افتاد. مانند زلزله (در مورد شر) و سرسبزی و خرّمی (در مورد خیر)



فلاسفه تقسیم‌بندی فوق را فقط دربارۀ شرور آورده‌اند؛ اما با یک تحلیل عقلی می‌توان آنها را به خیرات هم تعمیم داد (چنان‌که در تقسیم‌بندی فوق آمده است).



خداوند دارای صفات «کمال مطلق»، «قدرت مطلق» و «خیرخواهی محض» است. وجود شرور (اعم از طبیعی و اخلاقی) در عالم با این صفات خداوند ناسازگار است؛ زیرا از آنجا که او کامل مطلق است نباید هیچ‌گونه نقص و شری در افعال او باشد و از آنجا که قادر مطلق است می‌تواند جهان را به‌گونه‌ای خلق کند که شرور در آن وجود نداشته باشند و از آنجا که او خیر محض است، پس باید این کار را برای انسان‌ها انجام دهد. با این وجود سرّ وجود این همه شرّ در عالم چیست؟
[۸] عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان؛ ترجمه سلطانی و نراقی، فصل شر.
پیداست که این شبهه حتی با تعریف شرور به «امور عدمی» نیز باز قابل طرح است. چون مستشکل می‌گوید همان امور عدمی را که شما قائلید زندگی انسان‌ها را مختل کرده است و شبهه تکرار می‌شود که آیا خدا نمی‌توانست جهان را به‌گونه‌ای خلق کند که این امور عدمی، وجودات باشند.



در پاسخ به شبهه فوق باید ابتدا بین شرور طبیعی و شرور اخلاقی تفکیک کرد و هرکدام را جداگانه پاسخ داد.


شرور اخلاقی لازمۀ اختیار انسان‌اند. به این بیان که خداوند اراده کرده است که انسان‌ها افعال خود را با اختیار انجام دهند (که این خود یکی از بالاترین کمالات است) و لازمۀ اختیار انسان این است که خداوند به انسان اجازه دهد با اختیار خود، کارهایش را انجام دهد و اگر بناست که انسان با اختیار خود افعالش را انجام دهد در بین افعال او یک دسته شرور اخلاقی هم وجود خواهند داشت؛ مثلاً انسان قتل هم انجام می‌دهد یا دزدی هم می‌کند و... پس نکتۀ اساسی در پاسخ دادن به این شبهه نسبت به شرور اخلاقی این است که این دسته از شرور، لازمه بالاترین کمال انسان یعنی مختار بودن اوست.



نسبت به شرور طبیعی، شبهه به‌طور جدی‌تری مطرح می‌شود؛ به‌گونه‌ای که برخی غربی‌ها، با استفاده از این شبهه، وجود این شرور را دلیلی بر نفی وجود خدا گرفته‌اند یا گروهی در صفات خداوند تصرف کرده و او را کامل مطلق و خیر محض یا قادر مطلق نمی‌دانند.
[۹] عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان؛ ترجمه سلطانی و نراقی، فصل شر.



نسبت به این دسته از شرور پاسخ‌های متفاوتی داده‌اند که برخی از آنها را مطرح می‌کنیم:

۹.۱ - اول

شرور طبیعی، لازمۀ لاینفک جهان مادی است. به این بیان که تأثیر و تأثرات موجودات مادی در یکدیگر و تغییر و تحول و تضاد و تزاحم، از ویژگی‌های ذاتی جهان مادی است؛ به‌گونه‌ای که اگر این ویژ‌گی‌ها نبود، جهان مادی پدید نمی‌آمد. پس باید گفت: جهان مادی، با همین نظام موجود، یا باید به وجود بیاید یا اصلاً به وجود نیاید. علاوه بر اینکه فیاضیت خدا اقتضای ایجاد چنین عالم و نظامی را دارد، ترک ایجاد آن، خلاف حکمت خدا نیز هست؛ زیرا خیرات عالم مادی، به مراتب بیش از شرور آنهاست.
[۱۰] آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۴۲۵ و ۴۲۴ (درس ۷۰).


۹.۲ - دوم

هر موجود برای خودش «خیر» است و شرور، امور عرضی هستند؛ مثلاً خیریت زنبور عسل، این است که نیش داشته باشد؛ اما شر بودن آن زهر، برای انسان یا موجودات دیگر است.
[۱۲] آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۴۲۵ و ۴۲۴ (درس ۷۰).


۹.۳ - سوم

شرّ ناشی از جزئی‌نگری است. به عبارتی اگر یک موجود را به‌تنهایی و به صورت جزئی بنگریم ممکن است به شرّ بودن آن حکم کنیم؛ اما اگر به همه عالم مادی به‌صورت یک‌پارچه بنگریم، آن‌گاه چنین قضاوتی نخواهیم داشت. انسان در این قضاوت مانند کسی است که فقط چاه فاضلاب را می‌بیند و حکم به شر بودن آن می‌کند؛ اما اگر همۀ ساختمان را به‌صورت یک‌پارچه بنگرد، آن‌گاه چاه فاضلاب را هم خیر می‌داند.
[۱۳] اندیشه اسلامی (۱)، جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی؛ قم، معارف، ص۱۲۸ و ۱۲۹.


۹.۴ - چهارم

شرور با این وجود، فواید بسیاری نیز دارند که برخی از آنها از این قرار است:

۹.۴.۱ - بیداری انسان از غفلت

شرّ، عاملی برای بیداری انسان از غفلت است. مثلاً وقتی انسان متوجه می‌شود که در گوشه‌ای، زلزله‌ای آمده است و عده‌ای مرده‌اند، ممکن است از خواب غفلت بیدار شده و آن را هشداری برای خود بداند.

۹.۴.۲ - آزمون الهی

شرور آزمون الهی هستند. گاهی خدا انسان را با امتحانات فراوان، می‌آزماید تا مؤمنان راستین را از غیر آنها باز شناسد.
[۱۴] اندیشه اسلامی (۱)، جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی؛ قم، معارف، ص۱۳۳ و ۱۳۴.


۹.۴.۳ - خیر بودن شرور طبیعی

در‌عین‌حال اگر انسان، همۀ مصیبت‌ها و سختی‌هایی را که از ناحیۀ شرور طبیعی (و حتی شرور اخلاقی) به او می‌رسن، در مسیر هدایت و سعادت خود و با قصد قربت بنگرد همه آنها خیر خواهند بود. مثلاً حضرت زینب سلام‌الله‌عليها بعد از آن همه مصیبت شهدای کربلا و اسارت اهل بیت و... وقتی از او پرسیده می‌شود: این مصیبت‌ها را چگونه یافتی؟ در پاسخ می‌فرماید: «ما رأیتُ إلا جمیلاً» (من جز زیبایی چیزی ندیدم) و این پاسخ با توجه به اینکه همۀ این مصیبت‌ها را در مسیر سعادت و با قصد قربت تحمل می‌کند، کاملاً جوابی منطقی و معقول است.


۱. الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، ملاصدرا؛ چ بیروت، ج۷، ص۱۰۶- ۷۸.    
۲. شیخ اشراق، المشارع و المطارحات (مجموعه مصنفات، ج۱، ص۴۷۳ – ۴۶۶.
۳. الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ج۳، نثر البلاغه، ص۳۶۳- ۳۳۴.
۴. عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان ناپذیری وجود خدا، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ دوم،۱۳۸۸، فصل نقد ادله هیوم و دیگر غربیان و مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه سلطانی و نراقی، فصل شرور.
۵. مدخل معقولات ثانیه فلسفی.
۶. آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۴۲۳ ـ ۴۲۰ (درس ۷۰).
۷. اندیشه اسلامی (۱)، جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی؛ قم، معارف، ص۱۲۲.
۸. عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان؛ ترجمه سلطانی و نراقی، فصل شر.
۹. عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و جمعی از نویسندگان؛ ترجمه سلطانی و نراقی، فصل شر.
۱۰. آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۴۲۵ و ۴۲۴ (درس ۷۰).
۱۱. الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، ملاصدرا؛ چ بیروت، ج۷، ص۱۰۶ ۷۸.    
۱۲. آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۴۲۵ و ۴۲۴ (درس ۷۰).
۱۳. اندیشه اسلامی (۱)، جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی؛ قم، معارف، ص۱۲۸ و ۱۲۹.
۱۴. اندیشه اسلامی (۱)، جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی؛ قم، معارف، ص۱۳۳ و ۱۳۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مسأله شر».    



جعبه ابزار